در حال بارگذاری ...
یادداشت غلامرضا رمضانی بر یک نمایش؛

«آواز قو» تنها یک تئاتر نیست بلکه همه زندگی است

ایران تئاتر- غلامرضا رمضانی: چند روزی است اجرای نمایش «آواز قو» با بازی سعید پورصمیمی و کارگردانی پریزاد سیف آغازشده است. داستان آواز قو شرح مصیبت همیشگی عدم درک هنر و هنرمند در زمانه خود است. شرح پریشانی و فراموش‌شدن هنرپیشه‌ای است که گاه مبهوت خیره به چاله‌های عمیق سیاه مقابلش می‌ماند تا ردی از قدردانی مخاطب را ببیند.

مضمونی که آنتوان چخوف حدود صدسال پیش‌طرح موضوع کرده و اسفا اکنون نیز تازگی دارد و کهنه نشده. هنرپیشه‌ای در آخرین سال‌های عمرش با گلایه قصه عشق و شیدایی‌اش را به هنر نمایش بازی می‌کند. از مکبث، اتللو. لیرشاه و دایی وانیا و سایرین مدد می‌گیرد و شعری از پوشکین را ضمیمه می‌کند تا عظمت و اعجاز هنر نمایش را و تنهایی و بی‌پناهی‌اش را مرور کند.
      صحنه نمایش سالن ایرانشهر در خانه هنرمندان  پس از مدت‌ها افتخار رقص عشق و قلب تپنده بازیگری را دارد که با همه وجودش  لحظه‌های آواز قو را ثبت می‌کند. سعید پورصمیمی عزیز  در نقش حل‌شده یا نقش در سعیدپورصمیمی؟ هرچه هست تفکیک هنرمند از نقشی که بازی می‌کند ممکن نیست. صحنه آرایی و صداهای افکتیو با میزانس های ساده کارگردان  در نمایش، جنسی از بی الایشی را نشان می‌دهد. شکل اجرا  نهیب می‌زند که از هیاهوهای سردرگم و شو دادن‌ها خبری نیست. دیدن نمایش آوازقو  در این سردرگمی گروه‌های خرد و کلان و گنگ‌های بی‌اندیشه غنیمتی است تا به اهمیت طرح مسئله کردن در صحنه نمایش و بازیگری صحیح پی ببریم. واسیلی واسیلوویچ  درواقع شکل مجسم بازیگر  صادق و صمیمی امروز ماست که در جان سعیدخان پورصمیمی عجین شده است. دایره چرخان زندگی واسیلی در گام‌های گاه سست و گاه مصمم روی صحنه اشک شوق و حسرت و بالندگی را مدام بازی می‌کند. چخوف چهل سال بیشتر عمر نکرد ولی در پانزده سال آخر عمرش  بااینکه از بیماری ناسور سل رنج می‌برد عاشقانه طعم تلخ زندگی را در متون به طنز اجتماعی تأثیرگذار مبدل کرد و آوازقو  یکی از آثار شاخص اوست در ستایش هنر و هنرمند.
آواز قو  که اکنون با استقبال خوب تماشاگرش در ایرانشهر ستاره‌ای  است که می‌درخشد،  تنها یک تئاتر نیست بلکه همه زندگی است.  بازی خوب سرکار  خانم سیف که کارگردان این اثر هم هست حقیقتاً دیدنی است. گروه جمع‌وجور و یکسانی خانم سیف را به‌خوبی همراهی کرده‌اند و هرچه می‌بینیم و روان و لطیف و باحوصله پیش می‌رود حاصل همدلی ایجادشده توسط کارگردان است.
اما بااینکه به قول چخوف نوشته‌هایش اصلاً درام نیست  و ته‌مایه‌های کمدی اجتماعی درونش موج میزند در طول تماشای آوازقو  اشک مخاطب جاری می‌شود. از بازی خوب و حیرت‌آور استاد پورصمیمی و حال و حس هنرپیشه‌ای که نقشش را عالی ایفا می‌کند.




نظرات کاربران