اقتباس هم به یک مد تبدیل شده است
علیاکبر علیزاد نویسنده نمایش”شهرهای نامرئی” درباره تجربه شخصی خود اقتباس نمایشنامه”شهرهای نامرئی” از داستان کالوینو گفت:«اقتباس از رمان به نظر من غیر ممکن است. خیلی سخت است در آثار کسی مثل کالوینو که شکل روایی و ضد دراماتیک دارد بتوان بالقوه قابلیتهای نمایشی را پیدا کرد. رمان برای آداپته شدن به نمایشنامه، شکل سخت و منجمدی دارد و به عبارتی جان نویسنده را میگیرد.»
میزگرد تحلیلی پیرامون موضوع ”آداپته شدن آثار نمایشی” با حضور نغمه ثمینی، علی قلیپور، علیاکبر علیزاد، افشین خورشیدباختری، عباس غفاری در محل سایت ایران تئاتر برگزار شد.
به گزارش سایت ایران تئاتر، در این جلسه حاضران به بحث و گفتوگو پیرامون آداپتاسیون پرداختند و هر کدام تجربههای شخصی خود را در این ارتباط بیان کردند.
علیاکبر علیزاد نویسنده نمایش”شهرهای نامرئی” درباره تجربه شخصی خود اقتباس نمایشنامه”شهرهای نامرئی” از داستان کالوینو گفت:«اقتباس از رمان به نظر من غیر ممکن است. خیلی سخت است در آثار کسی مثل کالوینو که شکل روایی و ضد دراماتیک دارد بتوان بالقوه قابلیتهای نمایشی را پیدا کرد. رمان برای آداپته شدن به نمایشنامه، شکل سخت و منجمدی دارد و به عبارتی جان نویسنده را میگیرد.»
وی در ادامه افزود:«فکر میکنم جریانی که در حال حاضر در ایران در ارتباط با بازخوانی و آداپتاسیون شکل گرفته، جریان پایداری نیست. این جریان هم به یک مد تبدیل شده است. انگار محلی تصرف نشده و عدهای باید آن را تصرف کنند و فکر میکنم این جریان با همان سرعتی که رشد کرده با همان سرعت هم از حرکت خواهد ایستاد.»
علیزاد در ادامه خاطرنشان کرد:«ترجیح میدهم از یک نمایشنامه کلاسیک اقتباس کنم تا یک رمان از کالوینو که به نظرم غیر قابل تبدیل به نمایشنامه است.»
علی قلیپور نویسنده نمایش”دن کیشوت” نیز درباره تجربیات خود در زمینه اقتباس گفت:«به هر حال باید یک چیزی تولید شود. شاید به نظر عدهای اقتباس راحتترین روش برای تولید یک اثر هنری است.» وی در ادامه افزود:«در تاریخ هنر تفکری شکل گرفت که به فرآیند تولید اثر هنری بیشتر از خود اثر هنری اهمیت میداد. در نمایش”دن کیشوت” هم همین طور بود. در حال حاضر هم که نمایش در حال اجرا است به نوعی دارند همان فرآیند را نمایش میدهند.»
وی در ادامه خاطر نشان کرد:«نگارش نمایشنامه هم زمان با تمرینهای گروه بوده است.»
در ادامه جلسه نغمه ثمینی نویسنده نمایش”ژولیوس سزار به روایت کابوس” گفت:«در خارج از کشور ما با دو اصطلاح روبرو میشویم یکی play write و دیگری play writer است. Play write همان میرزا بنویس است. اما play writer نویسندهای است که به خانه میرود و درها را میبندد و اثر کاملی را مینویسد و بعد متن را در گروه میخوانند. حالا ممکن است که در جاهایی نظریات گروه را هم دخیل کند. در مورد”ژولیوس سزار به روایت کابوس” من متن را تکه تکه نوشتم و فقط با کارگردان در تماس بودم و کارگردان با گروه. فقط یکی دو بار به گروه سر زدم آن هم به عنوان یک تماشاگر. به نظرم این کار نتیجه بهتری داشت. درست برعکس تجربه”شکلک” که واقعاً سر آن کار پیر شدم. نمایشنامه”شکلک” به اندازه 10 متن مرا زجر داد. در حالی که برای یک متن باید به اندازه یک متن انرژی گذاشت.
(گفتنی است مشروح میزگرد روز گذشته به زودی روی خروجی سایت ایران تئاتر قرار میگیرد.)