یادآوری ضرورت تولید آثار نمایشی درباره شمس و مولانا
قصه عشق و ایمان بر صحنه نمایش
ایران تئاتر: ۷ مهر ماه سالروز بزرگداشت شمس تبریزی، و به دنبال آن ۸ مهر بزرگداشت مولوی دو شاعر و شخصیت گرانقدر ایرانی را پیش رو داریم، و از آنجا که این نام ها هر دو به شکلی ناگسستنی با یکدیگر پیوند خورده اند، طی گزارشی به مرور نمایش هایی خواهیم پرداخت که به زوایا و ابعاد مختلف این دو شخصیت پرداخته اند.
غنای کم نظیر ادبیات کلاسیک ایران تا چه اندازه در تولیدات نمایشی این سالها مورد توجه قرار گرفته و این توجهات چه ابعادی از این منابع بی بدیل اندیشه و حکمت ایرانی را پوشش داده است؟ واضح است که توافقی همگانی بر ظرفیتهای پیدا و پنهان این گنجینههای ارزشمند در میان تمامی فعالان عرصه فرهنگ و هنر و حتی همه ایرانیان وجود دارد، اما پرسش این است که ما به عنوان میراث داران چنین منابع ارزشمندی به چه میزان از این ظرفیتها بهره بردهایم و این میراث را پاس داشتهایم.
شاید مناسبتهای تقویمی در یادآوری این میراث پرافتخار هرگز کافی به نظر نرسد، اما از آنجا که ضرورت دارد به هر بهانه و در هر مجال ممکن توجه بیش از پیش را بر ظرفیتهای این منابع برانگیخت، امروز 7 مهر ماه سالروز بزرگداشت شمس تبریزی، و به دنبال آن 8 مهر بزرگداشت مولوی دو شاعر و شخصیت گرانقدر ایرانی را پیش رو داریم، و از آنجا که این نام ها هر دو به شکلی ناگسستنی با یکدیگر پیوند خورده اند، طی گزارشی به مرور نمایش هایی خواهیم پرداخت که به زوایا و ابعاد مختلف این دو شخصیت پرداخته اند.
جای خوشبختی است که در یک مرور اجمالی دست کم با سه اثر شاخص و فاخر از هنرمندان باتجربه و شناخته شده هنرهای نمایشی کشور روبه رو می شویم که به طور مشخص به مضمون ارتباط شمس تبریزی و مولانا پرداخته اند. واضح است که هر یک از این آثار از زاویه و دیدگاه خاصی به زندگی این مشاهیر فرهنگی کشورمان نگریسته اند و بر پایه مطالعات و تلقی های خاص آفرینندگان هر یک از این آثار شکل گرفته اند. بر این اساس مروری خواهیم داشت بر ویژگی ها و رویکردهایی که این آثار در پرداختن به دو تن از بزرگترین مشاهیر سرزمین مان پی گرفته اند.
اپرای عروسکی مولوی
اپرای عروسکی مولوی به کارگردانی، نویسندگی و طراحی صحنه بهروز غریبپور و اجرای گروه نمایشی آران یکی از آثار شاخص در این زمینه است که برای اولین بار در بهمن ماه سال ۱۳۸۸ در تالار فردوسی بنیاد فرهنگی هنری رودکی به روی صحنه رفت. البته اپرای عروسکی مولوی نخستین اجرای خود را در بخش میهمان بینالملل در بیست و هشتمین جشنواره بینالمللی تئاتر فجر انجام داده و علاوه بر اجراهای متعدد در سال های گذشته در کشورهای خارجی همچون گرجستان و امارات متحده عربی اجرا گردیده است.
اپرای عروسکی مولوی براساس اشعار مثنوی معنوی و کلیات شمس نوشته شده و موسیقی آن بر اساس موسیقی اصیل ایرانی، دستگاهها و نیز ردیفهای آوازی موسیقی ایرانی با آهنگسازی بهزاد عبدی ساخته شده است.
بهروز غریب پور در ارتباط با انگیزه هایش از آفرینش این اثر می گوید: از دوران دانشجویی تا آفرینش مولوی یکی از موضوع هایی که در جانم رخنه کرده بود، افکار مولوی و آرزوی تبدیل کردن آن به اثری دراماتیک بود... من هرگز خلق الساعه به سراغ موضوعی نمی روم و اپرای مولوی ریشه در سال های دور دارد. اما درباره نمایش عروسکی نکته آزاردهنده ای وجود داشت که هنوز هم ادامه دارد و آن باور غلطی است که گویا نمایش عروسکی فقط برای کودکان ساخته و پرداخته می شود و اتفاقا در سال ۱۳۶۸ هم با اجرای نمایش عروسکی سفر سبز در سبز با این باور نادرست در افتادم و خوشبختانه امروز بسیاری با دیدن رستم و سهراب، مکبث، عاشورا، مولوی و آخرین اثرم حافظ به نادرستی این طرز تلقی پی برده اند. بله می خواستم توان نمایش عروسکی در رویارویی با آثار عرفانی را بیازمایم که خدا خواست و شد.
این هنرمند شناخته شده عرصه تئاتر در ارتباط با مضمون این اثر می گوید: اپرا با حمله مغول آغاز می شود که نهایت ددمنشی انسان علیه انسان است و با پیام عشق به انسان و ماورای انسان ادامه می یابد و سر انجام با عشق درخشان مولوی و شمس به اوج می رسد. مولوی ایمان عمیقی دارد و برای درک محضر شمس و چشیدن جام محبت از کسی هراس ندارد و مقام ظاهری را بر مقام باطنی ترجیح می دهد و تماشاگران ما بی تردید این نکته را بدرستی دریافت کرده و می کنند.
شمس پرنده
«شمس پرنده» به کارگردانی پری صابری هنرمند نام آشنای عرصه تئاتر هم دیگر اثر شاخصی که با تکیه بر ملاقات شمس و مولانا آفریده شده است. این نمایش ابتدا در تابستان 1395 و یک سال بعد در تابستان 1396 در سالن ایوان عطار کاخ سعد اباد روی صحنه رفت و با استقبال قابل توجه مخاطبین همراه شد.
پری صابری در خصوص انگیزه اش از پرداختن به این مضمون می گوید: شمس پرنده در راستای مروری بر آثار نمایشیام که بر مبنای فرهنگ فاخر ایران و با موضوع زندگی و اشعار شعرایی مثل مولوی، فردوسی، عطار و... است، نمایش "شمس پرنده" با نگاهی به دیدار شمس و مولانا است. این نمایش همچون دیگر آثارم آمیزهای از شعر، موسیقی و حرکت است، چرا که تجربه نشان داده که در نمایش تمام نیازهایی را که با کلام ادا نمیشود را میتوان با حرکت و موسیقی زنده که عضلهبندی کار نمایش است، به تماشاگر منتقل کرد. بدون این که بدانم مولانا کیست ارتباط خاصی با او داشتم. وقتی «شمس پرنده» را اجرا کردم مردم از آن استقبال کردند و این اثر جایگاه ویژهای پیدا کرد. اجرای این نمایش حدی را برایم تعیین کرد که نمیتوانستم از آن پایینتر باشم. با اجرای نمایش براساس متون پربار نشان دادم در پی چه هستم و چه کاری میخوام انجام دهم. فرهنگ ایرانی راهی را به من نشان که خود را موظف میدانستم توجه علاقهمندان دیگر را هم به این مسیر جلب کنم.
بازار عاشقان
«بازار عاشقان» دیگر اثر شاخصی که در ارتباط با دو شخصیت نامدار فرهنگ ایرانی یعنی شمس و مولانا شکل گرفت به کارگردانی هادی مرزبان بهار 1395 در تالار وحدت روی صحنه رفت. «بازار عاشقان» برخلاف دیگر کارهای رئالیستی هادی مرزبان یک اثر عاشقانه و عارفانه است که این بار نه اکبر رادی که محمد ابراهیمیان نویسنده متن است. نمایش درباره رابطه مولانا و شمس است که این رابطه در دادگاهی فرضی به چالش کشیده میشود و ما ضمن آشنایی با دو بزرگمرد فرزانه و عارف، از شبهات و شایعات نیز آگاه میشویم و سرآخر در مییابیم که بعد از رفتن شمس از قونیه، هفت مرد که برای قتل وی رفتهاند، خود را به کشتن دادهاند!
مرزبان در رابطه با مضمون این نمایش می گوید: نویسنده (محمد ابراهیمیان) طوری نوشته که بهانه دست هیچکس ندهد. او فرازهایی از گوشه و کنار زندگی شان را انتخاب کرده که بشود هم شاهد این رویارویی و ارتباط شد و هم میزان تأثیر هر یک بر دیگری را درک کرد. از برخورد روز دوم که شمس کتابی را در حوض آب میاندازد، ما شروع میکنیم که مولانا ناراحت میشود و میپرسد که چرا خیس کردهای و شمس کتاب خشک شده را از حوض بیرون میآورد. تا فرازهای ساده تری به اکثریت تماشاگران شناختی از مولانا و شمس تبریزی بدهیم. برخی با این نمایش میگویند که به شناختی از مولانا و شمس رسیدهاند. این کار یک کار فاخر کلاسیک است. نگاهی به یک برهه از زندگی شمس و مولانا است. نویسنده یک دادگاه تخیلی طرح کرده است که در واقع وجود نداشته و شمس و مولانا در این دادگاه به جرم عشق محاکمه می شوند. در این محاکمه خیلی از مسائل رو می شود. ساده اندیشان به دنبال این هستند که یک سری مسائل را بُلد کنند اما این دو از عشق آسمانی حرف می زنند و در پایان هم ناکامی مولانا و به دنبال شمس بودن او به تصویر کشیده می شود.روایات گوناگونی که از این موضوع وجود دارد و هر کسی از ظنّ خود شد یار من. هر کسی از نگاه خودش ممکن است دیدگاه مرا رد یا تائید کند. تصورم این است که کسی که کتاب خوانده باشد و قصهٔ شمس و مولانا را بداند متوجه می شود که ممکن نیست بین این دو جز یک عشق الهی مسئله دیگری وجود داشته باشد. مشخصا در نمایش نگاهی که ما داریم موفق تر است و برداشتی که نویسندهٔ ما از ماجرا داشته در محوریت موضوع قرار دارد. حتی یک نقطه مبهم هم در این اجرا نیست چون طوری لحظات را ساخته ایم که کاملاً قابل فهم باشد. ما سراغ لحظهها و قصه هایی رفته ایم که برای همه جذاب باشد. حتی ما دادگاهی را ترتیب داده ایم که اصلاً وجود خارجی نداشته اما خواسته ایم به این شکل به تمام شبههها و شایعات بپردازیم که همه چیز برای مخاطب روشن بشود. ما در واقع نمیخواهیم به عرفان صد در صد خشک بپردازیم بلکه ما عرفان را در زرورق شیک و با طعم شیرین ارائه اش میکنیم.