هادی مرزبان در گفتوگو با ایرانتئاتر مطرح کرد
در آمیز قلمدون؛ رادی صداقت را پای میز محاکمه کشانده است
ایرانتئاتر: تجربه اجرای آمیز قلمدون نشان داد مرزبان به هیچ وجه از یار و رفیق فقیدش اکبر رادی دور نمی شود و او را فراموش نمی کند و دوباره بعد از بیست سال این نمایش را روی صحنه برده است. نمایشی که با تکیه بر فضا، روابط و شخصیتهای ایرانی، موقعیتهای جذاب دراماتیکی را خلق می کند.
اکبر رادی نمایشنامه آمیز قلمدون را در سال 1371 به پایان برد. این نمایشنامه برای نخستین بار در سال 1376 به کارگردانی هادی مرزبان، در تالار چهارسو مجموعه تئاترشهر روی صحنه رفت و در سال 1377 از سوی نشر نیلا منتشر شد. نقشهای این نمایشنامه؛ شکوهی پیرمردی 70 ساله، شوکت همسر شکوهی و 60 ساله، حشمت زن همسایه میانسال، ماندانا دختر بزرگ شکوهی، رکسانا دختر کوچک شکوهی و پیشکار هستند. آمیز قلمدون یکی از نمایشنامههای انتقادی و اجتماعی رادی است و داستان آن درباره زندگی زن و مردی است که با آرزوهایی تباه شده، به سن پیری رسیدهاند. شکوهی یا همان آمیز قلمدون، سراسر عمر خود را وقف ادب و فرهنگ کرده است و بر همین اساس در نهایت سادگی و به دور از زد و بندها، تملق، چاپلوسی و ثناگوییهای رایج و مرسوم که هدفی جز کسب منفعت ندارد، روزگار را به پاکی گذرانده و دل در گرو خط خوش و زلال هنر سپرده است. او اکنون دچار فقر و انزوا شده و تمامی آمال و آرزوهایش را در عشق به ادب و هنر و مردانگی و شرافت قربانی کرده است. هادی مرزبان از اواخر دهه چهل وارد عرصه فعالیت های تئاتر شده است؛ این هنرمند سبزواری فارغالتحصیل رشته بازیگری و کارگردانی از دانشگاه هنرهای زیبا است. مرزبان همچنین دارای مدرک کارشناسی ارشد طراحی و کارگردانی تئاتر از دانشگاه برونل انگلستان در سال ۱۳۵۷(۱۹۷۹) است. وی فعالیت خود در تئاتر را از سال ۱۳۴۵ آغاز کرد. بازی در سینما را نیز از سال ۱۳۶۵ با فیلم جنگلبان اثر منوچهر حقانیپرست شروع کرد.وی هنرمند چند منظوره ای است و در کنار کارگردانی توانایی خودش را در عرصه بازیگری به اثبات رسانده است و با خیلی از کارگردان بزرگ پرده نقره ای سینما همکاری داشته است. فریاد، شب روی سنگ فرش خیس، آهسته با گل سرخ، آمیز قلمدون، هاملت با سالاد فصل، تنبور نواز، سیمرغ، ملودی شهر بارانی، خانمچه و مهتابی، خاطرات هنرپیشۀ نقش دوم، ملاقات بانوی سالخورده، رستم و سهراب و پهلوانان نمیمیرند از جمله کارهای مهم کارنامه کاری مرزبان هستند. داستان آمیز قلمدون در باره زندگی پیرمردی بازنشسته و اهل فرهنگ و ادب به نام آقای شکوهی است که بیش از 40 سال است که با همسرش شوکت، زندگی ساده و بدون تجملی دارند. آنها دو دختر به نامهای ماندانا و رکسانا دارند که هریک پس از ازدواج پی زندگی خود رفتهاند و مشکلات و گرفتاریهای خاص خود را دارند. خانم شکوهی که از یکنواختی زندگی خسته شده است، تصمیم گرفته به خارج از کشور سفر کند. آقای شکوهی هم تمام دلخوشیاش، موفقیتهای دوران کارمندی و مرور خاطرات شیرین گذشته است و این واقعیت مهم که هرگز در دوران کارمندی از موازین اخلاقی خود خارج نشده و همواره کارمندی صدیق و درستکار بوده است. از طرفی آنها همسایهای فضول و ثروتمند به نام حشمت دارند که مدام خانم شکوهی را درباره زندگی سادهشان تحریک میکند. آقای شکوهی که عشق و علاقهای زلال و بیچونوچرا به همسرش شوکت دارد، در فصل پایانی نمایش، شاخه گلی را که در باغچه پرورش داده، به همسرش هدیه میکند و برای همیشه خاموش میشود. در این نمایش که خرداد و تیرماه در تماشاخانه ایران شهر روی صحنه می رود ایرج راد، فرزانه کابلی ، آذر خوارزمی و نوشین تبریزی بازی دارند. با هادی مرزبان در باره اجرای نمایشش گفت وگویی انجام داده ایم.
بعد دو اجرای موفق و پر مخاطب نمایش بنگاه تئاترال، دوباره به سراغ دغدغه همیشگی تان در تئاتر یعنی استفاده از متن های اکبر رادی رفتید؟
علی رغم اینکه همه دوستان به من گوشزد کردند که فصل فوتبال است و کسی به دیدن تئاتر نمی رود؛ دوباره نمایشی را از نوشته های اکبر رادی اجرا کردم. من اعتقاد دارم کارمن تئاتر است و تئاتر مقوله جدایی از فوتبال است و اگر اتفاقی بالاتر از فوتبال هم رخ بدهد، باز هم نمایش هایم را روی صحنه می برم. خوشبختانه بتدریج نمایش هم مخاطب خودش را پیدا کرده و هر شب نسبت به شب قبل تعداد زیاد تری تماشاگر به سالن می آید.
در هر صورت نمایش خوب و با کیفیت مسیر خودش را در جهت ارتباط با مخاطب پیدا می کند؟
بله، تماشاگر ما فهیم است و فرق کار خوب و بد را می داند و از اینجا اعلام می کنم در اجرای نمایش بعدیم هم دوباره به سمت اکبر رادی می روم.
متن آمیز قلمدون جزء نوشته های آخر رادی در حوزه نمایش نامه نویسی است و بسیار پخته و جذاب است؟
بله، آمیز قلمدون جزو کارهای شاخص و ماندگار رادی است و با توجه به شرایط امروز جامعه لزوم روی صحنه بردن این نمایش را بیش از پیش احساس می کنم.
تاکید اصلی نمایش روی انسانیت است؟
بله و اینکه باید در هر شرایطی این انسانیت حفظ شود. این روزها انگاری دیگر خط قرمزی برای برخی از آدمها وجود ندارد؛ آدم هایی که تحت شرایط می روند به سراغ هرج و مرج و عبور از هنجارها. به قول آقای شکوهی نمایش که می گوید: اگر من یک قدم پام را این ورتر گذاشته بودم، الان خودم و زندگیم جور دیگری بود. الان برخی ها یک قدم که سهل است، از هنجارها جهش می کنند و حواسشان به اعمالشان نیست. انسانیت حکم می کند که همواره به این اصول اخلاقی پایبند باشیم.
صداقت و پایبندی به عهد این روزها حلقه گمشده اخلاقیات اجتماعی است؟
تلاش کردم با ارائه چنین موضوعی زنگ خطر را برای مخاطب به صدا دربیاورم. در این نمایش اکبر رادی صداقت را به پای میز محاکمه کشانده است وسوالی که مطرح میکند این است که آیا ما باید در زندگیمان صادق باشیم و یا نه. در آخر نمایش آقای شکوهی در واپسین لحظات زندگیش می گوید: من به این صداقتم افتخار می کنم.
تاوان و غرامت پایبندی به صداقتش را می دهد؟
بله، این مسئله را قبول می کند، اما وجدانش راحت و آسوده است .
برخی از شخصیتهای آثار نمایشی رادی مثل دکتر مجلسی در شب روی سنگ فرش خیس و یا همین آقای شکوهی در آمیز قلمدون تکرار می شوند و انگاری بخشی از شخصیت خود اکبر رادی هستند؟
درست است، رادی در اصل در قالب این شخصیتها خودش را نشان می دهد. رادی آدم اخلاق محوری بود و فراموش نمی کنم در زمان بیماریشان از ایشان خواستم که به من اجازه بدهد بیماریشان را به گوش مدیران تئاتری برسانم؛ اما ایشان مخالفت کرد و گفت چه لزومی دارد با کلی هزینه بیت المال من یکسال بیشتر زنده باشم. در این یک سال مگر قرار است چه اتفاقی رخ بدهد و راضی به این کار نبود.
در نمایش آمیز قلمدون شما به تماشاگر این فرصت را می دهید تا در باره کنش.های شخصیتها قضاوت و ارزیابی درستی داشته باشند؟
برای تشکیل درام نیاز به تقابل خیر و شر است و در این نمایش حشمت تمام گرفتاری های آقای شکوهی را رقم می زند و به نوی از سادگی شوکت سوء استفاده می کند. البته معتقدم هر کدام از شخصیتهای نمایش به تنهایی مقصر اعمالشان نیستند و جاهایی هم باید حق را به آنها داد. حشمت در شرایط بدی بعد از مرگ شوهرش زندگی می کند و به زندگی شکوهی و زنش حسادت می کند.
گفت وگو ازاحمد محمد اسماعیلی