آرش دادگر در نشست آسیبشناسی تئاتر فجر:
زیرساختهای تئاتر استانها نیازمند بازنگری است
دومین نشست دفتر پژوهش و انتشارات اداره کل هنرهای نمایشی با موضوع آسیب شناسی جشنواره بین المللی تئاتر فجر در تالار مشاهیر مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
به گزارش ایران تئاتر، دومین نشست روز نخست آسیب شناسی جشنواره بین المللی تئاتر فجر از سوی دفتر پژوهش و انتشارات اداره کل هنرهای نمایشی ساعت 17 روز پنجشنبه 19 اردیبهشت با حضور شهرام کرمی مدیر کل هنرهای نمایشی حمید نیلی مدیرعامل انجمن هنرهای نمایشی، سعید اسدی مدیر مجموعه تئاتر شهر و نادر برهانی مرند دبیر جشنواره تئاتر فجر در تالار مشاهیر مجموعه تئاتر شهر برگزار شد.
در این نشست که با موضوع «نقش تئاتر استان ها» برگزار شد، آرش دادگر، توحید معصومی و کامران شهلایی به عنوان سخنران حضور داشتند.
آرش دادگر به عنوان نخستین سخنران این نشست با طرح پرسش هایی در خصوص وظایف اداره کل هنرهای نمایشی در ارتباط با تئاتر استان ها گفت: ما باید بعد از هر دوره جشنواره به این نکته بپردازیم که کمبودهایمان چه بوده است اما اکنون بعد از ۳۷ دوره میخواهیم چیزی را بررسی کنیم که بیش از حرکت به سمت درست، حاشیهسازی خواهد کرد. چه کسی منتظر ماست که تئاتر بسازیم و تئاتر تولید کنیم؟ هیچ کس! مدیران ما عملا برای کنترل بحران آمدهاند و نه برای آتیهسازی. دبیر جشنواره وقتی معرفی میشود که جشنواره عملا در حال انجام است. این چه فایدهای دارد؟ آیا برگزاری جشنواره تئاتر فجر ضرورت دارد؟ ما زیرساخت نداریم و در حال حاضر با برگزاری جشنواره صرفا کارمان را جلو میبریم. آیا اداره کل هنرهای نمایشی وظیفه دارد برای تئاتر استان ها برنامه ریزی کند؟ اگر اینطور است چرا مطلقاً شاهد هیچگونه برنامه ریزی در ادارات استانی این اداره نیستیم؟ واقعیت این است که مدیران عملاً برای کنترل بحران آمده اند. از این که بگذریم دبیر جشنواره چه دیدی به تئاتراستان ها دارد. ما می خواهیم سال آینده در چه نقطه ای باشیم؟ ما یکی از بزرگترین تولیدکننده انبوه هنرمندان تئاتر را از دست دادیم؛ از استان فارس حرف می زنم. مشهد توانست خود را دوباره بسازد؛ چرا که چند نفر نشستند فکر کردند و برنامه ریختند. در اینجا یک سوال مطرح شده که آیا اساساً برگزار شدن جشنواره ضرورتی دارد؟ بعد از انقلاب باید برنامه ریزی هایی در عرصه فرهنگ رخ می داد. ما زیرساخت نداریم و آنچه را می خواهیم الان نمی توانیم پیاده کنیم. در حال حاضر با برگزاری جشنواره کارمان را جلو می بریم. اگر آمار جشنواره های دهه شصت را نگاه کنیم می بینیم که جشنواره ها چقدر کوچک و تعداد اجراها چقدر کم است؛ که اتفاقاً بیشتر کارها هم از شهرستان است. اساساً در دهه 60 تئاتر تهران تا اندازه زیادی متوقف شد. همه ممنوع الکار شدند و در این شرایط این شهرستان ها بودند که فعال تر شدند و دیده شدند. خیلی از کسانی که الان پیشکسوتان تئاتر استان ها هستند کسانی هستند که در دهه 60 مطرح شدند. بعداً در دهه 70 دیدیم که جدول اجراهای جشنواره دارد بزرگتر می شود. در دهه 70 دانشگاه ها دوباره باز شده و دانشگاه هنر و معماری راه اندازی شده و تعداد دانشجویان بیشتر شده است. به مرور و با راه اندازی دانشگاهی بیشتر مثل سوره انبوه دانشجویانی را می بینیم که البته برایشان هیچ برنامه و فکری نداریم. خب، چکار می کنیم، به جشنواره هایمان اضافه می کنیم و یک دفعه با چیزی حدود 80 جشنواره رو به رو می شویم که فقط 32 مورد از این ها مربوط به استان هاست. تمام نهادها شروع کرده بودند به جشنواره راه انداختن تا این فارغ التحصیلان تئاتری را به نوعی مشغول کاری کنیم. در حقیقت چکار کردیم؟ بیلان کاری خودمان را بالا بردیم و در اختتامیه ها پشت میکروفون رفتیم و گزارش های آماری دادیم. اما هیچکس فکر نکرد حالا که داریم به سال 1400 می رسیم قرار است به کجا برویم. هیچ برنامه ای وجود نداشت و ما به هیمن شکل جلو آمدیم و صورت مسئله ها را پاک کردیم. به هیچوجه قصد اهانت به کسی را ندارم بلکه از یک سیستم و مکانیزم حرف می زنم. اما اگر بخواهم حرف هایم را جمع بندی کنم باید بگویم معضل اساسی جشنواره فجر تئاتر استان ها است؛ به دلیل انبوه هنرمندان تئاتر که در این سال ها در کشور رشد کرده است. اما واقعیت این است که کار کردن در این مسیر قرار است مثل بندبازی باشد، اما تبدیلش کرده ایم به یک جاده چهار بانده. بالای این اتوبان چهار بانده نوشته اند ورود آزاد است و همه می توانید در آن پای بگذارید اما امکاناتی که در آن در نظر گرفته اند صفر است. اثری که ارائه می دهیم حاصل شرایط پیرامون مان است. آن کار که در شهرستان خوب است وقتی به تهران می آید زمین می خورد و از بین می رود. من می گویم کیفیتت را بالاتر ببرد، تو باید این کار را بکنی و هیچ کس دیگری این کار را برای تو نمی کند.
توحید معصومی دیگر سخنران این نشست نیز در بخش دیگر در خصوص نقش تئاتر استان ها در جشنواره تئاتر فجر گفت: به نظرم ما با فرزندی 37 ساله مواجه هستیم که یک موقع از دستمان در رفته و متولد شده و در شرایط نامتعارف جسمانی قرار دارد، در حالی که به هر حال رشد کرده و نه می توانیم او را به پرورشگاه بفرستیم و نهاینکه رهایش کنیم. به هر حال به نظر من این وظیفه ما هنرمندان است که احترامش را حفظ کنیم و در جهت رشدش کمک کنیم تا در مسیر درست قرار بگیرد. علت اینکه جشنواره فجر هر سال دچار حاشیه هایی است، این است که ما بیش از ظرفیتش از آن انتظار داریم. جشنواره در ساده ترین کارکردش محل رقابت گروه های نمایشی و در کارکرد فلسفی اش محل برخورد اندیشه هاست. به نظر می رسد ما همه انتظاراتمان را بر دوش جشنواره تئاتر فجر گذاشته ایم. بر همین اساس وقتی می خواهیم از تئاتر استان ها حمایت کنیم گاهی اوقات آن را از رقابت ها حذف می کنیم و گاه فرصت حضور در رقابت را به آن می دهیم. این در حالی است که همه استان ها هم انتظار دارند در جشنواره حضور داشته باشند. همچنین تمام جشنواره های دیگر سهی از تئاتر فجر را انتظار دارند. من نمی دانم چرا باید تا این اندازه از جشنواره تئاتر فجر انتظار داشته باشیم و بخواهیم همه مشکلات تئاتر کشور را از طریق جشنواره حل و فصل کنیم. ما در اداره کل هنرهای نمایشی به عنوان متولی تئاتر کشور، وظایفمان را به درستی انجام ندادهایم و تمام وظایف را بر دوش جشنواره تئاتر فجر گذاشتهایم. دبیری میآید و یک دوره به شکل رقابتی برگزار میشود و یک دوره نه. یکی میگوید به تئاتر تهران بها دهیم و بخش چشمانداز میگذارد و در دورهای دیگر میگویند وجود این بخش تعهد ایجاد میکند و حذفش میکنند. همه ارگانها هم سهم میخواهند. من نمیدانم چرا باید این همه از جشنواره تئاتر فجر انتظار داشته باشیم و از او بخواهیم که همه مشکلات تئاتر ایران را حل کند؟ البته من با اطلاق لفظ تئاتر استانی موافق نیستم ولی خودم هم معتقدم که چرا نباید تئاتر اقصی نقاط ایران در جشنواره فجر نقش و حضور فعال داشته باشد؛ بهتر است که ما تقویت زیرساخت های تئاتر استان ها را هم در نظر داشته باشیم. متاسفانه در سال های اخیر فراخوان جشنواره های فجر ما به گونه ای شده که برای مثال بگوییم ما در این رقابت می توانیم یکصد نفر را پذیرا باشیم به شرطی که همه آن ها کفش های طلایی در اختیار داشته باشند. فارغ از اینکه این صد نفر امکان خریدن کفش طلایی را دارند یانه، ممکن در بازار فقط 10 کفش طلایی موجود باشد و تنها 10 نفر بتوانند این کفش را تهیه کنند و بقیه باید با کفش معمولی به این رقابت پای بگذارند. مصداق این مثال شرط اجرای عمومی برای نمایش های شهرستان است؛ اما سوال این است که اجرای عمومی با کدام سالن؟ همه مان می دانیم که در بساری از شهرهای ما هیچ سالن نمایشی موجود نیست یا اگر هست در اختیار تئاتری ها نیست. معتقدم باید پتانسل کل تئاتر ایران را دید. من نمیگویم تهران و تئاتر شهرستان، میگویم تئاتر ایران. در هر استانی حداقل یک یا دو هنرمند اصیل حضور دارند که زندگیشان را برای تئاتر گذاشتهاند. لزوم برگزاری درست جشنواره استانی که متاسفانه چند سالی است از سوی مرکز ایران نادیده گرفته شده است و حذف جشنوارههای منطقهای اشتباهاتی بودند که در موردشان صحبت خواهم کرد.
معصومی همچنین با انتقاد از حذف جشنوارههای منطقهای ادامه داد: دبیر جشنواره سی و هفتم و سی و هشتم جناب آقای برهانیمرند، در فراخوان دوره سی و هفتم در مورد جشنوارههای تئاتر استانی نوشته بودند که اینها بخش مهمی از جشنواره تئاتر فجرند و در برخی شهرستانها تنها با فروغ همینهاست که چراغ تئاتر روشن مانده است. گروههایی که خوابند، خوابند ولی آنها که فعالند و میخواهند کار کنند تنها انگیزهشان جشنواره تئاتر استانی است. این انگیزه قبلتر بیش از این بود چون جشنوارهها منطقهای بودند و منطقه شانیتی داشت. در حال حاضر با حذف جشنوارههای منطقهای و حذف نظارت مرکز میگویند پولی میدهیم و بروید کار کنید. ما فراخوان را بخشنامه میکنیم و میگوییم همین است، بدون آن که به شرایط استان توجه کنیم. فقط در هر استان بندی برای استفاده از آیینها و سنتها لحاظ میشود. مبلغی هم برای انتخاب به داورها میدهیم و حسن و حسین و اکرم گعدهای برگزار و چند کار را انتخاب میکنند و منِ نوعی هم نمیفهمم اگر کارم برگزیده نشده است دلیلش چیست و چه اتفاقی افتاده است؟ البته باید اشاره کنم که در جشنواره سال گذشته شاهد انجام بازبینیها به صورت زنده بودیم.
کامران شهلایی دیگر سخنران این نشست نیز در ارتباط با نقش تئاتر استان ها در جشنواره تئاتر فجر با بیا پیشنهادهایی گفت: سعی می کنم در این فرصت به مباحثی بپردازم که عملی باشند و درباره مسائلی صحبت نکنم که در زمره آرزوهای ما باشد. در مورد ارتباط جشنواره فجر و جشنواره های استانی باید بگویم که الان طبق روالی که داریم دبیرخانه جشنواره فجر از میانه ماجرا وارد گود می شود و یک سری کار را تحویل می گیرد. این قطعاً اتفاق خوبی نیست و به نظر من جشنواره تئاتر فجر باید از ابتدا و شروع ماجرا یعنی از مرحله بازبینی های استانی مثل قبل که مرکز کارشناسانی را به شهرها می فرستاد، بتواند سلامت برگزاری جشنواره را در دست بگیرد. داوری های مرحله استانی چند سالی است که به خود شهرستان ها سپرده شده که موجب بروز اتفاقات بسیار ناسالمی شده و باعث شده تا استعدادهای بسیاری از هنرمندان جوان ما در نطفه خفه شود. نکته دیگر این است که لازم به نظر می رسد بعد از هر دوره برگزاری جشنواره نظرسنجی هایی را در ارتباط با مشکلات و نواقص جشنواره ترتیب دهیم. واقعیت این است که مسائل تئاتر استان ها ممکن است هر یک با دیگری متفاوت باشد. در تک تک استان های ما آدم های فرهیخته بسیاری هستند و از این بابت هیچ تفاوتی میان مرکز و شهرستان ها وجود ندارد. مسئله بعد، مسئله امور استانهای اداره کل هنرهای نمایشی است که خوب است بعد از هر جشنواره نظرسنجیای انجام دهد و آماری بگیرد و آن را مکتوب کرده و ارائه دهد. این کار امور استانهاست و مسئلهای که وجود دارد این است که همه استانها یک مسئله ندارند و هر استانی برای خود مسئلهای دارد. به عنوان مثال شیراز مهد تئاتر بود و ما که کارمان را شروع کردیم چشممان به آن جا بود ولی الان چیزی در آن جا وجود ندارد. در حالی که این مسئله به راحتی قابل حل است و چهار نفر آدمی که برایشان مهم باشد میتوانند حلش کنند. ما ۳۲ استان داریم و در این استانها انسانهای فرهیخته و دانایی هستند که چیزی از بچههای تهران کم ندارند و در داوریها و تصمیمگیریهای کلان باید از آنها استفاده کرد. آیا این بچهها باید جغرافیایشان را عوض کنند؟! آیا مثلا رضا گشتاسب باید از یاسوج به تهران بیاید تا نظراتش شنیده شود. چرا در مورد تئاتر استانها فلان کس که در تهران است نظر میدهد، مگر آن استان خودش کارشناس ندارد؟!
در ادامه سعید اسدی، مدیر فعلی مجموعه تئاتر شهر و دبیر دو دوره از جشنواره بینالمللی تئاتر فجر با اشاره به این که جشنواره منطقهای در دوران دبیری او حذف شد، توضیح داد: در ادواری که من مسئولیت داشتم این طور شایع شد که اسدی جشنواره منطقهای را از بین برد در صورتی که این یک سیاست کلی بود و به واسطه ترغیب گروههای تئاتری برای حرکت به سمت اجراهای عمومی و گسترش اجراهای عمومی اتخاذ شد و قرار بر این بود که ارکان دیگری هم درست کار کنند.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: جشنواره منطقهای اگر کنار گذاشته شد قرار بود آلترناتیوهایی داشته باشد و به این دلیل بود که فرآیند و شرایط انتخاب را تغییر دهیم و از آماتوریسم فاصله بگیریم. شما وقتی پنج منطقه دارید باید تقسیمبندی جغرافیایی کنید ولی آرایش گروههای منطقهای همواره طوری بود که در بعضی جاها مجبور بودند از بین شش کار خوب، دو کار را انتخاب کنند و جاهایی دیگر از بین ۱۰ کار بیهوده هم دو کار را. ضمن این که گروههای داوری هر بار به واسطه قرار گرفتن آدمهایی در کنار یکدیگر شیمی خاص خود را داشت. یک نگاه سراسربین چطور میتوانست با این تناقضات کنار بیاید؟! اگر قرار باشد یک جشنواره استانی هیجانانگیز و باشکوه از راه جشنواره منطقهای بگذرد من صد در صد با آن مخالفم.
شهرام کرمی، مدیر کل هنرهای نمایشی نیز در صحبتهای کوتاهی گفت: نکتهای که در تحلیل تئاتر استانها باید به آن توجه کرد تفاوت تئاتر استانهای مختلف است. ما در بعضی از استانها بسیار ضعیفیم و در بعضی استانها خوبیم و نمیشود آورده یکسانی از آنها خواست. ما در بعضی شهرها هنوز یک سالن تئاتر نداریم و این در تئاتر استانها اهمیت بسیاری دارد و به آن بیتوجهای کردهایم. در تئاتر استانها هر رویدادی که رخ میدهد بعد از مدتی تبدیل به یک مسئله حیاتی میشود که نه میشود تعطیلش کرد و نه میشود تغییرش داد. من میدانم در شهرستانی که جریان مستمر تئاتر وجود ندارد برگزاری جشنواره اتفاقی بسیار خوب است و این فرصتی فراگیر است که در غیاب اجرای عمومی میتواند کاری از پیش ببرد. در یک سال گذشته من با مطالبه شدیدی از طرف استانها مواجه شده ام و آن هم جشنواره مناطق است. نکته این است که جشنواره مناطق با دلایلی منطقی تعطیل شد ولی ما نتوانستیم آن چیزی را که باید جایگزیش کنیم. این جشنواره محاسن بسیار زیادی داشت اما به مرور تبدیل به رویدادی شد که معایبش غلبه پیدا کرد و هنوز جایگزین درستی برایش شکل نگرفته است که خروجی جشنوارههای استانی را هم به شیوهای هدایت کند. من این مطالبه را دریافت کردهام و تصمیمی را که در این مورد گرفتهایم اعلام خواهم کرد.