نگاهی به نمایش «زایش» به نویسندگی و کارگردانی امیرمهدی غرشی
روی باور و هدف من کلیک کن تا روی مبل قرمز خروجی بدهم
ایران تئاتر، کیارش وفایی: جهان اکنونی که انسانها به حیات خود ادامه میدهند سرشار از اتفاقها و رویدادهایی است که میتواند در شکل گرفتن مسائل درونی و بیرونی عملکردی موثر داشته باشند. حال این موضوع میتواند در جهت رشد و بلوغ صورت بگیرد و گاهی در جهت عکس و به سوی زوال پیش برود. رابطهای تحلیلی که مشخص میکند ضرورتها چگونه و با چه شکلی اعمال انسانها را تحت تاثیر قرار میدهد.
اصولا تمامی قوانین و داشتههای جهان انسانها با در نظر گرفتن زمان و نیازها آنها برنامهریزی و هدایت میشوند، به طوری در کلیت شاخصهای یک نظام جمعی و حتی فردی اثرگذار هستند. حال این اتفاق در دورانهای مختلف بنابر ذائقهها تغییر میکند و عنوانهایی به آن کلیت اضافه و یا از آن حذف میشوند. البته این مسئله با گذشت زمان بیشتر از هر حالت دیگری قابل حس کردن است. زیرا جامعه انسانها فارغ از کلیتهای غیرقابل تغییر چون انسانیت، تودههای جمعی و رویکردهای کلان در فرهنگ، اقتصاد، سیاست و علم این توانایی را دارند که به بخشهای کوچک تقسیم شده و در سایر امور استفاده شوند. در واقع این احساس نیاز در قرن بیستم با پیش آوردن هوش مصنوعی و بهره گرفتن از آن فراهم شد و انسانها را به نوعی در کنترل خود در آورد. حال این اتفاق فارغ از کمک و یاری رساندن سبب آن شد که دیدگاه بشر به آینده بدون حضور این پدیده غیرممکن شود. بنابراین جهان بشر کوشید تا نکات و کشفهای بسیاری را از آن جهت پیشبرد نیازهای خود به وجود آورده و جزئیات مشخص را در زندگی شخصی به کار بگیرد. کلید واژه اینترنت یکی از مواردی است که اکنون تمام جهان را مجبور کرده است برای ارتباط، کشف و دانستن به او رجوع کنند. پدیدهای که حتی ذهن انسان را در دست گرفته تا بتواند بی هیچ اعتراضی حاکم مطلق روابط بین انسانها باشد و بداند که چه کسی در کجای دنیا با چه کسانی ارتباط دارد. حتی این پدیده در شکل دادن اتفاقهای روز جهان و رخدادهای کلان بین کشورها نقشی پر رنگ دارد. اما هدف نهایی این پدیده خوش رنگ و پر زرق و برق در نگاهی سبب نابودی ذهن پرسشگر و پویای بشر و از جانبی دیگر کمکرسانی منحصر بفرد است، زیرا تمام فعالیتها و خواستهها را به خود محدود میکند. روندی که یک متفکر بیجان توانسته تاکنون علیه اکثر انسانها استفاده کند و موفق باشد.
نمایش «زایش» با در نظر گرفتن شرایط اکنون جهان و جوامع بشری کوشیده است روایتی را ترتیب بدهد تا بخشی از مسائلی که میتواند انسان را دچار معضلات هویتی و اجتماعی کند را به تصویر بکشد. در جهان متن این نمایش اتفاقها بنابر طراحیهایی منظم میشود که در رفتار شخصیتها تعیین کننده هستند و به نوعی همه چیز به دست آنها که نمونه ما به ازا یک فرد در جامعه است سپرده میشود. کارکردی که اشاره مستقیمی به شکل و احوال جامعه دارد و نیز از زاویه دیگر انسان را مورد خطاب قرار میدهد که چگونه تحت تاثیر پدیدههای نوظهور قرار گرفته است. البته این ساختار دراماتیک موازی با قرار گرفتن شخصیتها در این موقعیت تلاش دارد که جهان مدرنیته و تبعات آن را از نگاهی تحلیلگر مورد بررسی قرار دهد. در واقع این کنش از سوی جهان اثر این قابلیت را فراهم آورده تا مخاطب بیشتر از آنکه تنها بعنوان یک مخاطب باشد در مقام شاهد قرار بگیرد و بنابر تحلیل ساختار نمایش با شخصیتها همذات پنداری کرده و در مقام قضاوت بر آید. شاید بتوان یکی از مزایای این اثر را در آن دانست که تفکر و نقد هم راستای یکدیگر در متن و رویکرد جهان اثر وجود دارد و هرگز به شکل خاص نقد نمیکند و یا صرفا یک روایت را نمایش نمیدهد.
شخصیتها در این نمایش در جایی بعنوان راوی و در زمانی، خود دیگری از افراد جامعه هستند که هر روز با آنها روبرو شدهایم و یا شاید شخص مخاطب یکی از آنها باشد. لذا بروز مسائل هویتی و چند لایه بودن در روایت و درام لازمهای را پدید آورده که مخاطب از دید تحلیل به درون خود نگاه اندازد و باورش را نسبت به مدرنیته و جهان پیرامون خود مورد ارزیابی قرار بدهد. بنابراین در این طراحی قابل درک است که روابط بین شخصیتها و اتفاقهایی که میان آنها صورت میگیرد سمت و سوی روایت را مشخص کند. حال یکی از پدیدههای جهان مدرن در رسانه جمعی و فضای مجازی به نام «اینستاگرام» در این اثر بعنوان قوه محرک مورد استفاده قرار گرفته است، به نوعی که شخصیتها را تحت تاثیر خود قرار داده تا برونریزیها آنها با شرایطی که این محرک پیش میآورد در جهان اثر پیش برود. البته این روند در ساختار اصلی اثر میکوشد تا لحن نمایش را از اتفاقهای قابل توجه دور نکند و در عین اینکه تلنگر میزند از طریق دیالوگها و کنش و واکنش بین شخصیتها زاویه دید خود را معرفی کند. در جهان این نمایش مخاطب شاهد میزانسنهای حرکتی و پر تحرک نیست بلکه شاهد آن است که شخصیتها در تمام مدت روی دو صندلی نشستهاند که این میزانسن از سوی کارگردان به سبب آن است که تبعات یک پدیده نوظهور را نشان بدهد و اینکه در زمان کنونی اغلب انسانها چگونه هویت خود را در ازای خیال و وهم به حراج میگذارند و در نهایت چیزی نصیبشان نمیشود. در واقع جهان اثر فضایی بین واقعیت و تخیل را طی میکند تا تقلبی بودن شخصیتهایی که پشت مانیتورها هستند را بعنوان انسانهای مقوایی نشان بدهد. لذا شخصیتها با این دید در تقلا هستند تا باورهای خود را به گونهای به تصویر بکشند که قصد انتقام از جهان واقعی را دارند که نداشتههای آنها را بیشتر از داشتههایشان عیان میکند. در واقع شخصیتهای اثر با توهمهای سیال خود در زندگی قصد دارند به گونهای زیست کنند که درون و بیرون خود را در معرض دید قرار بدهند.
در جهان نمایش «زایش» تحلیل و دیدگاه نویسنده و کارگردان آن با هوشمندی مشهودی در شکل گرفتن شخصیتها، میزانسنها، اهمیت ساختار دراماتیک در روایت و حتی نتیجهگیری که عکس داشتههای ساخت دست بشر است را با زیرلایههای هدفمندی تعریف میدهد. بنابراین باید گفت که یک اثر اجتماعی فارغ از موقعیت جغرافیایی، فرهنگی، سیاسی و... باید کالبدی جهانشول داشته باشد تا مخاطب بتواند در هر جای جهان آن را با یک متر و معیار معین درک نماید.