محمد عاقبتی در گفتوگو با ایران تئاتر
تئاتر کودک و نوجوان حوزهای آکادمیک و علمی است
محمد عاقبتی کارگردان تئاتر معتقد است؛ کار برای کودکان اساساً حوزهای تخصصی، آکادمیک و علمی است؛ اما آثار زیادی به اسم کودک و نوجوان در تئاتر و سینما ارائه می شود که حقیقتاً ارتباطی با کودک و نوجوان ندارند.
محمد عاقبتی کارگردان تئاتر، اخیراً تجربه اجرای نمایشهایی در حوزه کودک و نوجوان پشت سرگذاشت. «از کجا آمدهایم؟» یکی از این تجربهها بود که آبان و آذر امسال در تالار هنر با موفقیت روی صحنه رفت و « ماهی سیاه کوچولو» دیگر اثر این هنرمند نیز در جشنواره تئاتر کودک و نوجوان امسال موفق به کسب جایزه بهترین کارگردانی در مسابقه بین الملل این جشنواره شد. هر دو این آثار با دنبال کردن شیوههای نوآورانه ای در تولید متن و اجرا، تجربههایی موفق به شمار میآیند که میتواند نویدبخش شکل گرفتن جریانهایی متفاوت در تئاتر حوزه کودک و نوجوان باشد. ایران تئاتر در همین ارتباط گفتوگویی با محمد عاقبتی ترتیب داده که در ادامه از نظر میگذرد.
با وجود اینکه تمرکز شما بر نمایش کودک و نوجوان نیست اما به نظر میرسد تجربههایتان در این حوزه غدغه های خاصی را در ارتباط با کودکان و نوجوانان دنبال میکند.
خوشبختانه یا متاسفانه من از تئاتر بزرگسال میآیم؛ با تجربه هایم در آن بخش. تئاتر کودک برای من تنها راه نیست و شاید بهتر است بگویم یک آلترناتیو یا یک دغدغه است. نکتۀ دیگر اینکه هیچوقت برای تئاتر کودک آموزش ندیدهام و زمانی که میخواهم کاری را در این عرصه آغاز کنم توجهی به آنچه دیگران در این زمینه انجام میدهند ندارم، و راحت بنابراین کار خودم را میکنم. این نوعی واکنش ریسکی است به آنچه موجود است؛ یعنی از قاعده و شرایط مرسوم در تاتر کودک تا اندازه ای فاصله میگیرم. هر چند در مورد توجه به این ژانر تاتر در جامعه ای که کودکان و نوجوانان آمار قابل ملاحظه ای از آن را تشکیل میدهند، جامعه ای که چالشهای بسیاری برای این نسل پیش روی خودش دارد و در آینده هم خواهد داشت، توجه جدی و عمیقی به نیاز های فرهنگی این طیف از مخاطبین نداریم. برای نسلی که نوجوانهای بیست سال پیش بودند و حالا پدران این روزها هستند و امروز به این نتیجه رسیدهاند که در دروه نوجوانی آنها به دلیل مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی توجه کمتری را شاهد بودند، ضرورت این توجه جدی به نیازهای نسلهای نو شاید بیشتر حس میشود. مگر قرار نیست دریچهها و دنیاهای جدیدی را به روی این مخاطبین جدید گشوده شود. واقعیت این است که نسبت به تقاضای وسیع این طیف از مخاطبین کمترین عرضه محصولات فرهنگی را شاهد هستیم. همه می دانیم که این تقاضا چقدر جدی، ضروری و عمیق است. البته این تقاضایی است که تمام نتیجه ی پاسخ به آنرا در حال حاضر نمیتوان دید، این بذری است که کاشته میشود تا محصولش را بیست سال بعد برداشت کنیم. مسئله دیگر این است که تئاتر کودک حیطه ای است که تا اندازه زیادی از کیفیت غافل مانده و دلیلش هم این است که این حیطه خودش را نقد نمیکند؛ منتقدین تئاتر هم خیلی جدیاش نمیگیرند و به طور کلی عرصه ای نیست که مطبوعات بر روی آن سرمایه گذاری کند. این درحالی است که سوابق نشان میدهد که هر جا پای کودکان به آن باز شده، حتی در مقوله درآمد زایی و وجه مادی هر فعالیتی، موفقیتی تضمین شده را به دنبال داشته است. متاسفانه نهادی هم وجود ندارد تا کیفیت سنجی و ارزش گذاری به معنای واقعی و حرفه ای و نه به معنای ممیزی و محدود کردن و سلیقه خاص رواج دادن را، در این حوزه بر عهده داشته باشد.
جامعه ما جامعه ای بزرگسالسالار است همانطور که مردسالار است؛ و همانطور که حقوق خیلی دیگر از طیفهای اجتماعی را نادیده میگیرد، به حقوق کودک هم توجهی ندارد؛ یعنی جامعه ای که رشد نیافته است. کجای دنیا به جز کشور ما را میشناسید که تئاتر داشته باشد ولی تئاتر کودک در آن قدرتی و شانی نداشته باشد؛ هرچند باید گفت در جامعه ما تئاتر بزرگسال هم با یک علامت سئوال خیلی بزرگ روبه رو است. در یک شرایط استاندارد طوری به کودکان خوراک داده میشود که به تربیت نسلی جدید از مخاطبین تئاتر میانجامد. برخورد با کودکان همانند برخورد با میراث تاریخی و فرهنگی، و بر خورد با آینده است که باید برایش برنامه ریزی کرد و هزینه کرد و مراقبش بود و نیروی متخصص برایش تأمین کرد. به طور کلی نگاه ما به رشد کودک عموماً ایدئولوژیک است، و شکل دهنده و قالب دهنده است خیلی مراقب هستیم که از نظر فکری چه خوراکی در اختیار کودک میگذاریم اما به دیگر نیازهای اساسی کودک توجه چندانی نداریم؛ در حال که کودک به قصه و بازی نیاز دارد و لزوماً محتوایی که مورد نظر ما است در مرکز توجه او قرار نمیگیرد. همه این عوامل دست به دست هم میدهد تا بنیان و سازوکار توجه به تئاتر کودک و نوجوان مخدوش به نظر بیاید.
با توجه به این نقصانها به نظر میرسد در تجربههای اخیرتان به سهم خود در شکل دادن به محتوای مناسب کودکان و نوجوانان در ساختار و بیانی نو کوشش کنید.
امیدوارم اینطور باشد. من به اصل بسیار ساده ای برای کار در حوزه کودک و نوجوان پایبندم؛ اینکه نمایش کودک باید برای مخاطبش جذاب باشد. از بعد دیگر به قصه گویی بسیار علاقه مندم و از این جهت به دنیای تئاتر کودک و نوجوان نگاهی کلاسیک دارم. علاوه بر این اقتضائاتی دیگر را هم باید در حوزه کودک و نوجوان مورد توجه قرار داد. به زعم من وقتی دارید دران عرصه کار میکنید نباید فراموش شود که برای یک گروه مشخصی از اجتماع تولید اثر می کنیم ، و پیوسته باید به مخاطب بیاندیشیم، و از او فاصله نگیریم.
ظاهراً همه هنرمندانی که نمایشی برای کودک و نوجوان تولید میکنند، ایجاد جذابیت را رویکرد اصلی خود عنوان میکنند؛ اما مفهوم جذابیت نزد همه آنها یکسان نیست و بعضاً شاهد شکلهایی از ایجاد جذابیت هستیم که شاید نیازمند تجدیدنظر است. در هر حال انگار مقولۀ جذابیت هم از نظر شما تعریفی متفاوت از آنچه مرسوم است پیدا کرده است.
ظرف و دریافت ما از مقولۀ جذابیت تا اندازه زیادی برمی گردد به پیشینه و تجربیات و تربیت هنری مان. و ممکن است برای هر کارگردانی متفاوت از دیگری باشد. طبیعی است که شخصاً وقتی از جذابیت حرف میزنم مفهومی خاص را مد نظر دارم که مطابق با تلقیها و تجربههای شخصی من و استانداردهایی است که طی این تجربهها شناختهام. خب ، میشود جذابیت را تک بعدی دید و با دم دستیترین عناصر هم شکل داد اما در هر حال دریافت من از جذابیت ابعاد مختلفی را در بر میگیرد. یک اثر نمایشی میتواند در عین حال که جذاب است، یک تأثیر بصری زیبا را هم به همراه و ارایه دهنده ی یک زیبایی شناسی تفاوت باشد. همانطور که اشاره کردم تعریف جذابیت برای آدمهای مختلف، سطوح مختلفی را شامل میشود. خب می دانیم که در این سالها نمایشهای کودک مخاطب خود را به نوعی از جذابیت سوق دادهاند که در شادی آفرینیهای سطحی و تحریک کردن های هیجانی خلاصه میشود. جذابیتی که من و گروهم از آن حرف میزنیم در رگههای کار تنیده میشود، که وقتی حتی یک بزرگسال به تماشایش مینشیند، دست کم از ویژگیهای بصری آن لذت میبرد و سطح دیگری از آنرا دریافت می کند. بنا بر این انتخابهایمان از نقطه ای دیگر آغاز می شود. مثلا در استفاده از تصاویر ویدیو یی، صبا نصیری که تصویرسازیها و انیمیشن نمایش « از کجا آمدیم» را انجام داده یک انیماتور با ایده های نو است، همینطور همکاران او یعنی محمدباقر کشاورز تصویرگر جوانی است که واقعاً حرف برای گفتن دارد و حسام نورانی سالها است که در حوزه ویدئوآرت با تجربیات ارزشمند داشته و نمایشهای زیادی همکاری داشته است و نکته جالب اینجاست که آنها با انرژی و نگاه متفاوتی کارشان را برای طراحی این تصاویر انجام دادند. خب از این بابت خوشحالم که تیم ما شامل افرادی حرفه ای است که افتخار همکاری با آنها را دارم و واقعیت این است که مؤلفههای زیبایی شناسی از جمله موسیقی، تصویر و عروسکها و طراحی ها در این نمایش حاصل توانایی تک تک افراد تیم است که زیر یک چتر جمع شدهاند.
به نظر میرسد در این زمینه اقتضائات نسلی هم نقش زیادی دارد و تلقیهای ما از مفاهیمی چون جذابیت و زیبایی شناسی نیازمند حرکت به سوی افقهای تازه تر است. در هر حال همانطور که گفته میشود کودک امروز که در معرض تأثیرپذیری از رسانهها و مدیاهای مختلف قرار دارد، از نظر دریافتها و ادراکهایش در با کودک دیروز تفاوتهایی جدی دارد.
کاملاً درست است. درک کودک امروز از داستان، تصویر، تعلیق، کاراکتر فرق کرده؛ و اگر نگوییم انقلاب ولی یک تغییر بنیادی در این نگاه شکل گرفته است، و این حاصل رشد تکنولوژی و دسترسی راحت تر به اطلاعات است و مهمتر از همه کامپیوتر و اینترنت. همه اینها باعث شده تا ذهن کودک امروز رو به جلو حرکت کند و ذهنشان وسعت پیدا کند. بنابراین واقعاً نباید در زمینه نمایش کودک کم فروشی کرد. شخصاً اگر درکار بزرگسال بنا به محدودیتهایی ناچار شوم از چیزهایی کوتاه بیایم ولی در کار کودک آنقدر جاه طلبانه نگاه میکنم که مثلاً برای نمایش دادن یک تصویر خوب و باکیفیت به اتفاق اعضای گروه چندین شب بی خوابی بکشیم. همه این امکانها یمان جمع شده تا همانطور که اشاره کردم برای مخاطبین کم فروشی نشده باشد. درست است کالایی که به کودکان میفروشیم ممکن است متفاوت باشد اما کیفیت ارائه آن نباید پایین تر باشد و مطمئناً در هیچ جامعه توسعه یافته ای چنین اتفاقی نخواهد افتاد.
اساساً این تفکر که ادراک و دریافتهای کودک را دست کم میگیرد، از کجا آمده است؟
از اینجا میآید که شما در یک رابطه نابرابر با مخاطب قرار می گیرید؛ کودکی با صداقت تمام در برابرتان نشسته و شما میتوانید از این صداقت سوء استفاده کنید، و خواسته یا ناخواسته از موضع قدرت با او برخورد کنید. این یک بحث اخلاقی هم هست وخیلی باید مراقب بود؛ چرا که خیلی وقتها حتی والدین حضور دارند از جانب کودکان به شما این اطمینان را می دهند که کودکان از چیزی دیدند لذت برده اند و یا خیر.. باید به این نکته مهم توجه کرد که کار برای کودکان اساساً حوزه ای تخصصی، آکادمیک و علمی است. واقعیت این است که آثار زیادی به اسم کودک و نوجوان در تئاتر و سینما ارائه میشود که هیچ ارتباطی با کودکان و نوجوانان ندارند.
در هر دو تجربه اخیرتان در حوزه کودک یعنی « ماهی سیاه کوچولو» و « از کجا آمدیم» توجه ویژه به متن آشکار است؛ چه در زمینۀ اقتباس و چه در تولید متن. در این زمینه چه دغدغههایی را دنبال میکنید؟
این تربیتی است که حاصل حضور من در گروه لیو است. شاید این میزان توجه به متن برخوردی کلاسیک به نظر برسد، خصوصا در تئاتر کانسپت گرای امروز ما، که اغلب ایده ی های تجربه گرای گروه و یک کانسپت برای اجرا الویت بیشتری از متن دارد، تا این اندازه برای ما ارج و قرب دارند. حتی ممکن است برای بعضی از دوستان این بها دادن به متن تا اندازه ای خارج از مد به نظر بیاید. شخصاً متن را پلتفرمی می دانم که همه عناصر نمایش بر آن سوار میشود. ماهی سیاه کوچولو در چند رزیدنسی مختلف برای توسعه و تکمیل متن نمایش انتخاب شد؛ و همچنین برای از کجا اومدیم مهدی چاکری حدود ۸ ماه صرف نوشتن متن کرده، و حتی گاهی در حین اجرا هم چیز هایی تعییر می کرد. حداقل ۸ ورسیون متفاوت از متن نوشته شده.
در این رویکرد به متن به نظر میرسد مسئله تنها بازنمایی یک اثر یا اقتباس در میان نیست و در نهایت متنی تازه متولد میشود که در عین ارجاع به یک منبع مشخص مؤلفههای خاص خودش را هم به طور مستقل پیدا میکند.
میراث ادبیات نمایشی کودک و نوجوان ما فقیر است. چالش تولید نمایشنامه خوب برای کودک و نوجوان کودک چالشی جدی است؛ بنابراین شاید پیش از هر چیز اساساً با هدف تولید متنهای تازه است که به سراغ تولید اثر در این حوزه میرویم. اما حتما در مثلا ماهی سیاه از ارزش ها و زیبایی های داستان بهرنگی شروع می کنیم و سعی داریم آنها رو حفظ کنیم.
« ماهی سیاه کوچولو» در جشنواره کودک و نوجوان امسال هم مورد استقبال ویژه ای قرار گرفت. این در حالی است که جشنواره کودک و نوجوان تا حالا آنچنان که باید پویایی لازم و پذیرش رویکردهای نو را ازخود نشان نداده است. فکر میکنید استقبالی را که از نمایش شما در این دوره صورت گرفته میتوان نوید اقبال جشنواره به تجربههای نو در عرصه تئاتر کودک و نوجوان دانست؟
جشنواره میتواند این تجربههای نو خلاقیت های جدید را نشانه گذاری کند، و حتی گاهی مهر تأیید بر این تجربهها بزند و ترویج دهندۀ این رویکرد باشد. برای ما علاوه بر این استقبال عمومی مخاطبان جشنواره از نمایشها بسیار دلگرم کننده بود. استقبال از نمایش « ماهی سیاه کوچولو» همینطور نمایش « پدرآن» به کارگردانی مهدی فرشیدی سپهر برایمان بسیار دلگرم کننده بود، و نشانه استقبال عموم مخاطبان و خصوصا مخاطبان شهرستان ها نسبت به اجرا های با نگاه متفاوت در حوزه تاتر برای مخاطبان جوان بود. و امیدوارم این نشانه، تشویق کننده دیگر همکارانم برای دست زدن به تجربه نامتعارف و جدیدی در این عرصه شود.
در پایان اجازه می خواهم اینجا از رضا حداد و مجموعۀ شبکه آفتاب تشکر کنم که مثل همیشه سخاوتمندانه امکانات فنی ویژه ای را در اختیارمان گذاشتند؛ و همینطور از سایت تیوال و انجمن راه که حامی معنوی ما بودند و نشان دادند کار برای کودک برایشان واقعا اهمیت دارد.