گزارش ایران تئاتر از حضور بازیگران محبوب و صاحب سبک در عرصه تئاتر
تئاتر به من زندگی می بخشد
در سینمای ایران بازیگران مطرح و صاحب بسیاری حضور دارند که آغاز فعالیت هنری خود را در عرصه بازیگری بهواسطه حضور در تئاتر و بر پایه یادگیری اصول و مکاتب بازیگری تئاتر آموختهاند.
به گزارش ایران تئاتر، در سینمای ایران بازیگران مطرح و صاحب بسیاری حضور دارند که آغاز فعالیت هنری خود را در عرصه بازیگری بهواسطه حضور در تئاتر و بر پایه یادگیری اصول و مکاتب بازیگری تئاتر آموختهاند. چهرههایی که امروز از آنها بهعنوان سوپراستار و اساتید سینمای ایران یاد میشود، هر یک باتجربه اندوزی و با حضور در نمایشهای نهچندان پر مخاطب توانستند بر فراز قلههای بازیگری برسند. البته پر بیراه نیست که اگر بگوییم موفقیت و تجربه وسوسهبرانگیز سینما، آنها را کم و بیش از تئاتر دور کرد و 10 سال یکبار آنها را راضی کرد تا دوباره به تئاتر برگردند. در ادامه به بهانه حضور شهاب حسینی و حامد بهداد در نمایشهای «اعتراف» و «از شرق دور، از شرق نزدیک»، به کارنامه هنری این دو بازیگر و همچنین دیگر بازیگران تئاتری که در سینما به محبوبیت رسیدند و پس از سالها دوباره به تئاتر بازگشتند را بررسی کردهایم.
پرویز پرستویی
انرژی تئاتر 10 برابر سینما است
پرویز پرستویی از سال ۱۳۴۸ به گروه بهرام بیضایی پیوست و در همان سال اولین نقشش در تئاتر «ماجرای یک محل» را بازی کرد. در سال ۱۳۵۳ برای بازی در نمایش «دکه» و یک سال بعد برای بازی در نمایش تسلیمشدگان جایزه کاخ جوانان را گرفت. آشنایی او با بهزاد فراهانی او را به گروه «کوچ» کشاند تا به دنبال کسب تجربه باشد.
پرستویی در خلال موفقیتهایی که در تئاتر به دست آورده بود، سال ۱۳۶۲ اولین فعالیت خود را در سینما با «دیار عاشقان» آغاز کرد و توانست همان ابتدا مورد تحسین قرار گیرد و موفق به دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل جشنواره فیلم فجر شد. بازی او در فیلم های «آدمبرفی»، «لیلی با من است»، «آژانس شیشهای» و...باعث شهرت بیشتر او و موفقیتهای متعددش در عرصه بازیگری شد. سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر و دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم یوگسلاوی را در سال ۲۰۰۰ برای بازی در فیلم «آژانس شیشهای»، جایزه ویژه هیئتداوران جشنواره فیلم فجر و تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد هشتمین جشن خانه سینما برای فیلم «مارمولک»، سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر برای بازی در فیلم «بید مجنون» و... تنها تعدادی از موفقیتهای پرستویی در مقام بازیگر بود. پرستویی بعد از اعتبار و جایگاهی که در بازیگری به دست آورده بود، سال 81 موسسه فرهنگی و هنری کارنامه را به همراه حبیب رضایی تأسیس کرد و به هنرجویان جوانی اعم از هومن سیدی، ساره بیات، آزاده صمدی، صابر ابر تعلیم داد که امروز هر یک به بازیگران صاحب نامی تبدیلشدهاند.
پرستویی 8 سال بعد از بازی در نمایش «عشق آباد» داوود میرباقری، دوباره به تئاتر بازگشت و سال 1384 در نمایش «فنز» به کارگردانی محمد رحمانیان به ایفای نقش پرداخت. این نمایش آخرین تجربه بازیگری پرستویی در عرصه تئاتر است که در آن به همراه مهتاب نصیرپور، حبیب رضایی، ترانه علیدوستی و احمد مهران فر در سالن چهارسو تئاتر شهر تهران بر روی صحنه رفت. این نمایش در زمان اجرا با استقبال بسیاری از مخاطبان مواجه شد. پرستویی زمان اجرای این نمایش در مصاحبهای درباره فاصله گرفتنش از تئاتر گفته بود: «آخرین باری که من کار تئاتر کردم، سال ۷۶ بود. بعد از عشقآباد داود میرباقری حدود هشت سال تئاتر کار نکردم. این فاصله دوره کار فشرده من در سینما بود که درواقع با آدم برفی و لیلی با من است شروع شد و بعد هم سیل کارها سرازیر شد. این را بهعنوان نکته مثبت نمیگویم. اتفاقاً فاصله زمانی خیلی کم بین کارها، گاهی ازلحاظ حسی مرا اذیت میکرد. چون اصلاً اهل این نوع کار نیستم. بهطور معمول شاید چیز زیادی نبوده که باعث شود من غبطه بخورم که چرا تئاتر کار نکردم. ذات تئاتر دغدغهام بوده ولی در نهایت حس کردم چیزی را از دست ندادهام. جور دیگری به پیگیری دغدغههایم پرداختم. همیشه گفتهام که کار سینما را طوری انجام میدهم که انگار در فضای تئاتر و در موقعیتی که تئاتر برای بازیگر ایجاد میکند، قرارگرفتهام. سعی کردهام هر چیزی که لازمه یک کار تئاتر است، در سینما هم همان را حداقل برای خودم برای رسیدن و وارد شدن به نقش جا بیندازم.»
او در بخش دیگری از این مصاحبه از نگرانی خود در زمان بازی در این نمایش سخن گفته بود: «نگران این هستم که به خاطر چند فیلمی که در فاصله عشقآباد و این کار بازی کردم و از فیلم آدم برفی که به قول فریدون جیرانی «مساوی است با کشف پرویز پرستویی» قضایا جور دیگری برایم مطرح شود، خیلیها فنز را زیادی به من متکی میدانند. حتی آن روزهای میانی تمرین یادم هست که وقتی طرح پوستر را دیدم، به محمد رحمانیان اعتراض کردم. گفتم چرا مینویسی «پرویز پرستویی در فنز»؟ من احساس میکنم این مقداری توهمانگیز است. ولی خب، او میگفت بگذار من به روش خودم عمل کنم. دوست دارم اینجوری بنویسم. اما من راحت نبودم. این عنوان توقع ایجاد میکند. خیلیها میخواهند بگویند پرویز پرستویی بازیگر سینما در این تئاتر حضور دارد. درحالیکه به این معنا من اصلاً بازیگر سینما نیستم. بازیگر تئاترم. بچههای تئاتر همه من را از اداره تئاتر میشناسند. حالا در این چندساله کاری از من بر روی صحنه ندیدهاند، فقط به همین اندازه باید توقعشان بالا برود؛ نه بیشتر.»
اما یکی از اتفاقاتی که پرستویی در زمان اجرای این نمایش با آن مواجه شد، انرژی و اشتیاق زیاد او برای بازی در آن بود، که در مقابل فشار زیادی را هم متحمل شد. او در این خصوص گفته: « شعار نیست اگر بگویم تئاتر اصلاً انرژی دیگری به من میدهد. الان در روزهای آخر اجرای فنز هستیم، ولی در طول این مدت بارها آدمها آمدهاند و بابت وضعیت قلبی من ابراز نگرانی کردهاند. فشاری که آنجا به خودم میآوردم خودش میآمد، البته انرژی زیادی میبرد. ولی وقتی دوستی میگفت که این برای قلبم ضرر دارد، گفتم اتفاقاً شاید مسائل و نگرانیها و اتفاقهای روزمره، کوچکترین اش باعث ناراحتی قلبم شود ولی این انرژی زیادی که تئاتر میبرد و شاید بدون اغراق ۱۰ برابر سینما است، از طرف دیگر انرژی جدیدی در آدم ایجاد میکند. انگار هر مریضیای را که داشته باشی، ازت دور میکند!»
مهدی هاشمی
یک تئاتری قدیمی روی صحنه
مهدی هاشمی در سال ۱۳۵۲ در رشته هنرهای نمایشی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. فعالیت در تئاتر را بهعنوان بازیگر به همراه داریوش فرهنگ در سال ۱۳۴۸ با تشکیل گروه تئاتر «پیاده» آغاز نمود و در چندین نمایشنامه مانند «داستانی نه تازه»،«همشهری»،«خاطرات و کابوسهای یک جامهدار از زندگی و مرگ امیر کبیر»،«دیوار چین» ،«دایره گچی قفقازی»،«پوف!!»،«مادام پی پی»و«در مصر برف نمیبارد» بازی و کارگردانی نمایشهای «سلطان مار»،«مرگ یزدگرد»و«شبی در تهران» را بر عهده داشت. هاشمی هیچگاه ستاره نبوده اما همیشه بهعنوان یک هنرمند محبوب و مردمی نزد سینما دوستان و مردم مورداحترام و علاقه بوده است. چه آن زمان که با سریال «سلطان و شبان» وارد خانههای مردم شد و چه آنوقت که با وقفهای نسبتاً طولانی در سریال «روزگار قریب» بازی کرد تا با حضور دوبارهاش به تلویزیون، استعداد عظیم خود را در عرصه بازیگری تئاتر و سینما و تلویزیون به نمایش گذارد.
مهدی هاشمی بازیگری را از همکاری با خسرو سینایی در سال 58 بهطور جدی آغاز کرد و تاکنون با فیلمسازان مطرحی چون بهرام بیضایی، رخشان بنی اعتماد، بهروز افخمی، داریوش فرهنگ، مهدی فخیم زاده، مرضیه برومند، حسن فتحی، کیانوش عیاری و همچنین فیلمسازان نسلهای جدیدتر چون عبدالرضا کاهانی، مصطفی کیایی و بهروز شعیبی همکار کرده است.
هاشمی آخرین بار سال 77 برای بازی در نمایش «بندار بیدخش» به کارگردانی بهرام بیضایی روی صحنه رفت و پس از آن 10 سال از تئاتر فاصله گرفت. سال 87 با نمایش «کرگدن» به کارگردانی فرهاد آییش به عرصه تئاتر بازگشت. هاشمی در نمایش «کرگدن» نقش برانژه را بازی کرد. او درباره همکاریاش با فرهاد آییش گفته بود: «از همان آغاز آییش را دوست داشتم. او تجربیات گوناگونی در زمینه تئاتر در داخل و خارج از کشور دارد و از جمله کارگردانهای متعادلی است که با آگاهی به فرهنگ جهانی تئاتر هم میتواند تماشاگران را جذب کند و هم مسئولیتی را که در برابر تئاتر دارد، انجام میدهد. بنابراین از این پیشنهاد بهشدت استقبال کردم و امیدوارم تماشاگران هم راضی از سالن ما بیرون بروند و بهعنوان یک تئاتری قدیمی که حال بیشتر درگیر کارهای تصویری هستم، بتوانم این وظیفه را در این سن و سال انجام دهم.»
فریبرز عرب نیا
حال خوش بازی در نقشهای تاریخی و اسطورهای
فریبرز عرب نیا بازیگر گزیده کار و ستاره دهه 70 سینمای ایران، آغاز فعالیت هنری خود را از تئاتر آغاز کرد. او تحصیلات آکادمیک در رشته تئاتر دارد و در کارنامه حرفهایاش کارگردانی و بازی در نمایشهایی چون «آوازخوان طاس»، «کالیگولا»، «دایره گچی قفقازی»، «بهرام چوبینه» و ... به چشم میخورد.
عرب نیا همزمان با تحصیلات دانشگاهی، آموزش سینما را در مجتمع آموزشی سینما آغاز کرد و مدتی نیز ردههای بازیگری تئاتر را در کانون تئاتر تجربی گذراند. او پس از فعالیت در تئاتر، زمینه حضورش در چند اثر سینمایی فراهم شد و با بازی قابلقبول و متفاوت خود در فیلم های «سلطان» و «شوکران» و «شیفته» بهعنوان یکی از چهرههای برتر دهه هفتاد سینمای ایران معرفی شد. عرب نیا به دلیل محبوبیت و شهرت که بیشتر بهواسطه حضور در عرصه سینما به دست آورد، سالها از فعالیت در تئاتر دور ماند و بیشتر به بازی در آثار سینمایی روی آورد.
عرب نیا که به ستاره گرانقیمت سینمای ایران تبدیل شده بود، بعد از اتمام بازیاش در سریال «مختارنامه»، با بازی در نمایش «بهرام چوبینه» به کارگردانی شکر خدا گودرزی بعد از مدتها بالاخره به صحنه تئاتر بازگشت. او آخرین بار در نمایش «تولد» به کارگردانی سیروس ابراهیمزاده در فرهنگسرای نیاوران روی صحنه رفت و با ایفای نقش در «بهرام چوبینه» سومین کار خود را در عرصه تئاتر تجربه کرد. این نمایش داستان زندگی و مرگ بهرام چوبینه سردار ایران زمین در دوره ساسانیان بود و عرب نیا کاراکتر بهرام چوبینه را بازی میکرد. او درباره انگیزه حضورش در این نمایش و بازی در نقش بهرام چوبینه گفته است: «معیارهای من برای انتخاب و قبول این نقش در دو شکل قابل بررسی است. به طور کلی در شکل اول من چه به عنوان یک بازیگر و یا کارگردان و نویسنده جذب کارهایی می شوم که ماندگاری داشته باشند و ماندگاری آن ها ملزم به تاریخ مصرف یک رویداد نباشد.
اصولا علاقه من در بازیگری و ساختن و نوشتن بیشتر به موضوعاتی متمایل است که به مسائل همیشگی بشر متمایل است و اگر دقت بکنید نکته اصلی و بنیادین نمایش "بهرام چوبینه" لااقل به گمان من رابطه قدرت و انسان است و اینکه انسان صاحب قدرت یا زیر سیطره قدرت در مواجهه با قدرت چه می کند. در شکل دوم این بحث به این شکل می تواند پیش برود که من به عنوان یک حرفه ای عرصه بازیگری، بعد از چند سالی که قصد بازگشت به تئاتر را داشتم، فکر کردم در نقش بهرام چوبینه آنچه که دوستان تئاتری نامش را لذت بازیگری میگذارند مستتر است و البته کیف بازی در نقشهای تاریخی و اسطورهای. عموما نقشهای تاریخی برای تماشاگران ملموس نیستند چون گمان قالب این است که اساسا در تئاتر قرار است تماشاگر چیزی دروغین را ببیند و این یک بازی است و لازم نیست که صد در صد تماشاگر آن را باور کند.»
او بعد از بازی در این نمایش چند سال از تئاتر فاصله گرفت. سال 1394 یک ماه قبل از مهاجرت به آمریکا، با نمایش «عاشقانههای ناآرام»، به کارگردانی مریم جلالیان و به همراه نیکی کریمی و محمدرضا فروتن و جمعی از ستارههای سینما و تئاتر در این اثر به ایفای نقش پرداخت. البته تجربه حضور عرب نیا در نمایش «بهرام چوبینه» بهمراتب موفقتر از این نمایش بود، چون این نمایش جدا از اینکه بهواسطه حضور ستارههای سینما توانست مخاطبان زیادی را جذب خود کند، اما به لحاظ اجرایی فاقد ارزش و اعتبار بود.
شهاب حسینی
تئاتر به من زندگی می بخشد
شهاب حسینی بازیگری را زیر نظر حمید سمندریان آموخت و فعالیت خود را با حضور در تئاتر، به همراه گروهی از دانشجویان جوان اعم از نادر سلیمانی، یوسف صیادی، یوسف تیموری، رضا شفیعی جم و لاله اسکندری آغاز کرد. او در همان سالها که مشغول اجرا در تئاتر بود توسط یکی از همدانشگاهیهایش به برنامه «جمعهها با شبکه دو» پیوست و در گروه کودک و نوجوان این شبکه مشغول به کار شد. پس از آن در برنامه « نیمرخ» و «اکسیژن» به اجرا پرداخت که هریک بهواسطه اجرای مسلط او به یکی از برنامههای پرمخاطب تلویزیون تبدیل شدند. سپس در دو سریال «خانواده محبوب» و «پس از باران» ایفای نقش کرد.
حسینی بهواسطه حضور پررنگش در این سریال توانست جایگاه خود را بهعنوان یک بازیگر با استعداد در عرصه هنر تثبیت کند و از این نظر امکان بیشتری برای حضور در سینما پیدا کرد. او با بازی در نقشهای کوتاه و فرعی سینمایی آرام آرام و هوشمندانه تواناییها و آموختههایش را در بازیگری رو کرد و به نمایش گذاشت. پشتکار حسینی در زمینه بازیگری قابلستایش و زبانزد بود؛ او از نقشهای کوتاه و مکمل فیلمهای واکنش پنجم، رستگاری در هشت و بیست دقیقه خود را به نقش اول فیلمهای مهم سینمای ایران درباره الی، فروشنده، پرسه در مه، برادرم خسرو رساند و با بازیهای متفاوت و ماندگار خود، جایگاهش را بهعنوان یک سوپراستار در سینمای ایران تضمین کرد.
اما در سابقه تئاتری حسینی علاوه بر نمایشهای «افسانه» و «بر کرانه باد»(که در سالهای نخست بازیگری خود به ایفای نقش در این آثار پرداخت)، چند نمایش موفق دیده میشود که آنها را پس از شهرت و جایگاهی که در سینمای ایران به دست آورده بود بازی کرد.
او در سال 87 در نمایش «کرگدن» به کارگردانی فرهاد آئیش در نقش بوتار به ایفای نقش پرداخت و همبازی مهدی هاشمی، آتنه فقیه نصیری، صابر ابر شد. سال 91، یک سال بعد از دریافت سیمرغ نقش مکمل برای بازی در فیلم «جدایی نادر از سیمین»، کارگردانی مشترک نمایش «ملاقات» را به همراه احمد ساعتچیان به عهده گرفت و علاوه بر کارگردانی به ایفای نقش در این نمایش پرداخت.
نمایش «ملاقات» با 28 اجرا در فرهنگسرای نیاوران بیش از 4500 مخاطب داشت و با ثبت رکورد فروش 820 میلیون، بهعنوان یکی از بهترین و موفقترین نمایشهای اجرا شده در سال 1391 معرفی شد. حسینی در زمان اجرای ملاقات، بازگشت به عرصه تئاتر را اتفاق بزرگ و مهمی برای خودش ارزیابی کرد و در گفتوگویی با اشاره به اهمیت تئاتر در زندگی هنری خودش گفت: «تئاتر به من زندگی میبخشد، تئاتر میگوید پول زیادی ندارم بدهم ولی در عوضش به تو زندگی میدهد. برای همین من از وقتیکه مشغول این کار هستم برای فرزندم پدر بهتری هستم ، خوشاخلاقترم حساسیتهایم به حداقل رسیده، اینها همان چیزی است که تئاتر به من میدهد و البته خدا به بهانه تئاتر به انسان میدهد؛ ولی سینما نه، انگار سینما همهچیز آدم را میگیرد، حس آدم را میخواهد بگیرد، زندگی آدم را میگیرد، خانواده آدم را میگیرد حتی علاقهها و خیلی چیزهای دیگر. درحالیکه تئاتر همه چیز میبخشد، تئاتر روحیه میدهد، اندیشه میدهد، جهانبینی میدهد.» او البته در بخش دیگری از گفتگویی خود در پاسخ به این سؤال که ممکن است خیلیها برای تماشای هنرنمایی او ترغیب شوند و به تماشای این نمایش بنشینند نیز گفته بود: «اگر این اتفاق بیافتد و کسی برای دیدن شهاب حسینی بیاید، من بازنده هستم و به آنچه میخواستم نرسیدهام. استاد سمندریان یک جمله بسیار خوب داشت که میگفت شما زمانی موفق خواهید بود که تماشاگر در مرتبه اول که با شما مواجه میشود، طبیعتاً ابتدا شخصیت ظاهری شما را ببیند؛ ولی بعد از گذشت زمانی نقش را ببیند و بعد از گذشت سی دقیقه دیگر نقش را هم نبیند و خودش را در نقش ببیند.»
اما بعد از تجربه موفق حسینی در نمایش «ملاقات»، او این روزها قصد دارد نمایش دیگری را کارگردانی و بازی کند. او این روزها در حال تمرین نمایش «اعتراف» است تا از 31 خرداد دومین تجربه کارگردانی خود را در تئاتر شهر روی صحنه ببرد.
حامد بهداد
تئاتر برای من شگفت انگیز نیست!
حامد بهداد که اغلب سینماییها او را بهعنوان ستاره عصیانگر میشناسند، فارغالتحصیل تئاتر است و در دوران دانشجویی در حیطه تئاتر، به فعالیت نیز پرداخته است. بهداد همانند اغلب بازیگران مطرح و صاحب سبک سینمای ایران بازیگری را زیر نظر استاد سمندریان آموخت و در نمایشهای همچون «معرکه در معرکه»، «آدمهای خیس» و... به ایفای نقش پرداخت.
او با پایان تحصیلاتش در دانشگاه جذب سینما شد و تمام فعالیتش به حضور در سینما معطوف شد. بعد از دیده شدن بازیاش در فیلمهای آخر بازی و بوتیک، انگیزهاش برای ماندن در سینما بیشتر شد و به مدت 10 سال از تئاتر فاصله گرفت. او با شیوه بازیگری متفاوت و منحصربهفرد خود در فیلمهایی همچون این «زن حرف نمیزند»، «کافه ستاره»، «روز سوم»، «کسی از گربههای خبر نداره»، «آرایش غلیظ»و...، بین عموم مردم طرفداران زیادی توانست پیدا کند.
بهداد بعد از اینکه بازیگری در سینما، تلویزیون، عکاسی، موسیقی و زمینههای مختلف هنری را تجربه و آزمونوخطا کرده بود، دوباره به صحنه تئاتر بازگشت. او سال 88 با نمایش «سگ سکوت» به کارگردانی آروند دشت آرای به همراه باران کوثری و پانته آ بهرام در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت. این نمایش از جمله تجربههای متفاوت بهداد در زمینه بازیگری تئاتر بود. داستان این نمایش بین واقعیت و خیال رخ میداد و بازیگران به بازی حسی نیاز داشتند. بهداد که بنا به دلایلی بعد از بازی در این نمایش علاقه زیادی برای ماندن و تجربه مجدد در تئاتر را پیدا نکرد، همان زمان اعلام کرد که دیگر به سراغ تئاتر نخواهد آمد. او البته در گفتگویی از ترس حضور مجدد در تئاتر و از تأثیرات منفی فاصله گرفتنش از تئاتر سخن گفته بود: «تئاتر برای من که تحصیلاتم تئاتری است، موضوع شگفتانگیزی نیست. چراکه در دوره دانشجویی تجربه کارکردن در بسیاری از آثار را داشتهام. شگفتی تئاتر برای من در روزمرگی و رشد کند آن است. ازآنجاکه این رشد کند اصالت و حقیقت دارد، موجب شگفتی من میشود. البته من از تئاتر خیلی میترسیدم چون از سالهای دانشجوییام بسیار فاصله گرفته بودم و صحنه را در حد رفع تکلیف دانشگاه تجربه کرده بودم، اما حضور بازیگری مانند پانتهآ بهرام کمک بسیاری به من کرد و معتقدم حضور او در این نمایش کاملاً جادویی است.»
اما بعد از سخنان بهداد درباره عدم حضورش در تئاتر، کمتر کسی فکرش را میکرد که او بهواسطه شهرتی که در سینما به دست آورده است، دوباره وسوسه حضور در تئاتر را پیدا کند. حالا بعد از 8 سال از آخرین نمایشش، او قرار است دوباره به صحنه برود. حالا او در دهه چهارم زندگی خود قرار دارد و مسلماً پختهتر و باتجربهتر به بازیگری نگاه میکند. او این روزها از آمریکا به ایران بازگشته است و در حال تمرین نمایش « شرق دور، شرق نزدیک» به کارگردانی حمیدرضا نعیمی است. این نمایش تابستان امسال در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه میرود. « شرق دور، شرق نزدیک» ازجمله آثار نمادگرایانه حمیدرضا نعیمی است و دو شخصیت اصلی «چیا» و «هانا» دارد که به نظر میرسد حامد بهداد برای ایفای نقش «چیا» انتخاب شده است؛ کاراکتری که طی نمایش بهنوعی تطهیر میرسد و دیدگاهش نسبت به «هانا» دستخوش تغییر میشود.