نقد نمایش «خرده نان» حاضر در فجر 37
تماشاچی در سایه نشسته اش را چند ریشتر می لرزاند
ایران تئاتر: نمایش«خرده نان» به کارگردانی کوروش سلیمانی روز پنجم(۲۶ بهمن) سیوهفتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر ساعت ۱۷ و ۱۹ در بخش مهمان و مسابقه تئاتر ایران(دو) در تالار سایه مجموعه تئاترشهر به صحنه می رود٬ به همین بهانه نقد نمایش را بازنشر می کنیم.
لویی کلافرت اوایل 1970 درد عمیق جامعه را در به هیچ انگاری همسایه و دیگران در محافظهکاری و بیخطر زنده بودن حس میکند و آنچه در نمایشنامه «خرده نان» میآورد، مسئله این روزهای جامعه میشود. خرده نان از زندانی حرف میزند که بشر امروزی برای خودش ساخته و درون این حصار میلولد و یک بند حسرتهای گذشته و ناکرده هایش را مرور میکند. چنبره غریب رشته طنابهایی که هر دم میگسلد تا نماد ارتباطهایی باشد که انسان مدرن زده امروز از دست میدهد و چتر فرودش باز نمیشود تا در بی هوشی موضعی سقوط کند. همان درد عمیقی که زمانی دکتر حمید مصدق یکریز فریاد زد: «من اگر ما نشوم تنهایم...»
کوروش سلیمانی نجیب و مهربان و آرام به حتم درد نهفته و تأسف بار متن کلافرت را با تمام وجودش حس کرده است که برای بازگویی و احیای حرف نویسنده آن را برای اجرا انتخاب میکند . باورش در وهله اول برای من دشوار بود که بشود نمایشی با کارگردانی کوروش سلیمانی دید و نق نزد. بشود تحمل کرد. اما آرامش بی اندازه در طول نمایش، رئالیسم زیبایی که هر لحظه برشهای از زندگی واقعی را تداعی میکند، نظم اجرایی مناسب بیآنکه شو باشد و به رخ بکشد و مهمتر از اینها تعریف میزانسن بر نگاه نویسنده و جهان بی خیال، خوب به چشم میآید. «خرده نان» متنی بهغایت کم تنش و منحنی ساختار بسیار آرامی دارد و این را کارگردان به خوبی درک میکند. به همین خاطر روح حاکم بر اجرا روحی ساده و بی آلایش است. صمیمی و مهربان و رفیق وار است. به نظر ما همچون دیوید کاپرفیلد در خانه همسایه از دیوار سر بیرون دادهایم تا لحظاتی از زندگی زوج میانسال را ببینیم. طراحی صحنه خوب و متناسب با مفهومی است که میخواهد در یک عکس اولیه منتقل کند . بازی بازیگرانش مویرگی و به قول نسل امروز خفن است. رضا بهبودی اصلاً خود خود شخصیت را نشان میدهد و آناهیتا اقبال نژاد که هر لحظه فقط بر خرده نانها خورده میگیرد با بند بند وجودش زندگی میکند. رودررویی گاه به گاه و رفت و برگشتهای خاطرات را این دو بازیگر واقعاً نابازیگرنما نمایش به شکلی زندگی میکنند که تماشاگر را غرق میکند در فضا و انرژی نشسته بر صحنه.
اجرای خوب و فهیمانه این نمایش در زمانهای که بی مسئلگی اغلب اجراها آزارمان میدهد بسیار قابل ستایش است. نمایشهایی در همین سال جاری دیدهام که بیشتر حکم پارتی و مهمانی و دورهمی بیخاصیت را داشتهاند. صحنههای تئاتر بی در و پیکر شده و وول میخورند تا زودتر پوستر بزنند و از دوستانشان تقدیر کنند. زور میزنند تا نوبت اجرا بگیرند که بتوانند مدتی دور هم حال کنند ولی بیشتر به این شکل که هنرمندان حرف بدرد بخوری برای گفتن ندارند.
«خرده نان» یک نمایش دلچسب و درگیر کننده است که با تماشاچی تا چند روز به خانهاش میرود و مدام زخمهایش را باز میکند تا به خود یادآوری اش کند.