گفت وگو با اشکان خطیبی بازیگر نمایش «پستچی پابلو نرودا»
مسیر تحول شخصیت نمایش را در بستری دراماتیک ارائه کردم
ایران تئاتر:اشکان خطیبی در ارتباط با نقشی که در نمایش «پستچی پابلو نرودا» ارائه داده میگوید: ماریو یک جوان ساده روستایی و کم سواد است که او در راه تغییر وضعیتش تلاش میکند. سیر تحولی او در طول داستان خیلی دراماتیک است و از زاویه فکر و چشم نرودا این پستچی به نگاه تازه ای در مورد زندگی و عشق میرسد.
یک رابطه عمیق و دوستانه مبتنی بر الگوی مرید و مرادی میان یک پستچی جوان عاشق پیشه با شاعر و هنرمندی پیر و آرمانخواه، درونمایه نمایش پستچی پابلو نرودا را شکل میدهد و اشکان خطیبی که این روزها در تئاتر یکهتازی میکند در قالب ماریوی جوان بازی جالب توجه و موثری در این نمایش ارائه میکند. خطیبی هنرمندی چندوجهی است و سالها است درحوزه تولید، خوانندگی، بازیگری صحنه و موسیقی فعالیت میکند و علاوه بر اینها گاهی نمایشنامههای خارجی را هم به فارسی ترجمه میکند.
«پستچی پابلو نرودا» تازهترین تجربه بازیگری اشکان خطیبی است که این روزها در سالن استاد ناظرزاده تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته است. «پستچی پابلو نرودا» در سال ۱۳۸۶ به کارگردانی علیرضا کوشک جلالی از بین ۳۰۰ نمایش کاندید بهترین اجرا در شهر کلن، آلمان شناخته شد. این اثر را آنتونیو اسکارمتا نوشته و کوشک جلالی آن را ترجمه کرده است. نمایشنامه پستچی پابلو نرودا بیانگر زندگی مردم شیلی و نحوه ارتباط تنگاتنگ آنها با پابلو نرودا و اشعار او است؛ شاعری که آموزگار عشق است. ماریوی پستچی در ارتباط با شاعر بزرگ به رمز و راز عشق پی میبرد؛ عشقی که نه تنها ماریو بلکه مردمان سراسر جهان را به مرز جنون میکشد. با اشکان خطیبی در باره بازیاش در این نمایش و ویژگیهای شخصیت ماریو گفتوگویی انجام دادهایم.
علیرضا کوشک جلالی به عنوان کارگردان اغلب سراغ متنهایی از نویسندگان ادبیات نمایشی معاصر جهان میرود که شاید در کشور ما چندان شناخته شده نیستند، اما به دنبال معرفی این کارگردان توجه به آنها از سوی دیگر کارگردانان شدت میگیرد. این رویکرد چه ویژگیهایی را به اثار کوشک جلالی میبخشد؟
علیرضا کوشک جلالی کارگردان ویژه و خاصی است وعلاقه زیادی به دراماتورژی و اجرای نمایشهای خارجی دارد. او به خوبی فضای آثار نویسندگان خارجی را میشناسد و برای ترجمه ودراماتورژی کردن متنها شیوه و روش خاص خودش را دارد . جلالی تلاش میکند تا با اتکا به این ویژگی به مخاطب عام تئاتری نزدیک شود . بنابراین نمایشهایی که روی صحنه میبرد دعوتی است برای تمام اقشار جامعه که به دیدن تئاتر بیایند .
با پیگیری چنین رویه وشیوه ای است که نمایشهای علیرضا کوشک جلالی و منجمله همین نمایش پستچی پابلو نرودا با استقبال خوب مخاطبان روبه رو میشود ؟
بله و خوشحالم که این چهارمین همکاریم با علیرضا کوشک جلالی از این جهت هم با موفقیت همراه است. قهرمان نمایش یک پستچی جوان کمسواد به نام ماریو است که در دهکدهای کوچک مشغول به کار است، اما تنها مشتری وی، پابلو نرودای شاعر است که به این دهکده تبعید شده است. او تحت تأثیر افکار نرودا قرار میگیرد و همزمان با ایجاد یک رابطۀ دوستانه که تا زمان مرگ نرودا ادامه مییابد، تبدیل به یک شاعر انقلابی و آزادیخواه میشود و راه پابلو نرودا را ادامه میدهد.
آیا نمایش پستچی پابلو نرودا نمایشی در تمجید و ستایش شخصیت این شاعر است؟
به نوعی چنین رویکردی هم در نمایش وجود دارد؛ با این حال هر تماشاگری میتواند استنباط خودش را از این موضوع داشته باشد. این نمایش از طرفی دیگر اثری در ستایش عشق و زندگی است؛ منتهی این ستایش از طریق نشان دادن رابطه صمیمانه میان نرودا و پستچی جوان به وجود میآید .
به نظر میرسد این نمایش خواه ناخواه با مقطعی تاریخی پیوند مییابد؛ مقطعی از تاریخ معاصر که هنرمندان و روشنفکران لاتین مثل نرودا، لورکا و سایرین در تقابل با دیکتاتورهای کشورشان قرار دارند و به خلق اثر هنری میپردازند؟
آدمهایی که به نامشان اشاره کردید در یک برهه تاریخی زیست کردهاند که متاسفانه همزمان شده با ظهور دیکتاتورهایی نظیر پینوشه ، فرانکو و ظهور فاشیسم و خیلیهایشان سرنوشت تلخ و تراژیکی مثل لورکا داشتهاند . به هرحال در آن دوران هنرمندان خودشان را وابسته به توده مردم میدانستند و از این جهت موظف بودند که درکنار مردم باشند؛ دورانی که عصر سرکوب قیامهای مردمی و رشد توتالیتاریسم بود.
و بسیاری از این هنرمندان هم در جریان تقابل با قدرتهای حاکم حتی در مناصب سیاسی و مدیریتی قرار گرفتند و در این زمینه هم موفق عمل کردند.
بله،آریل دورفمن هم نمونه خوبی از این هنرمندان است که وارد سیاست شد؛ اما به نظرم این رویه اتفاقی است. در آن مقطع تاریخی هنرمندان و سیاستمداران محبوب و آرمانخواه خیلی به هم نزدیک بودند و مردم اصولاً به هنرمندان بیشتر روی خوش نشان میدادند .
نرودا هم هنرمندی مردمی بود و در میان مردم زندگی عادی را دنبال میکرد؟
بله، نرودا در دوران میانی زندگیاش، زمانی که به جزیره ای تبعید میشود و یا در دو سال آخر عمرش که در ویلای شخصیاش زندگی میکرده ، بسیار نزدیک به مردم بوده است. او یکی از پرشورترین سخنرانهای طرفدار آلنده بود و به همین دلیل محبوبیت زیادی بین عامه مردم جامعه پیدا میکند. نکته مهم دیگر زبان شعری ساده و قابل فهم نرودا بوده که علیرغم پیچیدگیهای زیر متنی درآثارش در فهم مردم عادی هم قرار میگرفت.
آیا رابطه میان نرودا و ماریوی یک رابطه مرید و مرادی است؟
مخلوطی از این نوع ویژگیها است .
مهمترین ویژگی شخصیتی ماریو که برایتان جذابیت داشت ، چه بود؟
دیگر مدتها است که به نقشهایی که بازی میکنم به این شکل نگاه نمیکنم .
چگونه نگاه میکنید؟
به نظرم مجموعه ای از عوامل زنجیروار است که نگاهم به نقشها را شکل میدهد.
آیا این نوع نگاه بعد از فاصله گرفتن شما از سینما و تویزیون و حضور مؤثر در تئاتر شکل گرفته است؟
نه، سالهای زیادی است که این رویه را دنبال میکنم.
نکته حائز اهمیت در باره ماریو این است که دوست دارد تغییر رویه فکری داشته باشد؟
ماریو یک جوان ساده روستایی و کم سواد است و با شما موافقم که او در راه تغییر وضعیتش تلاش میکند. سیر تحولی او در طول داستان خیلی دراماتیک است و از زاویه فکر و چشم نرودا این پستچی به نگاه تازه ای در مورد زندگی و عشق میرسد.
در باره نوع و جنس بازیتان ، علیرضا کوشک جلالی با چه راهکارهایی در طول تمرینات شما را هدایت کرد؟
بعد از ده سال آشنایی و چهار همکاری با او، می دانم علیرضا کوشک جلالی از من چه چیزی میخواهد و هماهنگ شدن بازیام با خواسته او کار سختی نیست. اینجا او مشخصاَ روی خصلت سادگی ماریو و نشان دادنش در بازیام تاکید داشت .
معمولاً بر خلاف تصور عامه ارائه بازی در قالب آدمهای ساده و بدون ویژگیهای خاصی کار دشواری است؟
بله، به خصوص در سن و سال من یک کم سخت است که بخواهم نقش یک جوان بیست ساله را بازی کنم .
یعنی برای شما ایفای نقشی که از سن و سالتان دور است یک چالش بود؟
به این چیزها فکر نمیکنم ! ( باخنده). من میروم روی صحنه بازیام را انجام میدهم و بعدش میروم دنبال کارم.
گفت وگو از احمد محمد اسماعیلی