نگاهی به نمایش «باد که مینویسد» به کارگردانی سیاوش جامع
شرح فراق، مشخصه دائمی دلدادگی تا همیشه است
ایران تئاتر، کیارش وفایی: جهان هستی و داشتههای آن در شکل کلی و هر یک به شکلی جداگانه تعریف و مفهومی مختص به خود را دارند که به یقین تاثیر مستقیمی در زندگی انسانها خواهد داشت. تاثیری که در آن هر عنوانی میتواند مدنظر قرار بگیرد و هویت انسان را به نوعی تغییر بدهد و یا مستحکمتر از گذشته او کند. حال با این تعریف باید اشاره کرد قهرمانهای هر وطن جزو کسانی هستند که هرگز فراموش نخواهند شد. یاد غیور مردان مرز و بوم کشورمان گرامی باد.
رویکردهای اجتماعی در اغلب اوقات تلاش دارند تا نکاتی را جهت اندرز و ماجراهایی را از نگاهی به جهت تاثیرگذاری پیش روی انسانها قرار بدهند تا آنها بتوانند زندگی مناسبی را جهت اعتلای هویت خود ادامه بدهند. حال با این تصور باید گفت که ضرورتهای هویتی و باورهای درونی و بیرونی در کلیت ساختار اجتماع تا جزئیات آن نفوذ دارد. لذا با این تفکر است که الگوسازی در جوامع بشری در اکثر اوقات جزو دغدغههای اصلی به شمار میآید. زیرا هر قهرمان باید داشتهها و فاکتورهای لازم برای معرفی شدن به مردم یک کشور را داشته باشد. البته که مرز و بوم ما ایران از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق آن دلاوران زیادی دارد. جان برکفانی که در طول هشت سال جنگ تحمیلی از خاک و کیان کشورمان ایران دفاع کردند تا آرمانها و باورهای ما همچنان پابرجا و استوار بمانند. لذا در این زمان و دوره که مدت زیادی از آن روزهای پر التهاب میگذرد وظیفه نسلهایی که شاهد آن روز بوده و یا نبودهاند آن است که در راستای نگهداری از داشتههای آن روزها تلاش نمایند. شاید اهمیت این موضوع آن باشد که راویهای امروز با امکاناتی که در اختیار دارند بهتر و رساتر میتوانند دلیل هویت و مانا بودن قهرمانهای کشورمان را به جهان بازتاب بدهند. لذا در این راستا آثار متعددی در گونههای مختلف هنرهای گوناگون تولید و ارائه شده است که در مدیوم تصویری، هنر تئاتر یکی از هنرهایی است که قابلیت تاثیرگذاری مستقیم در ذهن مخاطب دارد.
نمایش «باد که مینویسد» سعی دارد بر اساس داشتههای خود و اتفاقهایی که رخ میدهد سوژه را به موضوع تبدیل کرده و از آن در جهت پیشبرد قصه و روایت استفاده کند. حال این تصمیم به آن جهت است که بتواند در خط سیر روایت جزئیات را همسو با هدف نهایی پیش برده و هر تعریف را با دلایلی نمایان سازد. جهان متن این نمایش با در اختیار داشتن لازمههای روایی مسیری را طی میکند تا بتواند در ازای پیش آوردن موقعیت شرایطی را فراهم کند که شخصیتها هر کدام بعنوان جزئی اثرگذار در مقام راوی قرار بگیرند. زیرا قالب این روایت بنابر ساختاری واقعگرا طراحی شده که در آن قصه برگرفته از اتفاقهایی است که هر لحظهاش حرفی برای گفتن دارد. لذا موقعیت محور بودن جهان متن و اثر به گونهای نقشی موثر و تاثیرگذار در معرفی شخصیتها ایفا میکند. در واقع شخصیتها در ازای موقعیتی که در جهان اثر دارند به مخاطب معرفی میشوند که این تصمیم از جانب نویسنده بعنوان تاکیدی بر اهمیت موضوع و ساختار روایت دارد که هر جز آن دلیل مشخصی را شرح خواهد داد. حال از نگاه دیگر میتوان گفت شخصیتها باتوجه به قرار گرفتن در موقعیت نسبت به جهان پیرامون خود واکنش نشان میدهند. بنابراین کنش جهان اثر از سوی دادههای متن و واکنشها در قبال موقعیتهای نمایشی در صحنه بعنوان شناسنامهای از شخصیتها در ذهن مخاطب متبادر میشوند. شاید ضرورت چنین دیدگاهی در اثر بیشتر به قالب و بازخوردهای درام ارتباط دارد، زیرا در ازای هر خواسته عملی صورت میگیرد تا فرم روایی مسیر مشخصی را برای تشریح مسائل به کار گرفته شده در اثر طی نماید.
ارتباط بین شخصیتهای این نمایش با یکدیگر بیشک تحت تاثیر موقعیت است، زیرا هر شخصیت با دلیل موجهای به صحنه میآید تا شرایط را از طریق دیدگاه خود مورد واکاوی قرار بدهد که در این میان هدف اثر ملاک اصلی شناخته میشود. لذا باید گفت که مخاطب در جهان این اثر در مقام شاهد بر میآید تا بر اساس تشخیص و تحلیل خود به درک درستی از شرایط و اتفاقهای روایت دست پیدا کند. بنابراین باورپذیری مخاطب نیز ارتباط مستقیمی با موقعیتهایی که در جهان نمایش خلق میشود خواهد داشت. البته طراحی دیالوگهای جهان متن یکی دیگر از شاخصهای روایت در این نمایش است که مخاطب را به سوی پیامدهای جنگ تحمیلی و تبعات آن هدایت میکند. حال این روش سبب میشود که گذشته شخصیتها با زمان حال زندگی آنها پیوند خورده و سمت و سویی مشخص به خود بگیرد. سمت و سویی که در آن روایت با توجه به جغرافیای تعریف شده موقعیتها را یکی پس از دیگری جهت درک مطلب از جهان متن شکل میدهد. لذا باید اذعان داشت قوه محرک این درام نیز برگرفته از سوژه اثر و موقعیت است که شخصیتها را ترغیب میکند تا آنها از خاطرههایشان در دوران جنگ و اتفاقهای بعد از جنگ برای برونریزی خود بهره بگیرند.
در واقع جهان متن با وفادار بودنش قهرمانهای جاودانمان و به بخشی از تاریخ کشورمان شخصیتها را بعنوان راوی در جهان اثر قرار میدهد تا آنها بتوانند در ازای موقعیتی که در آن جای گرفتهاند شرایط لازم را برای آگاهی مخاطب فراهم آورند. حال با این تاکید روایی جهان اثر با استفاده از خرده پیرنگها به نوعی شخصیتها را تشویق به رمزگشایی از واقعیتها میکند، زیرا یکی از راههای رسیدن به معنای هدف در انجام این تصمیم وجود دارد. لذا به این جهت محدود بودن موقعیت مکانی یکی از لازمههایی بوده است که به برونریزی شخصیتها جامه عمل میپوشاند تا آنها به فراخور نیازشان از دادههای گذشته و داشتههای اکنون با یکدیگر ارتباط برقرار کنند. استفاده از تصاویر مستند از دوران جنگ در نیمه پایانی یکی دیگر از اهرمهای معرف در راستای شرح دلاوریهای غیور مردان کشورمان است که عزت و شرف کشور را به جان و زندگی خود ترجیح داده بودند. در واقع نشان دادن زندگی خانواده این عزیزان ماندگار یکی دیگر از خرده پیرنگهای جهان نمایش است که در آن فراق همیشه حرفی برای گفتن دارد.
میزانسنهای طراحی شده در این نمایش بر اساس دیدگاهی واقعگرا صورت گرفته است تا بتواند دلیل کشف و واکاوی شخصیتها را با دقت بیشتری شرح بدهد. شاید اهمیت این تصمیم از سوی کارگردان با در نظر گرفتن شخصیتپردازیها جهان متن آن باشد که مخاطب بهتر بتواند با قرار گرفتن در موقعیتهای جهان نمایش حس همذاتپنداری خود را برای درک و باورپذیری به کار بگیرد.