نگاهی به نمایشهای بخش سنتی هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی «تهران-مبارک»
تلاش شرافتمندانه یک گونه نمایشی در حال انقراض برای بقا
ایران تئاتر – سید رضا حسینی: هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک از تاریخ دهم تا هفدهم اسفند ماه امسال به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه بررسی آثار این جشنواره در ایران تئاتر به نمایشهای بخش سنتی میرسیم.
در مطالب پیشین ایران تئاتر نگاهی به آثار حاضر در بخشهای مختلف هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران-مبارک نظیر بخش خردسال، بخش کودک و نوجوان، بخش صحنهای (مرور) و بخش بزرگسال داشتیم. حال نوبت به مرور آثار حاضر در بخش سنتی این جشنواره رسیده است. آثار حاضر در این بخش نیز در زمان برگزاری جشنواره مانند نمایشهای موجود در سایر بخشها از طریق سامانه تلویزیون تئاتر ایران قابل تماشا بود.
در بخش سنتی هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک شش نمایش حضور داشت. از میان این شش نمایش نیمی از آنها یعنی سه اثر متعلق به تهران بود و سه اثر دیگر از کرج، شهریار و ری در این رویداد هنری شرکت داده شده بود. نکته قابل توجه در مورد این نمایشها آن است که تمام آنها به دو استان همسایه یعنی تهران و البرز تعلق داشت. به بیان دقیقتر پنج نمایش از بخش سنتی جشنواره امسال متعلق به استان تهران بود و یک نمایش نیز از سوی استان البرز در این رویداد هنری شرکت کرده بود. با این توضیح به سراغ مرور نمایشهای حاضر در بخش سنتی هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک میرویم.
نمایش جشن آخرین روز پاییز
نمایش «جشن آخرین روز پاییز» یکی از شش اثر حاضر در بخش سنتی هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک بود و تئاتر تهران را در رویداد هنری امسال نمایندگی میکرد.
عوامل تولید نمایش
نویسنده، کارگردان و نوازنده پاخیمهای: علی جباری
مرشد: داوود بختیاری
خیمه شب بازان: عذرا امامی، سعیده دهقانی نژاد، ندا وفایی
سازندگان عروسک: سمیه گلباز، سعیده دهقانی نژاد، میر آرش مصطفایی، یلدا منتظری
نورپرداز: مجتبی کرمانی
دستیار کارگردان: سارا سعادت نیا
خلاصه نمایش
در جشنی که به مناسبت شب یلدا برگزار گردیده و مبارک آن را میزبانی میکند ننه سرما نیز دعوت شده است. اما او با چهرهای ناراحت و پکر به این جشن میآید. دلیل ناراحتی او این است که دیو خشکسالی بقچه و لحاف او را در بین را دزدیده؛ بنابراین ننه سرما دیگر نمیتواند پنبههای لحاف را بزند و موجب بارش برف شود. مبارک برای مقابله با خشکسالی به دنبال جهان پهلوان میرود تا سراغ دیو بیاید و او را شکست دهد. اما پهلوان انگیزهای برای این کار ندارد. در پایان مبارک خود دست به کار میشود و بقچه و لحاف ننه سرما را پس میگیرد. جشن ادامه مییابد و مبارک که با شکست دادن دیو توانایی و درایت خود را به همه ثابت کرده است موفق میشود نظر مثبت طیاره خانم را جلب کند و از او برای ازدواج بله بگیرد.
نگاهی به این نمایش
نمایش «جشن آخرین روز پاییز» همان گونه که از نام آن بر میآید به ماجراهای مربوط به شب یلدا میپردازد و قصههای سنتی، قدیمی و عامیانه مردم ایران در مورد پایان فصل پاییز و آغاز فصل زمستان را با حضور مبارک و سایر شخصیتهای آشنای این قبیل قصهها برای بیننده تعریف میکند.
در این نمایش پهلوان برای دست و پنجه نرم کردن با دیو خشکسالی تنها به زور بازو تکیه میکند. اما دیو زشت خو سرسختتر از آن است که بتوان او را در یکی دو دور کشتی مغلوب کرد. از همین رو پهلوان دیگر خود را به زحمت نمیاندازد و برای غلبه بر دیو از مبارک و مرشد دستمزد طلب میکند. مبارک که توان پرداخت دستمزد او را ندارد تصمیم میگیرد خودش دست به کار شود و طلسم دیو را بشکند. طلسم دیو خشکسالی با شادی میشکند؛ از همین رو مبارک با کمک آواز مرشد و ساز نوازنده خیمه او را شاد میکند و موفق به پس گرفتن بقچه و لحاف ننه سرما میشود.
در این نمایش به مفاهیمی نظیر مزمت طمع و پول پرستی، مبارزه با پلیدی و اتکا به هوش و درایت در کنار ترویج شادی و کمک به دیگران اشاره میشود که مفاهیم مثبتی است. در پایان نیز عروسکهایی با لباس اقوام مختلف ایران یک به یک روی خیمه میآیند و همراه با آهنگ محلی خود هنرنمایی میکنند. این بخش از نمایش اشاره به آن دارد که مراسمی نظیر شب یلدا را اقوام مختلف ایران جشن میگیرند و این مناسبتهای ملی و باستانی نقطه اشتراک آنها است.
نمایش جشن آخرین روز پاییز مبتنی بر همان فرمول همیشگی نمایشهای خیمه شب بازی یعنی شوخیهای مبارک با مرشد و استفاده از ساز و آواز برای سرگرم کردن مخاطب است. در کنار ویژگی مذکور این نمایش یک خط داستانی کلی را نیز پیش میگیرد که همان ماجرای ربوده شدن لحاف ننه سرما توسط دیو خشکسالی و تلاش برای باز پس گیری آن است. ترکیب موارد یاد شده با یکدیگر از این تئاتر خیمه شب بازی نمایش شاد و سرگرم کنندهای ساخته است.
نمایش بارگاه سلیم خان
نمایش «بارگاه سلیم خان» نماینده شهریار در بخش سنتی هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک بود.
عوامل تولید نمایش
نویسنده: رسول شیخ احمد خمسه
کارگردان: زهرا امینی
مرشد: مهدی شیخ احمد خمسه
نوازنده پاخیمهای: امیرحسین شیخ احمد خمسه
خلاصه نمایش
بارگاه سلیم خان و شخصیتهای حاضر در آن به تصویر کشیده میشود و مبارک ماجراهایی را با افرادی مانند عمو حسن و طیاره خانم تجربه میکند. در پایان مبارک قصد عروسی با طیاره را دارد اما غول بیابان خود را به جای عروس جا میزند. مبارک از تصمیم خود پشیمان میشود و نمایش با ساز و آواز پایان مییابد.
نگاهی به این نمایش
نمایش «بارگاه سلیم خان» توسط خانواده خمسهای طراحی و اجرا شده است. اعضای این خانواده تجربیات فراوانی در زمینه اجرای نمایشهای خیمه شب بازی دارند و نوادگان و بازماندگان یکی از بزرگان این عرصه یعنی احمد خمسهای به شمار میروند. در این نمایش نیز میتوان نشانههای واضحی از این تجربیات ارزنده را مشاهده کرد.
نمایش بارگاه سلیم خان خط داستانی کاملی را دنبال نمیکند و مانند بسیاری از نمایشهای کلاسیک خیمه شب بازی از خرده داستانهای مرتبط با شخصیتهای حاضر در خیمه تشکیل شده است. با وجود اینکه در ابتدای نمایش اعضای بارگاه سلیم خان یک به یک معرفی میشوند و به خیمه میآیند اما هیچ کدامشان حضور پررنگی در نمایش ندارد و محوریت ماجراها حول و حوش شخصیت مبارک میچرخد. او در ابتدا به شوخیهای مرسوم کلامی با مرشد میپردازد و سپس بگو مگوی شدیدی با عمو حسن رفتگر دارد.
طراحان نمایش بارگاه سلیم خان با استفاده از شخصیت عمو حسن گریزی به مسائل روز زدهاند و سخنان رایج در جامعه را مطرح کردهاند. عمو حسن رفتگر از مردم میخواهد ماسک و دستکشهای استفاده شده خود را روی زمین نریزند و آنها را درون سطل زباله بیاندازند. او همچنین توصیههایی در مورد جدی گرفتن کرونا میکند و در این زمینه به تماشاچیان نمایش خیمه شب بازی پیام بهداشتی میدهد. البته مبارک چندان با او مهربان نیست و پس از بگو مگو و درگیری با عمو حسن او را روانه بیمارستان میکند. دلیل این درگیری آن است که مبارک نمیخواهد به عمو حسن انعام بدهد و معتقد است که او از کارفرمایان خود مواجب و دستمزد دریافت میکند. از خلال این بگو مگوها میتوان برخی از ویژگیهای اخلاقی و رفتاری طیفهای مختلف جامعه را مشاهده کرد و به مقایسه آن با نمونههای شخصی تجربه شده پرداخت.
در بخش پایانی نمایش نیز برخی از مسائل روز جامعه مطرح میشود؛ به عنوان مثال طیاره خانم به خواستگاری مبارک جواب منفی میدهد و از او منزل شخصی و خودروی شخصی و ساز و برگ لوکس میخواهد. زمانی هم که مبارک پاسخ مثبت دریافت میکند متوجه میشود که این پاسخ مثبت نه از جانب طیاره خانم که از سوی غول بیابان داده شده است. در مجموع میتوان نمایش بارگاه سلیم خان را یک خیمه شب بازی کلاسیک توصیف کرد که با برخی از مسائل روز جامعه در آمیخته است.
نمایش بارگاه سلیم خان
نمایش «بارگاه سلیم خان» تئاتر خیمه شب بازی دیگری با محوریت شخصیت مبارک و سایر شخصیتهای آشنای خیمه بود که از سوی تهران در بخش سنتی هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی مبارک حضور داشت.
عوامل تولید نمایش
نویسنده و کارگردان: صفرعلی محمدزاده سقا
مرشد: حسین فضل الهی
نوازنده پاخیمهای: علی جباری
خلاصه نمایش
مبارک ماجراهای پر تنشی با طبال بارگاه سلیم خان و پهلوان برزو دارد. مرد طبل زن دست از کوبیدن بر طبل نمیکشد و مبارک و مرشد ناچار میشوند به زور او را از خیمه بیرون کنند. پس از آن پهلوان برزو به خیمه میآید و توانایی خود در ورزشهای باستانی را به رخ میکشد. مبارک با مشاهده قدرت و مهارت پهلوان تصمیم میگیرد او را به چالش بکشد و زور بازوی خود را محک بزند؛ اما در مسابقه کشتی با پهلوان شکست میخورد و چیزی عایدش نمیشود.
نگاهی به این نمایش
این نسخه از نمایش بارگاه سلیم خان را نیز میتوان یک تئاتر خیمه شب بازی کلاسیک لقب داد که به طور کامل بر شرح ماجراهای همیشگی بارگاه تمرکز دارد. در این نمایش ماجرا یا شخصیتی از دنیای امروز مشاهده نمیشود و شخصیتها و قصهها همان موارد رایج در نمایشهای خیمه شب بازی است.
تمرکز این نمایش بر خنداندن مخاطب قرار دارد و برای این کار از همان الگوهای مرسوم نمایشهای خیمه شب بازی بهره میگیرد. بگو مگوی مرشد و مبارک، شیطنتهای مبارک و سر به سر گذاشتن او با دیگران، حضور رامشگران ماهر در خیمه و هنرنمایی آنها با ساز و آواز نوازنده خیمه همگی ویژگیهای آشنایی به شمار میرود که در این نمایش نیز مانند آثار کلاسیک خیمه شب بازی میتوان آنها را مشاهده کرد.
نمایش دردونه خیمه
نمایش «دردونه خیمه» تئاتر خیمه شب بازی دیگری بود که از شهر ری در هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک حضور داشت و در بخش سنتی این رویداد هنری حاضر شده بود.
عوامل تولید نمایش
نویسنده، کارگردان و خیمه شب باز: حسین ربیعی
مرشد و نوازنده پاخیمهای: حسن ربیعی
نوازنده پاخیمهای: علی جباری
خلاصه نمایش
مبارک به مدرسه میرود و مدعی آن است که تمام درسها را به خوبی فرا گرفته است. مرشد از او درس میپرسد و خیلی زود متوجه میشود که تمام ادعاهای مبارک گزاف است. سر به هوا بودن مبارک موجب میشود که دیو سیاه وارد خیمه شود و دردسرهایی برای او و مرشد ایجاد کند. پس از رها شدن از شر دیو مبارک نزد مرشد اعتراف میکند دختری به نام ستاره را در اتوبوس دیده و او را پسندیده است. مرشد برای مبارک به خواستگاری میرود و موجب وصلت او با ستاره میشود. پس از ازدواج مبارک صاحب فرزند پسر پر سر و صدایی میشود و نام بشارت را برای او انتخاب میکند.
نگاهی به این نمایش
با وجود آنکه در نمایش دردونه خیمه نیز از همان الگوهای رایج نمایشهای خیمه شب بازی برای خنداندن و سرگرم کردن تماشاچی استفاده شده است اما اکثر ماجراها و شخصیتهایی که مبارک در طول ماجراجویی خود با آنها مواجه میشود به دنیای امروز تعلق دارند. در واقع تنها یک اتفاق یعنی رویارویی مبارک و مرشد با دیو سیاه است که بیننده را به یاد ماجراهای قدیمی و همیشگی مبارک در خیمه میاندازد. سایر رویدادهای این نمایش کم و بیش بر اساس زندگی مردم دنیای امروز شکل گرفته است.
به طور کل میتوان گفت در این نمایش تعادل خوبی میان ماجراجوییهای کلاسیک مبارک با ماجراجوییهای مدرن او وجود دارد و حتی کفه بخش مدرن و امروزی رخدادها سنگینی میکند. بخش عمده ماجراهای این نمایش از طریق گفتگوی مبارک و مرشد نقل میشود. به این ترتیب سایر شخصیتها از نظر حضور در خیمه و تعامل با این دو نفر نقش کمرنگی در روایت دارند. البته این موضوع لطمهای به هدف اصلی نمایش یعنی سرگرم کردن و خندان مخاطب نزده است.
نمایش سلامان و مبارک
نمایش «سلامان و مبارک» تنها تئاتر حاضر در بخش سنتی هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک بود که از جانب استانی غیر از تهران در این رویداد هنری حضور داشت. این نمایش از سوی استان البرز و شهر کرج در جشنواره امسال شرکت کرده بود.
عوامل تولید نمایش
نویسنده و کارگردان: محمود دهقان هراتی
عروسک گردان: پژمان پهلوانی
طراح عروسک: نادر هاشمی
آهنگساز: پژمان پهلوانی
نوازندگان: رامین پور اصل، بردیا سراج، یزدانمهر مشیدی، امیر رفیعا
دستیار کارگردان: حامد هادوی
مدیر صحنه: علی قربانپور
منشی صحنه: الهام احمدی
خلاصه نمایش
پادشاهی که مبارک به او خدمت میکند مشتاقانه در آرزوی داشتن فرزند است اما همسر او دیگر زنده نیست. بالاخره روزی دعاهای پادشاه مستجاب میگردد و او صاحب فرزندی میشود که در دل یک گل حضور دارد. به دلیل آنکه فرزند پادشاه کلمهای جز سلام بر زبان نمیآورد او نام پسر خود را سلامان میگذارد. مبارک به پادشاه میگوید که فرزندش به زبان دیگری صحبت میکند و او آن زبان را میداند. با تقاضای پادشاه مبارک زبان مذکور را به او میآموزد. پادشاه که از صحبت با فرزندش به زبان جدید حسابی به وجد آمده است تاج و تخت پادشاهی را به مبارک میبخشد و خود به درون گل میرود. او تصمیم میگیرد تا ابد همانجا درون گل نزد فرزندش بماند و این کار را انجام میدهد.
نگاهی به این نمایش
نمایش «سلامان و مبارک» یک نمایش سایه محسوب میشود که در آن از تکنیک مرسوم در نمایشهای سایه بازی کشورهای جنوب شرقی آسیا استفاده شده است. البته این نمایش از نظر فرم، شیوه اجرا و ظاهر عروسکهای کاغذی حاضر در آن شباهتهای محسوسی به نمایش عروسکی سنتی سایه بازی ترکیه یعنی «کاراگوز و هاجیوات» دارد. در چنین نمایشهایی عروسک گردانی که در پشت پرده حضور دارد عروسکهای کاغذی متصل به میله را مقابل منبع نور به حرکت وا میدارد و سایه آنها لحظات مختلف نمایش را خلق میکند. با دور و نزدیک کردن عروسکها به منبع نور میتوان صحنههای متفاوت و گوناگونی را پدید آورد.
در نمایش سلامان و مبارک سه شخصیت پادشاه، مبارک و سلامان وجود دارد که تمام آنها توسط یک عروسک گردان هدایت و نقشگویی میشوند. البته شخصیتهای فرعی مانند سربازان پادشاه نیز در این نمایش حضور دارند که حضورشان بسیار کوتاه است. دو شخصیت پادشاه و مبارک شخصیتهای اصلی این نمایش محسوب میشوند و حکم مرشد و مبارک در نمایشهای خیمه شب بازی را دارند.
در نمایش سلامان و مبارک نیز مانند نمایشهای خیمه شب بازی از ساز و آواز و یکه به دو کردن پادشاه و مبارک برای سرگرم کردن بیننده و خنداندن او استفاده میشود؛ البته نمایش خط داستانی مشخصی نیز دارد که همان ماجرای تولد سلامان و دلبستگی پادشاه به او است.
جنس شوخیهای نمایش سلامان و مبارک از جنس شوخیهای رایج در آثار خیمه شب بازی است که گاه نمونههای نسبتا متفاوتی نیز به آن اضافه شده است. به عنوان مثال پادشاه که نام خود را از یاد برده است اصرار دارد آن را بداند اما مبارک و سربازان مدام به او گوشزد میکنند که نام او همان پادشاه است و اصولا یک پادشاه نام دیگری ندارد. در مجموع میتوان گفت که نمایش سلامان و مبارک چندان از نمایشهای خیمه شب بازی دور نیست و تنها فرم متفاوتی را برای روایت داستان خود برگزیده است.
نمایش در خمره بمانیم
نمایش «در خمره بمانیم» یکی دیگر از آثار حاضر در بخش سنتی هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران مبارک بود که از سوی تهران در این رویداد هنری شرکت داشت.
عوامل تولید نمایش
نویسنده، کارگردان، نوازنده و مرشد: امیرحسین انصافی
عروسک گردان: فهیمه باروتچی
ساخت عروسک: سپیده داداشپور
ساخت دکور: الهه میرزایی، هانیه زحمتکش
نوازنده: علی جباری
موسیقی
خلاصه نمایش
پهلوان کچل و خانوادهاش به دلیل شیوع ویروس کووید-۱۹ خانه نشین شدهاند. از آنجا که آنها در خمره زندگی میکنند به خمره نشینی رو آوردهاند و حوصلهشان حسابی سر رفته است. با وجود آنکه خطر ویروس کرونا همچنان وجود دارد پهلوان کچل تصمیم به برگزاری مراسم گلریزان میگیرد. به این ترتیب مهمانان مختلفی به سراغ او میآیند که یکی از آنها مبارک است. البته حضور افراد مختلف در خمره تنها به مبارک محدود نمیشود و دیو کووید نیز چند مرتبه به سراغ پهلوان و خانوادهاش میآید. با این حال پهلوان کچل تسلیم دیو نمیشود و او را شکست میدهد.
نگاهی به این نمایش
نمایش «در خمره بمانیم» از گونه تئاتر خم بازی است که شباهت فراوانی با خیمه شب بازی دارد. بسیاری از شخصیتهای این دو گونه نمایش عروسکی سنتی ایران مشابه و مشترک با یکدیگر است و تنها تفاوتی که بین آنها وجود دارد به شیوه اجرا باز میگردد. نمایشهای خیمه شب بازی با عروسکهای متصل به ریسمان اجرا میشوند اما در نمایشهای خم بازی عروسکهای دستکشی حضور دارند. خم نمایش خم بازی و خیمه نمایش خیمه شب بازی نیز تفاوت چندانی با یکدیگر ندارد.
قهرمان پرآوازه نمایشهای خم بازی پهلوان کچل است که در این نمایش نیز حضور دارد. هسته اصلی ماجراجویی پهلوان کچل و مبارک در نمایش در خمره بمانیم همان داستان رویارویی آنها با دیو بد طینت است که در نمایشهای قدیمی خم بازی نیز مشاهده میشود. با این حال رویارویی آنها در این نمایش رنگ و بوی مسائل روز به خود گرفته است. در این ماجرا شاهد معرفی دیو کووید هستیم که با حیلههای مختلف سر راه پهلوان کچل و مبارک قرار میگیرد؛ گاه در قامت پهلوان کووید به سراغ آنها میرود، گاه خود را به عنوان مامور تحویل غذای فوری معرفی میکند و گاه با ماهیت اصلی خود بر سر راهشان سبز میشود.
همان گونه که از نام این نمایش بر میآید موضوع اصلی آن در مورد ویروس کرونا است. هنگام روایت داستان و در میان شوخیها و ساز و آواز مرشد توصیههای بهداشتی متعددی نیز به بیننده میشود و او را به جدی گرفتن بیماری کرونا تشویق میکند. در این اثر نیز مانند نمایشهای خیمه شب بازی مرشد و نوازنده کنار عروسکها حضور دارند و تعامل مرشد با آنها بخش مهمی از روایت خرده قصههای نمایش را شکل میدهد. در مجموع میتوان گفت که نمایش در خانه بمانیم نتوانسته است پیوند خوبی میان قصههای سنتی رایج در نمایشهای خم بازی با مسائل و ماجراهای روز برقرار سازد.
تلاش برای حفظ میراث گذشته
همان گونه که در ابتدای متن پیش رو به آن اشاره شد در هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران-مبارک تمام آثار حاضر در بخش سنتی تنها به دو استان همسایه یعنی تهران و البرز تعلق داشت. این موضوع ما را با این حقیقت تلخ مواجه میکند که نمایشهای عروسکی سنتی ایران گونههای در حال انقراضی است که رد پای آنها را تنها در معدود نقاطی از کشور میتوان یافت. در جشنواره امسال از استان فارس و شهر شیراز که به نوعی زادگاه دو عروسک قدیمی «پهلوان کچل» و «مینا» محسوب میشود حتی یک نمایش نیز در بخش سنتی حضور نداشت؛ موضوعی که بسیار غمانگیز و ناامید کننده است.
با نگاهی به ساختار ساده نمایشهای عروسکی سنتی ایران این ناراحتی حتی بیشتر نیز میشود؛ چرا که با اندکی حمایت میتوان نمایشهای خیمه شب بازی را به طور گسترده در نقاط مختلف کشور اجرا کرد. این نمایشها میتوانند بخشی از برنامه تفریحی دانشآموزان در مدارس باشند. به این ترتیب استعدادهای جوان از همان دوران کودکی در محیط آموزشی کشف شده و پرورش داده میشوند.
از سوی دیگر باید به کم کاری در زمینه اجرای مستمر و منظم نمایشهای سنتی عروسکی اشاره کرد. اجرای نمایشهای سنتی عروسکی در شهرهای مختلف ایران به شکل روزانه یا هفتگی مگر چه هزینه گزافی در بر دارد؟ این نمایشها در صورت توجه و حمایت کافی میتوانند خودشان خرج خود را تامین کنند. کافی است نگاهی به کشور همسایه ترکیه بیاندازیم و وضعیت نمایش عروسکی سنتی سایه بازی این کشور به نام «کاراگوز و هاجیوات» را مشاهده کنیم. اتفاقا دو شخصیت کاراگوز و هاجیوات شباهتهای فراوانی به شخصیتهای حاضر در نمایشهای عروسکی سنتی ما نظیر پهلوان کچل یا مبارک دارند.
در شهر بورسا ترکیه موزهای به نام «کاراگوز» وجود دارد که به طور اختصاصی از تاریخچه نمایش عروسکی سنتی سایه بازی ترکیه محافظت میکند و پیشینه و تمام اطلاعات مربوط به آن را در اختیار بازدیدکنندگان قرار میدهد. در این موزه هر روز یک نمایش عروسکی سایه بازی با حضور کاراگوز و هاجیوات نیز اجرا میشود. موزه مذکور یکی از اماکن گردشگری مشهور شهر بورسا است و سالانه گردشگران فراوانی را از نقاط مختلف جهان به خود جذب میکند. نمایش کاراگوز علاوه بر این موزه در نقاط مختلف ترکیه و در اماکنی نظیر سالنهای نمایش، مراکز خرید و مدارس نیز اجرا میشود و نزد مردم این کشور بسیار محبوب است. تماشای این نمایش در ماه رمضان اکنون به یک سنت تبدیل شده است و هر سال در ترکیه هنگام فرا رسیدن ماه رمضان بازار اجرای نمایشهای سنتی سایه بازی بسیار داغ میشود.
در ماه رمضان سال گذشته به دلیل شیوع ویروس کرونا یک هنرمند ترک به نام «سوات ورال» همراه با اعضای گروه خود نمایش سنتی کاراگوز و هاجیوات را هر شب پس از افطار از طریق اینترنت و شبکههای اجتماعی برای مردم ترکیه اجرا میکرد. بازخوردهای مثبتی که او و همکارانش دریافت کردند موجب شد اعلام کنند این کار را پس از ماه رمضان نیز انجام خواهند داد و برای حضور مستمر کاراگوز و هاجیوات در دنیای مجازی تلاش مستمر خواهند نمود.
حال که با هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی تهران-مبارک پای عروسکهای کهنسال حاضر در نمایشهای عروسکی سنتی ایرانی از طریق فضای مجازی به خانههای مردم ایران باز شده است حداقل میتوان به این حضور مجازی تداوم بخشید و از استمرار آن حمایت کرد. متاسفانه ما هیچ کاری برای بیرون کشیدن نمایشهای عروسکی سنتی خود از کام مرگ نمیکنیم و تنها نظارهگر خاموشی و فراموش شدن تدریجی آنها هستیم.
لزوم به روز کردن مفاهیم موجود در نمایشهای عروسکی سنتی
در جشنواره نمایش عروسکی امسال تلاش خوبی از سوی سازندگان آثار بخش سنتی این رویداد هنری برای مطرح کردن مسائل روز جامعه مشاهده شد. با این حال در نمایشهای عروسکی خیمه شب بازی گاه مفاهیمی مطرح میشود که از ارزش کار عوامل تولید این آثار میکاهد. یکی از این موارد که در برخی از آثار حاضر در جشنواره امسال نیز قابل مشاهده بود (خوشبختانه تعداد آنها زیاد نبود و محدود به یکی دو مورد میشد) شوخی مرشد با رنگ پوست مبارک، تمسخر آن و اشاره به این ویژگی خدادادی به عنوان یک نقطه ضعف بود. حال آنکه در دنیای امروز تمسخر ظاهر افراد و ویژگیهای خدادادی آنها نظیر جثه یا رنگ پوست امری منسوخ است. مطرح شدن چنین مفاهیمی در یک محصول فرهنگی-هنری آن هم در دنیای امروز نه خنده دار است نه اخلاقی و نه موضوعی که بسیاری از افراد جامعه بتوانند آن را بپذیرند.
نمایشهای عروسکی سنتی ما آثار جذاب و سرگرم کنندهای به شمار میروند که با گذشت این همه سال همچنان تازگی و جذابیت خود را حفظ کردهاند. مهمتر از همه آنکه این نمایشها از قابلیت تکامل و به روز رسانی بالایی برخوردارند و چنانچه در جشنواره امسال نیز مشاهده شد میتوانند خود را با موضوعات روز تطبیق دهند. بنابراین بهتر است مفاهیم ناپسند غیر انسانی، غیر اخلاقی و توهینآمیز را از آنها حذف کنیم تا این آثار مناسب ترویج در عصر جدید و دنیای امروز باشند. به خصوص آنکه این نمایشها مخاطب عام دارند و به دلیل حضور عروسکهای گوناگون و خوش سر و زبان در آنها برای کودکان بسیار جذاب هستند. از همین رو نباید مفاهیم ناپسند از زبان این عروسکها بیرون بیاید و در بین نسل جوان رواج یابد.
در پایان باید به این نکته اشاره کرد که میراث نمایشهای عروسکی سنتی ایرانی واضح و غیر قابل انکار است. عروسکهای محبوبی مانند کلاه قرمزی از دل همین نمایشها متولد شدند و رشد کردند. جدال کلامی کلاه قرمزی و آقای مجری یادآور بگو مگوی همیشگی مبارک و مرشد است. دوستان کلاه قرمزی نیز همراهان همیشگی مبارک در خیمه را به یاد ما میآورند. در واقع برنامه کلاه قرمزی شکل امروزی نمایشهای بارگاه سلیم خان است. بر این اساس مسئولان فرهنگی و هنری کشور باید تمام تلاش خود را به کار گیرند تا این میراث کهن و ارزشمند برای آیندگان حفظ شود و از دل آن عروسکهای تازه متولد شوند. البته این کار عزم راسخ، سرمایه گذاری دقیق و تلاش و پشتکار جدی طلب میکند و خود به خود قابل انجام نیست.