در حال بارگذاری ...
لب کلام هنرمندان در گفت‌وگوهای هفته 10

زندگی بعد از شیوع کرونا همچنان ادامه دارد

ایران تئاتر- عباس عبدالعلی زاده: متن پیش رو مروری دارد بر مهمترین گفت و گوهای کوتاه و بلندی که هفته گذشته با موضوع هنرهای نمایشی روی خروجی خبرگزاری‌ها و سایت ها منتشر شده است.هفته گذشته موضوعات متعدد و مختلفی مورد توجه خبرگزاری ها بود و به نظر میرسد یک موضوع خاص و فراگیر مطرح نبود. البته بحث کرونا همچنان پابرجاست.اما اینکه گفت و گوها یک محور خاص ندارند نشان می دهد زندگی بعد از شیوع کرونا همچنان ادامه دارد.

متن گفت وگو‌های منتشر شده را در بخش «لب کلام» بصورت خلاصه آورده‌ایم تا مخاطب این متن در دنیای پرسرعت امروز درجریان مهمترین بخش‌های این گفت و گوها قرار بگیرند.هفته گذشته موضوع تولید ماسک، دغدغه اجرای نمایش، باز نگه داشتن سالن نمایش، حذف شدن یا نشدن تعزیه از دروس دانشگاهی و ... مورد بحث قرار گرفت و در تمام مسائل هنرمندان شیوه برخورد با کرونا را نیز از نظر دور نداشته اند. بدیهی است علاقمندان برای خواندن مشروح گفت و گوها می توانند به منبع مطلب که در ذیل هر گفت و گو ذکر شده مراجعه کنند. درضمن این مباحث، در طول هفته گذشته ایران تئاتر هم گفتگوهای کوتاه و بلندی با هنرمندانی منتشر کرده که مشروح این گفتگوها در سایت برای مخاطبین قابل مشاهده است.


فاطمه معتمدآریا: ادامه زندگی شاید با تعریفی متفاوت
فاطمه معتمدآریا از آن دسته بازیگرانی است که چندان اهل مصاحبه نیست و شاید فقط برای «تئاتر» باشد که هر گفت‌وگویی را راحت رد نکند.جندی قبل نمایش بچه با بازی معتمد آریا به صحنه رفته بود که به دلیل شیوع کرونا متوقف شد. این روزها فیلم «بنفشه آفریقایی» به کارگردانی مونا زندی با بازی او در حال اکران آنلاین است. البته این بازیگر معمولا درباره اتفاق‌های مهم حوزه کاری خود با حساسیت اظهارنظر و نقد می‌کند، در این مصاحبه نیز علاوه بر فیلم، با همان با صراحت کلام همیشگی‌ به برخی مسائل روز اشاره کرد و از دغدغه‌های خود نسبت به سینما گفت.
لب کلام
هر وقت سناریویی را به من پیشنهاد می‌دهند دنبال این هستم که حتماً موضوع متفاوتی نسبت به فیلم‌های قبلی‌ام داشته باشد.
«بنفشه آفریقایی» نه تنها موضوعی متفاوت داشت بلکه نقش شخصیت زن داستان هم  بدیع  بود و من قبلا مشابه آن را بازی نکرده بودم .
به نظر من در جهانِ نمایش چند موضوع بیشتر وجود ندارد؛ مثل عشق، زندگی و دشمنی که هر کس با یک دید به آن‌ها نگاه می‌کند.
موضوع‌ها  محدود هستند، اما نگاه انسان‌ به آن‌ها نامحدود
من هم هر قدر و به هر تعداد نقش زن فداکار، مادر مهربان یا همسر جنگجو داشته باشم، می‌توانم به اشکال مختلف آن را بازی کنم تا شبیه دیگری نباشد.
من فیلم را چند بار در ایران و خارج از کشور همراه مردم تماشا کرده‌ام و متوجه شدم چقدر ذهن تماشاچی امروز نیازمند قصه تعریف کردن است.
می‌دانم برای اینکه فیلم دچار سختگیری‌های سانسور نشود کارگردان خیلی محتاطانه رفتار و عامدانه خود را سانسور کرده تا دچار سانسور مضاعف و بنیان کن نشود.
سینمای مبتذل و بی مایه اولا مشکلی با سانسور ندارد و دوما در این روزها نه تنها سانسور نمی شود که  مورد حمایت هم قراردارد.
عناوین کریه فیلم‌ها، سلبریتی  بازی‌های دست چندم آمریکایی و جنجال‌های سخیف در فضای مجازی نشان می‌دهد این‌ها  مشکلی ندارند.
در «بنفشه آفریقایی» شما یک منشِ انسانیِ با موهبت تفکرِ و محبت  را در رابطه با موضوعی می‌بینید که بطور عُرفی و سنتی تحت عنوان غیرت  می‌تواند خون‌بار باشد ولی این اتفاق نمی‌افتد.
این بخشی از کار سینمای متفکر است که باورهای عوامانه و سطحی در مورد موضوع‌ها و خصوصیت‌های بشری را به چالش می‌کشد که متاسفانه همیشه مورد هراس و سانسور محافظه‌کاران بوده است.
این فیلم از جهاتی شبیه شرایط امروز ما است که یک موجود ناشناخته وارد زندگی بشر شد و به همه انسان‌های روی زمین گفت، "یک دقیقه سر جایتان بنشینید"، "یک دقیقه اجازه دهید طبیعت کار خود را بکند"، "اجازه دهید دریاچه‌ها و رودها راه خود را بروند" و....
آقای بابک برای من استادی هستند که در نوجوانی از کارهایشان الگوبرداری می‌کردم.
زمانی این فرصت را پیدا کردم که وقتی نمایش «اولدوز و کلاغ‌ها» را کارگردانی می‌کردند پنج، شش روز جای یکی از بازیگران بازی کنم.
زندگی بعد از همه آنچه که در جهان، بعد از شیوع کرونا اتفاق افتاد همچنان ادامه دارد و خواهد داشت، فقط شاید با تعریفی متفاوت.
شرایط سریال‌ها و فیلم‌هایی که برای نمایش در شبکه‌های خانگی یا سینماها ساخته می‌شوند با تلویزیون بسیار متفاوت هستند.
صدا و سیما با بودجه ای که دارد برایش کسب درآمد و بازگشت سرمایه مهم نیست.
فیلم‌های سینمایی و سریال‌های شبکه‌های خانگی و اینترنتی عمدتا با پول بخش خصوصی ساخته می‌شوند و ادامه کارشان به بازگشت سرمایه بستگی دارد به همین دلیل ضوابط متفاوتی دارند.
خبرگزاری ایسنا

کوروش نریمانی: شرایط مساعد شود...
کوروش نریمانی مدرس، نمایشنامه‌نویس و کارگردان تئاتر درباره فعالیت‌های این روزهای خود و برنامه ریزی برای اجرای اثری نمایشی گفت: در ایام کرونایی نمایش «شیش و هشت» را که پیشترها نیما دهقان آن را اجرا کرده بود، بازنویسی کردم و با نام «ابلیس» جزو آثاری است که در برنامه اجراهای خود مدنظر دارم. نمایش «ارباب پونتیلا» اثر برشت دیگر اثری است که از اولویت های من برای اجرا است.
لب کلام
تولید و اجرای یک کار حرفه‌ای در شرایط کنونی تئاتر و شیوع ویروس کرونا بسیار سخت است و منتظرم تا شرایط تئاتر بسامان شود.
شرایط مساعد شود حتی قصد بازتولید کارهای قبلی خودم را هم دارم.
به همراه بهرام افشاری در حال نگارش فیلمنامه‌ای برای ساخت یک مجموعه کمدی در شبکه نمایش خانگی هستیم. طراحی کلی فیلمنامه تمام و ثبت شده است.
کارگاه «کمدی خلاق» را برای سه دوره طراحی کرده بودم و از میان شرکت‌کنندگان در کارگاه‌ها، حدود ۸ نفر هستند که تجربه‌شان بالا رفته و می‌توانند با هم یک گروه داشته باشند. تلاش می‌کنم بسته به خواسته این افراد، کمکشان کنم تا وارد عرصه حرفه‌ای تئاتر بشوند.
ترجیح می‌دهم در شرایط فعلی تئاتر روی فیلمنامه نویسی کار کنم و در شرایط مساعد به سمت تولید و اجرای یک اثر نمایشی بروم.
خبرگزاری مهر


مجید رجبی معمار: زمینه برای حضور جوانان فراهم است
مجید رجبی معمار مدیر عامل خانه هنرمندان ایران که در چند وقت اخیر بارها نسبت به تعطیلی این مکان به دلیل مشکلات مالی هشدار داده است، توضیحاتی درباره فعالیت تماشاخانه ایرانشهر ارایه کرد و نکاتی را درباره انتشار  لیست نمایش‌هایی که مورد حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسامی قرار گرفته‌اند، متذکر شد.
لب کلام
از جانب شهرداری مبلغی به خانه هنرمندان ایران پرداخت شده و کمک‌هایی که از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به تئاتر صورت گرفته، فقط شامل حال گروه‌های نمایشی شده و به سالن‌ها تعلق نگرفته است.  
در تماشاخانه ایرانشهر هم مشکلات مالی خانه هنرمندان را داریم ولی چون این تماشاخانه تک منظوره و فقط در حوزه تئاتر فعال است، در مقایسه با خانه هنرمندان که در تمام حوزه‌های هنری فعال است، از نظر هزینه‌ها و مدیریت، شرایط متفاوتی دارد.
بازگشایی سالن‌ها با رعایت پروتکل‌های بهداشتی هم مشکلات و هزینه‌های خاص خود را داشت.
بیشتر گروه‌هایی که برای شش ماه اول امسال نوبت اجرا داشتند، انصراف دادند چراکه تمرین و اجرای نمایش در این وضعیت بسیار دشوار است.
فعالیت خود را از اواخر مردادماه با نمایش «اسموکینگ روم» آغاز کردیم و استقبال تماشاگران هم نسبتا خوب است.  
کناره گیری گروه‌هایی که امسال نوبت اجرا داشتند، زمینه را برای حضور جوانان فراهم کرده است.
دوستان در شهرداری، مبلغی را کمک کردند و امیدوارم بودجه مصوب امسال را بپردازند ولی کماکان از وزارت ارشاد هیچ خبری نیست و گویی هیچ یک از سخنان و گفتگوهای ما را ندیده و نشنیده‌اند.
متاسفانه انتشار لیست حمایت‌های وزارت ارشاد از تئاترهایی که سال 98 اجرا شده‌اند، سبب شد برخی دوستان تئاتری به جان هم بیفتند اما خوب است اهالی تئاتر به جای بحث بر سر اینها، به فکر این باشند در این شرایط سخت چه کارهایی می‌توان انجام داد.
برخی از گروه‌ها تصورشان این بوده که این کمک‌ها شامل حال سالن‌ها هم شده است، در صورتی که هیچ کمکی به سالن انتظامی یا تماشاخانه ایرانشهر تعلق نگرفته و ما اصلا در جریان این حمایت‌ها نبوده‌ایم، چراکه حمایت مستقیم وزارت ارشاد به گروه‌های نمایشی ست.  
در مورد خانه هنرمندان ایران برغم سختی‌های بسیار، اشتیاقی برای تعطیلی نداریم ولی شرایط هر روز بدتر و سخت‌تر می‌شود.
پیش از این بارها اعلام شد که به دلیل تعطیلی رستوران‌ها، کافه‌ها، گالری‌ها و فروشگاه های خانه هنرمندان ایران در پی شیوع کرونا، این مکان تمام درآمدهای جانبی خود را از دست داده است و در آستانه تعطیلی به سر می‌برد.
خبرگزاری ایسنا

حمید شریف زاده: انتظار حمایت بیشتر از تولید و توزیع ماسک
یکی از هنرمندان تئاتر کشورمان که شش ماه است در تالار حافظ به تولید ماسک به نیروهای داوطلب به صورت رایگان می پرداخت، حمید شریف زاده است نامی که این روزها در رسانه ها بدان برخورده ایم، هنرمند سینما، تئاتر و تلویزیون که حال مدت بیش از یک ماهی هم هست که کارگاه دیگری را در محله شوش تهران برای کارآفرینی و به منظور تولید ماسک و درآمدزایی برای زنان سرپرست خانوار و مردان بدون شغل راه انداخته است.
اتفاقات عجیبی این روزها در کار تولید برایمان می افتد که هر چه جلوتر می رویم ، عجایبش بیشتر نیز می شود
ما این کارگاه را در شوش راه انداختیم که یک عده نانی سر سفره خانواده هایشان ببرند و سرمایه پولی داشته باشند با کار کردن در این کارگاه ها
ما انتظار حمایت بیشتری در سیستم تولید و توزیع تولید ماسک به ویژه در این ایام کرونایی داشتیم یعنی اگر سیستم تولید نیاز به حمایت دارد، توزیع ما بیشتر حمایت می خواست چون بازار هدف مشخص بود .
یک سری پارچه های ارزان که مورد تأیید وزارت بهداشت هم نیست در بازار به قیمت های خیلی پایین قرار گرفته است. ارزان می شود اما انتهایش که می دانیم این کار درست نیست!
ما این روزها زیر قیمت مصوب ماسک ها را توزیع می کنیم یعنی به قیمت دانه ای 1100 تومان که خیلی پایین است و این از عجایب است که یک عده می گویند ما پایین تر تولید می کنیم، در حالیکه سود 50 یا 100 تک تومنی تولید اصلا گردشی نخواهد داشت.
این روزها خیلی ها در زیرزمین های منازلشان دستگاه تهیه کرده و دست به تولید زده اند، عین یک زمانی که فقط سالن های تئاتر تالار وحدت، تئاتر شهر، حوزه هنری، تالار هنر و مولوی بود یک مرتبه دیدیم همه زیرزمین های منزلشان را تئاتر
الان این موضوع هم شبیه تئاتر ما شده است که همه دستگاه خریدند، پارچه می گیرند و بدون نظارت پارچه غیر استاندارد تولید و زیرقیمت پخش می کنند اینها سود می کنند و شرایطشان با مایی که تعداد زیادی آدم را آوردیم که نانی در بیاورند، صرفه ندارد.
ما روزانه 50 یا 100 هزار تا تولید می کنیم، به جاهای مختلفی توزیع می کنیم.
انقدر این روزها فشار زیاد است که گاهی تصمیم میگیرم کار را واگذار کنم و بروم .
زمانی که ما سیستم تولید با مجوزمان در یک مکان مشخص است، چرا نباید سیستم توزیع مشخصی هم داشته باشیم؟
گاهی پیش می آید که با یک مسئول بخشی از یک ارگانی صحبت می کنم و او هم می گوید که ماسک شما خیلی ارزان است و تصمیم می گیرند که از ما ماسک بگیرند. اما بعد از چند روز می بینیم که دیگر از او هیچ خبری نمی شود و این برایمان خیلی عجیب و غریب است.
من حرفم این است که هر کس فکر میکند قیمت پایین تر می تواند ماسک تولید کند، خب بسم الله این کار را بکند اما باید کیفیت را هم در نظر بگیرد ما مجوز کار با کیفیت گرفته ایم.
هر کس می خواهد کار خیری بکند، بیاید و کارگاه ما را ببینید و بعد با قیمت مناسب تری ماسک های ما را بخرد ، ولی بهرحال موضوع این است که سیستم واسطه گری اجازه خیلی کارها را نمی دهد و مشکلاتی ایجاد می کند.
من حس می کنم چون ما مکان و تکلیف و گروه مردمی و کارمان مشخص است، واسطه گر از ما ماسک تهیه نمی کند.
الان حدود 80 نفر در کارگاه محله شوش ما فعال به کار هستند و اینها همه هر ماه حقوق می خواهند. من نمی توانم به آنها بگویم که ما در بازی یک عده قرار گرفته ایم و دچار مشکل هستیم، من باید حقوق آنها را هر طور شده پرداخت کنم .
گاهی پیش می آید که لزوما حقوقشان هم از این تولید در نمی آید.
من هر جایی که یک توقفی در کارم رخ داده به لطف خدا راه عجیب و همواری را خدا به من نشان داده است اما واقعا ولی و اما دارد .
من هیچ وقت وارد داستان های بیزینسی و پولی تا به الان نشده بودم  و روحیاتم خیلی هم با این مسائل تا به حال سازگار نبوده است.
همیشه طوری در کار هنری هم کار کردم زمان قرارداد اگر مبلغی هم کم بوده هیچوقت این روحیه را نداشتم که بگویم مثلا این مبلغ کم است یا مثلا بیشتر یا کمتر بشود مدل من این شکلی نیست.
الان در این بازی روانم به هم ریخته است و روحیه ام آزار دیده و واقعا در این چند ماه مو سفید کرده ام.
یکی از رفقای دستیارم روز گذشته پیش من آمده بودم و طرحی داشت که می خواهد تولید کند و از من خواست که آن را بازی کنم، من هم گفتم فعلا تعریف نکن ، چون الان من در فکر بدهی هایم هستم و خیلی روحیه هنری ندارم و اصلا گوش ندادم .
این روزها علاوه بر محله شوش هنوز در کارگاه حافظ هم فعال هستیم .
کارگاه حافظ چرخ خیاطی هایش را ما از مد و لباس بنیاد رودکی گرفته بودیم که مد و لباس مثل اینکه برای جشنواره چرخ هایش را لازم دارد و احتمال دارد که یک ده روز دیگری حافظ کارش به پایان برسد
الان یک ماه ونیم است که کارگاه ما راه افتاده و اگر قرار بود کسی از ما حمایت کند ، کرده بود.
الان یک ارگانی لطف کرده و فضایی رایگان در اختیار ما قرار داده اما کار ما خیلی وسیع تر می بایست مورد حمایت قرار بگیرد منظور این است که در توزیع هم نیاز به حمایت داریم
از ارگان هایی که تولید را حمایت می کنند، در توزیع هم انتظار حمایت داریم .
واقعا یک سری افرادی که در این کارگاه کار می کنند به من می گویند که فقط ناهار و شام بخورند دیگر چیزی نمی خواهند.
خیلی ها این روزها می گویند کرونا تمام شد کار را رها کن، اما من مدلم اینطور است که یک کاری را شروع می کنم تا تمام نکنم حالم خوب نمی شود.
کرونا هنوز تمام نشده است و من براساس شخصیت مقاومی که دارم، ایستاده ام واقعا خدا به همه سلامتی و صبر بدهد به ما هم کمک کند تا بتوانیم ادامه دهیم.
خبرگزاری فارس

داود دانشور: نیاز به فروش بلیت در محوطه تئاتر شهر
داود دانشور مترجم و کارگردان نمایش «بیداری» که این روزها در تالار قشقایی مجموعه تئاترشهر روی صحنه است درباره میزان استقبال از این اثر نمایشی گفت: نمایشنامه «بیداری» نوشته ژولیان گارنررا است که در سال ۹۷ در انتشارات نمایش ترجمه و منتشر شده است. در طول یک هفته‌ای که از اجرای نمایش می‌گذرد میزان حضور تماشاگران در سالن زیاد راضی کننده نبوده است و با وجود استفاده از ۵۰ درصد ظرفیت سالن تنها پذیرای کمتر ۴۵ یا ۵۰ مخاطب در هر اجرا خواهیم بود. البته معتقدم یکی از دلایل کمتر شدن تماشاگران در این شرایط رزرو و خرید بلیت نمایش تنها به صورت اینترنتی است چون فعلاً امکان خرید از گیشه وجود ندارد.
لب کلام
برخی مخاطبان گذری یا کسانی که تلفن هوشمند در اختیار ندارند، نمی توانند به دیدن نمایش‌ها بنشینند.
پیشنهاد دادم یک فروشنده بلیت سیار در سطح محوطه تئاتر شهر حضور داشته باشد تا افرادی که نتوانستند بلیت نمایش‌ها را به صورت اینترنتی خریداری کنند هم بتوانند بلیت بگیرند.
«بیداری» ساختار دراماتیک جذاب و بدیعی دارد و می‌تواند تا انتها مخاطب را به خود جذب کند.
در «بیداری» مواجهه افراد با ۲ نوع متفاوت از آموزش و تعلیم و تربیت و تخطی از این قوانین مورد توجه قرار گرفته است؛ آموزه‌هایی که هرکدام نیازمند بازنگری هستند تا در تعامل با هم بتوانند به ادامه زندگی مردم کمک کنند.
نمایش درباره یک معلول ذهنی است که در اثر جرمی که مرتکب شده در زندانی تحت مراقبت و توسط سرزندان‌بان تحت آموزش‌های دینی قرار می‌گیرد.
آشنایی معلول ذهنی در روستا با یک دختر اتفاقاتی را رقم می‌زند.
نمایش «بیداری» ۴ کاراکتر دارد و اتفاقات آن در کشور نروژ و در فاصله ۲ جنگ جهانی اول و دوم رخ می‌دهد.
در اجرا به متن اصلی وفادار بودیم اما به دلیل اینکه امکانات و بودجه کافی برای ساخت دکور در اختیار نداشتیم  تلاش کردیم با فضاسازی مینیمال و استفاده از قراردادهای تئاتری در صحنه، مضمون نمایش دچار خدشه نشود.
خبرگزاری مهر

رحمت امینی : تعزیه از دانشگاه حذف نشده است
مدیر گروه تئاتر دانشکده هنرهای زیبا با ارایه توضیحاتی درباره واحدهای آموزشی تعزیه تاکید کرد تعزیه از دانشگاه‌های تئاتری حذف نشده است.
لب کلام
صحبت‌های دلسوزانه دوستانی که در حوزه نمایش‌های ایرانی فعال هستند، تماما نادرست نیست ولی قاطعانه می‌گویم تعزیه از دانشگاه حذف نشده است.
در دانشگاه تهران پیش از این درسی به نام تعزیه و تعزیه شناسی وجود داشت
درس دیگری هم با نام نمایش در ایران یا شیوه‌های نمایشی در ایران که معمولا پایه و اساس آن کتاب «نمایش در ایران» آقای بهرام بیضایی است و در کنار آن آثار استادانی مانند عنایت‌الله شهیدی، محمد حسین ناصربخت، صادق همایونی و ... نیز مورد توجه قرار می‌گیرد و طبیعتا بخش مهمی از این واحد درسی به تعزیه مربوط می‌شود.
خود من 15 سال است بر نمایش‌های ایرانی کار می‌کنم و در این زمینه هم اجرا و هم تدریس داشته‌ام.
هر ده یا پانزده سال، از طرف وزارت علوم نامه‌هایی برای تغییر واحدهای درسی می‌آید و تاکنون چندین واحد درسی در مقطع لیسانس حذف شده‌اند چون اعتقاد بر این بود که این واحدها کارایی ندارند و تکراری هستند و فقط وقت دانشجویان را می‌گیرند.
ما چند واحد درسی داریم که در هر یک از آنها تعزیه تدریس می‌شود مانند ادبیات نمایشی در شرق یا نمایش در شرق، نمایش در ایران و ... در واقع واحد آشنایی با تعزیه در دل این واحدهای درسی تکثیر شده است.
چند پژوهشگر بعد از آقای بیضایی داریم که درباره تعزیه حرف‌های تازه‌ای داشته باشند؟
این مشکل را در این دانشکده هم داشتیم و من و زنده‌یاد کیکاووس بالازاده درگیر این بودیم که واحدهای درسی نمایش در ایران تکراری می‌شود.
در این سال‌ها کمتر کسی سراغ شبیه‌خوانی یا تعزیه رفته هنرمندانی مانند محمد رحمانیان، حسین کیانی، علی اصغر دشتی و ... تک و توک در این زمینه کار کرده‌اند ولی دیگر بیژن مفیدی نداریم که با آن سبک و سیاق بر نمایش‌های ایرانی کار کند.
هرگز نخواستیم علیه تعزیه بشوریم و آن را کنار بگذاریم ولی باید استادان، پژوهشگران و اجراگران این مسیر را در امتداد یکدیگر طی کنند تا دانشجویان و هنرمندان نسل جدید هم برای دنبال کردن تعزیه ترغیب شوند.
ضمن تایید و تاکید بر دلسوزی‌های هنرمندانی مانند آقای فتحعلی‌بیگی؛ تحرکات کافی و همه جانبه‌ای برای روزآمد شدن این نمایش‌ها نمی‌بینم
مدام هم گفته‌ایم پژوهشکده‌ای عمل‌گرا می‌خواهیم که بر تمام شیوه‌های نمایش ایرانی کار کند و روزآمد باشد تا یک پژوهشگر دانشگاهی بتواند در طول سال از آن استفاده کند مانند آنچه در کشورهای هند، چین یا ژاپن اتفاق می‌افتد که بر یک مقطع زمانی خاص متمرکز نیست.
لازم است دانشجویان با تحرکات تئاتر غرب و شرق به طور همزمان آشنا شوند. البته قبلا تمرکز بر تئاتر غرب بیشتر بوده و بعد از چند دوره تلاش کرده‌ایم با گنجاندن واحدهای درسی شرق، بیشتر در این زمینه فعال شویم.
وزارت علوم شاخه نظری است و در آن عمل‌گرایی برای خیلی از شاخه‌ها گنجانده نشده است. البته پژوهشکده‌هایی دارد و از فعالیت‌های پژوهشی حمایت می‌کند
در مورد تعزیه، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری بیش از همه می‌تواند پیگیر این جریان باشد و ضمن حمایت از شکل موزه‌ای تعزیه، فضا را برای بروز کردن آن فراهم کند. ضمن اینکه می‌تواند به عنوان جاذبه گردشگری از آن، کسب درآمد کند.
در باره تعزیه اول باید نیاز عمومی را ایجاد کنیم و بعد به بررسی جزییات آن بپردازیم.
در حال حاضر مهم‌ترین موضوع این است که در اجرا و ارایه اینها هوشمندانه‌تر عمل کنیم همچنانکه اول تراژدی‌های سوفوکل و اشیل و ... اینها نوشته شد و بعد ارسطو کتاب «فن شعر» خود را نوشت.
زمانی که آقای بیضایی «نمایش در ایران» را نوشت، وضعیت تعزیه بهتر از امروز بود، علاقه‌مندان بیشتری داشت و بیشتر هم اجرا می‌شد ولی امروزه دانشجویان کمتر به این حوزه گرایش دارند. بنابراین در اولین گام باید این نیاز و علاقه‌مندی را ایجاد کنیم.
خبرگزاری ایسنا




مطالب مرتبط

نظرات کاربران