سامان ارسطو کارگردان نمایش «کالبدشکافی»:
نمایش کالبدشکافی را برای توماس اوسترمایر میفرستم
ایران تئاتر : نمایش " کالبدشکافی" تازهترین نمایش سامان ارسطو در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر به صحنه رفته و اجرای آن تا ۱۸ بهمن ادامه دارد. با ارسطو درباره این تجربه گفت و گو کرده ایم .
گروه تئاتر «آوای دیوانگان» با نمایش «همان باش؛ که نیستی» به کارگردانی سامان ارسطو پس از چندین اجرا در ایران، فروردینماه 96 توسط کمپانی شابونه به مدیریت هنری «توماس اوسترمایر» برای دو اجرا (19 و 20 فروردینماه سال جاری) به جشنواره بینالمللی (FIND 2017) دعوت و راهی برلین شد. پسازآن مؤسسه فرهنگی گوته آلمان از این نمایش بهعنوان «مدرنیته ایرانی» یادکرد. این نمایش پسازآن نیز برای دو اجرای دیگر به کمپانی نمایش LA-NEF فرانسه به مدیریت هنری جان لویی اکل دعوت شد. این روند با اچرای نمایش کالبد شکافی تداوم یافته است .
کارگردان درباره این روند و نمایش جدید خود " کالبد شکافی " یادداشتی بدین قرار نوشته است: «سال ۹۶ شمسی برای گروه نمایش آوای دیوانگان با دو اجرای موفق در کنار بزرگانی چون رومئو کستلوچی و توماس اوسترمایر در جشنوارهی فایند برلین و ۲ تجربهی بینظیر دیگر در لنف پاریس با نمایش «همان باش؛ که نیستی» آغاز شد و با استقبال کمنظیر شما؛ جویندگانِ آگاهی، با نمایش «خودکارِ بیکار» پایان یافت. سال ۹۷ اما با ۹ ماه تمرین کارگاهی ادامه یافت تا به امروز برسد. روزی که قرار است در سالن سایه مجموعه تئاتر شهر کالبدشکافی شویم. برای دقیقتر انجام شدن آن به حضور تکتک شما و یکتاییتان نیازمندیم.
این تئاتر نمیخواهد جنبشی در شما صورت بگیرد، بلکه فقط میخواهد آگاه کند؛ ما را در برابر تناقضات خودمان. این نمایش بر پایه تناقضهاست. اوضاع ناتوان از هرگونه تغییر است. چراکه کالبدشکافی نمیکند خود را؛ و به دنبال چراها نیست.»
حالا گفت و گوی ایران تئاتر پیرامون تازه ترین تجربه گروه پیش روی شماست .
میخواستم درباره اسم نمایش با شما صحبت کنم در برنوشت نوشتهشده کالبدشکافی اما یکی از رسانه ها نمایش را با نام دیگری نام دیگری معرفی کرده است؟
این افزوده نام را یکی از رسانه ها به آن اطلاق کرد؛ کالبدشکافی مردی که مرده بود و پایش از کفن بیرون بود. این را خبرگزاری مهر اضافه کرده بود. من نمیخواستم برای این نمایش اسم بگذارم نشستم فکر کردم اسمش را کالبدشکافی بگذارم اسم برای من آخرین چیزی است که انتخاب میکنم بعدازآنکه تمرینها پس از چند شش یا هشت ماه پخته میشود به اسم آن فکرمی کنم من اصولاً تیزرها و عکسهای که انتخاب میکنم دور از فضای نمایش است تا تماشاچی با دیدن تیزر و عکس برداشت خاصی نداشته باشد ولی زمانی که تماشاگر از نمایش دور باشد برای دیدن نمایش کنجکاو میشود. در نمایش کالبدشکافی ما میخواهیم به ماهیت و هویت دست پیدا کنیم ماهیت یعنی آنچه ما میبینیم که این شخص آدم یا اسب است؟ ولی وقتی به آن دست میزنیم یا به ما نزدیک میشود متوجه میشویم که هویت آن چیز دیگری است. این هویت با ماهیت تفاوت دارد.
با اسمی که دوستان در خبرگزاری مهر برای این نمایش انتخاب کردند موافق هستید؟
فانتزی جالبی داشت.
در برنوشت نوشتهشده سامان ارسطو طراح و کارگردان به نویسنده بودنتان اشاره نکردید؟
من نمینویسم ما با تمرینهای خیلی سختی که داریم دیالوگهای را گردآوری میکنم این گردآوری را بازیگرانم و من انجام میدهیم در تمرینها هر بار بازیگران دیالوگهای جدیدی را میگویند در نمایشهای من همه اتفاقها در لحظه روی میدهد من چیزی را از قبل آماده نمیکنم من تأکیدی به این نکته که مهرم را بهعنوان نویسنده در نمایشم بزنم ندارم.
از بازیگران سابق نمایشهای شما گویا خانوم باوند هستند اما خانوم افسانه میرباقری و آقای علی خوانساری دیگر حضور ندارند؟
بله خانوم نادیا باوند همچنان حضور دارند خانوم ها سیما شکری و ماهی عظیمی از بازیگرانی هستند که درگذشته با آنها همکاری داشتم اتفاقی که میافتد جدا از بازیگران خودم که درگذشته با آنها همکاری داشتم بازیگران جدیدی که در تمرین نمایش من میآیند از من میپرسند متن نمایشنامه را به من بدهید و سراغ متن رامی گیرند من به آنها میگویم نمایش من نمایش کارگاهی است بازیگران به من میگویند در نمایشهای کارگاهی هم باید متن نوشته شود. من به آنها میگویم این کارگاه هم نیست در این کارگاه نباید چیزی نوشته شود نه کارگردان و نه نویسنده در این کارگاه متنی را نمینویسند.
پس شیوه شما اینگونه است که با تکرار خلاقانه تمرینها بازیگران دیالوگها را پیدا میکنند و آن را از برمیکنند؟
موافقم اما بچهها هر چیزی را حفظ نمیکنند من دو ساعت قبل ازهر اجرا در سالن نمایش بر اساس تمرینها فقط (سر کد) میدهم مثلاً به بازیگرانم میگویم کد امشب قندان است.
شیوه شما در هر اجرا به این صورت تغییرمی کند؟
بله آنها میدانند کد قندان به معنای چیست؟ و امشب باید در این مسئله مانور بدهند ولی پایه کالبدشکافی جنسیت و شناخت از خود است.
میخواستم درباره تصویر اولیه که باعث شد نمایش کالبدشکافی را تولید کنید صحبت کنید؟
ما کارگاههای داشتیم به نام شناخت خود و خانوادههای زیادی در این کارگاهها میآمدند که خودشان را و طرف مقابلشان را پیدا کنند این افراد جزو The Others بودند.
The others معنای خاصی دارد؟
نه به معنای دیگران است. ولی من در این نمایش آمدم تا بگویم همه ما نسبت به همه دیگری هستیم
بدون شک برخی از بازیگران شما از همین گروه The Others که به این کارگاه میآیند آیا این افراد در این کارگاه بازیگری هم میآموزند؟
نه، بازیگری یاد نمیگیرند اما بازیگرانم با این گروه در این کارگاهها شرکت میکنند.
منظورم گروه The Others است این گروه تجربه صحنهای هم دارند که میتوانند درصحنه این نمایش بازی کنند؟
تجربه صحنهای دارند به خاطر اینکه پسازاین کارگاهها در تمرینهای نمایشم حضور دارند.
پس آن کارگاهها ،کارگاه بازیگری نیست و بیشتر کارگاههای روانشناسی است؟
این کارگاهها درواقع یک تراپی است.
در این کارگاه شما با همراه یک روانشناس حضور دارید؟
تنها خودم هستم.
و از تجربیات خودتان در این کارگاه سود میبرید؟
بله تجربه خودم و مطالعاتی که در طول این بیست سال انجام دادم من در دانشگاهها روانشناسی ورکشاپ میگذارم در کارگاههای پرفسور مهرابی که پرفسور روانشناسی کارگاه گذاشتم و ایشان ایده من را دوست داشت وتو ماس اوسترمایر نمایش ما را دعوت کرد.
اوسترمایر کدام نمایش شمارا دعوت کرد؟
همان باش که نیستی اوسترمایر ما را به جشنواره برلین به شاویون دعوت کرد بعد پاریس رفتیم و ژان لویی اکل مدیر پیشین مدرسه شارلدویل مزیر و مدیر کمپانی LA-NEF و موسسه گوته در مونیخ تهیه کنند ما شد. من میتوانم بهجرئت بگویم که ما اولین گروه مستقلی بودیم که طی این سالها به یک جشنواره خارجی رفتیم همه گروها که به جشنواره خارجی میروند یا تهیهکننده داخلی دارند یا تهیهکننده آنها مرکز هنرهای نمایشی است.
کنجکاوم واکنش اوسترمایر که بهنوعی کارگردان کلاسیک است و متنهای شکسپیر و برشت را به روی صحنه میبرد نسبت به نمایش شما بهویژه نسبت به سامان ارسطو که میگوید من طراح و کارگردان هستم چه بود؟
همان باش که نیستی دیالوگ نداشت و پرفورمنس خشونت بود و برای اوسترمایر خیلی جالب بود که من یک حرف جهانی داشتم.
همان باش با موضوع ترنس ها بود؟
پداکوژی خودم بود؛ ازدواج اجباری خودم ولی به شکل پرفورمنس بدون دیالوگ و با خشونت اجرا شد. اینجا آقایان اساتید تئاتر به ما میگفتند این دیوانهبازی برای چیست؟ اما این دیوانهبازی پذیرفته شد.
اوسترمایر نمایشهای قبلی شمارا هم دیده بود؟
نه اما آنجا درباره نمایشهای جدید من صحبت شد.
درباره تداوم همکاری تان با اوسترمایر صحبتی نکردید بهویژه این نمایش که بهتازگی تولیدشده است؟
این نمایش را برای اوسترمایر میفرستم و نمایشهای قبلی راهم برای اوسترمایر فرستادم.
درباره دیگر اجراهای بینالمللی گروهتان صحبت کنید؟
با تهیهکنندگانی در فرانسه آلمان رایزنی کردیم.
به نمایش کالبدشکافی بازگردیم این نمایش درباره عاشقانههای ترانسها است چگونه این ایده در ذهنتان شکل گرفت تصویری عینی که این ایده خلاقانه را به وجود آورد را در صورت امکان بگویید؟
زنوشوهری که یک فرزند 9 ساله داشتند و یک این موضوع به یک زن و شوهر خاص هم محدود نمیشود.
همان زنوشوهری که در نمایش کالبدشکافی حضور دارند درباره آن صحبت میشود؟
همه این داستانها واقعی است. دکتر به آنها گفته بود شما باید ازدواج کنید تا درمان شوید صحنه آخر که ماهی عظیمی است که ده سال با یک ترنس زندگی میکند.یا حس گناهی که فردی دارد از اینکه ترنس است و با یک زن ازدواج میکند ولی ما در این اجرا یک زنی راداریم که ترنس را با همان شمایلی که دارد پذیرفته است.
چگونه این گروه The Others به صحنه میآیند و خود را بیان میکنند و من تماشاگر احساس میکنم بازیگر هستند و این بیانگری به زیباترین شکل ممکن اجرامی شود؟
این فرایند یک یا دو روزه نیست و طی سالها به وجود آمده است این افراد با من در کارگاهها تمرین میکنند و به این جرئت رسیدهاند که نمیخواهند دیگری باشند و میخواهند خودشان باشند.
پس این افراد هدفشان خود بودن است نه بازیگری و نمایشگری؟
بله قرار نیست کسی بازی کند ما درصحنه بازیگری نداریم.
اما این نا بازیگرها در هنگام اجرامی توانند درصحنه تماشایی باشند و آگاهانه و سیستماتیک یک نمایش را اجرا کنند؟
ببین وقتی وارد صحنه میشوی خواهناخواه صحنه آن زیبایی را به تو غالب خواهد کرد که تو زیبا باشی ولی زمانی که دیالوگها گفته میشود این زیباییها خارج میشود ما وارد یک خشونت و درد میشویم.
منظورم این است که این افراد باوجودآنکه The Others هستند و شاگردان تعلیمدیده کارگاه هستند اما بهمثابه یک بازیگر همروی صحنه حضور دارند و آگاهانه یک نمایش را اجرامی کنند و اینجا یک بحث بیانگری خود نیست و ما با یک اجرا مواجه هستیم؟
بله یک اجراست.
در حقیقت شما The Others را با تعلیمهای تئاتری را برای اجرا آماده میکنید؟
تعلیم نمیدهم سیستم من اینگونه نیست که به کسی بگویم کاری انجام بدهند کارگاههایم این شکلی نیست ، حتی زمانی که بخواهم نمایش چخوف را کارگردانی کنم از بازیگرانم میخواهم تمام نمایشنامههای این نویسنده را بخوانند ،هیچوقت به بازیگرانم نمیگویم میخواهم کدام نمایشنامه چخوف را کارگردانی کنم.
منظورم تمرینهای بدنی وبیانی است که این The Others برای صحنه آماده میشوند؟
ما تمرینهای بیانی نداریم اما تمرینهای بدنی وجود دارد روزی دو ساعت تمرین بدن انجام میدهیم
اما بیان آنها برای صحنه موجه است پس این آزادسازی روحی و میل به بیان احساس باعث میشود باشهامت زیبایی احساس خودرابیان کند؟
بله
تکمله:
1-توماس اوسترمایر توماس اوسترمایر (به آلمانی: Thomas Ostermeier) (متولد ۳ سپتامبر ۱۹۶۸ در زواتاو آلمان) کارگردان تئاتری که عمده فعالیتهای خود را با گروه هنری شابُنه انجام داده است. اوسترمایر کارگردانی تئاتر را در سال ۱۹۹۱ میلادی تحت نظر آینر اِشلف آغاز کرد. ژانر موردعلاقه اوسترمایر واقعگرایی سرمایهدارانه است. این ژانر دارای ظرافت طبعی است که مخاطبانش را بهسوی این فکر هدایت میکند که بهزعم اوسترمایر مسبب و به وجود آورنده خشونت مضاعف موجود؛ نظام سرمایهداری است. اوسترمایر این ژانر را که بهصورت روان شناسه به واکاوی چالشبرانگیز نظام سرمایهداری میپردازد را با برداشت از خط فکر نمایشنامه نویسان بریتانیایی همانند سارا کین و مارک رونهیل الهام گرفته است. از مهمترین و شاخصترین آثار کارگردانی شده او در عرصه تئاتر، نمایشنامه هدا گابلر اثر هنریک ایبسن و همچنین نمایشنامه هملت اثر ویلیام شکسپیر است که بهصورت برداشتی آزاد و نوین به اجرا درمیآید. دراماتورژی این اجرا بسیار آشفته است که هدف اوسترمایر از این امر را میتوان در هویدا ساختن آشفتگی درونی و کنایه دراماتیک وار نهفته در بطن این نمایشنامه جستجو کرد. نمایش هملت در زمستان سال ۲۰۱۶ (بهمنماه ۱۳۹۴ خورشیدی) در سیوچهار مین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر در تالار رودکی به اجرا درآمد.
2-ژان لویی اکل مدیر پیشین مدرسه شارلدویل مزیر و مدیر کمپانی LA-NEF که به دعوت موسسه فرهنگی هنری فانوس هنر پارس به ایران در سال 1395 به ایران آمده بود در موسسه فانوس ٢ کارگاه برگزار کرد و در انتهای کارگاه دوم، بخش اول از مجمع مرغان نوشته عطار را بهعنوان کار پایان دوره با هنرجویان این دوره به صحنه برد و در ادامه این پروژه، مجمع مرغان عطار بهطور مشترک بین کمپانی LA-NEF و موسسه فرهنگی هنری فانوس تولید خواهد شد و اجراهایی در ایران و فرانسه خواهد داشت.
گفتوگو از هومن نجفیان