به بهانه اجرای مرگ یزدگرد به کارگردانی سنا نعمتی
آنکه میخندد خبر هولناک را هنوز نشنیده است
ایران تئاتر- مسعود موسوی: نمایشنامه مرگ یزدگرد را شاید بتوان بهعنوان یکی از شاخصترین آثار مکتوب بهرام بیضایی دانست که خود بهتنهایی میتواند بار آموزشی فراوانی را در زمینههای مختلفی از جمله محتوایی، نحوه دیالوگنویسی، گسترش موقعیتنمایشی و تلفیق زیبا و خلاقانه از مسائل تاریخی و دنیای معاصر را برای همگان در برداشته باشد.
در دورانی تیره به سر میبرم، سخن از سر صفا گفتن نابخردی مینمایاند،
آنکه میخندد خبر هولناک را هنوز نشنیده است، پیشانی صاف نشان بیحسی است.
مرگ یزدگرد متنی که بارها و بارها توسط کارگردانان مختلفی اعم از حرفهای و دانشجویی چه در سالهای قبل از انقلاب اسلامی و چه بعدازآنکه روی صحنه رفته و علیرغم تکرر اجرایی، هیچگاه موضوع آن و دیگر شاخصههای دراماتیکش تازگی خود را برای مخاطبین از دست نداده است، البته مخاطبینی که به دنبال تئاتر واقعی، انسانساز و آگاهیدهنده بوده و هستند و نه تماشاگران کاذبی که حضور آنان در سالنهای مجلل، پرداخت هزینه بلیتهای آنچنانی و امضا گرفتن از بازیگران چهره بدون توجه به عنصر انسانسازانه و تفکر برانگیز تئاتر، خوراک لازم را برای آنان در جهت فخرفروشی و عنوان در محافل خصوصی و عمومی فراهم کرده و میکند. داستان مرگ یزدگرد و این امر که این نمایشنامه از واقعیتی تاریخی نشات میگیرد را تقریباً همه اهالی اندیشه و بخصوصی تئاتریها میدانند، واقعیتی که با دست مورخان به ثبت رسیده تا تلنگری و هشداری باشد برای تمامی کسانیکه پیامهای نهفته در این حادثه و رویداد تاریخی را درک کرده و از آن برای رسیدن به دنیایی بهتر و انسانیتر در پیرامون خود بهترین بهره را ببرند. موقعیتنمایشی مرگ یزدگرد به لحظات پایانی زندگی این پادشاه ساسانی میپردازد آنهم درست درزمانی که اعراب به ایران حمله میکنند، این پادشاه ساسانی برای اینکه کشته و یا اسیر نشود فرار کرده، یاران خود را تنها گذاشته و به آسیابی پناه میبرد که در آنجا و درنهایت به دست آسیابان طماع و همسرش به قتل رسیده، بهاینترتیب دودمان پادشاهان دوره ساسانی به پایان خود رسیده و مردمان ایران شرایط بسیار متفاوت و جدیدی را در کشور خود تجربه میکنند، این موقعیت تاریخی همانگونه که خوانندگان متن نمایشی مرگ یزد میدانند در نگارش استادانه و هنرمندانه بهرام بیضایی بسیار فراتر، زیباتر و دراماتیکتر از واقعیت تاریخی آن، بهپیش رفته و وی با استفاده از دیالوگهایی که شاید بتوان گفت که تنها و تنها نگارش آنها، تخصص و ی در نمایشنامهنویسی است، بهاصطلاح این موقعیت را از دیدگاه خود به چالشی هنرمندانه، خلاقانه و جذاب کشانده و مکتوب ساخته است و حال این اثر نمایشی توسط کارگردانی جوان به نام سنا نعمتی در سالن مهرگان به روی صحنه رفته است.
کارگردانی که بدون استفاده از بازیگران چهره، دکورهای آنچنانی و دیگر شاخصههای کاذب ارزیابیکننده کنونی موفقیت یک اجرا، درصحنهای که وسعت آن به بیست مترمربع هم بهزور میرسد و جایگاه تماشاگرانی که شاید به هزار ترفند بتواند 50 بیننده را در خود جای دهد، اجرایی را به تماشاگران ارائه میکند که دیدنی است و قابل تعمق، اجرایی که با استفاده از بازیگرانی جوان برای ایفای نقشهای اصلی شکلگرفته است، بازیگران جوانی که شاید حتی اگر بتوانند دیالوگهای سنگین و پرمحتوای نمایشنامه مرگ یزدگرد بهرام بیضایی را از روی متن هم درست و بدون غلط و متنوع بخوانند باید به آنان نمره قبولی داد و حال در اجرایی 100 دقیقهای این بازیگران جوان به گو نه ای نمایش فوق را اجرا میکنند که قطعاً هیچیک از تماشاگران متوجه گذر زمان نشده، با اجرا به شکل کامل همراه شده و سپس به تشویق پایانی دستاندرکاران نمایش میپردازند... تشویقی که صرفاً یک کار از روی ادب و نه ازنظر قابلیتهای هنری یک گروه اجرایی نیست بلکه رضایت از اجرا را میتوان در صورت یکایک مخاطبین در پایان نمایش دید و بهخوبی مشاهده کرد.
از دیگر مسائل مهم و تعیینکننده در کارگردانی آثار بیضایی ریتم و تمپوی و بهاصطلاح ضرباهنگ موجود در متون این نویسنده و از جمله متن مرگ یزدگرد وی است که اصولاً بگو نه ای آموزشی برای نمایشنامه نویسان، در یکایک دیالوگهای وی وجود دارد که اگر توسط کارگردان آثار نمایشیاش به این ضرباهنگ درونی و ریتم بیرونی دقت نشود اجرا با مشکلات عدیدهای روبرو خواهد شد که در این رابطه نیز به کارگردان جوان نمایش مرگ یزدگرد در کشف این ریتم و ضرباهنگ درونمتنی و رعایت آن در اجرای نمایش میتوان نمره قبولی داد.
مسئله بعدی که در این اجرا میتوان به آن اشاره کرد به این نکته برمیگردد که متن مرگ یزدگرد، برخلاف خیلی از متون نمایشی داخلی و خارجی، اصولاً از سکون شروع نشده و کمکم به اوج نمیرسد بلکه در تمامی مدت وقوع رویداد دراماتیک، نمایش در اوج بوده و از همان لحظات آغازین نمایشنامه تا آخر خوانندگان متن را در تعلیق چگونگی مرگ یزدگرد درگیر کرده و هیچ لحظات آرامشی و بیخیالی را برای آنان در نظر نگرفته و لحاظ نمیکند که این امر کار کارگردان این اثر را برای فعال نگهداشتن و همراه نمودن تماشاگران تا پایان اجرا، بسیار سخت میکند اما سنا نعمتی کارگردان این نمایش در این مورد هم با درکی کامل از متن و محتوا و موقعیت نهفته در آن؛ اجرا را با ضرباهنگ عالی و مطلوبی آغاز و با استفاده از بازیگرانی جوان اما کار بلد مانند نغمه طوسی، هامون خان محمدی و لیلا امیر حسینی بازهم در ضرباهنگی عالی و مناسب به پایان میبرد، بازیگرانی که تلاش، تمرکز و قدرت آنان در حفظ دیالوگهای نمایش، اجرای درست و تکنیکی بازی در بازی حاکم بر اجرا و ارائه حسهای متنوع شخصیتهای نمایش بابیانی مناسب البته بدون استفاده از میکروفون شخصی (که بهصورت توهینآمیزی این روزها توسط بازیگرانی مدعی در اغلب اجراهای نمایشی از آنها استفاده میشود) و همچنین با توجه به فاصله بسیار کمی که بین بازیگران و تماشاگران وجود دارد، قابلدیدن و مشاهده هست، تلاشی قابلتوجه و تحسینبرانگیز و بالاخره اینکه نگاه موجز و فرمالیستی کارگردان به مسئله دکور نمایش، شاید در نگاه اول حالتی اجباری را به خاطر وسعت کم صحنه به مخاطبین یادآوری کند اما با شروع و پایان نمایش میتوان به این دستاورد رسید که این محدودیت دکوری و اکسسواری نهتنها زمینهساز آسیبی به اجرای نمایش فوق را فراهم نمیکند بلکه این امر جزو نقاط قوت اجرا و کارگردانی محسوب شده و کارآمد نشان میدهد و موسیقی نمایش مرگ یزدگرد هم علیرغم اندک بودن آن ازنظر زمان پخش و همچنین محدود بودن استفاده کارگردان از این عنصر تکمیلکننده نمایشی، بهخوبی با اجرا همراه بوده و موفق شده است فضا و بستر مناسب را برای ارتباط بیشتر تماشاگر با اجرا، فراهم کند. در پایان این مکتوب لازم است به این امر اشارهشده و بر آن تأکید گردد که قطعاً اجرای فوق در بخشهایی هم از نارساییهایی برخوردار بوده که از جمله این موارد میتوان به بازی بازیگران نقشهای سرباز و کاهن اشاره کرد که موفق نشدهاند نقش خود را همطراز با دیگر بازیگران رشد داده و ارائه دهند و دیگر اینکه قطعاً کارگردان اثر نمایشی فوق در بخشهای مهمی از نمایش میتوانست ترکیببندیهای زیباتر و خلاقانهتری را ایجاد کرده و به تماشا بگذارد که اینگونه نیست. درمجموع و در این وانفسای کم بودن اجراهای جذاب و دیدنی بر روی صحنههای مختلف تئاتریها تهران، اجرای نمایش مرگ یزدگرد توسط سنا نعمتی و بازیگران بیادعایش را به فال نیک گرفته و منتظر آثار اجرایی آتی این گروه مینشینم.