گفتگوی ایران تئاتر با هما ساداتیان کارگردان حاضر در جشنواره«تهران-مبارک»
«حمام»پناهندگی انسان از ناملایمات به خلوت تنهایی است
با تئاتر در شرایط کرونا مجهزتریم
هما ساداتیان، کارگردان نمایش عروسکی«حمام» گفت:در این نمایش روایتگر آدمی هستیم که از همه فشارهای عصبی و ذهنی حاصل زندگی روزمره به تنگ آمده و به حمام به عنوان سنبل مراقبت پناه برده است.
به گزارش ایران تئاتر، از جمله آثار بخش صحنهای بزرگسال هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی«تهران ـ مبارک»، نمایش«حمام»است که همچون سایر آثار این دوره از جشنواره از طریق پلتفرمهای اختصاصی پوشش تصویری این دوره از جشنواره یعنی تلویزیون تئاتر ایران، سایت تیوال و سایت هاشور در دسترس علاقهمندان به آثار نمایش عروسکی قرار گرفته است.
به همین بهانه با هما ساداتیان، کارگردان این نمایش گفتوگویی ترتیب دادهایم که در ادامه میخوانید:
ابتدا در مورد داستان این نمایش توضیح مختصری بفرمایید؟
این نمایش به نویسندگی سرکارخانم مطهره امامی در واقع روایتگر مجموعه فشارهایی است که در جامعه به روی یک آدم وارد می شود، یک انسان معمولی که ما این فشارهای عصبی و ذهنی وارد آمده بر او را با استفاده از تلویزیونهای چیده شده بر روی هم نشان میدهیم و این تلویزیونها نماد همه چیزهایی است که از بیرون ما را نیز تحت فشار گذاردهاند؛ رسانه، شبکههای اجتماعی، تهاجمات فرهنگی که سنت و باورهای ما را نشانه رفتهاند، چیزهایی همچون مُد و... و آدمی که مخاطب این جریانات است ترسیده و مستأصل به خلوت خود یعنی حمام پناه میبرد هرچند که هنوز در حمام نیز این دغدغهها همراه اوست و یاد تحقیر رئیسش و دختری که دوستدار او بوده، میافتد اما به هر حال حمام برای ما سنبل مراقبت است. او در آینه حمام عروسکی را میبیند که در حقیقت او خود را در آن مشاهده میکند. ابتدا از دیدن او وحشت زده میشود ولی بعد ارتباط برقرار کرده و سعی میکند به آغوش او پناه ببرد. در نهایت ما به دنیای زیرین و میکروبها، جایی که کینه و اندوه و همه آن فشارهایی که آن آدم آنها را شسته است میرویم و با استفاده از تصاویر انیمیشن درهر یک از قابهای تلویزیون حمامهای کوچکی را میبینیم که به آدم میگویند واهمه نداشته باشد چرا که او همچنان خودش را دارد و این سرمایه بزرگی است.
تکنیک عروسکی شما در اجرای این نمایش چیست؟
عروسکهای ما تاپ تیبل هستند ولی بخش اعظم این نمایش میکروتئاتر و عروسکهای دستکشی هستند که قالب نمایش ما را ترکیبی کردهاند.
باور عام چنین میگوید که مخاطب هدف نمایش عروسکی، کودک و نوجوان هستند. شما در این جشنواره در بخش بزرگسال شرکت کردهاید. به نظر شما بزرگسالان میتوانند ارتباط مؤثری با یک نمایش عروسکی برقرار کنند؟
بله، به طور حتم و خیلی بیشتر از قشر کودک و نوجوان چنین اجراهایی میتواند برای قشر بزرگسال هم جالب و جذاب باشد البته نه اینکه چنین تصور شود که مواجهه با این آثار تنها میتواند کودک درون آنها را بیدار کند بلکه اساساً عروسک چیزی فانتزی است و اتفاقاً بزرگسال فارغ از روزمرگی زندگی خود میتواند دقایقی به این فضای ایجاد شده به واسطه نمایش عروسکی پناه برد و به این واسطه حرفهایی را که اتفاقاً مناسب این قشر سنی است را از طریق عنصر عروسک به او منتقل کنیم که قطعاً تأثیر بیشتری نیز خواهد داشت. نمونه بارز این اتفاق را در شاهکار آقای ایرج طهماسب یعنی «کلاه قرمزی»میتوانیم مشاهده کنیم که در آن شخصیتهای عروسکی صحبتهایی میکنند که اتفاقاً مخاطب این صحبتها نه تنها قشر کودک و نوجوان بلکه صحبتهای عمیقی و تأملبرانگیزی هستند که مخاطب آنها بزرگسال است و چون از زبان عروسک بیان میشوند لذا برای همه جذابتر و تأثیرگذاری بیشتری دارند که البته بخش عمدهای از این تأثیرپذیری از سوی مخاطب به نسبت چنین برنامه عروسکی به واسطه فرهنگسازی و ارتباط تسلسلواری است که سازندگان این اثر عروسکی از بچگی با نسل ما داشتهاند که اکنون در سنین بزرگسالی نیز هر آنچه که از سوی این عروسکها برای ما بازگو میشود باورپذیرتر و قابل قبولتر است.
تصور نمیکنید که کارهایی امثال«کلاه قرمزی»در برههای اصطلاحاً مطرح شدند که مخاطب همچون شرایط کنونی با تنوع بصری و مواجهه با انبوده محصولات تصویری مواجه نبوده است و لذا این اثر عروسکی برای او جذابیت داشته؟ اتفاقی که در شرایط کنونی به واسطه حجم بالای تولیدات تصویری با انواع و اقسام جلوههای فناورانه و تکنیکال شاید اگر مجدد شاهد تولد نمونههای مشابه «کلاه قرمزی» باشیم برای بیننده و مخاطب چندان جذابتی نداشته باشد؟
بله، متأسفانه تا حد زیادی آنچه که به آن اشاره کردید صحت دارد. واقعیت این است در بمباران بصری و تهاجم فرهنگی قرار داریم؛ از تبلیغات بگیرید و دنیای رنگ تا تصویر و عروسک و فیلمهای گوناگون که چشم نسل امروزی را پُر و اشباع کرده است. در چنین شرایطی حتی اگر کسی دست به کار خلاقانهای بزند در قیاس با آنچه که مخطب در زندگی روزمره با آن مواجه است تنها کلاژی از همه آن چیزی است که او در یک محدوده زمانی آنها را دیده است. با این حال باید گفت به ویژه در کار عروسکی می توان از زاویهای بکر و کمتر دیده شدهای وارد شد که این امر خود دلیل موفقیت اثر است همچنانکه من با دیدن مجموعه عروسکی «مدرسه موشها» در طراحی فضا و دیوار و نیمکتهای آن مجموعه عروسکی چیزی را میتوانم مشاهده کنم که دیگر تکرار نشده است و با وجود آنکه مثلاً در «شهر موشها 2» دکور و تصاویر جذابی را شاهد بودیم اما آن صمیمیت و تأثیر مثبت کارهای اولیه این اثر عروسکی دیگر تکرار نشد.
نظر شما درباره تمهید اخیر مبنی بر استفاده از پلتفرم های اختصاص یافته به منظور نمایش فیلم تئاتر چیست؟
چندان با آن موافق نیستم و تصور میکنم تئاتر ما در چنین وضعیتی شهید شده است. تئاتر یک ابزار جادویی است و جادوی تئاتر در مواجهه رو در روی مخاطب با کنش صحنه رخ میدهد. اینکه قرار باشد از یک اجرای نمایشی فیلمی ضبط شود تا فیلم آن برای عموم مخاطبان به اشتراک گذاشته شود این امر بدان معنی است که شیرازه افکار کارگردان در طراحی میزانسنهای آن اثر به کل نابود شده است و لذا باید میزانسنی را جایگزین کند که نه برای تئاتر بلکه برای ضبط تصویری اثر است.
این درست که طیف بیشتری از مخاطبان قادر به دسترسی و تماشای اثر نمایشی میشوند اما با چه میزان تأثیر و برداشتی؟! فیلم تئاتر به نمایش درمیآید بدون اینکه نمایشگر مطلع متوجه باشد که تماشاگرش کجا خندید، کجا آه کشید و کجا با شخصیت و قهرمان نمایش حس همراهی را داشت، در چنین شرایطی نمایشگر نه نقدی برای پیشرفت کارش دریافت میکند و نه مخاطب متأثر از فضای حاکم بر نمایش تأثیر بسزایی از روایت نمایش دریافت میکند.
جشنواره این دوره متأسفانه در همان اوایل فعالیت دبیرخانه با ضایعه درگذشت گلزار محمدی؛ دبیر جشنواره مواجه شد، این امر را تا چه حد در روند اجرایی جشنواره مؤثر دیدید؟
سعادت آشنایی با ایشان را نداشتم اما وقتی کسی از دست میرود میزان اهمیت و اعتبار آن فرد را می توان با میزان آسیب و اندوه دایره دوستان و اطرافیانش فهمید.این تأثیر منفی را من در چهره تک تک عوامل اجرایی این جشنواره مشاهده کردم و باید بگویم غیرقابل وصف بود و ضایعه درگذشت ایشان یک نوع فروپاشی عاطفی را در سرتاسر جشنواره به شکل محسوسی ایجاد کرد. با این حال همین میزان که دوستان تلاش کردند تا این جشنواره در این شرایط خاص برگزار شود و به واسطه برگزاری آن بسیاری از فعالان عروسکی دلگرم به تولید و کار در فضای دوستانه تئاتر باشند، جای خوشحالی و تشکر از آنها را دارد.
چه نظری در مورد زمان برگزاری این جشنواره دارید و آیا برگزاری آن در روزهای پایانی سال مورد قبول شما بود؟
تصور من این است که تئاتر چیزی شبیه به یک پیر مراد و ریش سفید یک قبیله است که همواره باید باشد، باید حرف بزند و پای درددل بنشیند و به موقع برای همه راه وچاه نشان دهد. شخصاً زمانی که به خاطر کرونا تئاتر تعطیل بود اما در عین حال شاهد بودم که آرایشگاه ها و رستورانها باز هستند، افسوس فراوان میخوردم. تئاتر آمده است که برای ما فرهنگسازی کند و به ویژه در شرایط کرونا اتفاقاً باید حی و حاضر باشد تا ما را در مواجهه و مقابله با چنین معضلی تجهیز کند و از آن استفاده ابزاری و کاربردی به عمل آید. تئاتر این نیست که گروه تمرین کند و بعد منتظر باشد تا وقت مناسب و مقتضی برای اجرا در اختیار گیرد. چند ماه گروه تمرین می کند تا یک ماه اجرا شود و پس از پایان اجرا به خاطرهها سپرده میشود لذا تئاتر تاریخ ندارد و هر زمان، لحظه اجرای تئاتر است.شما می گویید روزهای پایانی سال، من می گویم حتی لحظه سال تحویل؛ هر زمان ما باید شاهد تئاتر و اجرای تئاتر باشیم همچنانکه تئاتر در روزگار بلبشوی عرصه ای همچون سینما که اغلب آثار سینمایی به وجه زشت و منفور زندگی و مناسبات اجتماعی مردم میپردازند در حال ادامه حیات است و هر لحظه و هر آن گل و میوه میدهد و چون اصیل است به دور از هر هیاهو و جنجال کاذبی به نقش خود در فرهنگسازی جامعه ادامه میدهد.