لب کلام هنرمندان در گفتوگوهای هفته 13
گلایههایی از تعطیلیهای ناگهانی تئاتر
ایران تئاتر- عباس عبدالعلیزاده: متن پیش رو مروری دارد بر مهمترین گفت و گوهای کوتاه و بلندی که هفته گذشته با موضوع هنرهای نمایشی روی خروجی خبرگزاریها و سایت ها منتشر شده است. هفته گذشته تعطیلی سالن های نمایش به دلیل گستردگی بیش از پیش ویروس کرونا ادامه پیدا کرد و همین مسئله مهمترین موضوع تمام گفت و گوهای منتشر شده بود. اغلب هنرمندان هم از تعطیلی ناگهانی و هم از شیوه اعلام تعطیلیها گلایه دارند. در این میان گفت و گوی مفصلی هم با بهروز غریب پور درباره تولید و ۱۲ سال اجرای اپرای عاشورا منتشر شده که این اثر نیز برای اولین بار به دلیل شیوع کرونا محرم امسال به صحنه نرفت. همچنین ایرج راد در گفت و گوی خود خبرهای خوبی برای هنرمندان داشت.
متن گفت وگوهای منتشر شده را در بخش «لب کلام» بصورت خلاصه آوردهایم تا مخاطب این متن در دنیای پرسرعت امروز درجریان مهمترین بخشهای این گفت و گوها قرار بگیرند. بدیهی است علاقمندان برای خواندن مشروح گفت و گوها می توانند به منبع مطلب که در ذیل هر گفت و گو ذکر شده مراجعه کنند. درضمن این مباحث، در طول هفته گذشته ایران تئاتر هم گفتگوهای کوتاه و بلندی با هنرمندانی منتشر کرده که مشروح این گفتگوها در سایت برای مخاطبین قابل مشاهده است.
بهروز غریبپور: اپرایی که شیخ حسین انصاریان را به گریه انداخت
بهروز غریبپور خالق اپرای ماندگار «عاشورا» ضمن مرور مصائب و دستاندازهایی که در مسیر تولید این اثر پشتسر گذاشته است به بیان خاطرهای از مواجهه شیخ حسین انصاریان با این اثر پرداخت.هر سال در ماه محرم تالار فردوسی تهران میزبان اجرای اپرای عروسکی «عاشورا» بود؛ اثری از گروه تئاتر «آران» به سرپرستی بهروز غریبپور. امسال به دلیل شیوع ویروس کرونا برای اولین بار طی ۱۲ سال گذشته اپرای «عاشورا» روی صحنه نرفت.
لب کلام
امسال به همت خبرگزاری مهر ما ۱۰ شب اجرا داشتیم و بخشهای کوتاهی از اپرای «عاشورا» به کمک آقای بهزاد عبدی انتخاب و در خبرگزاری مهر منتشر شد.
هم ادای وظیفهای از من برای اجرای اپرای «عاشورا» بود و هم اینکه مخاطب جدیدی برای اجراهای آیندهمان به وجود آوردیم.
من هر بار سعی میکنم به مخاطب جدید این را تفهیم کنم که با پدیدهای روبروست که در امتداد ۵۰۰ سال فعالیت قرار گرفته است.
من برای تولید اپرای «عاشورا» سفارشی نگرفتم و دولت به من نگفت که بهروز غریبپور، برو با طیب خاطر اپرای «عاشورا» را تولید کن و من از تو حمایت کامل میکنم.
تمام مراحل را با صحبت اغنایی پیش برده بودم و اتفاقاتی در حین کار رخ میداد که بیشتر احساس میکردم نیرویی ماورایی کمک میکند که این اتفاق رخ دهد.
وقتی ضبط موسیقی را در اوکراین انجام دادیم و به ایران برگشتیم تا بخشهای خوانندگی را اجرا و مونتاژ کنیم، بهزاد عبدی فریاد زد و گفت که باورکردنی نیست، زمان اپرا دقیقاً ۷۲ دقیقه شده است.
اینها شوکهایی بود که به ما وارد میشد و چون کارم را با نیت خیر شروع کرده بودم و قصدم تداوم آن بود، موانع تبدیل به مواهب میشدند.
مدیرعامل وقت بنیاد رودکی شک کرد، بنابراین آقای شیخ حسین انصاریان را دعوت کرد و گفت اگر ایشان کار را بپسندند ما مجوز میدهیم.
شیخ حسین انصاریان پیش از اجرا با محبت با من برخورد کردند... یک ربع از اجرا که گذشت دیدم ایشان عمامهشان را روی صندلی جلوی خود گذاشتند و شروع به گریه کردن کردند.
کار که تمام شد با آن لحن خاصشان گفتند: «استاد غریبپور! شما من آخوند را به گریه انداختید».
جالب است بدانید وقتی که ما اپرای «عاشورا» را در لهستان، فرانسه و ایتالیا اجرا کردیم خیلیها تصورشان بر این بود اپرای «عاشورا» همان تعزیه است که ۵۰۰ سال عمر دارد.
من به اهدافم در تولید و اجرای اپرای عروسکی «عاشورا» رسیده بودم ولی هنوز هم معتقدم که اپرای «عاشورا» آنطور که باید و شاید تاکنون آنالیز و تحلیل نشده و میزان تأثیر آن بر اپرای ملی نیز مورد توجه قرار نگرفته است.
من در تعزیه گنجی را پیدا کردم که شامل موسیقی ایرانی، هنرمندان گمنام و ردیفهای آوازی ایران بود که حاضر به معاوضه این گنج با هیچ چیز دیگری نیستم.
من به یک عنصر و پدیده ملی ادای دین کردم و جایزه نمیخواستم. کل بودجه اپرای عروسکی «عاشورا» که با ارکستر ناسیونال اکراین ضبط شده، با خوانندگان ایرانی و عروسکها، اجرای موسیقی و تمام دستمزدها ۱۵۰ میلیون تومان بوده است.
بلافاصله بعد از «عاشورا» ما اپرای «مولوی» را روی صحنه بردیم
من بعدها بر اساس این گنجی که پیدا کردم اپرای «حافظ»، «سعدی» و «لیلی و مجنون» را تولید و اجرا کردم.
من در اپرای «عاشورا» نشان دادم یک خالق اثر مانند محتشم کاشانی چرا باید مرثیهای بنویسد که قرنها تداوم داشته باشد زیرا وجودش با این کار عجین شده است و با واقعه کربلا یکی شده است.
ما نسبت به داراییها و گنجینههایمان عارف و آشنا نیستیم. اگر یک اروپایی بیاید و از تعزیه استفاده کند غوغا به پا میکنیم اما چون بهروز غریبپور این کار را انجام داده مورد هجمه یا حداقل بیمحلی قرار بگیرد.
اشتلمخوانی هم منظوم است و هم منثور. یعنی نمایشنامهنویسان گمنام ایرانی راه حلهایی را پیدا کردند که سوفوکل نیز زمانی آنها را پیدا کرده بود چون تمام نمایشنامهها و تراژدیهای یونان باستان به صورت اشتلمخوانی اجرا میشدهاند.
امامخوانهای ما در تعزیه در مایههای پنجگاه، رهاوی و نوا میخوانند چون باید سوزناک، لطیف و مؤثر باشد.
شبیه حضرت عباس (ع) باد چهارگاه بخواند چون دارای ظرایف و حماسه است، حُر هم چهارگاه میخواند. اشقیا هم در مایه و دستگاههای دیگر آواز میخوانند.
من دیدم که در تعزیه برای نشان دادن خوب یا بد بودن و حتی خاکستری بودن راه حل موسیقایی وجود دارد در حالی که در اپرای غربی این امکان وجود ندارد.
تمام دستگاههای و مایههای موسیقی دوران ساسانی در بانک ملی تعزیه به امانت گذاشته شده است.
اگر کاووش کنید متوجه همه نواهای غربی پیش از اسلام هم در سیستم موسیقی تعزیه میشوید. به همین دلیل میگویم که تعزیه گنج است و من وارد موزه جواهرات سلطنتی شدهام.
یکی از گنجهای تعزیه، موسیقی آن است. گنج دیگر آن کشف امکانات قابلیتهای دراماتیک است.
اشتلم خوانی در تعزیه که باعث توسعه بحر طویل بود، یکی از ابداعات نمایشنامهنویسی ایران است که میتوان گفت یکی از ابداعات نمایشی جهان است.
ایبسن در یک دورهای قصد کرد نمایشنامههایش منظوم نباشد و به نثر نوشته شود تا پرسوناژها شبیه مردم عادی صحبت کنند زیرا او ۲ راه پیش رو داشت، منظوم یا منثور در حالی که اشتلم خوانی هم منظوم است و هم منثور.
نمایشنامهنویسان گمنام ایرانی راه حلهایی را پیدا کردند که سوفوکل نیز زمانی آنها را پیدا کرده بود چون تمام نمایشنامهها و تراژدیهای یونان باستان به صورت اشتلم خوانی اجرا میشدهاند. این نقبی است به هزاران سال قبل.
مهر
ایرج راد: امیدواریم قولها عملی شود
سرانجام بعد از مدتها که مدیر عامل و اعضای شورای عالی خانه هنرمندان ایران درباره تنگناهای مالی این مکان و احتمال تعطیلی آن هشدار دادند، اسحاق جهانگیری معاون اول رییس جمهوری و برخی از نمایندگان دولت و شهرداری میزبان مدیران هنری و اعضای شورای عالی خانه هنرمندان ایران شدند.
ایرج راد درباره آنچه که از سوی هنرمندان در این جلسه مطرح شد میگوید: این نشست در ارتباط با مشکلات خانه هنرمندان ایران بود و در آغاز جلسه توضیحاتی درباره عملکرد این خانه در 21 سال گذشته ارایه و وضعیت مالی بغرنجی را که بویژه بعد از کرونا در این خانه ایجاد شد، تشریح کردم. اینکه هیچ کمک و حمایت مالی از سوی هیچ نهادی صورت نگرفت و برای پرداخت دستمزد پرسنل این مکان دچار مشکلات فراوان شدیم و در نهایت با قرض گرفتن، توانستیم بخشی از حقوق آنان را بپردازیم.
لب کلام
توضیح دادم که تا به حال با وجود پیگیریهایی که انجام دادهایم، توانستیم بودجه اندکی را به صورت مقطعی دریافت کنیم که بخش زیادی از آن صرف بازپس دادن بدهیهایمان شد.
هیچ یک از اعضای شورای عالی خانه هنرمندان ایران دستمزدی دریافت نمیکنند و بودجه این مکان صرف هزینههای جاری و حقوق پرسنل میشود.
پس از بحث و گفتگوی بسیار، مقرر شد تا پایان امسال مبالغی را برای تامین هزینههای خانه هنرمندان ایران در نظر بگیرند که بخش عمدهای از آن از سوی شهرداری تامین شود و مابقی از طریق وزارت ارشاد یا دولت.
قرار شد نمایندهای از طرف شهرداری و نمایندهای از طرف خانه هنرمندان ایران پیگیر ماجرا باشند.
در این جلسه مساله دیگری را هم درباره آسیبهایی که هنرمندان تئاتر در دوران کرونا دیدهاند، مطرح کردم.
کسانی که در حوزه تئاتر مشغول به کار هستند، شرایط نامناسبی دارند. بسیای از آنان شغل دیگری ندارند، نه کارمند جایی هستند و نه قراردادهایی دارند که حقوق ایام بیکاری دریافت کنند و باید راهی برای حل مشکلات آنان اندیشده شود تا دستکم امور روزانه خود را به انجام برسانند.
در این وضعیت حتی پرداخت حق بیمه تامین اجتماعی و بیمه تکمیلی برای برخی از هنرمندان دشوار است.
کمکی به مبلغ 1 میلیون و 500 هزار تومان از طریق هنر کارت به اعضای صندوق اعتباری هنر پرداخت میشود.
وام 12 درصدی «کارا» (وامی که دولت برای مشاغل زیاندیده از کرونا تعریف کرد که شامل تئاتر هم میشد) که از دیگر مسایل مورد انتقاد هنرمندان بود، دیگر موضوعی است که راد در این نشست مطرح کرده
بسیای از هنرمندان نمیتوانند وامی با 12 درصد سود را بازپس بدهند و آن گونه که جهانگیری وعده داده، سود این وام به 4 درصد کاهش پیدا میکند.
در جلسه قرار بر این شد تا دولت بار دیگر بستههای حمایت از اعضای صندوق اعتباری هنر را در نظر بگیرد. این صندوق در حال حاضر 74 هزار عضو در سراسر کشور دارد.
فرصت نشد تا در زمینه تعطیلات ادامهدار تئاتر و زیانهای آن برای اهالی این هنر هم صحبت کنیم ولی در این باره با اداره کل هنرهای نمایشی گفتگو شده است.
متاسفانه تابستان که بهترین فرصت برای اجرای تئاتر در فضای باز بود، گذشت و آنقدر درگیر بحرانهای دیگر بودیم که این زمان از دست رفت.
حتما باید زودتر درباره این وضعیت با اداره کل هنرهای نمایشی گفتگو شود چراکه در حال حاضر اشتغال بخش زیادی از خانواده تئاتر روی هواست و هیچ زمینهای برای ادامه حیات خود ندارند.
تعطیلی فعالیتهای فرهنگی هنری پیامدهای ناگوار دیگری هم دارد و این شرایط علاوه بر آسیبهای اقتصادی فراوانی که دارد، سبب میشود که در بخش فرهنگ و هنر پسرفت کنیم و حتی ممکن است این بخش به کلی حذف شود که اگر چنین شود، نه تنها دوباره سازی آن کار بسیار مشکلی خواهد بود بلکه صدمات جبرانناپذیری به روح و روان جامعه وارد خواهد شد.
ایسنا
امید سعیدپور: تئاتر کرونا دارد اما رستوران و سفر شمال نه!
امید سعیدپور، کارگردان نمایش «غرب حقیقی» عنوان کرد: مشکل امروز تئاتر ما این نیست که مردم تئاتر نمی بینند، بلکه هنرمندان مدعی و سلبریتی های سرمایه داری است که ضرورت تئاتر حتی از رستوران رفتن برایشان کمتر است همان ها که ادعای روشنفکری دارند، در کافه می نشینند ، قهوه می خورند و برای ما تز می دهند!
لب کلام
نمایش غرب حقیقی با تهیه کنندگی پرویز پرستویی و کارگردانی امید سعیدپور از سی ام شهریور در تئاتر مستقل تهران اجرایش را آغاز و با تعطیلات کرونایی متوقف شد.
این نمایش قرار بود از شنبه نوزدهم مهر ماه اجرایش را دو مرتبه از سر بگیرد که باز تعطیلی اعمال شده یک هفته دیگر کار را به توقف رساند.
مصطفی کوشکی مدیر این سالن تنها فردی بودند که از اجرای ما حمایت کردند و با ما درصدی قرارداد اجرا بستند یعنی ما با هم جوری قرارداد بستیم و صحبت کردیم که گویا ما دو نفر با هم شریک هستیم.
شمایی که پولدار هستی و همه چیز دستتان است و ما را بیچاره کرده اید، دست از سر ما بردارید ! این متن دقیقا همین را می گوید
مشکلی که دارم و دلگیر هستم این است که چرا هنرمندان از ما حمایت نمی کنند، منظورم عموم مردم نیستند.
ببینید این هنرمندان که سلبریتی هستند و خیلی ها ادعایشان می شود و راجع به تئاتر و فرهنگ تز می دهند و می گویند که تئاتر فرهنگ و خانه ماست این روزها کجا هستند و کجا قایم شدند و خوابیده اند؟
بهرحال همه از کرونا می ترسند و ما هم این را درک می کنیم اما شمایی که از کرونا می ترسید چرا مرتب عکس شمال می گذارید؟ آفیش هستید؟ سر فیلمبرداری هایتان کرونا نیست ؟
مشکل ما هم مشکل عموم نیست مشکل همین روشنفکرانی است که در کافه می نشینند، قهوه می خورند و برای ما تز می دهند!
فارس
مرتضی جلیلیدوست: بیبرنامگی نفس تئاتر را گرفته نه کرونا
مرتضی جلیلیدوست کارگردان نمایش «دریم لند» با گلایه از اطلاعرسانی و مدیریتی نادرستی که در تعطیلی فعالیتهای تئاتری وجود دارد، عنوان کرد بیبرنامگی مدیران بیشتر از کرونا نفس تئاتر را گرفته است.
لب کلام
وزارت کشور بانی تعطیلی این روزهای شهر تهران است اما متاسفانه اطلاع رسانی درستی در این زمینه نمیکند.
انتظار میرود حداقل یک هفته قبل، تعطیلی مراکز مختلف به صورت رسمی اطلاع رسانی شود اما این اتفاق دقیقاً همان روز تعطیلی یا شب قبلش اطلاع رسانی میشود.
این تعطیلیها زندگی افراد بسیاری را تحت تاثیر قرار میدهد پس حداقل حق دارند زودتر از جریان باخبر شوند.
در طول ۱۰ روزی که از اعلام تعطیلی شهر تهران میگذرد غیر از فعالیتهای فرهنگی همه مشاغل دیگر در حال کار بوده و حتی کافهها و رستورانها و مراکز خرید نیز باز هستند.
اتفاقاً تئاتر و سینما از معدود مراکزی بودند که با رعایت کامل پروتکلهای بهداشتی و رعایت فاصله گذاری اجتماعی فعالیت میکردند.
اصلاً تئاتر و سینما در این روزها مگر چقدر مخاطب داشتند که بخواهند تهدیدی برای جامعه به حساب بیایند.
در صورت بازگشایی مجدد سالنهای تئاتری تا یک گروه بخواهد دوباره برای مخاطبانش اعتماد سازی کند و آنها را علاقه مند به حضور در سالن نمایش بکند زمان اجرا به پایان رسیده است.
ما برای اجرای «دریم لند» هزینه زیادی را صرف تبلیغات و اطلاع رسانی کردیم اما همه آنها به هدر رفت.
ساعت ۱۴ روز شنبه سامانه فروش بلیت نمایش فعال شد اما پنجشنبه بلیت فروشی متوقف شد و اعلام کردند که تهران مجدداً یک هفته تعطیل خواهد بود.
این سردرگمی و عدم اطلاع رسانی درست هم برای گروههای نمایشی و هم مخاطبان مشکل ساز است. کرونا نَفَس تئاتر را نگرفته بلکه این بیبرنامگی و بلاتکلیفی است که باعث نفس تنگی تئاتر شده است.
«دریم لند» در اجرای جدید کوتاهتر و خوش ریتم تر شده است.
یکی از دلایلی که علاقه مند به اجرای مجدد نمایش بودیم این بود که این اثر نمایشی فضایی شاد و موزیکال دارد و پر از تصویر و رنگ است.
احساس کردیم در این روزها که حال مردم خوش نیست میتوانیم به همین جامعه محدودی که مخاطب ما هستند حال خوب و امید هدیه بدهیم.
این نمایش براساس سینمای صامت چارلی چاپلین شکل گرفته و بازی بازیگران و ژستهایشان همانقدر سریع و گل درشت است.
در این نمایش فضای بین خواب و بیداری مشخص نیست و در آن چارلی چاپلین مدام خواب میبیند که عشق کشته شده است از همین رو میخواهد کنترل خوابش را به دست بگیرد تا از این اتفاق جلوگیری کند.
مهر
الهام پاوهنژاد: هنرمندان گنج قارون ندارند
الهام پاوهنژاد هم که مانند بسیاری از همکارانش از تعطیلی دوباره تئاتر و سینما گلهمند است، میگوید: چرا فکر میکنند هنرمندان بر گنج قارون نشستهاند. پاوه نژاد از وضعیت بلاتکلیف تئاتر و تعطیلات مقطعی آن انتقاد میکند، نسبت به برخی از بی فرهنگیها در جامعه هشدار جدی میدهد و از ماجرایی تاسفانگیز سخن میگوید که طی آن، برخی از افراد در پیامهای خصوصی بر صفحات مجازی هنرمندان، خود را نیازمند جا میزنند و از آنان تقاضای کمک مالی میکنند.
لب کلام
قرا است در اجرای آنلاین نمایش«مرجان» بازی داشته باشم.همانطور که همیشه گفتهاند، محدودیت به خلاقیت منجر میشود. ما هم فکر میکنیم در این دوران کرونا چگونه بر محدودیتهای کاریمان چیره شویم.
در این مدت بارها به این فکر کردهایم چگونه چراغ تئاتر را روشن نگه داریم .
البته که مساله ما فقط آسیبهای روانی ناشی از بیکاری نیست بلکه مشکل بزرگتری به نام تنگناهای اقتصادی هم هست و با وجود گرانیهای اخیر، حتی اگر یک چاه پر از پول هم داشتیم، به ته آن رسیده بودیم!
تنها صنفی هستیم که مدام تعطیل میشویم در حالیکه همه مشاغل به فعالیت خود ادامه میدهند؛ باشگاهها، آرایشگاهها و ... هر یک به طریقی راه فعالیت را مییابند و کسی هم نمیتواند جلوی آنان را بگیرد چون مساله نان شب، شوخی نیست ولی تنها جایی که همیشه زورشان به آن میرسد، تئاتر و سینماست.
از اسفند سال گذشته که تئاتر تعطیل شد، حیات کاری بسیاری از فعالان آن ساقط شده است.
قرار بود اجرای نمایش«کافه پولشری» تیر ماه آغاز شود که پیک دوم کرونا اتفاق افتاد و منصرف شدیم.
البته که پیشبینی نمیکردیم در تابستان پیک دومی داشته باشیم . به هر حال این اتفاق افتاد و ما هم از خیر اجرا گذشتیم
این مدت نه تنها از نظر روانی دچار آسیب شدهایم بلکه از نظر مالی هم صدمات بسیار دیدهایم و هیچ چشمانداز مشخصی مقابل خود نمیبینیم.
نمایش «مرجان» سومین اجرای آنلاین آریان رضایی (نویسنده و کارگردان نمایش) است و همه تلاشمان را به کار میگیریم تا کار متفاوتی باشد.
به هر حال کرونا ادامه دارد و باید به تجربه، راههای تازهای برای کار و درآمدزایی پیدا کنیم.
قیمت بلیت نمایش 25 هزار تومان است که واقعا پولی نیست بخصوص که یک خانواده همراه با هم میتوانند نمایش را ببینند.
ولی مساله مهمتر دل خوش است. با این همه اتفاق تلخی که هر روز میافتد، باید دید تماشاگر حتی برای دیدن یک نمایش آنلاین در خانهاش دل خوشی دارد.
نمیدانم دوستان عزیزی که در وزارت ارشاد مسئولیت دارند، اصلا به ما فکر میکنند، اصلا برایشان مهم هست که هنرمندان تئاتر چندین ماه است بیکار و بی درآمد هستند.
ظاهرا که بوی بهبود از اوضاع جهان نمیآید.
برادوی مشخص کرده تا پایان سال میلادی تعطیل است و تکلیف همه روشن شده است. آنها میتوانند برنامهریزی کنند ولی ما همه بلاتکلیف ماندهایم و این وضعیت دیوانهکننده شده است.
همیشه در بزنگاهها، هنر قربانی میشود. به هر حال بخش تولید سینما و تلویزیون در حال فعالیت است ولی تئاتر همین را هم ندارد و رسما در صدر بیچارگیهاست، بدون هیچ تعارفی.
این همه سال است حق بیمه پرداخت میکنیم. حال در این وضعیت بیمه بیکاری نداریم، هیچ آب باریکهای نیست که در این گرانی وحشتناک کمکحالی باشد.
لابد فکر میکنند تئاتریها کارمند جایی هستند و شبها برای دل خوشی و از سر تفریح تئاتر اجرا میکنند.
ایسنا
نادر نادرپور: فضایی برای فعالیت حرفهای هنرجویان
نادر نادرپور کارگردان نمایش «دوستان» که در تماشاخانه تازه تاسیس «اهورا» به مدیریت خودش روی صحنه میرفت گفت: این اثر نمایشی قرار بود سال گذشته و همزمان با افتتاح تماشاخانه «اهورا» به صحنه برود اما به دلیل بحران کرونا اجرا به تعویق افتاد.
لب کلام
تا پیش از تعطیلی یک هفتهای تماشاخانهها شاهد استقبال خوبی از جانب تماشاگران بودیم.
با توجه به اینکه نمایش با نصف ظرفیت سالن اجرا میرفت اما در برخی شبها حتی بیشتر از ۵۰ نفر هم تماشاگر داشتیم.
اکثر بازیگران نمایش برای اولین بار است که روی صحنه میروند و همگی از هنرجویان خود من هستند.
استفاده از هنرجویان تئاتر در نمایشهایی که به صورت حرفهای به صحنه میبرم رسالتی است که خودم به گردن خودم انداختهام تا بتوانم دین خودم را به تئاتر و هنرجویانی که نزد من آموزش میبینند، ادا کنم و فضایی برای فعالیت حرفهای آنها فراهم بیاورم.
نمایشنامه «دوستان» از آثار برتر کوبو آبه است که نگاهی جهان شمول به مساله جبر و اختیار و آزادی عمل دارد.
درست است که نویسنده ژاپنی است اما اثرش در گستره جهانی تعریف میشود.
او در این نمایش نقدی بر رفتار و کردار حزب کومونیست در جهان دارد که البته فضایی استعاری و تعمیم پذیر را تعریف میکند به شکلی که هر مخاطب میتواند برداشت خودش را از اثر داشته باشد.
مهر