جشنواره سیوششم به روایت حواشی الدوله - پیش درآمد
انصراف، اعتراف، پوستر و باقی ماجرا
ایران تئاتر- حسین سینجلی: انصرافها و یکی دو نکته در پرانتز، اعتراف یواشکی آقای دبیر , داستانهای دنبالهدار پوستر جشنواره قسمت ۳۶، از جمله عناوین پیشدرآمد حاشیههای دریافتی از حواشیالدوله است.
امسال هم مثل سالهای پیش سه چهار روز مانده به آغاز جشنواره، میزبان حواشی الدوله با کلی خبر و حاشیه از جنس و مرتبط با جشنواره سیوششم بودم. هنوز جشنواره شروع نشده آنقدر گفت که انصافا انتقال تمام آنها عملا مقدور نیست اما بعنوان پیش درآمد حاشیهنویسی سیوششمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر، علیالحساب پنج شش تایی را در ادامه برایتان نقل میکنم.
اما پیش از آن تا فراموش نکردم حواشی الدوله موکدا خواست به اطلاع همه عزیزان برسانم که از این پس تمام فعالان تئاتری و علاقهمندان این هنر چنانچه مسئلهای، نکتهای، موردی یا حاشیهای در ارتباط با تئاتر در هر جای کشور دیدند که بازگو کردن آن میتواند کمکی به کلیت جریان تئاتر کشور باشد، میتوانند از طریق آدرس ایمیل شخصی ایشون havashi1396@gmail.com آن را با حواشی الدوله برای انعکاس و پیگیری احتمالی در میان بگذارند.
انصرافها و یکی دو نکته در پرانتز
این جریان من نیستم، وقت ندارم، باید با بقیه هماهنگ کنم، قول صدردصد نمیدم و بعید میدونم برسم بیام و روی من حساب نکن و از این مدل افههای نچسب بین تئاتریها مُد نبود که ظاهرا ویروسش خیلی زیرپوستی میان جامعه تئاتری هم نفوذ کرده و انصراف گروههای تئاتری از جشنواره سیوششم رو میشه به نوعی نِمودِ تاثیر این ویروس دونست.
همون روزهای اولی که تازه لیست بخش مرور تئاتر ایران منتشر شده بود سه گروه شامل نمایشهای «مدار بسته» به کارگردانی پگاه طبسینژاد، «بیپدر» به کارگردانی محمد مساوات و «تو با کدام باد میروی» به کارگردانی کمال هاشمی به صورت کتبی و به دلیل آماده نبودن گروههاشون جهت اجرای مجدد در جشنواره اعلام انصراف دادن. خب باز دمشون گرم که زود اعلام کردند و دبیرخانه فرصت داشت سه نمایش دیگه رو جایگزینشون کرد. دو روز بعد مصطفی کوشکی اعلام کرد که به خاطر حواشی پیش اومده ترجیح میده نمایش «رویای شب نیمه تابستان» رو در جشنواره اجرا نکنه و به این ترتیب تعداد انصرافیها به عدد 4 رسید.
نمایش «نمیتونیم راجع بهش حرف بزنیم» به کارگردانی جابر رمضانی هم به این خاطر که تمایل داشتن فقط در بخش بینالملل جشنواره شرکت کنند با میسر نشدن این خواسته اعلام انصراف کردن. همین روزا بود که محمدمهدی سامیمنش (شاهی) کارگردان نمایش «آخر بازی» هم با انتشار یادداشتی در رسانهها که در قسمتی از آن نوشته بود؛ «ارزش هنر و تئاتر از افزایش خندهدار یک کمکهزینه بیشتر است، حداقل برای اینجانب...»، از حضور در جشنواره انصراف داد. شیوا مسعودی هم به خاطر اینکه ظاهرا با تهیهکننده کارش سر مسائل مالی به مشکل خورده و ظاهرا آکسسوار کارش در قبضه تهیهکننده است و تهیه مجدد آکسسوار سخته، از حضور در جشنواره با نمایش «زبان تمشکهای وحشی» انصراف داد.
اما اعلام انصراف حسین کیانی و نمایش «روز عقیم» و حرف و حدیثهایی که درباره این نمایش و مباحثی مطرح شده درباره ممیزی و از ایندست حرفها و انتشار نامه فرهاد خان مهندسپور بعنوان دبیر جشنواره به کیانی و درخواست از او برای اجرای نمایشش در جشنواره، حرف و حدیثهای جشنواره سیوششم را فقط در زاویه هستم و نیستم به اوج رساند. در انتها اما مشخص شد مرجع قانونی تصمیم گیری درباره ممیزی ها ومیزان و نحوه اصلاح" تنها و تنها شورای ارزشیابی و نظارت اداره کل هنرهای نمایشی است ."
خلاصه بازار انصرافها داغ شده بود و خدا رو شکر که زمان جشنواره دیرتر از موعدی که هست نبود، وگرنه معلوم نبود چند تا تئاتر برای اجرا در جشنواره باقی بمونن. اما خارج از شوخی درباره دلائل انصرافها علاوه بر نکاتی که گروهها در یادداشتهاشون ذکر کردن گویا نکتههای دیگهای هم در میان بوده که دوستان صلاح نمیدونستن آنها را نیز عنوان کنن. حالا اگه کسی بخواد این دلائل رو لیست کنه میشه مثنوی هفتاد من کاغذ، ولی چندتاییاش هست که اگه مطرح نشه بعضیا فکر میکنن که مردم خدای نکرده دو ریالی ندارند، چه برسه که بخواد دوریالیشون بیفته.
اول اینکه فکر میکنم بد نیست که همونطور که برای حضور در جشنواره یکسری شرایط در فراخوان هست که باید شامل حال آثار و گروهها بشه، میشه برای انصراف گروهها هم شرایطی و قوانینی تدوین کرد که همینطوری هر کی دلش خواست به راحتی نتونه انصراف بده. چون بالاخره از زمانی که گروه اعلام آمادگی میکند و نامش در لیست نهایی به همگان اعلام میشه، خواه ناخواه از طرف دبیرخانه وقت و انرژی برای آن نمایش صرف شده و منطقی نیست همینطوری گروهها انصراف بدن. مخلص کلام اینکه نباید این وسط زمان و انرژی و احتمالا هزینهای که سیستم در این مدت برای انتخاب یک نمایش از زمان اعلام آمادگی تا در انتخاب برای لیست نهایی جشنواره میشه رو نادیده گرفت.
دوم اینکه اگه مثلا یک کارگردانی با تهیهکنندهاش سر مسائل مالی مشکل داره، صرفهنظر از اینکه مقصر این اختلاف کدومشون هستن، یعنی دو تا اجرا در مهمترین رویداد تئاتری کشور و خاورمیانه ارزش نداره این دوستان که احتمالا افراد فرهنگی هم هستن، برای دو اجرا روی تمام اختلافهاشون چشم ببندند و به احترام جشنوارهای با قدمت بیش از 30 سال مشکلاتشوت رو هم عمومی نکنن.
دیگر اینکه همه ما میدونیم که درست یا غلط یه جریانی هست که با این پُز انتلکت مابانه میخوان هر طور شده تلقین کنن که جشنواره فجر دیگه مثل قدیم اهمیتی که داشت رو نداره و هی دارن به این جریان دامن میزنن که عدم حضور در جشنواره تبدیل به یک حرکت باکلاس تبدیل بشه! حالا این وسط آیا امکان داره که بعضی از این گروهها یهو افتاده باشن تو این فاز که کلاس خودشونو با حضور در یک جشنواره دولتی پایین نیارن، نکتهای است که بررسیاش با دیگرانه. هر چند که من فکر میکنم این طیف اگه احیانا خودشون یا یکی از نزدیکانشون در جشنواره کاری داشت اونوقت میشدن مدافع جشنواره و اونوقت جشنواره براشون اهمیت پیدا میکرد. مخلص کلام اینکه گروههای تئاتری باید متوجه باشن که کیا این مدلی هستن که وقتی دستشون به هر دلیل به گوشت نمیرسه فریاد میزنن که آی ملت بو میاد، و به حرف آنها راه مسیر شون رو تعیین نکنن.
برای اینکه این داستان خیلی طولانیتر از این نشه نکته آخرو هم بگم و ازش بگذرم و اون راجع به انصراف حسین خان کیانی و نامه و نامهنگاریاش با فرهاد خان مهندسپور هست. بالاخره خیلیا نفهمیدن که حسین خان کیانی شنیده بود که نظر شورای نظارت اینه که باید تغییراتی در کارش بده یا اینکه شفاها بهش گفته بودن و یا اینکه کتبا بهش اعلام کرده بودن. همینطور خیلیا مطمئن بودند فرهاد خان مهندسپور از تغییرات در این نمایش چه شفاها و یا چه کتبا مطلع بوده یا مطمئن بودن که نبوده! اگه شورای نظارت هماهنگ بوده پس چرا اون نامه رو نوشت. اگه هم اصلا از چیزی خبر نداشت بهتر بود با شورا صحبت و یا نامه نگاری میکرد و نه با حسین خان کیانی که آخرش باز برگردیم سرنطقه اول و تبعیت از قانون .
علیالحساب این چندتا رو داشته باشید تا سر فرصت موارد دیگه رو خدمتتون عرض میکنم.
اعتراف یواشکی آقای دبیر
روز نشست خبری جشنواره تئاتر فجر یه اتفاق عجیب و یه واکنش جالب دیدم. اتفاق عجیب این بود که برخلاف پیشبینیها همه تصور میکردن خبرنگارها در روز نشست حسابی با سوالهای جدی و حساب شدهشون مدیران جشنواره رو بزارن گوشه رینگ و نهایتا شاهد یه نشست چالشی و پُر و پیمون باشیم که باز هم مثل دورههی قبل بیشتر سوالها کلیشهای بود و یکی دو نفر هم که به جای سوال بیانیه شخصی خودشونو خوندند و باز هم مثل پارسال بیشتر وقت نشست به بحث درباره پوستر گذشت.پارسال در مدح اش و امسال در مذمت؛ البته نه اینکه مسئله پوستر مهم نباشه اما این هم که مسئله پوستر باعث بشه به موارد دیگه اصلا پرداخته نشه خیلی منطقی به نظر نمیرسه. هر چند که بعد از اون همه بحث، یکی از خبرنگارا در نشست به مدیران جشنواره گفت؛ «به قول آقای فردوسیپور اجازه بدید ما قانع نشیم.»
در واقع دلم نمیخواد یه روزی نگاه اهالی تئاتر به خبرنگارها و روزنامهنگارها مثل نگاهی بشه که اهالی سینما به به خبرنگارها و روزنامهنگارها در زمان برگزاری نشستهای خبری فیلمها در جشنواره فیلم فجر دارن. خودتون منظورم رو میفهمید.
اما واکنشی که نه تنها به نظر من بلکه اکثر کسانی که در اون نشست بودن براشون جالب بود، واکنش فرهاد خان مهندسپور بعنوان دبیر جشنواره تئاتر فجر به وضعیتی بود که در این مدت به آن دچار شده بود. به همین مقدار بسنده میکنم؛ «آرزوی اینکه بعد از جشنواره دیوانه نشویم» مسئلهای نیست که بشه به راحتی ازش گذشت. در واقع این واکنش برای کسانیکه از دبیر جشنواره توقع «کن فیکون کردن» دارن، به نظر کافی است.
داستانهای دنبالهدار پوستر جشنواره قسمت 36
نمیدونم جامعه تئاتر چه هیزم تری به بروبچههای هنرهای تجسمی فروختن که دارن هر سال با اعصاب تئاتریها اینقدر بازی میکنن و به قول دوستی روی اعصاب تئاتریها و دوستداران تئاتر پیاده روی میکنن. اون از پوستر یارتا یاران و واکنشهایی که منجر به تغییر پوستر و طراحی دوباره در دقیقه نود شد و این هم از پوستر امسال که از یک ایدهای که اونطور که باید میشد، نشد. یکی میگه با دیدن پوستر یاد "بازیهای آتاری میافته"! یکی میگه هیچ ربطی و نشانی از تئاتر درشون نیست، یکی میگه یاده جشنواره رسانههای دیجیتال میافته، جایی شنیدم که میگفت با ارفاق میشه گفت به درد جشنواره کودک میخوره،یکی دیگه هم میگه بازگشت به گذشتس یعنی سالهاست که خنده و گریه نشان تئاتره چون همه میمیک صورت را در خود خلاصه کرده حالا امسال همه احوال صورت های دنیای مجازی بکاررفته . همکاری میگفت ظاهرا دست یکی از دوستان ناخواسته به یکی از استیکرهای موبایلش خورده به جای فایل اصلی به چاپ خونه ارسال شده و چاپخونه هم چاپ کره و دیگه نمیشه کاریش کرد و.... از همه اینا که بگذریم عجیبه که چرا کیفیت چاپ بنرها و بیلبوردها خیلی خوب نیست و با چیزی که در مانیتور دیده میشه فرق داره. یاد آن صورتک بازی خلاقانه سال قبل به خیر.