در حال بارگذاری ...
نقد نمایش هملت به کارگردانی علی افضل

کشتی گرفتن با بزرگان

ایران تئاتر-احمد عظیمی: احتمالا بارها پوستر اجرایی از هملت، مکبث، لیرشاه، طوفان و ... را دیده باشید و با خود بگویید مگر یک نمایشنامه چند بار می تواند اجرا شود که در پاسخ این سوال باید گفت بارها و بارها.

 بودن یا نبودن مسئله این است! این جمله شاید معروف ترین دیالوگی تئاتری باشد. آنقدر معروف است که می توان آن را به نوعی ضرب المثل دانست. به همین ترتیب شاید جملاتی هم وزن آن را در گفت و گوی های روزمره شنیده باشید که یک جور شوخی با آن به حساب می آید. حتما می دانید که این دیالوگ معروف اثر کسی نیست جز شکسپیر بزرگ. شکسپیر این جمله بی نظیر را در دهان شاهزاده جوان و پریشان خود یعنی هملت می گذارد که در سراسر نمایشنامه همواره رنجور است. هملتی که غمگین از مرگ پدر و زخم خورده از تصمیم مادر است. از یک سو در خانه جایی ندارد و از سوی دیگر آینده ای برای عشقی که درگیرش شده نمی بییند. مجموع این شرایط شاهزاده جوان را در برزخی قرار می دهد که در هیبت السینور نمود پیدا می کند و کاخ را زندان و سر آخر با گسترش یافتن این زندان دانمارک برای او تبدیل به زندان می شود!

 

اقتباس یا بازآفرینی؟

 آثار ویلیام شکسپیر حالا بعد از حدود چهار قرن کماکان پر طرفدارند، چه در میان هنرمندان و چه تماشاگران. تئاتری ها در کشورها و فرهنگ های مختلف آثار او را به شکل های متفاوتی اجرا می کنند. آنها تحلیل های متفاوتی از این نمایشنامه ها داشته اند و به همین ترتیب فرم های مختلفی در اجراهایشان به این نمایشنامه ها داده اند. در این میان نمایشنامه هملت به واسطه خاص بودن فضایش و رگه های فلسفه بافانه و سیاسیِ نمایشنامه و جذابیت کاراکتر هملت یکی از پرطرفدارترین آثار شکسپیر به شمار می آید. احتمالا بارها پوستر اجرایی از هملت، مکبث، لیرشاه، طوفان و ... را دیده باشید و با خود بگویید مگر یک نمایشنامه چند بار می تواند اجرا شود که در پاسخ این سوال باید گفت بارها و بارها. به تازگی نمایش هملت به کارگردانی علی افضل در تماشاخانه استاد انتظامی خانه هنرمندان به روی صحنه رفته است که یکی از همان مراجعت های چندباره به شکسپیر حساب می آید. آثار شکسپیر معمولا برای اجرا بسیار سنگین به حساب می آیند؛ از نظر تعداد کارکتر و تغییر مکان  متنوعند و حجم اثر نیز آنها را به آثاری طولانی تبدیل می کنند. اما رویکردهای جدید هنری و همینطور باب شدن اقتباس که با سلطه کارگردانان در دوران معاصر همراه بوده، باعث شده برخوردهای مختلفی با این آثار بشود و کارگردان ها هم خود را ملزم به اجرای همان نمایشنامه نکنند بلکه با برداشت خود سراغ اجرای اثر بروند و در نهایت تنها نام و خط داستانی را از شکسپیر به عاریت گرفته باشند؛ دست آخر اجرایی که روی صحنه می آید چیزی است بسیار دور از اثر اصلی. این اتفاق چنان همه گیر شده است که دیدن مونولوگ ها و یا آثاری با دو یا سه بازیگر اجرا می شوند و نام نمایشنامه های سنگین و شلوغ کلاسیک های تئاتر را به دوش بکشند عجیب نیست؛ مونولوگی با نام مکبث یا مده آ یا لیرشاه. اجرایی با سه یا چهار بازیگر از لیرشاه، مونولوگی با نام آنتیگونه و ... اینها خود به خود باعث می شود تا در فضای امروز تئاتر این تصور به وجود آید که احتمالا اجراهایی با رویکرد اقتباسی یکی از کارهایشان این باشد که اثر را از لحاظ حجم-طول زمان اجرا، تعداد بازیگران و...- کوچکتر کنند که نتیجه آن آسان کردن پروسه تولید خواهد بود. از سوی دیگر کارگردان با حذف آنچه از نظرش زائد به حساب می آید به آن وجهی از نمایشنامه که برایش اهمیت بیشتری دارد نزدیک تر می شود. بنابراین باید اعتراف کنم قبل از دیدن اجرا انتظار داشتم شاهد اثری خلاصه شده با همه این توصیفات باشم که در فاصله ای دور از متن شکسپیربه سر می برد و قرار نیست خیلی به هملتی که میشناسم شبیه باشد اما اینطور نبود. بعد از مدت ها اثری دیدم که اگر چه یک اقتباس بود و باز هم بسیار دور از متن اصلی، اما از لحاظ جهان بینی بسیار به تحلیل و ایده هایش وفادار است. البته همینجا باید تاکید کرد که این هملت یک اقتباس است و کارگردان و گروه اجرایی هم بر آن تاکید دارند. در بروشور اثر نامی از شکسپیر دیده نمی شود و از کارگردان به عنوان نویسنده نام برده می شود. پدیده ای که در دوران معاصر باب شده و در ایران بیش از نقاط دیگر دنیا دیده می شود. با این اتفاق اثر تکلیفش را با مخاطب روشن می کند که قرار است هملتی ببیند که تنها نامی از اثر شکسپر به عاریت گرفته است. شروع نمایش نیز چنین است و در فضایی رویا گونه آغاز می شود؛ همه شخصیت ها بر بالای سر هملت جمع شده اند و او را نظاره می کنند و در ادامه در می یابیم آنچه بر صحنه شاهد آن هستیم شبیه به هملتی است با مایه های علمی تخیلی!

 

هملت ایده آل کجاست؟

 یان کات معتقد است اجرای کامل هملت شکسپیر غیر ممکن است. زیرا از یک سو زمان اجرا چیزی حدود 6 ساعت به طول می انجامد و از سوی دیگر احتمالا مناسبات تاریخی که در اثر وجود دارد امروزه بی معنا است. از این رو او معتفد است: هملت ایده آل هملتی است که به شکلی توامان هم به متن شکسپیر وفادار و هم مدرن باشد. این جمله احتمالا بتواند چراغ راه خوبی برای برخورد با این اثر باشد. هملت علی افضل تا آنجا که به قصه مربوط می شود وفادارِ متن شکسپیر است. شخصیت های اصلی داستان در نمایش حضور دارند و سرنوشتشان همانی می شود که در نمایشنامه گفته شده. حال و احوال و ویژگی شخصیتی شان نیز چنین است اما چه چیزی این هملت را به اثری متفاوت تبدیل می کند؟ تحلیل متفاوت کارگردان و گروه اجرایی و بازنمایی صحنه ای آن رویکرد. در طول تاریخ هملت اشکال مختلفی را در اجراهای متفاوت دیده است؛ گاهی در هیبت موتور سواری با لباس چرمی ظاهر شده و گاه لباس سیرک پوشیده، یک بار در هیبت جوانی روانپریش ظاهر شده و بار دیگر بی خیال و سرخوش. البته که اینها هیچ کدام اهمیت ندارند بلکه مهم روندی است که از او این چهره های متفاوت را می سازد. مغز این بازنمایی ها چیزی نیست جز رویکرد و تحلیل کارگردانان مختلف از او. در این اجرا ساکنان السینور فاصله ای تاریخی با امروز دارند و با زبانی آرکائیک حرف می زنند اما در عین حال ابزاری تکلنولوژیک دارند؛ حلقه هایی نورانی آویخته بر گردنشان که همانند موبایل های هوشمند عمل می کند. این بارز ترین نشانه امروزی در دنیای نمایش است. آنها رفتار و گفتاری قدیمی دارند اما از تکنولوژی نیز بی بهره نیستند. لباسهایشان تاریخی است و برای مبارزه شمشیر می زنند اما سلفی هم می اندازند. این دنیای عجیب از کجا آمده؟ فضایی که مخاطب را شاید یاد جنگ ستارگان بیاندازد؛ طراحی هایی الهام گرفته از تمدن های باستانی در فیلمی با ژانر علمی تخیلی! هملتِ علی افضل در ساخت این فضا بسیار جسورانه عمل می کند و بدین وسیله نشان می دهد بدون تحلیل و ایده سراغ چنین متنی بزرگی نرفته است اما از سوی دیگر این جسارت می تواند به اجرا آسیب هم برساند زیرا به نظر می رسد کارگردان  از شوق دست یافتن به این فضای خاص واقعیات را از یاد برده و یا نسبت به آن بی توجه بوده است. منظور از واقعیات مسائل اجرایی است که گروه با آن روبروست؛ بنیه مالی و فنی تولید برای اجرا. اثر در پی خلق فضایی غریب است که به وسیله ایجاد تضاد در آکسسورها و لباس  خلق می شود اما مسئله این است که وسایل و لباس ها باید به اندازه کافی کیفیت داشته باشند تا مضحک به نظر نرسند. اثر از یک سو تلاش دارد تا آنچه که به فضای خاص آن هویت می دهد به مخاطبانش نشان دهد و از سوی دیگر نازل بودن طراحی  و تولید باعث می شود تاثیرگذاری آن پایین بیاید. اگر چه کارگردان این اثر تاکید دارد بدوی بودن و دست ساز بودن آکسسوار ها و طراحی صحنه عمدی است و مربوط به فضای عجیب نمایشنامه می شود اما به نظر می رسد این وجه در اجرا کارکرد ندارد زیرا مخاطب با نمایشی روبرو است که سعی دارد ایده های بصری و میزانسنی خود را به رخ بکشد و به وسیله آن تنوع ایجاد کند اما از سوی دیگر این وجوه بصری کیفیت نازلی به کار می دهند. چه بسا همین ضعف در طراحی باشد که خیلی وقت ها گرو ه های جوان را بر آن می دارد تا از این بخش بگذرند یا آن را به سادگی برگزار کنند و به وجود دیگر نمایش خود بپردازند. خاصیتی که بیشتر در آثار دانشجویی دیده می شود و عامل آن "تولید فقیر" است. از این روست که می گویم کارگردان واقعیت موجود گروه و اجرایش را درک نکرده و با همان فیلتر ایده آل خود اثر را دیده، غافل از این که آنچه ویژگی کار به حساب می آید  ممکن است از سوی مخاطب به ناتوانی یا خام دستی تعبیر شود. هر چند در نگاهی دیگر می توان گفت کارگردان با جسارت و در حد توان سعی کرده است دنیایی که در سر داشته تصویر کند و این بسیار ارزشمند است.

 

خطای "نبرد در دو جبهه"

بسیار پیش می آید که سینما و تئاتر را شبیه به هم توصیف می کنند و آنها را  مثل هم می دانند و در نگاه عوامانه تصور این است که فرق انها در زنده یا ضبط شده بودن است! اما باید گفت آنها بسیار دور از هم به سر می برند و می توان گفت دو دنیای کاملا متفاوت اند، اگر چه نمی توان برخی اشتراکات سینما و تئاتر از جمله بازیگری و متن را کتمان کرد. به همین ترتیب بازیگر یا کارگردان بودن در تئاتر تفاوت های زیادی با هم دارند. عموما کارگردان در رابطه با بازیگر نقش هدایت گری بر عهده دارد. هر چند این نقش با توجه به روش هر کارگردان تفاوت هایی دارند. عموما کارگردان ها تصویری از کارکتری که می خواهند بسازند در ذهنشان دارند و حتی طراحی بازی و حرکات و سکنات را تصور می کنند. این فرم تا آنجا اعتبار دارد که انتخاب بازیگر بر اساس ویژگی های فیزیکی در تئاتر امری متداول است. پس احتمالا کارگردان ها چند قدم از بازیگران جلوتر باشند چون می دانند که چه می خواهند و کافی است همان را اجرا کنند اما کارگردان ها عموما این کار را نمی کنند. دلایل زیادی می تواند برای این تصمیم وجود داشته باشد اما مهمترینش را می توان اهمیت کار کارگردان دانست که انرژی و تمرکز ویژه ای را می طلبد و از آنجا که نسخه ای که ما از هر چیز ارائه می دهیم با هر جای دیگر در جهان فرق دارد حیطه وظایف کارگردان در تئاتر ما نیز ماهیت خود را دارد. کارگردان در تئاتر ایران به نوعی همه کاره است به خصوص اینکه تولید اثر در سطح حرفه ای نباشد. کارگردان ها در تئاتر باید هم موضوعات مربوط به بخش هنری و زیبایی شناسی تئاتر را هدایت کنند و هم بخش های مربوط به تولید را. از این رو کارگردانی در این ساختار انرژی و توانی چند برابر را می طلبد. کارگردان نمایش هملت نیز احتمالا با همه این مسائل به نوعی روبرو بوده است اما نقص آنجا ایجاد می شود که او بار سنگین بازی کردن در نقش هملت را نیز بر دوش می کشد. دشوار بودن این امر باعث شده تا کیفیت مطلوب در بازی این نقش دیده نشود و به همین ترتیب حضور کارگردان در نمایش موجب شده اشکالاتی که در اجرا وجود دارد از چشم کارگردان دور بمانند. البته باید اشاره کرد که طبق اشاره کارگردان او مجبور شده تا زیر بار مسئولیت بازی کردن این نقش برود اما در هر صورت این اتفاق باعث نوعی به هم ریختگی در شمایل کلی اجرا شده است.

اما با همه این مسائل باید اشاره کرد که هملت به کارگردانی علی افضل توانسته فضایی منحصر به فرد را بسازد که شبیه دیگری نیست و این نشان از اصالت این اجرا دارد. می دانیم که آثاری که ماحصل اقتباس از متون معروف اند همواره در خطر شباهت در ایده های اجرایی و تصویری می شوند اما این اثر با وجود نقدهایی که دارد در این مورد توانسته خاص بودن خود را حفظ کند. اجرای آثار نویسندگانی مثل شکسپیر پیچیده گی های مخصوص خود را دارند و سربلند بیرون آمدن از زیر بار اجرای آنها می تواند موفقیت به حساب آید؛ شبیه به یک مسابقه کشتی که اگر چه ممکن است حریف قوی و مشهور باشد اما نفس نبرد با او و مبارزه ای جانانه می تواند موفقیت به حساب آید.

 

 




مطالب مرتبط

نگاهی به نمایش «مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» نوشته حسین کیانی و کار کارن کیانی

حکایت همچنان باقی ا‌ست...
نگاهی به نمایش «مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» نوشته حسین کیانی و کار کارن کیانی

حکایت همچنان باقی ا‌ست...

احمدرضا حجارزاده: اجرای نمایش‌های سنتی و ایرانی با شیوه‌های خاص خود، نیازمند کوله‌باری از دانش و تجربه است تا کارگردان و دیگر عوامل گروه بتوانند در خلق آن موفق و سربلند باشند. نمایش ...

|

پرسش محمد مسگری، کارگردان نمایش «خواب مرد مُرده»

چرا حضور در کافه را به تماشای تئاتر ترجیح می‌دهیم؟
پرسش محمد مسگری، کارگردان نمایش «خواب مرد مُرده»

چرا حضور در کافه را به تماشای تئاتر ترجیح می‌دهیم؟

محمد مسگری، کارگردان «خواب مرد مرده» با بیان اینکه هنرمندان نیز در عدم حمایت از تئاتر سهیم هستند، می‌گوید ما بین تئاتر و کافه، کافه را انتخاب می‌کنیم و با همان پول بلیت قهوه می‌خوریم و برای تئاتر وقت نمی‌گذاریم.

|

با انتشار یک فراخوان و اهدای جایزه‌ای ویژه اعلام شد

جشنواره‌های وزارت ارشاد را نقد کنید
با انتشار یک فراخوان و اهدای جایزه‌ای ویژه اعلام شد

جشنواره‌های وزارت ارشاد را نقد کنید

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با انتشار فراخوانی از قدردانی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در ارایه بهترین نقدها با موضوع جشنواره‌های برگزارشده و عملکرد این وزارت خانه در سال ۱۴۰۲ خبر داد.

|

نگاهی به نمایش «یکی نبود، یکی بود» نوشته رها جهانشاهی و کار علی کوزه‌گر

همچون رقصی فاقد بدن
نگاهی به نمایش «یکی نبود، یکی بود» نوشته رها جهانشاهی و کار علی کوزه‌گر

همچون رقصی فاقد بدن

علیرضا نراقی: با تحولات تئاتر معاصر مفهوم میزانسن به‌مثابه امری بنیادین در هنر نمایش، دچار دگرگونی ماهوی شد. این بدان معنا نیست که میزانسن جایگاه و اهمیت خود را در ظهور یک اجرا از دست داد، بلکه تئاتر ...

|

دومین جلسه نقد و بررسی آثار صحنه‌ای جشنواره 42 برگزار شد

زنان در دوران جنگ، ایرانیزه کردن غیرافراطی و فرهنگ بومی
دومین جلسه نقد و بررسی آثار صحنه‌ای جشنواره 42 برگزار شد

زنان در دوران جنگ، ایرانیزه کردن غیرافراطی و فرهنگ بومی

دومین جلسه نقد و بررسی آثار بخش تئاتر صحنه‌ای جشنواره 42 تئاتر فجر، روز سه‌شنبه سوم بهمن با حضور رضا آشفته، محمدحسن خدایی و عرفان پهلوانی در سالن مشاهیر تئاتر شهر برگزار شد و سه نمایش «ایلخون»، «بدریه» و «کابوس‌نامه اهل هوا» مورد تحلیل قرار گرفتند.

|

نقد و نظری بر نمایش «خانم آقای جرج کلونی» نوشته متین ایزدی و کار مونا صوفی

داستانی دیرهنگام
نقد و نظری بر نمایش «خانم آقای جرج کلونی» نوشته متین ایزدی و کار مونا صوفی

داستانی دیرهنگام

احمدرضا حجارزاده: سال‌هاست خاورمیانه و انبوه حوادث بی‌پایانش به عنوان محور جذابی برای تولید آثار ادبی و تصویری، مورد توجه نویسندگان و کارگردانان سینمای ایران و جهان قرار گرفته است. گرچه چندان ...

|

نگاهی به نمایش «ننه زار» اجرا شده در جشنواره تئاتر منطقه‌ای خاوران

لطفاً بیاییم سکوت کنیم و از دیدن تئاتر لذت ببریم!
نگاهی به نمایش «ننه زار» اجرا شده در جشنواره تئاتر منطقه‌ای خاوران

لطفاً بیاییم سکوت کنیم و از دیدن تئاتر لذت ببریم!

امین خرمی*: آیین «زار» میان مردمان خون‌گرم و دوست‌داشتنی جنوب کشورمان یکی از پُربسامدترین آیین‌ها در انتخاب هنرمندان آثار دراماتیک برای نگارش نمایشنامه‌هایی خوش‌نام و ...

|

نظرات کاربران