نگاهی به نمایش همیلو در جشنواره تئاتر فجر
تئاتر خیابانی یا تئاتر در خیابان
ایران تئاتر- محمود فرهنگ: نمایش همیلو از شاهینشهر به نویسندگی فرامرز غلامیان و کارگردانی هیام احمدی در محوطه تالار وحدت اجرا شد. این اثر بنا دارد به وقایع جنگ بپردازد و از تلخی و ناکامی و رنج و مبارزان تصاویری ارائه دهد.
نمایش همیلو بنا دارد به وقایع جنگ بپردازد و از تلخی و ناکامی و رنج و مبارزان تصاویری را ارائه دهد. ابزار او ساختن تصاویری است که با آن به مخاطب خود این مفاهیم را یادآوری و یا نشان دهد، در این راه از یک سری از اشیا و امکانات استفاده میکند که این سخن خود را بهراحتی بروز دهد و همه تلاش و کوشش او در این است که به همراه موسیقی و گوشههای موسیقی جنوبی و کردی این تصاویر را مناسبتر نماید و مفاهیم را در همین بستر به شکل داستانی پیش ببرد؛ این خوب است، اما در ارائه قصه دختر کرد و اقلیم او، حرامیان، سنبلهای جنگ، داعش و دشمن، و سپس نقب زدن در جنوب و مبارزات رئیسعلی دلواری و دریا قلی و مبارزان جنوبی که دارند از شهرشان دفاع میکنند و این نگاه تکبعدی در این زمینه قابلبحث است. چون آن دفاع تنها از طرف اهالی خرمشهر نبوده و جوانان رشیدی هم از تمام ایران به کمک آنها آمدند که در این نکاه تکبعدی دیده نشده است و گواه آن بهشتزهرای تهران و دیگر استانها است که از این وطن و کشور چه جنوب و چه شمال و چه کردستان و... دفاع کردهاند، اما این قصه پرشهای جدی را در خود حمل میکند که آن را بسیار سطحی و عجول کرده است.
اما در مورد اینکه آیا این اثر تئاتر خیابانی است یا تئاتر در خیابان باید گفت که بهتر بود که در سالنی به اجرا درمیآمد که بتواند از نور هم بهره ببرد و برای ورود و خروج بازیگران به این شکل عمل نکند، اما اصول تئاتر خیابانی این نیست که یک کارگردان همان اسلوبی را که در اجرای صحنهای دارد اتفاق میافتد را در اجرای تئاتر در خیابان به کار گیرد، پس میتوان گفت که این نمایش هیچ ربطی به تئاتر خیابانی ندارد و شاید در مورد تصاویری که توسط بازیگران ساخته میشد که از نقاط مثبت این اثر بود میتوان یادکرد اما اصول نمایش خیابانی را هم در برنداشت، مثل یک نمایش صحنهای راه خودش را در اجرا پی میگرفت و هیچ رابطهای برای تماشاچی باقی نگذاشته بود نقش مخاطب در این نمایش در کجاست؟ آیا اگر این نمایش در یک سالن اجرا میشد لطمهای میخورد نه سهم تماشاچی در این اجرا را باید جستجو کرد، اما ما بهجایی نمیرسیم، پس باید در انتخاب گران این اثر این نقیصه را جستجو نمود که شاید بیتوجه از این مهم گذشتهاند.
اصولاً در نمایش خیابانی و حتی تئاتر خیابانی مخاطب و نقش او در پیش برد قصه و نمایش یک اصل است، نمایش خیابانی اگر مخاطب نداشته باشد امکان اجرا ندارد، چون سهم او در تمرینات در پیش برد قصه و نمایش و شکل نهایی آن باید در نظر گرفته شود، اما این نمایش و تصاویر تختهگاز دارند پیش میروند تا به انتهای اثر برسند و این نمایش اگر تماشاچی باشد و نباشد قابلاجراست مثل یک نمایش صحنهای، تلاش و کوشش باید از راه دانستن و کسبیات باشد و نه از تقلیدهای دیگران که راه را اشتباه تجربه کردهاند و حالا فرق تئاتر در خیابان، تئاتر خیابانی، نمایش خیابانی باهم یکی شده است و تازه ما داریم نمایشهای صحنهای را بهعنوان تئاتر خیابانی بروز میدهیم، به نظر میرسد که از تصاویر خوب در نمایش استعداد کارگردان را حدس زد اما باید تکلیف اسلوب درست نمایش خیابانی را که رگههایی در این اثر دیده میشود را معلوم کرد.
آگاهانه یا ناآگاهانه این اصول را که از نمایش ایرانی وام گرفته است خوب استفاده کرده، یعنی فاصلهگذاری در کل که باورپذیر شده است. پرداختن به عناصر نمایش ایرانی میتواند راه نجات این نمایش وترمیم بخش قصه باشد. بازنگری در کاراکترها و رفع مشکلات آن میتواند به رشد کار کمک نماید، اگرچه تجربه کردن میتواند به همراه علم، اینگونه آثار را درراه رشد یاری دهد.