در حال بارگذاری ...
گفت‌وگو ایران تئاتر با ابراهیم پشت کوهی کارگردان تنها خرچنگ خانگی لای ملافه‌ها خانه می‌کند اتللو

طرح شعار اگر حرف روز جامعه باشد زیبا و انسانی است

ایران تئاتر: فضای رئالیست جادویی، نوای خوش و محصورکننده سازهای جنوبی از قبیل ساز باران، قانون و صدای غریب، بم و گرم خواننده جنوبی به همراه استفاده مینی مال از آثار مطرح نوشتاری دنیا نظیر شکسپیر و لور اسکوویل دنیای آثار ابراهیم پشت کوهی کارگردان بندرعباسی تئاتر را شکل می دهند که در نمایش تنها خرچنگ خانگی لای ملافه‌ها خانه می‌کند اتللو به عنوان بازیگر هم در اثرش حضور دارد.

ابراهیم پشت کوهی نام آشنایی در حوزه تئاتر در کشورمان است و از معدود شهرستانی هایی است که نمایش هایش قابلیت اجرا درسالن های نمایشی تهران را نیز دارد. ابراهیم پشت کوهی بچه بندرعباس است و در اجراهایش رد و نشان اقلیم جنوب به خوبی قابل بازخوانی است. آخرین انار دنیا، تاریخ سرکوب، فروش یک روح سرکش... ، کمدی الهی، تنها سگ اولی می‌داند چرا پارس می‌کند مکبث، رسانه گردش خون و مثل آب برای شکلات ازجمله نمایش هایی است که توسط این کارگردان روی صحنه اجرا شده است. او موسس گروه تئاتری تی تووک است. تنها خرچنگ خانگی لای ملافه‌ها خانه می‌کند اتللو جدیدترین اثر ابراهیم پشت کوهی با حضور اصغر همت، ناهید مسلمی، غلامرضا فرج زاده، ایمان اشراقی، مسیح کاظمی و گاتا عابدی بهمن و اسفند ماه راس ساعت 19 در سالن قشقایی مجموعه تئاتر شهر به صحنه می‌رود. با ابراهیم پشت کوهی درباره اجرای این نمایش  گفت وگویی انجام داده ایم.

 

در این ده ساله اخیر با نمایش های موفقی که در تهران هم روی صحنه برده اید به سراغ اقتباس از آثار ادبی بزرگان دنیا رفته اید. در این نمایش هم نمایش نامه اتللوی شکسپیر را مورد استفاده قرار داده اید. چقدر به اقتباس ادبی در آثارتان اعتقاد دارید؟

گروه تی توک اهدافی را پیگیری می کند که استفاده از برخی از آثار ادبی معروف دنیا با این اهداف نزدیک تر است. از طرف دیگر می خواهیم که گستره حوزه تئاتر در برخورد با سایر هنرها مثل رمان، شعر و متن های کلاسیک را رونق ببخشیم. به همین خاطر است که برای اجرای نمایش های قبلی نظیر کمدی الهی و مثل آب برای شکلات و همین نمایش به سراغ اقتباس ادبی رفتم. گروه تئاتر ما علی رغم سختی های موجود در تئاتر حدود 15 سال است که در سطح اول تئاتر کشور فعالیت می کند. تمام تلاش ما بر این اصل استوار است که هر اجرایمان نسبت به اجراهای قبلی تفاوت داشته باشد. 

 

اغلب و یا حتی تمام مخاطبان تئاتر نمایشنامه اتللو را خوانده اند و بنابراین با پایان داستان نمایش شما آشنا هستند و عنصر جذابیت ندانستن پایان نمایش برای مخاطب اجرای شما وجود ندارد. با این مسئله چگونه کنار آمدید؟

این نکته که اشاره کردید بحث جدی ای نیست. مهم نوع روایت، جنس کارگردانی و طراحی میزانسن های کارگردان از یک اثر معروف نمایشی است. اگر دانستن فرجام و قصه آثار نمایشی مهم بود؛ دیگر هیچ اثر اقتباسی روی صحنه نمی رفت. در حالی که در سراسر دنیا هنوز هم اقتباس های زیادی به طور مثال از آثار معروف شکسپیر مثل هملت و اتللو رروی صحنه می رود و اغلب این آثار هم با یکدیگر متفاوت است و مخاطب می آید تا روایت جدیدی از این آثار معروف را ببیند. بنابراین به هیچ وجه درگیر چنین چالشی نبودم. اگر چه نوع خفه کردن مونا توسط اتللو را در اجرایم تبدیل به یک کابوس کردم و شخصیت مونا دوبار در اجرای ما می میرد. یکبار در کابوس هایش و بار دوم توسط سمی که اتللو به او می خوراند.

 

در ساختار تکنیکال و بحث کارگردانی جدا از توجه به رئالیسم جادویی چند باری شخصیت اتللو که خودتان آن را بازی می کنید رو به تماشاگر و بر اساس تکنیک فاصله گذاری برشتی ارتباط برقرار می کند. این رویکرد بر اساس چه ویژگی هایی مورد استفاده قرار گرفت؟

این رویکرد منطق زیبایی شناسی دارد و در ضمن مرتبط است با مفهوم فلسفی که می شد با استفاده از تکنیک فاصله گذاری به مخاطب منتقل کرد. البته شاید برای مخاطب عام فاصله گذاری و شکستن دیوار چهارم جذابیت زیادی نداشته باشد و بیشتر دوست دارد درگیر دیدن قصه باشد. اما چه به لحاظ فرمی و چه به لحاظ محتوایی این رویکرد مدام به مخاطب هشدار می دهد که بخشی از این ماجرا است و درون آن قرار گرفته و مدام او را به باز اندیشی دعوت می کنیم. این رویکرد که از برشت به ما ارث رسیده است مغز و ذهن تماشاگر را هدف قرار می دهد. قسمت های زیادی زیادی وجود دارد که قرار است تماشاگر با قلبش نمایش را دنبال کند و من ترکیب این دو شیوه را ترجیح می دهم.

 

تا آنجایی که به یاد دارم بعد از اجرای نمایش مثل آب برای شکلات که از رویا نونهالی در کنار بازیگران بومی استفاده کردید در سایر آثارتان هم کما و بیش چنین رویکردی دیده می شود؛ در نمایش تنها خرچنگ خانگی لای ملافه‌ها خانه می‌کند اتللو هم این ترکیب با حضور اصغر همت و ناهید مسلمی در کنار بازیگران بومی و کمتر شناخته شده وجود دارد. اما به لحاظ جنس بازی و نوع گفتار به خصوص جنوبی صحبت کردن تعدادی از بازیگران یک دوگانگی را در فضای نمایش ایجاد کرده است. با این قضیه چگونه کنار آمدید؟

در نمایش فقط از یک بازیگر بومی جنوبی استفاده کردم. جایی که نهنگ؛ پدر مونا(با بازی اصغر همت) با دخترش در خانه مشغول حرف زدن است؛ چون اینها متعلق به خانواده ای اشرافی هستند نوع رفتار، پوشش و حرف زدنشان با طبقه اجتماعی سایر شخصیت های نمایش مثل اتللو، یاور و برناس متفاوت است و برای من همیشه زبان به عنوان دغدغه جدی مطرح است. با این تفکیک نوع گفتار مخاطب می تواند متوجه تفاوت خاستگاه طبقاتی میان شخصیتها بشود. به هر حال بخشی از این شخصیتها زندگی عامیانه و پیشینه دریانوردی دارند و نوع حرف زدنشان هم طبیعی است که با ادبیات گفتاری کوچه و خیابانی همخوان باشد.

 

در چند جای نمایش هم ارجاعات به روز اجتماعی نظیر بحث قاچاق سوخت وجود دارد. بر اساس چه ویژگی هایی به سراغ استفاده از ارجاعات روز اجتماعی رفتید؟

ابتدا به ساکن این ارجاعات با متن مرتبط است. این تصور کلیشه ای هم وجود دارد که فقط دریا با ماهیگیری برای ما دارای تعریف است. اگر چه در حال حاضر ماهیگیری برای این مردم تبدیل به نوستالوژی شده است. زیرا بخش مهمی از ماهی های دریای جنوب توسط کشتی های صنعتی چینی صید می شود و تقریبا دریا تهی از ماهی شده است؛ اما مسائل کلان تری مثل قاچاق سوخت وجود دارد و اینها دغدغه هایی هستند که می شود تبدیل به معضل بشوند و باعث شکاف طبقاتی در نقاط مختلف جنوب کشور شده است.

 

در جاهایی از نمایش جملاتی مثل کوچک شدن خانواده ها و عدم انسجامشان بین شخصیتها رد و بدل می شود که شعاری به نظر می رسد. آیا این رویه به انسجام ساختاری نمایش لطمه نمی زند؟

من به عنوان نویسنده باید این توانایی را داشته باشم که در قالب ذهن شخصیت های مختلف اثر بروم و از زبان آنها حرف بزنم. به طور حتم دغدغه اصلی آدمی مثل نهنگ که پدر خانواده است حفظ خانواده است؛ اما سو مدیریتی که دارد باعث شده که خانواده کوچکش از هم پاشیده شود و دنبال نقد خودش نیست. تلاش می کند صورت مسئله را به بیرون خانواده ارجاع بدهد و می گوید دشمن باعث شده که انسجام خانواده اش مورد تهدید قرار بگیرد. خب اگر اسم این شعار هم باشد، بسیار زیبا و انسانی است و طرحش ضروریت دارد و باید در جامعه بازگویی شود.

 

 گفت و گو از احمد محمد اسماعیلی

 

 

 




مطالب مرتبط

نظرات کاربران