سلما سلامتی مدیر بخش مسابقه نمایشنامه نویسی جشنواره فجربیان کرد:
شرکت درمسابقه نمایشنامه نویسی لزوما به معنای نمایشنامه نویس بودن نیست
ایران تئاتر به مناسبت برگزاری سی وهفتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر با سلما سلامتی مدیربخش نمایشنامه نویسی این جشنواره به گفتگو نشسته است
سلما سلامتی، متولد سال 1359 و دانش آموختهی ادبیات نمایشی از دانشکده هنر و معماری، با نگارش نمایش نامه”یک قدم تا نیستی“؛ در سال 1381 درمسابقه نمایش نامهنویسی جشنواره تئاتر دانشجویی، کاندید دریافت جایزه شد و فعالیت خود در این حوزه آغاز کرد. وی پس از گذشت نزدیک به دو دهه اکنون به عنوان مدیر بخش نمایشنامه نویسی درسی و هفتمین جشنواره بینالمللی فجر حضور دارد. این نمایشنامه نویس همچنین در سال جاری علاوه بر حضور در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر به عنوان داور مسابقه نمایشنامه خوانی نخستین جشنواره تئاتر اکبر رادی نیز فعالیت داشته است. از دیگر کوششهای فرهنگی و هنری این نویسنده میتوان به حضور او در هیئت مدیره کانون نمایشنامهنویسان خانه تئاتر ایران اشاره کرد. نمایشنامههای«کمد»، « آپارتمان طبقهی ششم»، «این جا کسی نمرده است.»، «نگارهای به رنگ شبق»، «حرکت غبار بر سطح خاک» و ... از آثار اوست. همچنین نمایشنامه ی «تهران 1390 خورشیدی» این نویسنده که جایزهی اول دورهی سوم جشن ادبیات نمایشی خانهی تئاتر را از آن خود کرده، به زبان ارمنی ترجمه شده است. برخی از آثار او موفق به دریافت جایزه شدهاند و در چند دورهی مسابقهی نمایش نامه نویسی فجر برگزیده شدهاند.
فکر میکنم نمایشنامه خوانی بهترین روش برای شناساندن نمایشنامه نویسان به رسانهها و اهالی تئاتر بود، چگونه این ایده شکل گرفت و آیا پیشینه تاریخی هم داشته است؟
ایده نمایشنامه خوانی سالیان سال است که در بخش نمایشنامه نویسی فجر وجود دارد. البته در بعضی دورهها اجرا شده و در بعضی دورهها تنها به داوری آثار اکتفا کردهاند. در فراخوان این دوره تصمیم گرفته بودند که نمایشنامه خوانی برگزار شود البته این نکته لازم به ذکر است، مسئولیت بخش مسابقهی نمایشنامه نویسی جشنواره پس از انتشار فراخوان فجر به بنده محول شد و من در شکل گیری فراخوان مسابقه نمایشنامه نویسی نقشی نداشتم. این فراخوان زحمت دوستان دبیرخانه و جناب برهانی مرند بود.
داوران در جشنواره ها معمولاً یک بیانیه صادر میکنند اما این بار داوران در حضور رسانهها و اهالی تئاتر درباره دیدگاه خود صحبت کردند؟
حقیقت این است که کمتر پیش آمده داوران در مورد آنچه که مطالعه کردند و داوری کردند صحبت کنند. معمولاً بیشتر وقتها شاهد بودهایم که بحثهای اعتراضی و حاشیه ای در مورد داوری در هر حوزهای از تئاتر وجود داشته است و درباره چگونگی داوری پرسش میشود. این دوره میخواستیم به این موضوع و این پرسشهای همیشگی که طبیعی هم هست، اهمیت بدهیم و برای آن نشستی برگزار کنیم تا در مورد آثار به طور کلی صحبت شود.بحث کلی به این خاطر است که قرار نبود داوران راجع به تمام آثار صحبت کنند یا آثار را با جزئیات نقد کنند یا اثر به اثر پاسخگو باشند. این امر اصلاً شدنی نیست. به همین دلیل هم نشست را روز قبل از اعلام نتایج ترتیب دادیم. چون قرار بر بررسی یکییکی آثار شرکت کنندگان نبود. قرار بود داوران بینشی را که پس از مطالعهی آثار پیدا کردهاند در اختیار ما بگذارند. از آنجا که هر رویدادی برای اولین بار که صورت میپذیرد، مسیر ناآزمودهای ست، به ویژه در جامعه ما که فرهنگ گفتگو و مباحثه کم رنگ است، طبیعی است که خلل و ایراد، نارضایتیها و پیش نرفتن مسیر گفتگو آن گونه که مخاطب و شرکت کنندگان توقع دارند، رخ دهد. اما در مجموع فضای متفاوتی را همه باهم تجربه کردیم و تازگی تجربه، ارزشش را داشت و از نظر من گام مهمی بود و معتقدم به نسبت نقصان هایش، محاسن بیشتری داشت. یکی از محاسن این بود که هم به لحاظ تیم اجرایی هم به لحاظ داوران و شرکت کنندگان این تابو که نباید باهم درباره داوریها صحبت کنیم و داوری نظری ست که داده میشود و تمام، شکسته شد.
درباره سلسله نشستهای نمایشنامه نویسی صحبت کنید. ایده آن چگونه شکل گرفت؟
در فراخوان جشنواره این نکته بیان شده بود که آثار به دبیرخانه ارسال شوند و 7 اثر از میان آنها نامزد دریافت جایزه و نمایشنامه خوانی میشوند و از این 7 اثر برگزیده سه اثر برای انتشار انتخاب و به آنها جوایزی اهدا خواهد شد. زمانی که من مسئولیت این بخش را پذیرفتم با دبیر جشنواره آقای برهانی مرند تبادل نظر کردیم. از آن جا که بودجه امسال جشنواره با توجه به وضعیت اقتصادی جامعه بودجه چشمگیری نبود که ما بتوانیم در بخش مسابقهی نمایشنامه نویسی آن گونه که میخواهیم برنامه ریزی کنیم، قرار بر این شد که من به عنوان مسئول این بخش اگر ایده و فکری دارم که هزینه زیادی را به سیستم تحمیل نمیکند و نتیجه خوبی هم دارد، جشنواره این ایده را عملی کند و دبیر جشنواره جناب برهانی مرند تدبیر به خرج دادند، دست من را بار گذاشتند و نه تنها به عنوان دبیر جشنواره، بلکه در مقام یک نمایش نامه نویس هیچ مشاوره و حمایتی را دریغ نکردند. همین طور جناب علی عابدی قائممقام ایشان که نمایش نامه نویس دغدغه مندی هستند و دلسوزانه همراه من بودند. بر این اساس تصمیم گرفتم که نشستهایی با رویکرد بررسی وضعیت نمایش نامه نویسی ایرانی در حال حاضر برگزار کنیم. به طور کلی در مورد طراحی سه نشست این بخش باید بگویم که استراتژی ما در دبیرخانه فجر و شخص من به عنوان مدیر این بخش تقویت فرهنگ گفتگو به واسطهی تشکیل محافل تخصصی نمایش نامه نویسی بود که به نظرم هنر ما سالیان متمادی ست از فقدان این محافل به عنوان بسترهای مستعد فرهنگی برای تمرین مهارتی به اسم گفت و گو، آسیب دیده است. بیشتر نشستهای ما معمولاً از سر وظیفهی صرف و بی دغدغه جهت سابقه سازی برای مدیران مربوط برگزار میشود. به دلیل نبود علاقه و دغدغهی تخصصی دیالوگ حقیقی در نشستها شکل نمیگیرد.در نتیجه مخاطب از دست میرود، به صحبتهایی که مفید نیست گوش نمیدهد.سخنرانها معمولاً تکراری و کلیشه هستند همین طور برگزار کنندهها و این مخاطب بحث تخصصی را به کل نسبت به مقولهی نشست تخصصی بی اعتماد میکند. بعد به نظرمان میرسد مخاطب کم شده و می گوییم دیگر مخاطب حوصلهی نشست ندارد. در صورتی که اگر به مبحث، سخنران و مخاطب به عنوان سه رکن مهم یک نشست اهمیت ویژه و تخصصی داده شود، ساعتها میشود نشست و گفتگو کرد و سیر نشد. باید اهمیت ماجرا را درک کرد، برایش وقت و انرژی گذاشت تا فضا بکر و متفاوت شود. آن وقت همان طور که در نشستهای این بخش اتفاق افتاد، مخاطب دلش نمیخواهد از سالن بیرون برود چون حرف دارد، چون موافق یا مخالف مباحث، دریافته موضوع جدی ست و فکرش باز شده است.نمیرود که حرفهایش یا از زبان خودش یا از زبان دیگری گفته شود. این گونه میشود او را ده ساعت هم در سالن نگه داشت! ما حدود 6 ساعت در دو نشستی که گفتگو محور بود، با هنرمندان و متخصصان و علاقهمندان کنار هم نشستیم و گفتیم و شنیدیم و حتی بعد از تمام شدن زمان نشست برخی از حاضران میماندند و مباحث به صورت غیر رسمی تا حتی یک ساعت بعد گفتگوها ادامه داشت و تازه گل کرده بود؛ آن هم با استقبال کم نظیر از نظر کمی. در حدی که در هر سه نشست شرمندهی مهمانان و علاقهمندان شدیم به خاطر این که در سالن دیگر جایی برای نشستن و در برخی ساعتها، جایی برای ایستادن هم نبود.
گویا 537 اثر متقاضی ثبت نام بودند اما درنهایت 469 اثر به دبیرخانه رسید و داوری شد؟
درروز 20 مهر که سایت بسته شد و شرکت کنندگان دیگر نمیتوانستند آثار خود را آپلود کنند براساس آمار 537 اثر ثبت نام کردند بعد در بررسی هایی که در دبیرخانه انجام شد متوجه شدیم که یک سری ازاین آثار دو بار آپلود شده بود و فاصله میان 537 و 469 که نزدیک به 60 یا 70 اثراست، تکرار و ثبت مجدد بوده است.
درباره پیشینه این افراد و آموزشهای آکادمیک که دیدهاند صحبت کنید البته برخی ازاین افراد مانند خانم لیلی عاج از افراد شناخته شدهای هستند؟
اول این که اصرار داشتم اسامی شرکت کنندگان از روی متنها حذف شود دبیرخانه یک ماه درگیر بود چون فایلها به صورت pdf ارسال شده بود و نام شرکت کنندگان در فایلها بود و دبیرخانه میبایست نام افراد را حذف میکرد. من خودم هم به آثار مراجعه نمیکردم برای اینکه نام نویسندهها را ببینم؛ حتی از سر کنجکاوی. به خاطر برگزاری نشستها آن اندازه مشغله وجود داشت که اصلاً فرصت نمیشد. اما از میان این 469 اثر در پایان داوری ما به 32 اسم رسیدیم و در مرحله بعدی که 7 نامزد برگزیده شد ما تنها اسامی این افراد را همان جلسهی پایانی داوری استخراج کردیم. اسامی تمام افراد موجود است ولی دیگر لازم نبود که به آن بپردازیم طبق آنچه که داوران به ما اعلام کردند و من برآورد کردم فکرمی کنم حدود 50 و 60 نویسنده شناخته شده و نمایشنامه نویس حرفهای در بین این نمایشنامه نویسان وجود دارد و دیگران یا دانشجو بودند یا حتی تجربه نوشتن راهم نداشتند کما اینکه ما درمیان نامزدها، نمایشنامه نویس و یا نمایشنامه نویسانی داریم که اولین نمایشنامهشان را نوشته بودند. در مورد یک نفرشان با اطمینان میتوانیم بگوییم که این اولین نمایشنامهای بود که او نوشته است وایشان درمیان 7 نامزد حضور دارند.
حالا که اسامی نامزدها معرفی شده است می توانید نام این نویسنده جوان را برای ما بگویید؟
آقای مسعود محمد ی قنبرلو جوان 24ساله ای که از اردبیل دراین جشنواره شرکت کردند و اولین نمایشنامه خود را نوشته اند. امیدوارم به تعبیر شما امتیازی برای ایشان باشد و در آینده شاهد ظهور یک نمایش نامه نویس قدرتمند باشیم که اولین حضورش در محافل جدی نمایش نامه نویسی، سی و هفتمین جشنواره تئاتر فجر باشد .
درباره کیفیت آثار ارسالی صحبت کنید من جایی خواندم که داوران به اشتباه نگارشی که در این نمایشنامهها موجود بود اشاره کردند و حتی یکی از داوران اشاره کرد که این آثار مقاله و پست است و دراماتیک نیست من متوجه نشدم آیا ایشان به پستهای اینستاگرام اشاره میکنند؟
بله خانم رامین فر به این مسئله اشاره کرده بودند و گفته بودند پست اینستاگرامی و تاثیر فضای مجازی در این نمایشنامهها مشهود است. شاید در آن نشست فرصت خوب و کافی نبود که داوران به این جزئیات بپردازند و البته تیتر ما در آن نشست بررسی اجمالی نمایشنامهها بود ولی در جلسات داوری درباره این موضوع صحبت شد. افرادی هستند که تصور میکنند آن چه برای نوشتن نمایشنامه لازم است، صرفاً قلم و کاغذ است و در نهایت یک لپ تاپ که بتوانند تایپ کنند و هیچ تجربهای برای نمایشنامه نوشتن ندارند و هیچ نوع آموزشی هم ندیدهاند. البته این به تنهایی اشکال نیست اما برای شرکت در معتبرترین جشنوارهی تئاتری فکر میکنم بهتر است اول پلههایی را طی کنیم و بعد در این جا خود را محک بزنیم. دراین راستا گفته شد که بسیاری از نمایشنامهها مانند پست اینستاگرامی بوده است و به همان روشی که در اینستاگرام همه نویسنده شدند، به همان روش هم نمایشنامه مینویسند. درباره اشتباههای املایی باید بگویم این اشتباهها بسیار فراگیر است؛ حتی برخی از نویسندگان حرفهای ما هم ناخواسته به آن مبتلا هستند چه برسد به کسانی که تازه دست به نوشتن زدهاند. به نظر من بیشتر آثاری که به دبیرخانه رسیده است، متعلق به افرادی است که نمایشنامه نوشتهاند نه آنکه نمایشنامه نویس به معنای دقیق کلمه باشند و حرفه یا مشغله و یا حتی دغدغهی آنها نمایش نامه نویسی باشد.
آیا شما با تنوع سبک پردازی در نگارش نمایشنامهها مواجه بودید؟ گرایش غالب به سوی کدام شیوه ادبیات نمایشی است؟
طبق گزارش و روایت داوران محترم از آثار مطالعه شده که بخشی از آن را هم در نشست ها بیان کردند، اکثر آثار شمایلی دارد که شاید بتوانیم به آن بگوییم ثبت و ضبط یا گزارش یا انتقال بی تفکر واقعیت. از کلمه رئالیسم استفاده نمیکنم چون در این مورد به نظرم درست نیست. جناب چرم شیر هم این موضوع را در نشست داوران به نوعی مطرح کردند. انگار هر آنچه که دردنیای بیرون اتفاق می افتد را عیناً در پدیده ای به نام نمایشنامه بیاورند؛ بی تفکر، بی رویکرد و طبیعتاً چون نمیتوان هیچ دقیقهای از زندگی را عین اصلش بازسازی کرد، با این به ظاهر دست نبردن در واقعیت، ناگزیر الکنش هم میکنیم که البته این مبحث نیاز به بحث مفصل تخصصی دارد. گرایش اغلب نویسندگان به این شیوه از نوشتن بوده ظاهراً. همان ایده پستهای اینستاگرامی، مسائل روزمره، در حقیقت نوعی خام دستی که من این واژه را از آقای بهزاد فرهانی وام میگیرم؛ دراین نمایشنامهها نوعی خام دستی در پرداخت و اصلاً نوشتن کل اثر دیده میشود. میخواهم به ضرس قاطع اشاره کنم که متوجه تمام نقدهای دوستان هستم که مقوله رئالیسم، ناتورالیسم و هایپررئالیسم جایگاه خود رادارد و هر کدام دارای ارزشهای خاص خود هستند. جناب پیام لاریان در نشست و در سخنانش به این نکته اشاره کرد متوجه این نکتهها هستیم اما آنچه که امیدوارم خوب انتقال داده بشود، نقد بر آن چیزی است که از بیرون عیناً به فضای نمایشنامه وارد شود اما هیچ نوع فرایند هنرمندانهای در آن شکل نگیرد. باید توجه کرد که در نزدیکترین سبک و سیاقها به واقعیت زندگی هم، نقش نمایش نامه نویس به عنوان خالق، هنرمند و حتی به زعم برخیها تکنسین، با توجه به مختصات این هنر، بایستی مشخص باشد.
شما در این گفتگو به نمایشنامه نویسی اشاره کردید که برای نخستین بار نمایشنامهاش را فرستاده بود و نامزد دریافت جایزه هم شد اما ازاین مورد خاص که بگذریم آیا توانستنید با توجه به هدف جشنواره به تولید نمایشنامه ایرانی دست یابید و چهره ای نو و تازه ای را به خانواده تئاتر معرفی کنید؟
بله این اتفاق افتاد. ازمیان 7 نامزد خانم لیلی عاج پیش از این در جامعهی نمایش نامه نویسی حضور داشتند و خانم سارا الهیان هم پیشتر آثاری را ارائه کرده بودند. تا جایی که شناخت و مطالعه وجود دارد و آمارها این رانشان میدهد، 4 نمایشنامه نویس دیگر کمتر نمایشنامه نوشتهاند یا شناخته شده هستند و آقای مسعود محمدی قنبرلو هم پیش از این نمایشنامه ننوشته بودند. اما اگر موردی باشد که این حرف من را نقض میکند و نمایشنامه نویسان آثاری را تولید کردند که من نسبت به آن آگاهی نداشتم اعلام کنند و من حرفم را اصلاح خواهم کرد. یک نکته بسیار مهم وجود دارد که به خاطر مسئولیتم لازم می دانم ذکر کنم؛ این یک مسابقه است دریک مقطع و برههی خاص. شرکت در مسابقه و ارسال متن لزوماً به معنای نمایشنامه نویس بودن نیست. اینجا صرفاً یک مسابقه است دریک رخداد مهم به نام جشنواره تئاتر فجر. اسامی بسیار شناخته شدهای با سابقه بیش از 20 سال نوشتن و حضور تثبیت شده به عنوان نمایش نامه نویس حرفهای در بخش مسابقه حضور داشتند. با یک آمار ذهنی تا 50 اسم میتوان نام برد و از میان این 50 تن، حدود 20 نفر با پیشینه حدود 20 سال نمایشنامه نویسی در این مسابقه حضور داشتند امانمی توانیم بگوییم این افراد چون نامزد نشدند نمایشنامه نویس خوب یا حرفهای نیستند و در عین حال نمیتوانیم بگوییم افرادی که نوشتههای خود را به جشنواره ارسال کردند،صرفاً به دلیل شرکت در مسابقه نمایش نامه نویس هستند. مسابقه انگیزه بخش و در بعضی موارد کشف کنندهی استعدادهای ناشناخته است اما مسیر حرفهای شدن و تثبیت و شناخته شدن به عنوان نمایشنامه نویس بسیار طولانی و پرپیچ و خم است و به عوامل متعددی بستگی دارد که مسابقهها تنها میتوانند در این مسیر محرک، کمک کننده و نمایان گر برخی ناشناختهها باشند. حقیقت در گذر زمان و بر اساس عمق تأثیری که بر پیرامون امان میگذاریم خود را نشان خواهد داد.
گفتوگو هومن نجفیان