مونا احمدی بازیگر نمایش شنیدن
همیشه از دیدن آثار کوهستانی هیجان زده می شدم
ایران تئاتر:نمایش شنیدن به لحاظ فرم اجرایی نمایشی متفاوت است که دو سال قبل اجرای موفقی در مجموعه تئاتر شهر داشت و سال قبل هم در چند کشور اروپایی نظیر آلمان، ایتالیا و فرانسه بیش از صد اجرای موفق داشت و بسیار موردتوجه قرار گرفت.
این نمایش روایتی است پیچیده غیرخطی، و ازنظر زیباییشناختی فرمال و مدرنیستی.مونا احمدی جزو بازیگرانی است که از سنین نوجوانی وارد فعالیتهای بازیگری شد و در فیلم کودک –دفاع مقدسی "کودک و فرشته" به کارگردانی مسعود نقاش زاده، نقش یک دختر نوجوان که در زمان محاصره خرمشهر در شهر مانده و دفاع میکند را ایفا کرد که بازی قابل قبولی از خودش ارائه داد. بعدازآن دریکی از نقشهای اصلی مجموعه وضعیت سفید حمید نعمتالله نقش یک دختر دهه شصتی که در زمان موشکباران تهران درگیر و با عشق پسر نوجوانی مواجه میشود که با درخشش در این نقش حضور خودش را بهعنوان یک بازیگر مستعد تثبیت کرد. بازیگر مستعد تئاتر و سینما و تلویزیون که در فیلمها و آثار تجربی گرایی نظیر ماهی و گربه فیلم تحسینشده شهرام مکری بازی کرده. او چند سالی است بهصورت جدی بازیگری را در تئاتر دنبال میکند مانند نمایش "ساقهای لاغر کمخون" و مونولوگ های دانشگاهی. الهام کردا، مهین صدری، آیناز آذر هوش و مونا احمدی بازیگران، محمدرضا حسین زاده دستیار اول کارگردان و برنامهریز، آنکیدو دارش و کسری پاشایی سازندگان موسیقی عوامل اجرایی نمایش "شنیدن" هستند که در تماشاخانه تئاتر مستقل تهران در حال اجرا است. نمایشی که مهمترین خصلت آن زیباییشناختی فرمالیستی است. "شنیدن"، همان ابهام زیباییشناسیِ مقبول مدرنیسم است با تکیهبر زمان غیرخطی و گسست روایت در بازنمایی جهانخطی داستانی، استفاده از مینیمالیسم کارکردی موردپسند مدرنیسم، خودبسنده بودن جهان فرمال آن و غیره. صحنه خالی است و هیچ ابزاری وجود ندارد. تنها در عمق صحنه پردهای سفید قرار دارد. با مونا احمدی درباره حضور و همکاریاش با امیررضا کوهستانی در نمایش "شنیدن" و ابعاد نقش سمانه گفتوگویی انجام دادهایم.
در این سالها سوای حضور در بازیگری سینما و تلویزیون حضور متفاوت و گزینهای در تئاتر دارید؛ دلیلش چیست؟
رشته تحصیلیام در دانشگاه، تئاتر است و همیشه دغدغه اصلی وجدیام بازی درصحنه بوده و در این مدتی که بازیگری را بهصورت جدی دنبال میکنم، هیچوقت از بازی درصحنه دور نبوده و اجراهای زیادی در دانشگاه داشتهام. برای من اولویت اصلی حضور در نمایشهایی است که بتوانم به کارگردان نمایش در اجرای درست و خوب آن اطمینان کنم. امیررضا کوهستانی کارگردان نوگرا، صاحب اندیشه، صاحب سبک و متفاوتی در تئاتر ایران است و این در کارهایش چه در مقام نویسنده و چه در مقام کارگردان قابل بازخوانی است. همیشه از دیدن کارهایش هیجانزده میشدم و علاقه داشتم با او همکاری مشترکی انجام دهم و از پیشنهاد بازی در "شنیدن" استقبال کردم.
آیا سمانه به لحاظ شخصیتی آدم خاکستری محسوب میشود؟
بله، شخصیت سمانه مثل همه آدمهای عادی طیفی از خصلتهای خوب و بد دارد و تمام شخصیتهای نمایش شنیدن در عین داشتن چنین خصلت و ویژگی، آدمهای دوستداشتنی و قابلباوری هم هستند و مخاطب میتواند با آنها ارتباط برقرار کند و نحوه عملکردشان را موردتوجه قرار بدهد.
شخصیتهای نمایش "شنیدن" از چه نگاه و منظری دوستداشتنی هستند؟
این شخصیتها چون سمپات و قابلدرک هستند، واکنش آنها نسبت به موقعیتی که برایشان ایجادشده، واکنشی قابلدرک و برای مخاطب قابلباور هستند. شخصیت ارشد خوابگاه را در نظر بگیرید که مدل و مثل بازجوها عمل میکند. در نگاه اول چندان محبوب و سمپات به نظر نمیرسد؛ اما یک جاهایی متوجه میشیم که در موقعیت خطیری گرفتارشده و این موقعیت باعث شده تا چنین نوع رفتارهایی را از خودش بروز بدهد و دل تماشاچی برایش میسوزد. به نظر من مخاطب خیلی راحت میتواند خودش را جای آنها قرار داده و برای نحوه عملکردشان به آنها حق بدهد. واکنشی که شاید خیلی از ما در موقعیت مشابه آن را انجام دهیم.
آیا ایفای نقش سمانه و موقعیتش (دانشجو بودنش) چون به موقعیت و سن و سال شما نزدیک است، برایتان راحتتر بود؟
به لحاظ تحصیلی با سمانه تفاوتهایی دارم. سمانه بهتازگی وارد دانشگاه شده، اما من مدتی است که فارغالتحصیل شدهام و به لحاظ سن و سالی سه، چهار سالی از من کوچکتر است و البته این شباهت سن و سالی و موقعیت شغلی و تحصیلی باعث راحت شدن کار بازیگر نمیشود و این نزدیکی و شباهتها ملاک جدی و تعین کنندهای برای سختی و یا سهولت ایفای نقش نیست.
با توجه به شهرستانی بودن سمانه و سکونتش در خوابگاه چندان به این مسئله در ساختار نمایش پرداخته نمیشود. دلیل چنین رویکردی چیست؟
نکته محوری ماجرا چیز دیگری است که در نمایش به آن اشاره میشود. در داستان نمایش بیشتر با وضعیت حال این آدمها سروکار داریم و شاید اگر به این موقعیت اشارهای میشد برداشتهایی از اجرا در ذهن مخاطب ایجاد میشد که چندان موردنظر کارگردان نبود و درهرصورت مخاطب بهتدریج متوجه میشود هم ندا و هم سمانه دخترهای شهرستانی هستند که برای تحصیل به تهران آمدهاند.
آیا رابطه سمانه با ندا دوستانه است و یا توأم با حسادت؟
حسادت سمانه به ندا به طرز واضح و مشخصی در نمایش دیده و امری طبیعی است. در این سن و سال بین دخترها این نوع حسها وجود دارد. ندا دختر محبوب و موردتوجه بچههای خوابگاه است و سمانه اینطور نیست و شخصیت معمولی و عادی دارد که زیاد باعث جلبتوجه سایرین نمیشود. در کنار این حسادت از یکجایی که سمانه صدایی از اتاق ندا میشنود، یک دوستی بین آن دو در شرف شکلگیری و برای سمانه هم نزدیک شدن به ندا جذاب و حائز اهمیت است تا بتواند از او اطلاعاتی درباره نوع رابطهاش با دوستپسرش و نحوه مهاجرت به خارج از کشور را دریافت کند.
گفت و گو از احمد اسماعیلی