نگاهی به حواشی حاجی فیروز دود زده و ماهیت سالی یک روزی
فرصتی برای تبارشناسی شجرهنامه یک سیاه
ایران تئاتر – سید رضا حسینی: در نوروز امسال شخصیت «حاجی فیروز» طبق روال هر سال در کوچه و خیابان شهر حضور داشت. با این حال انتشار تصویر بخشنامه «معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران» در فضای مجازی موجب شد که این شخصیت نمایشی قدیمی و در حال احتضار برای چند روز حضور پررنگی در فضای مجازی و رسانه های رسمی داشته باشد!
شخصیت «حاجی فیروز» را میتوان قل سوم از برادران سه قلوی «مبارک» ، «سیاه» و «حاجی فیروز» لقب داد که این خانواده سرخ پوش و سیاه چهره را در نمایشهای خیابانی سنتی نمایندگی میکند. در روزهای قدیم و در زمانی که شخصیت سیاه معمولا در نمایشهای تخت حوضی و سیاه بازی حضور داشت و شخصیت مبارک نیز درون خیمه جا خوش کرده بود و اغلب در نمایشهای خیمه شب بازی با مرشد و عروسکهای ریز و درشت بگو مگو میکرد، حاجی فیروز تنها یک بار در طول سال بیرون از فضای تماشاخانهها در کوچه و خیابان خودی نشان میداد؛ او در آستانه فرا رسیدن نوروز به یکباره ظاهر میشد، ساز در دست میگرفت و با پایکوبی در خیابانها آمدن فصل بهار و سال جدید را نوید میداد. در واقع خود او نیز بر این حقیقت واقف بود و با شعار «حاجی فیروزم، سالی یک روزم» آن را تایید میکرد.
با این حال این سه برادر اکنون مدتهای مدیدی است که در فضای جشنواره ها نفس می کشند. گاه حرف و حدیثی هم پیرامونشان مطرح شود یا با برگزاری جشنوارهای مجالی فراهم می شود تا چند صباحی به تیتر نخست اخبار بیایند و بعد از مدت کوتاهی دوباره به تاریکخانه فراموشی باز گردند. در روزهای نخست سال نو ، انتشار تصویر بخشنامه معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران بازار بحث در مورد شخصیت حاجی فیروز را میان کاربران فضای مجازی، اهالی هنر، فرهنگ و حتی سیاست داغ کرد.
در بخشنامه مذکور که تاریخ آن به دوم فروردین سال۱۴۰۰ خورشیدی باز میگردد و به ابلاغیه نوزده اسفند سال ۱۳۹۹ اشاره دارد، به شهرداران مناطق بیست و دو گانه پایتخت و مدیران کل سازمانها و شرکتهای وابسته به معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران توصیه شده است از نمایش شخصیت حاجی فیروز با صورت سیاه در جشنها و کارناوالهای نوروزی اجتناب کنند. دلیل این امر پیشگیری از سوء برداشتهای احتمالی در مورد حاجی فیروز اعلام شده است که ریشه در بحثهای انتقادی مربوط به نژادپرستانه بودن شخصیت او دارد. البته در این بخشنامه به ادعاهای مربوط به ریشههای اساطیری حاجی فیروز نیز اشاره شده و آن را به عنوان جنبه دیگر شخصیت او بر شمرده است.
با وجود آنکه موارد مطرح شده در متن بخشنامه مذکور، که تصویر آن به این مطلب ضمیمه شده است، تنها سازمانهای زیرمجموعه معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران را در بر میگیرد و مهمتر از آن نه وحی منزل است و نه لایحه تصویب شده در مجلس، واکنشهای متعدد و اظهارات متفاوتی نسبت به آن ابراز شد. اظهارنظرها و انتقاداتی که در ادامه مطلب پیش رو به آنها اشاره خواهد گردید.
واکنش چهرههای سیاسی به حواشی حاجی فیروز
انتشار متن بخشنامه مذکور واکنشهایی را در تایید و نکوهش محتوای آن میان کاربران فضای مجازی به همراه داشت. این واکنشهای متناقض معاونت شهرداری تهران در امور اجتماعی و فرهنگی یعنی «محمدرضا جوادی یگانه» را بر آن داشت تا در مورد بندی از این تصمیم تاکید کند. او در حساب کاربری رسمی خود در فضای مجازی نوشت: «حاجی فیروز ریشههای اساطیری هم دارد، اما سوء برداشت نژادی از چهره سیاه او را نمیتوان انکار کرد. ضمن دعوت از اصحاب علم و هنر برای پژوهش و گفتگو برای روشنتر شدن ابعاد موضوع، شهرداری تهران از این پس و تا آن زمان، در برنامههایش از حاجی فیروز با صورت سیاه استفاده نمیکند.»
به این ترتیب عضو ارشد شهرداری تهران فضا را برای تحقیق بیشتر در مورد ریشههای شخصیت حاجی فیروز و به چالش کشیدن تصمیم اخیر مجموعه تحت سرپرستی خود در مورد خودداری از نمایش این شخصیت با چهره سیاه باز گذاشت.
این سخن یک مغالطه آشکار است
برخی از اهالی فرهنگ و هنر و حتی چهرههای سیاسی و مدیریتی مرتبط با شهرداری تهران به این تصمیم واکنش نشان دادند. به عنوان مثال «محمد جواد حق شناس» رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای اسلامی شهر تهران ضمن انتقاد از سخنان مطرح شده در مورد حاجی فیروز در بخشنامه مذکور و اشاره به لزوم اصلاح آن، واکنش خود در فضای مجازی را این گونه ابراز داشت: «این سخن یک مغالطه آشکار است و نشان از عدم دقت و مطالعه کافی دارد.»
در کجای فرهنگ ایرانی دوگانه نژاد سیاه / سفید دارای موضوعیت بوده؟!
سخنگوی شورای اسلامی شهر تهران و عضو هیات رئیسه این شورا یعنی «علی اعطا» نیز یکی دیگر از کسانی بود که به اظهارات محمدرضا جوادی یگانه واکنش نشان داد. او در حساب کاربری رسمی خود در فضای مجازی نوشت: «برای دکتر جوادی به عنوان یک جامعه شناس با دانش احترام فراوان قائلم؛ اما به عنوان یک فرد علاقهمند با مختصر مطالعاتی در حوزه فرهنگ و ادبیات ، منطق اقدام ایشان را درک نمیکنم. فارغ از ریشهها، در کجای فرهنگ ایرانی دوگانه نژاد سیاه / سفید دارای موضوعیت بوده؟!»
البته سخنگوی محترم شورای اسلامی شهر تهران در ادامه اظهار نظر خود در فضای مجازی به واقعی بودن و وجود داشتن این «موضوعیت» اعتراف میکند و تنها آن را کمرنگ میشمارد. او در این مورد نوشته است: «این نامه از یک مرجع رسمی در حوزه مدیریت فرهنگی چیزی جز پذیرش و رسمیت دادن به یک دوگانه ناموجود -یا حداقل بسیار کمرنگ- نیست. شهرداری دستگاه اجرایی است. پژوهش و گفتگو و کشف حقایق را به ساحت خاص خود بسپارید و دستور به توقف یک امر دایر فرهنگی و دستور ناپذیر ندهید.»
واکنش اهالی فرهنگ و هنر به حواشی حاجی فیروز؛
این موضوع یک سوء تفاهم است
علاوه بر چهرههای سیاسی و مدیریتی اهالی فرهنگ و هنر نیز نسبت به موضع معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهر تهران در مورد شخصیت حاجی فیروز واکنش نشان دادند. بازیگر کهنهکار تئاتر و سینمای ایران «علی نصیریان» که تجربیات فراوانی در زمینه اجرای نمایشهای سنتی و تخت حوضی به عنوان بازیگر و کارگردان دارد به بحثهای اخیر این گونه واکنش نشان داد: «برایم قابل باور نیست که از چهره سیاه حاجی فیروز برداشتهای نژادپرستانه بشود و این موضوع یک سوء تفاهم است. چهره سیاه حاجی فیروز ارتباطی به نژاد ندارد و برگرفته از نمایشهای سنتی ایرانی است. حاجی فیروز و عمو نوروز مژده بهار، تغییر فصل و سال جدید را میدهند. شخصیت مبارک و سیاه در خیمه شب بازی و تخت حوضی سنتی ما نیز از شخصیتهای اصلی هستند و ربطی به نژاد ندارند.»
علی نصیریان عمو نوروز را نیز همراه با مبارک، سیاه و حاجی فیروز در ردیف دلقکهای شناخته شده در نمایشهای سنتی ایران قرار داد و اظهار داشت: «عمو نوروز، مبارک و سیاه دلقکهای معروف نمایشهای سنتی ایران هستند. همان گونه که در هنرهای نمایشی کشورهای دیگر هم دلقک وجود دارد. کار این دلقکها ایجاد لحظههای طنز است. شخصیتهای نمایشهای سنتی ما نگاه نژادپرستی ندارند و ما در این نمایشها کاری به نژاد سیاه و سفید نداریم. اساس کار حاجی فیروز و عمو نوروز به سنتهای نمایشی ایران بر میگردد و بشارت دهنده فصل نو و بهار هستند.»
شخصیت گرفتاری که برای یک لقمه نان بیاستعدادی خود را به رخ میکشد
درایام تعطیلات نوروز هنرمندان و صاحب نظران بسیاری به این تصمیم واکنش نشان دادند محمود عزیزی، رحمت امینی ، حمید رضا نعیمی و بسیار هنرمندان دیگر در واکنش به این اقدام مطالب مفیدی را منتشر کردند. اما در این میان «حسین کیانی» واکنشی متفات داشت. او در فضای مجازی به بازگویی مشاهدات خود در روز ۲۹ اسفند ماه ۹۹ از سطح شهر تهران پرداخت و به دو حاجی فیروز پیر و جوان اشاره کرد که هنگام بازگشت از توچال در میدان تجریش با آنها برخورد کرده است. به گفته او حاجی فیروز پیر توان چندانی برای جلب نظر عابران نداشت و حاجی فیروز جوان با سر و وضع بهتر و شور و حال بیشتر توانسته بود عدهای را به دور خود جمع کند. کیانی خصلت بیاستعدادی در اجرای نمایش را به عنوان ویژگی مشترک این دو حاجی فیروز برشمرده و در بخشی از نوشته خود نظرش در مورد حواشی اخیر را این گونه ابراز داشته است: «اتوبوس که از همهمه میدان تجریش دور شد و پیش از اینکه خبر مضحک ممنوعیت استفاده از حاجی فیروز در مراسم نوروزی توسط شهرداری سر زبانها بیافتد، با خودم در باره حاجی فیروز و کاراییاش در روزگار امروز فکر میکردم و چقدر نچسب و بیهوده و بیخاصیت به نظرم میآمد. هر چقدر هم برخی از دوستداران فرهنگ نمایشی ایرانی از این سو و آن مدرک و پژوهش و استدلال بیاورند و ریشههای این شخصیت را به اسطوره سیاوش و تمدنهای کهن فلات ایران برسانند که از نظر دانش اسطوره شناسی هم اشتباه نیست، اما جامعه ما مدتها است که شخصیت حاجی فیروز و دیگر شخصیتهای کهن الگویی نمایشی ایران را از دایره فرهنگ تماشاگان خود بیرون رانده و فرهنگ داشتن اسطورههای نمایش و آئینی و به عبارتی دارایی فرهنگ آئینی نمایشی خود را از دست داده است.»
در واقع کیانی معتقد است حتی پیش از جنجالهای اخیر نیز شخصیت حاجی فیروز سهمی از فرهنگ نمایش ایران نداشت و حضور او در خیابان تنها جنبه معیشتی داشت. او در ادامه نوشته خود در فضای مجازی یادآوری کرده است: «برای همین سالها است که حاجی فیروز دیگر شادی آوری و پیام آوری نوروز و بهار را با لباس سرخ خود نمیکند و نمون و نماد آئینی بازگشت از دنیای مردگان با چهره سیاهش نیست، بلکه موجود مفلوک و بیاستعداد و غمزده و گرفتاری است که شب عید برای لقمهای نان بدون اینکه از ویژگیهای کاری که میکند کمترین آگاهی داشته باشد، بیاستعدادی خود را به رخ میکشد.»
کیانی در یادداشت کوتاه خود در فضای مجازی ضمن اشاره به بیاطلاعی مسئولان شهرداری از ویژگیهای شخصیت حاجی فیروز جنجالهای ایجاد شده پیرامون او را بیهوده میداند و معتقد است: «حاجی فیروز سالها است مُرده و چیزی از استخوانهای او هم باقی نمانده است. همه شخصیتها و اسطورههای آئینی نمایشی فرهنگ ایران زمین چنین شدهاند.»
موارد اشاره شده نمونههایی از واکنشهای اهالی فرهنگ و هنر نسبت به بخشنامه معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در مورد شخصیت حاجی فیروز بود. البته اختلاف نظر در مورد ریشههای هویتی این شخصیت نمایشی و شجرهنامه او موضوع جدیدی نیست .
نمادی از بازگشت از دنیای مردگان
پیش از حرف و حدیثهای اخیر نیز تردیدهایی در مورد نژادپرستانه بودن شخصیت حاجی فیروز وجود داشت و هر از گاه شبهات و انتقاداتی در این زمینه توسط برخی از چهرههای فرهنگی مطرح میشد. کارگردان نامآشنای تئاتر و سینمای ایران یعنی «بهرام بیضایی» چنین شبهاتی در مورد شخصیت «سیاه» در نمایشهای تخت حوضی را سادهاندیشی دانسته و ریشههای این شخصیت حاضر در نمایشهای سنتی ایران را به اسطورههای ایران باستان از جمله اسطوره باروری مرتبط دانسته . بیضایی چهره سیاه شخصیت اصلی نمایشهای تخت حوضی یعنی سیاه را نمادی از بازگشت به زندگی و بازگشت از دنیای مردگان میداند.
ارتباط چهره سیاه شخصیت حاجی فیروز با فرضیه بازگشت از دنیای مردگان توسط «مهرداد بهار» نویسنده و پژوهشگر ایرانی نیز مطرح شده است. او که فرزند شاعر پر آوازه ایران «ملکالشعرای بهار» است ریشههای شخصیت حاجی فیروز را در اسطورههای تموز میان رودان باستان جستجو کرده و آن را برگرفته از ایزد کشاورزی و موجودات چهارپا میداند. از دید بهار لباس قرمز حاجی فیروز اشاره به خون سرخ شخصیت اسطورهای شاهنامه یعنی «سیاوش» دارد و چهره سیاه شده از دود او نیز عبور سیاوش از آتش را باز مینمایاند.
اسطوره دوموزی
وابستگی شخصیت حاجی فیروز به اساطیر سومری از زبان «کتایون مزداپور» زبان شناس و پژوهشگر زبانهای باستانی نیز بیان شده است. او ضمن تایید نظریات بهار ریشه شخصیت حاجی فیروز را «دوموزی» میداند؛ شخصیتی اساطیری که همراه با سازهایی شبیه به سازهای رایج حاجی فیروز به دنیای مردگان سفر کرد تا توجه همسر خود «اینانا» را جلب کند و او را به عالم زندگان باز گرداند. در این میان پیوند شخصیت حاجی فیروز با داستان سیاوش و عبور او از آتش نظریات دیگری را نیز در مورد پیشینه و ماهیت حاجی فیروز رقم زده است. بر اساس این نظریات شخصیت حاجی فیروز نمادی از نگهبانان آتش و مغها در دوران باستان است و لباس قرمز او نیز نشان از سرخی آتش دارد.
از سوی دیگر «میر جلالالدین کزازی» به عنوان یکی دیگر از چهرههای شناخته شده ادبی ایران معتقد است که سیاهی چهره حاجی فیروز میتواند نمادی از شب باشد. شب تاریک که خود نمادی از فصل زمستان است و با آمدن بهار و کم رمق شدن سرما طبیعت شادابی و جنب و جوش را از سر میگیرد. در مجموع با وجود تلاشهایی که برای یافتن سرنخهایی از شخصیت حاجی فیروز در اساطیر باستانی صورت گرفته معمولا ارتباط این شخصیت با سرچشمههای باستانی خود از نظر فلسفه وجودی به روشنی بیان نشده و مورد توضیح و شفاف سازی جدی قرار نگرفته است.
فرست سوء استفاده برای اختلاف انگیزان
هرساله در آستانه نوروز گروهی نیز با انتشار مطالب شبهه تاریخی و بی بنیاد سعی در ایجاد پیوند میان یه واقعه تاریخی با این شخصیت دارند. اما نظریه پیوند حاجی فیروز با «پیروز نهاوندی» براساس قدمت این شخصیت که به قرن ها پیش از واقعه تاریخی می رسد قابل استناد نیست.. برخی بر این باورند که حاجی فیروز نمادی از قاتل خلیفه دوم مسلمانان «عمر ابن خطاب» یعنی پیروز نهاوندی است؛ نظریهای که هیچ سندی مبنی بر صحت آن در دست نیست و معمولا برای تفرقهافکنی و عرب ستیزی مورد استفاده قرار میگیرد.
اما برگزاری یازده کاروان شادی شهرداری تهران و انعکاس گسترده و موفق آن در فضای مجازی در نوروز 1400 و افزایش تاثیر هجمه تفرقه افکنان در فضای مجازی را شاید بتوان دلیل و انگیزه صدور دستورالعمل معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران دانست.
ضرورت تبیین ریشه تاریخی یک شخصیت
در این میان این پرسش همواره از سوی منتقدان حاجی فیروز مطرح بوده که اگر او چنین شجرهنامه پر و پیمانی دارد و اصل و نسبش به شخصیتهای والای اساطیری و باستانی ایران و جهان میرسد پس چرا از ادا کردن درست کلمات عاجز است، در خیابان به لوده بازی میپردازد و کلمه «ارباب» را مدام بر زبان میآورد؟ پاسخ این پرسش کند و کاو در مورد پیشینه حاجی فیروز و شجرهنامه او و برادرانش یعنی سیاه و مبارک را از دوران باستان به تاریخ معاصر ایران منتقل میکند. ضرورتی که فقدان آن زمینه اختلاف نظرها شده است.
آیا حاجی فیروز متولد دوران برده داری است ؟
«شبان میرشکرایی» پژوهشگر و مردم شناس ایرانی شخصیت حاجی فیروز را جزو نمادهای کهن نوروز نمیداند و از او، خلق و خو، رفتار و کارهای مرسومش به عنوان یک رسم نوروزی نه چندان قدیمی یاد میکند. میرشکرایی معتقد است بر اساس اسناد موجود حاجی فیروز فردی بود که در دوران قاجار زندگی میکرد و با پوشش و رفتار منحصر به فرد خود مردم را سرگرم مینمود. این اعمال و رفتار خیلی زود مورد تقلید دیگران قرار گرفت و انجام آن در مقیاس گستردهتری باب شد. در واقع او نظریه رایجی که حاجی فیروز را نماد نگهبانان آتش در دوران باستان معرفی میکند مردود میداند.
البته این نظر منحصر به میرشکرایی نیست و پژوهشگران دیگری نظیر «جعفر شهری» نیز نظریات مشابهی را در مورد شخصیت حاجی فیروز ابراز داشتهاند. او که دو مجموعه پژهشی موثر و قابل توجه در زمینه واکاوی تاریخ تهران داشته است شخصیت حاجی فیروز را یک پدیده نمایشی نوظهور که به دوران معاصر تعلق دارد بر میشمارد و ارتباط چندانی میان او با اساطیر باستانی قائل نیست. نظریات جعفر شهری بر پایه رواج یافتن زندگی ساکنان آفریقایی تبار ایرانی در پایتخت و حضور آنها در نمایشهای تخت حوضی دوران قاجار استوار است. بسیاری از این افراد به عنوان برده در منازل اعیانی پایتخت نشینان خدمت میکردند و لفظ «ارباب» که در اشعار حاجی فیروز به وفور شنیده میشود نیز اشاره به حقیقت زندگی آنها در تهران به عنوان برده و خادم دارد. در واقع اگر رد پای شخصیتهایی نظیر مبارک، سیاه و حاجی فیروز را دنبال کنیم به دوران قاجار میرسیم و پیش از این دوران به سختی میتوان اثری از این شخصیتها را در آثار نمایشی یافت.
شاید بسیاری از مردم از این موضوع بیخبر باشند که تا همین یک و نیم قرن قبل در ایران نیز مانند کشورهای همسایه و بسیاری از کشورهای جهان بردهداری رواج داشت و بخشی از بردهها از آفریقا به حوزه خلیج فارس وارد میشدند. این امر موجب شد در تاریخ ۱۸ بهمن ماه سال ۱۳۰۷ خورشیدی قانون منع خرید و فروش برده در خاک ایران توسط مجلس آن زمان تصویب شود. این قانون علاوه بر ممنوع کردن خرید و فروش برده در ایران امکانی را فراهم آورده بود تا هر انسانی به عنوان برده وارد خاک کشور ما شود بلافاصله تحت حمایت قانون ایران قرار گیرد و آزاد شود.
شاید به دلیل همین حقیقت تاریخی باشد که شاعر پرآوازه ایران «مهدی اخوان ثالث» نظر مثبتی نسبت به شخصیت حاجی فیروز نداشت و او را بقایای نفرت انگیز عهد توحش و بردهداری مینامید. علاوه بر آن اخوان ثالث معتقد بود که جز در تهران شخصیت حاجی فیروز را در هیچ نقطهای از ایران ندیده است؛ در واقع او حضور خیابانی این شخصیت مشهور نمایشهای سنتی در آستانه فرا رسیدن نوروز را تنها محدود و منحصر به پایتخت میدانست. افراد صاحب نظر دیگری نظیر «حمید دباشی» و «گلبرگ باشی» نیز نظرات مشابهی را در مورد حاجی فیروز و ماهیت برده او ابراز داشتهاند و بر لزوم تغییر بنیادین یا حذف این شخصیت حاضر در نمایشهای خیابانی سنتی ایران تاکید کردهاند.
لزوم توجه به باطن نمایشهای سنتی به جای ظاهر آنها
اگر به بخشنامه اخیر معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران فارغ از تصمیم عجولانه حذف چهره سیاه از برنامه های شهرداری تهران ، نگاه دوبارهای داشته باشیم و فارغ از احساسات کاذب، گرایشات سیاسی، منافع سیاسی یا اعتقادات کورکورانه مبنی بر اینکه سنتهای دیرین ما عاری از هر گونه خطا و انحراف است به آن بنگریم، خواهیم دید که این بخشنامه به شائبههای موجود در مورد ماهیت و ریشههای هویتی شخصیت حاجی فیروز اشاره داشته و تبلیغ و ترویج مجدد آن با همان ظاهر سنتی در شهرداری تهران را منوط به انجام تحقیقات بیشتر در مورد شناخت پیشینه و شجرهنامه این شخصیت پر حرف و حدیث دانسته است. در واقع اگر منطقی به قضیه نگاه کنیم تعرض و توهین این بخشنامه در بخش حذف او رخ داده و در عین حال به ساحت شخصیت حاجی فیروز (که گویی در نظر عدهای بیش از اندازه مقدس است) صورت نگرفته و تنها اهالی نظر به تفکر و تفحص بیشتر در پیشینه و ریشههای هویتی او تشویق شدهاند. البته زمان انتشار این بخشنامه در روزهای اول سال نو تاثیر احساسی آن را افزایش داده است.
همان گونه که چندی پیش در مطلب مرور نمایشهای بخش سنتی هجدهمین جشنواره نمایش عروسکی «تهران-مبارک» به آن اشاره شد و لزوم به روز کردن مفاهیم موجود در نمایشهای عروسکی سنتی گوشزد شد، در برخی نمایشهای خیمه شب بازی الفاظ و جملاتی شنیده میشود که با متر و معیارهای امروزی کاملا ناپسند است. البته این امر هیچ ارتباطی به رنگ صورت مبارک ندارد و از نوع نگاه دیگران به رنگ تیره پوست او سرچشمه میگیرد. نگاهی که گاه رنگ تمسخر به خود میگیرد و چهره سیاه مبارک را به عنوان یک نقطه ضعف یا عامل سرافکندگی مینگرد. شاید لازم باشد این نگاه تمسخرآمیز، منسوخ و ناخوشایند از این چهره زدوده شود .
فارغ از اینکه ریشههای هویتی شخصیتهای مبارک، سیاه و حاجی فیروز در اساطیر باستانی ایران قرار دارد یا از بردهداری دوران قاجار سرچشمه میگیرد، به تمسخر گرفتن رنگ پوست آنها و جلوه دادن آن به عنوان یک نقطه ضعف به هیچ عنوان و با هیچ توجیهی انسانی و اخلاقی در فرهنگ ایرانی ندارد.
همچنین به کار بردن الفاظ و جملاتی مانند «سیاه سوخته» یا «میزان سبزه بودن پوست مبارک بیش از اندازه است» یا «دلیل تیره بودن پوست مبارک متولد شدن او در نصفه شب است» که برای ایجاد فضای خنده آور به وفور در نمایشهای سنتی ما شنیده میشود، در فرهنگ ایرانی کاملا منسوخ، مذموم تلقی می شود. بر این اساس بیش از توجه به رنگ پوست شخصیتهای حاضر در آثار نمایشی سنتی باید محتوای این نمایشها مورد توجه قرار گیرد؛ به این معنی که به جای حذف صورت مساله یعنی حاجی فیروز، مبارک و سیاه باید جملات نژادپرستانهای که خطاب به آنها در نمایشهای سنتی ایرانی شنیده میشود، و وجودشان غیر قابل انکار است، به دقت مورد بازنگری قرار گیرد و برای همیشه از دل این نمایشها حذف شود.
امید میرود تمامی افرادی که در دو طرف جنجال اخیر قرار گرفتهاند با بردباری و سعه صدر بیشتر و در پیش گرفتن اعمال و رفتار منطقی شرایطی را فراهم آورند که ضمن پالایش نمایشهای سنتی از محتوای منسوخ و باعث شوند هنرهای نمایشی به ثبات، رونق و آرامشی بیشتر و در خور توجه دست یابد.