در گفت و گو رادیو با نصرالله قادری مطرح شد
فراز و نشیب تئاتر دفاع مقدس در ادبیات جنگ، پایداری و مقاومت
نصرالله قادری با حضور در برنامه گفتگوی فرهنگی به موضوع فراز و نشیب تئاتر دفاع مقدس پرداخت و گفت: تئاتر دفاع مقدس در ذیل مکتب پسا استعماری قرار میگیرد که تئاتر جنگ، پایداری و مقاوت نیز زیرشاخههای این مکتب هستند.
به گزارش ایران تئاتر دکتر نصرالله قادری نویسنده، کارگردان و استاد دانشگاه در برنامه گفتگوی فرهنگی رادیو گفتوگو به موضوع فراز و نشیب تئاتر دفاع مقدس پرداخت.
وی درباره تئاتر درایران گفت: از دوره درخشان تئاتر در دهه ۴۰ این هنر تحت سیطره «دایی یوسف» قرار میگیرد و تنها هنری را هنر میشناسند که علیه حکومت باشد و فرقی نمیکند چه حکومتی، و در آن دوران «برشت» شخصیت شناخته شده هنر است درحالی که وی مدافع حکومت است و این اتفاق ذهنی ادامه مییابد و پس از انقلاب هم همچنان بر قوت خود باقی میماند که هنرمند کسی است که باحکومت باشد نه بر حکومت در حالی که بخش سومی وجود دارد که هنر میتواند مستقل باشد.
قادری ادامه داد: البته متاثرین از «خانه دایی یوسف» ذیل اندیشه مارکس و لنین با این باور که هنر ابزاری برای بیان ایدئولوژی است و هدف وسیله را توجیه میکند. رسانهای دارند که القا میکند که ضد حکومت نوشتهاند اما اگر نمایش نامههای این گروه بررسی شود در زمان پهلوی ضد شاه و در دوران پیروزی انقلاب اسلامی ضد جمهوری اسلامی نوشته و اجرایی ندارند بلکه برای مخاطب این تصور را که مخالف هستند ساختهاند.
وی در این بین به نمایش بی نظیر «حماسه ننه خضیره» اشاره کرد و گفت: این نمایش متنی نداشت. روایتی از ستیز شجاعانه پیرزنی خوزستانی را در ماههای آغازین جنگ به تصویر میکشید که نمایشی خاص و استثنایی بود که دیگر تکرار نشد.
پژوهشگر، نویسنده و کارگردان عرصه هنرهای نمایشی کشور در ادامه به هنر دفاع مقدس اشاره کرد و گفت: در این دوران یک خلط مبحثی به وجود آمد؛ ادبیات دفاع مقدس خاص ایران است و به آن ادبیات جنگ میگویند، در حالی که ادبیات جنگ، ادبیات پایداری و ادبیات مقاومت با یکدیگر تفاوت دارند و تیتر حوزه هنر ادبیات ما بر اساس جنگ تحمیلی «ادبیات دفاع مقدس» است. پس به لحاظ صوری و ماهوی نمایش جنگی و حتی نمایش مقاومت با نمایش دفاع مقدس متفاوت است اما چون از همان ابتدا این باور وجود داشته که در مقام اپوزیسیون قرار گرفتن باعث شناخته شدن هنرمند است پس برای پذیرفته شدن کسانی که برای دفاع مقدس فعالیتی هنری داشتند روبروی آنچه تابه حال انجام داده بودند ایستادند که فاجعه در دهه ۸۰ و ۹۰ خود را به شکلی دیگر نشان میدهد.
وی افزود: هنر و تئاتر دفاع مقدس از آغار جنگ تحمیلی در شهریور ۱۳۵۹ تا کنون به چهار دوره تقسیم میشود؛ در یک دوره تقدیس جنگ نه به معنای دفاع مقدس و مقدس شمردن رزمندگان است و نوعی پروپاگاندا در آثار است. البته نمایشهای اجرایی در جبههها و اردوگاهها و پناهگاههای جنگی نوع خاصی بود که از این دسته جداست و در دوره اول همه کارها در دوحوزه دفاع بود.
نصرالله قادری با اشاره به ورود تشکیک ذهنی درباره جنگ در دوران سازندگی بیان داشت: دراین دوره این سوال مطرح شد که آیا جنگیدن درست بوده؟ در حالی که ما دفاع کردیم و در دهه ۸۰ شک به اوج خود میرسد و افراد علیه عملی که انجام دادند موضع میگیرند و در دهه ۹۰ سیاهی مطلق است و با این بحث هیچ انسان عاقلی نمیگوید جنگ چیز خوبی است و در مقابل هیچ انسان عاقلی هم نمیگوید دفاع چیز بدی است اما پز روشنفکری برای مقبولیت و فاجعه نوشتاری و تردیدها باعث شد دفاع به جنگ تبدیل شود.
وی گفت: در همه دنیا کهنه سربازها مورد احترام هستند در حالی که در هشت سال دفاع مقدس رزمندگان ما با سربازان تمام دنیا تفاوت داشتند افرادی که بی هیچ چشمداشتی برای حفظ وطن در مقابل متجاوز ایستادگی کردند و اجازه ندادند حتی یک وجب از خاک این کشور به تاراج برود به طور حتم نباید با نگاهی جنگی به آنها پرداخت.
قادری ادامه داد: افرادی که ضدجنگ مینویسند، نویسندگان حقیقی بودند که درست میگفتند و کمتر از آنها حمایت شد، برای نمونه «مظلوم پنجم» در اجرای اولیه اثری قدرتمند و نوآورانه بود هرچند اجرای دهه ۹۰ به خوبی آن اجرا نبود.
این پژوهشگر هنرهای نمایشی گفت: ژانر یک گونه است که تراژدی، کمدی و ملودرام است و ادبیات دفاع مقدس یک ژانر نیست بلکه زیر مجموعه یکی از این سه ژانر قرار میگیرد و متد آن میتواند کلاسیک، پست مدرن یا پسامدرن باشد.
وی افزود: ادبیات پایداری، جنگ، مقاومت و دفاع مقدس در ذیل مکتب «پسا استعماری» قابل تعریف هستند و این نوع ادبیات ابعاد مختلف رویدادها را در برمی گیرد مثلا روابط شهید همت و همسرش حتی در روایت عاشقانه در این زمینه دفاع مقدس قرار میگیرد، البته بین ادبیات مقاومت و دفاع مقدس از لحاظ تکنیکال فرق وجود دارد.
نصرالله قادری در ادامه عنوان کرد: ما در تئاتر شکل را از غرب گرفتیم اما محتوای ما با این شکل همخوانی ندارد و خطای دیگر تعزیه انگاری تئاتر است. در مراسم آیینی مخاطب به دنبال دیدن نمایش نیست، در حالی که ما در شکلهای نمایشی روایت برای روایت داریم اما در تئاتر دفاع مقدس به آن نمیپردازیم و آثار نویسندگان و اجرای گروههایی با معیارهای داخلی که نه شکل غربی و نه معیارهای تعزیه را دنبال کردند دیده نشده است و مورد استقبال قرار نگرفته و گروه مقابل که اپوزیسیون است به انزوا رفته همچنان مینویسند اما اثرش را ارائه نمیکند که نمونه بارز آن«محمد جمال پور» است و رسانه برای نقد و بررسی این آثار کمکی نکرد.
وی ادامه داد: اسلام ایدئولوژی نیست بلکه عقیده است در ایدئولوژی جزمیت است دستوری است درحالی که اسلام طلبیدنی است و اجباری در آن وجود ندارد و دفاع مقدس در ذیل هنر قدسی مطرح میشود و تنها نظریه پرداز که کوتاه به این بخش هنر پرداخته«سید حسین نصر» است که در کتاب« نمایش و دین» ترجمه «جلال الدین ستاری» شیوه این گونه از هنر را توضیح میدهد.
نویسنده و کارگردان عرصه هنرهای نمایشی گفت: در تئاتر دفاع مقدس با توجه به اینکه کلید فهم مخاطب در ملودرام عاطفه و احساسات است از این شیوه استفاده میشود در حالی که سخت ترین و تاثیرگذارترین ژانر کمدی است اما در تئاتر دفاع مقدس به این سو نرفتیم چون ارسطو با خندیدن مخالف است پس تصور میشود امری پسندیده نیست. از سویی در ژانر تراژدی باید همنشینی عقل و احساس وجود داشته باشد و شخصیت باید یا خطا یا تمرد کند و با این کلیشه ذهنی باید تنها برای بازه زمانی هشت سال دفاع مقدس باید نوشت و ممیزیهایی برای نام و چهره شخصیتها باعث شد این اتفاق کمتر دیده شود.
وی افزود: ما انسان هستیم و غیر از معصومین علیهم السلام انسانها خطا میکنند و برای خطای خودخواسته و ناخواسته تاوان میدهند پس در مسیر ترس و واهمه و امید و پشیمانی به تزکیه میرسیم. پس اگر در سیر داستانی زندگی معصومین است که نظریه جویس درباره تجلی عشق شکل میگیرد در نوع داستانی که فراز ونشیبها دگرگونیهای ناشی از خطا و تمرد وجود ندارد و نوع نوشتار سخت است باز یک اثر هنری خلق میشود. اما در سینما زمانی رتبهای از این مقام پایین تر میآییم اثر «رستاخیز» احمدرضا درویش متولد میشود که حتی از خطاها هم حرفی نزده است و شک هم نکرده است اما باز اجازه ندارد. در دفاع مقدس هم در ملودرام همین است اجازه نداری درباره خطا بگویی.
دکتر قادری گفت: نمایشنامه « گلی برای هیوا» که در دهه ۷۰ نوشتم قهرمان دچار دو قطبی و همچنین هامارتیا میشود. در نمایش دیگر « بسیار نزدیک هر اندازه دور» تقابل دو خیر از دو نسل است و یا «حسین مختاری»، «مجید جعفری» که کارهای جنگی دارند که نگاه تقابل دو خیر هگل است که میگوید تقابل خیر و شر نیست بلکه دو خیر در برابر هم هستند و این آثار در کشور از همه سو پس زده شده است.