نگاهی به مجموعه نمایشهای نوروزی در تلویزیون تئاتر ایران
فرصت تماشای آیین اقوام ایرانی برای سال نو
روز ملی هنرهای نمایشی و امکان برابر برای همه
ایران تئاتر – سید رضا حسینی: روز هفتم فروردین ماه به عنوان «روز ملی هنرهای نمایشی» شناخته میشود و در تقویم رسمی کشور ثبت شده است..به مناسبت فرا رسیدن این روز و همچنین به پاس آغاز نوروز و شروع سال ۱۴۰۰ خورشیدی اداره کل هنرهای نمایشی برنامههای متعددی را ترتیب دیده که بخشی از آن هماکنون از پلتفرم تلویزیون تئاتر ایران در حال پخش است.فرصت تماشای آیین اقوام ایرانی برای سال نو به صورت یک امکان برابر برای همه .
همزمان با فرا رسیدن نوروز و هفتم فروردین ماه ۱۴۰۰ که مصادف با «روز ملی هنرهای نمایشی» است، اداره کل هنرهای نمایشی با همکاری انجمن هنرهای نمایشی برنامههایی را تدارک دیده است. این برنامهها را میتوان به دو گروه عمده تقسیم کرد که برنامههای نمایشی نوروزی و ویژه برنامه جشن روز ملی هنرهای نمایشی را در بر میگیرد.
ویژه برنامه جشن روز ملی هنرهای نمایشی امروز هفتم فروردین ماه ۱۴۰۰ از ساعت ۱۴ تا ۱۷ در پهنه رودکی برگزار میشود. این ویژه برنامه شامل برنامههای نمایشی متفاوتی است که تمام آنها با رعایت شیوه نامههای بهداشتی و فاصله گذاری اجتماعی در فضای باز مقابل تالار وحدت (پهنه رودکی) برگزار میشود. این برنامههای نمایشی عبارت است از:
اجرای نمایش خمبازی نوروزی، اجرای نمایش عیدانه، اجرای نمایش محفل سیاه و میارکهای نوروزی، اجرای نمایشهای آیینی دو قوم از اقوام ایرانی، اجرای نقالی و نوروزخوانی، اجرای مرشد و ضرب زورخانه، اجرای مراسم نورافشانی و قرائت پیام روز ملی هنرهای نمایشی، اجرای نمایش عروسکی ایران زمین، اجرای نمایش بابا نوروز و ننه سرما
بخش دیگر برنامههای تدارک دیده شده توسط اداره کل هنرهای نمایشی و انجمن هنرهای نمایشی برای آغاز سال جدید و نوروز 1400 ویژه برنامه نوروزی است. این ویژه برنامه به معرفی آیینهای نمایشی نوروزی اقوام ایرانی در قالب ده آیین نمایشی از ده استان کشور اختصاص دارد. هر کدام از این آیینها به شکل مجموعههای تصویری مستند طراحی شده است و رویدادی پژوهشی و بنیادی در حوزه نمایشهای ایرانی به شمار میرود. این ده مستند که به آیینهای نمایشی نوروزی اقوام ایرانی مربوط میشود با عنوان رویداد «نوروز نمایش» از سوم تا هفتم فروردین ماه هر روز ساعت ۱۴ از دو پلتفرم روبیکا و تلویزیون تئاتر ایران عرضه شده و برای عموم مردم قابل مشاهده است.
در مطلب پیش رو به رویداد نوروز نمایش خواهیم پرداخت و هر کدام از ده نمایش مستندی که بخشی از فرهنگ و آداب و رسوم نوروزی اقوام ایرانی را به تصویر کشیدهاند مرور خواهیم کرد.
نمایش آیین چهارشنبه سوری
نمایش «آیین چهارشنبه سوری» یکی از ده اثر در نظر گرفته شده برای پخش از پلتفرم تلویزیون تئاتر ایران در طول ایام نوروز 1400 است و نماینده استان خراسان رضوی (تربت حیدریه) به شمار میرود. این نمایش نمایانگر بخشی از فرهنگ و آداب و رسوم نوروزی قوم فارس است.
عوامل تولید نمایش
نویسنده و کارگردان: محمد حسن زاده
تحقیق و پژوهش: آرزو غلومی
مدیر تولید: مصطفی آهسته
دستیار کارگردان و طراح صحنه: سید محسن هاشمی
بازیگران: محمد شهریاری، رضا ایزدی، زهرا داور پناه، عسل عطاریان، مائده نیک زاد، زهرا محمدی، فاطمه امانی، مهدی عارف پور، میکائیل عابدی، جواد حسن زاده، نیلوفر کامیاب، ابوالفضل خوشحال، محمد یوسف زاده، سمیه فنودی، مریم کد خدا باقری، یاسمین مریخی، مصطفی آهسته، حکیمه خاکسار، سودابه کنعانی
نوازندگان: رضا جلیلی تبار، محسن بهشتی (خواننده)، امیر حسین آذرباد، رمضان اسماعیلی، محمود خسروی، مهدی غدیری
رقصندگان: حمزه طالقانی، سعید خسروی
مدیر تصویربرداری: وحید مهرجو
مدیر صحنه: امیرعلی حسن زاده
منشی صحنه: نرگس محمدی
دستیار طراح صحنه: سید ارشیا هاشمی
خلاصه نمایش
اهالی خانه خود را برای اجرای مراسم سه مرحلهای چهارشنبه سوری آماده میکنند. آنها ابتدا در هفت نقطه از حیاط خانه آتش روشن میکنند و با آرزوی دور شدن بلا از روی آن میپرند. سپس خاکستر آتش را درون آب روان میریزند و به خانه باز میگردند. پس از آن در مراسمی با حضور تمام اعضای خانواده نحسیهای سال قبل را در کوزهای محبوس ساخته و آن را میشکنند. در پایان نیز به شادمانی میپردازند و خود را برای صرف شام مهیا میکنند.
نگاهی به این نمایش
نمایش «آیین چهارشنبه سوری» مراسم مفصل چهارشنبه سوری در تربت حیدریه را به تصویر میکشد. این مراسم ابتدا با جستجوی جوانان برای یافتن هیزم آغاز میشود؛ آنها که اعضای خانواده پرجمعیتی را تشکیل میدهند به دل طبیعت میروند تا تکه چوبهای مناسب برای بر افروختن آتش را بیابند. پس از انجام این کار در هفت نقطه از حیاط خانه آتش روشن میشود. در نمایش آیین چهارشنبه سوری این هفت آتش مجزا پشت سر هم در یک ردیف قرار گرفتهاند و اعضای خانواده به صورت پی در پی از روی آنها میپرند.
پس از پایان مراسم پریدن از روی آتش که با خواندن شعر محلی «آلا به در بلا به در، دزد و هیز از دها به در» همراه است جوانان خانه خاکستر به جا مانده از آتش را درون آب روان یعنی در نهرها و جویبارهای اطراف خانه میریزند. پس از انجام این کار همگی به خانه باز میگردند تا مرحله بعدی مراسم چهارشنبه سوری را به انجام برسانند.
هنگامی که اعضای خانواده در فضای داخلی خانه دور یکدیگر نشستهاند بزرگ خانه کوزه سفالی خالی و جاداری را در دست میگیرد و سه شیء و ماده مختلف را درون آن میریزد؛ نخست زغال به نشان سیاه بختی، دوم نمک به نشان شوربختی و در پایان سکه که نشانهای از تنگدستی است. در واقع این عمل نمادی از جمع کردن سختیها و ناکامیهای سال قبل در یک نقطه است تا به طور کامل از خانه زدوده شود و مجالی برای تقابل مجدد با آنها در سال جدید باقی نماند.
پس از انجام این کار در کوزه با پارچهای پوشانده میشود و تک تک افراد خانواده کوزه را گرفته و آن را دور سر خود میچرخانند تا بلا از آنها رفع شود. با اتمام این عمل یکی از جوانان خانه کوزه را در میان تشویق و پایکوبی اهل منزل بالای پشت بام میبرد و آن را از فراز بام به کوچه پرتاب میکند تا نحسی از خانه زدوده شود. در پایان اهالی خانه به شادی و پایکوبی میپردازند و خود را برای خوردن آجیل و صرف شام آماده میکنند.
در نمایش آیین چهارشنبه سوری مابین هر کدام از مراحل سه گانه چهارشنبه سوری تعدادی از اهالی خانه همراه با موسیقی بومی به اجرای رقصهای محلی نظیر رقص چوب میپردازند و گوشههایی از آداب و رسوم نوروزی خراسان را به نمایش میگذارند. در مجموع موسیقی و شعر بخش قابل توجهی از این نمایش مستند را به خود اختصاص داده و فضای شادی به آن بخشیده است.
نمایش کوسا اویونی
نمایش «کوسا اویونی» نماینده استان آذربایجان شرقی در برنامه معرفی آیینهای نوروزی اقوام ایرانی در تلویزیون تئاتر ایران است و بخشی از فرهنگ و آداب و رسوم نوروزی قوم آذری را به تصویر میکشد.
عوامل تولید نمایش
نویسنده، کارگردان و پژوهشگر: مهدی صالحیار
بازیگران: علی پاسبانی، محمد کهنسال، فاطمه تیموری، هیلا نیلچی، پریا احمدزاده، جواد ندیمی، غلامرضا رزاقی، زهرا احمدزاده، حسن خدمتی، نقی یحیایی
موسیقی: محمد علیپور، احسان رونده
خلاصه نمایش
کوسا به دم خانههای مردم میآید و به بذله گویی و شعر خوانی میپردازد. او نوید آمدن بهار را میدهد و سعی میکند سر به سر دیگران بگذارد و با کارها و سخنان خود آنها را شاد کند. کاری که تکم گردان یا تکمچی نیز آن را به نوع دیگری انجام میدهد.
نگاهی به این نمایش
در نمایش «کوسا اویونی و آیین تکم گردانی» شخصیت آیینی کوسا و عروسک آیینی تکم به تماشاچیان معرفی میشوند. این دو نماد آیینی در روزهای پایانی اسفند جایگاه ویژهای نزد مردم آذربایجان دارند. شخصیت کوسا فردی شوخ، بذله گو و آوازخوان است و به نوعی میتوان او را شخصیتی مشابه با حاجی فیروز لقب داد. او سر به سر دیگران میگذارد تا بتواند آنها را شاد کند. عروسک تکم نیز در عمل یک بز نر چوبی است که گرداننده آن یعنی تکمگردان یا تکمچی همراه با این عروسک به دیگران نوید تغییر فصل و آمدن بهار میدهد. این کار معمولا با شعرخوانی همراه است و عروسک تکم علاوه بر نقش مکملی که در اجرای نمایش دارد به نوعی نقش یک ساز ساده برای ایجاد صدا را نیز ایفا میکند.
بخش اصلی نمایش کوسا اویونی با حضور شخصیت کوسا پیش میرود. لا به لای گفتگوها و بگو مگوهای او با دیگران رقص آذری نیز به نمایش در میآید که با موسیقی محلی همراه است. کوسا گاه اشعار شاد میخواند، گاه سعی در جلب توجه دیگران به خصوص دختران جوان دارد و گاه خود را به مردن میزند و خیلی زود دوباره زنده میشود تا دیگران را سرگرم و غافلگیر کند. تمام این کارها برای جلب نظر مخاطب و ایجاد شادی در او صورت میگیرد.
در یک سوم پایانی نمایش تکمچی نیز به کوسا و سایر شخصیتهای حاضر در محیط ملحق میشود و همراه با بز چوبی خود یا همان تکم به اجرای ترانههای شاد نوروزی میپردازد. با توجه به اینکه بخش مهمی از نمایش کوسا اویونی را گفتگوی کوسا با سایر شخصیتهای حاضر در نمایش تشکیل میدهد و تمام این گفتگوها به زبان ترکی است، بهتر بود برای این نمایش مستند زیرنویس فارسی در نظر گرفته میشد تا افراد ناآشنا به زبان ترکی نیز بتوانند مانند ترک زبانان با سخنان و شوخیهای شخصیت کوسا ارتباط برقرار کنند. در مجموع کوسا اویونی را میتوان یک نمایش مستند شاد لقب داد که بیننده را با بخشی از آداب و رسوم نوروزی مردم آذربایجان آشنا میکند.
نمایش نوروزانه
نمایش «نوروزانه» نماینده استان کردستان (مریوان) در برنامه معرفی آیینهای نوروزی اقوام ایرانی در تلویزیون تئاتر ایران به مناسبت نوروز 1400 است و بخشی از فرهنگ و آداب و رسوم نوروزی قوم کرد را به تصویر میکشد.
عوامل تولید نمایش
نویسنده و کارگردان: سوران حسینی
خلاصه نمایش
مردم آبادی خود را برای برگزاری آیین نوروزی آماده میکنند. کوچکترها پس از پوشیدن لباس نو به دیدار بزرگترها میروند و از آنها عیدی دریافت میکنند. سپس همگی به میدان اصلی آبادی میروند و در آنجا آتش بزرگی بر میافروزند. آیین نوروزی با پایکوبی به دور آتش و انجام بازیهای محلی ادامه مییابد.
نگاهی به این نمایش
نمایش «نوروزانه» آیین نوروزی مرسوم قوم کرد را به تصویر میکشد؛ مراسمی که هر سال در ابتدای نوروز در بسیاری از مناطق کردستان از جمله شهرهای بزرگ و آبادیهای کوچک برگزار میشود. نمایش ابتدا با دید و بازدیدهای نوروزی آغاز میشود. افراد کم سن و سال پس از بر تن کردن رخت نو به دیدار اهالی پا به سن گذاشته آبادی میروند و از آنها عیدی دریافت میکنند. کودکان گاه در گروههای چند نفره راهی خانه افراد کهنسال میشوند و با نوید دادن بهار به صاحبخانه از بزرگان خانه عیدی میگیرند.
بخش مهمی از آیین نوروزی سنتی کردستان به برافروختن آتش در یکی از میادین اصلی شهر یا آبادی اختصاص دارد. از صبح زود عدهای از مردم شهر یا آبادی به جمع آوری هیزم میپردازند و هیمه بزرگی را در نقطهای وسیع و از پیش تعیین شده بر پا میکنند. اهالی آبادی پس از دید و بازدید از بزرگان قوم مشعلی در دست میگیرند و راهی میدان آتش میشوند. آتش نوروز با مشعلهای اهل آبادی روشن میگردد و همه گرد آن جمع میشوند. مراسم نوروزی با موسیقی بومی و رقص مشهور کردی به دور آتش ادامه مییابد. انجام بازیهای محلی و سوارکاری نیز بخش دیگری از مراسم را تشکیل میدهد.
نمایش نوروزانه را میتوان یک نمایش کاملا مستند لقب داد که بدون هیچ گونه توضیح اضافه و به شکل بیواسطه بخشهایی از آیین نوروزی مشهور قوم کرد را به تصویر میکشد. در این نمایش دیالوگ چندانی وجود ندارد و اندک گفتگوهای ابتدای نمایش نیز به زبان کردی است. با این حال برای این گفتگوها زیرنویس فارسی در نظر گرفته نشده است تا مخاطب غیر کرد زبان از محتوای آن آگاه شود. البته با توجه به اینکه نمایش نوروزانه یک اثر داستانی نیست نبود زیرنویس قابل چشمپوشی است و لطمهای به آگاهی مخاطب از محتوای نمایش نمیزند.
نمایش شال اندازی
نمایش «شال اندازی» به معرفی بخشی از فرهنگ و آداب و رسوم نوروزی قوم بختیاری اختصاص دارد و نماینده استان خوزستان در برنامه معرفی آیینهای نوروزی اقوام ایرانی در تلویزیون تئاتر ایران به مناسبت فرا رسیدن نوروز 1400 است.
عوامل تولید نمایش
نویسنده و کارگردان: علی قاضی
بازیگران: پریا صالحی، الیاس فخرالدین، پارمیدا قاسمی، فاطیما قاسمی، فرخنده قاسمی، بنیامین قاسمی، پرنیا زیدی، اکبر جعفری شهنی، ساسان فرهادفر، سارا بهرامی، سید اشکان صالحی، سید عباس صالحی، گلنوش بهادری، مهسا صالحی، نگار فرج پور، هستی بلیتی زاده
تصویربرداری و تدوین: علی آل طیب
خلاصه نمایش
جوانان آبادی پس از تحویل سال نو برای جشن گرفتن نوروز رخت نو بر تن میکنند و از خانه بیرون میآیند تا آیین سنتی خود را انجام دهند. در این آیین شالی به دور کمر یکی از جوانان بسته میشود و او برای دریافت هدایای نوروزی راهی خانههای اهل آبادی میشود. سایر جوانان نیز با ساز و آواز جوان برگزیده را همراهی میکنند. هر کدام از اهالی آبادی تحفهای را به عنوان عیدی تقدیم جوان برگزیده میکند که به طور عمده مواد خوراکی است. پس از جمعآوری هدایای نوروزی جوانان آبادی به دل طبیعت میروند و با مواد خوراکی غذایی که معمولا آش است طبخ میکنند. مراسم با انجام رقصهای محلی و بازیهای سنتی ادامه مییابد و با صرف غذای طبخ شده ختم میشود.
نگاهی به این نمایش
در نمایش «شال اندازی» شاهد معرفی یکی از آداب و رسوم سنتی ایل بختیاری هستیم. آیین نوروزی شال اندازی در گذشته یکی از مراسم مهمی بود که هنگام فرا رسیدن سال نو توسط جوانان ایل بختیاری انجام میشد. به این ترتیب که آنها شالی را به دور کمر یکی از هم سن و سالان خود میبستند و همراه با ساز و آواز برای دریافت هدایای نوروزی راهی سیاه چادر اهالی ایل میشدند. امروز این مراسم علاوه بر ایل در برخی از آبادیها و روستاها نیز انجام میشود و جوانان به جای سیاه چادر به در خانه اهل آبادی میروند. نمایش «شال اندازی» این رسم نوروزی را در کوچه پس کوچههای یک آبادی کوچک به تصویر کشیده است.
نمایش با نشان دادن تلاش دختر نوجوانی برای تکمیل سفره هفت سین خانه آغاز میشود. او به در خانه همسایهها میرود تا آخرین سین باقی مانده سفره یعنی سیب را از آنها طلب کند. عاقبت او در کار خود موفق میشود و با دریافت سیب به سر سفره هفت سین باز میگردد تا همراه با اعضای خانواده سال را تحویل کند.
ادامه نمایش به معرفی مراسم شال اندازی اختصاص دارد. جوانان آبادی مرد جوانی را که برای دریافت هدایای نوروزی داوطلب شده است انتخاب میکنند و شال زردی را به دور کمر او میبندند. سپس با ساز و آواز راهی منازل اهل آبادی میشوند تا از آنها عیدی دریافت کنند. اهالی آبادی با شنیدن صدای ساز و دهل و اشعاری نظیر «دل دل نوروز ایکُنُم / شادی هر روز ایکُنُم» به معنی «برای آمدن نوروز بیقراری میکنم / هر روز شادی میکنم»و «غم برو شادی بیَو / محنت برو روزی بیَو» به معنی «غم برو شادی بیا / محنت برو روزی بیا» به در خانههای خود میآیند و تحفهای تقدیم جوانان میکنند.
پایان نمایش نیز حضور جوانان آبادی در دل طبیعت را به تصویر کشیده است و به طبخ آش توسط آنها اختصاص دارد. در این بخش از نمایش رقصهای محلی ایل بختیاری نظیر رقص چوب نیز به نمایش در میآید. نمایش «شال اندازی» از ساختار کاملا مستند برخوردار است و دیالوگهای چندانی در آن وجود ندارد. با این حال به لطف وجود زیرنویس فارسی بیننده نمایش از محتوای اشعاری که جوانان آبادی در طول دید و بازدید نوروزی خود میخوانند آگاه میشود. به این ترتیب تصویر نسبتا کاملی از یکی از رسوم سنتی ایل بختیاری در آغاز نوروز به مخاطب ارائه میگردد.
نمایش عروس گُله
نمایش «عروس گله» استان گیلان (لاهیجان) را در برنامه معرفی آیینهای نوروزی اقوام ایرانی نمایندگی میکند و بخشی از فرهنگ و آداب و رسوم نوروزی قوم گیلک را در تلویزیون تئاتر ایران به تصویر میکشد.
عوامل تولید نمایش
نویسنده و کارگردان: محمدصادق حسنی
کارگردان فنی: پوریا کریمی
بازیگران: مژگان پور قربان، یاسمن عبداله زاده، مینا حقانی، محمد صفری پور، بهروز نیکویی، رضا پیرو، علی کریم پور، سلیم انصافی، اشکان بخشی، مهناز ذوقی، محمد علیجانی، محمد رضا جعفری لفوت، منوچهر امیری، علی بیداووسی، احمد نوریانپور، شیما پاکزاد
موسیقی: اسد نوری، عبداله عبدالهی
فیلمبردار: نواب محمودی
صدابردار: جاوید حسینی
دستیار صدا: محمد رضا دستمردی
خلاصه نمایش
گروه غولها دختر جوانی که عروس گله نامیده میشود را به بند کشیده و او را به اسارت خود در آوردهاند. سردسته غولها دختر اسیر را عروس خود میداند و با این ادعا مردم را به چالش میکشد. پهلوانی از میان مردم بر میخیزد و این ادعا را رد میکند. او که پیر بابو نام دارد عروس گله را عروس خود میداند. این هماوردی پس از مقداری رجزخوانی به کشتی گرفتن در میدان زورآزمایی میانجامد. پیر بابو از غول میخواهد شاخ و دم خود را کنار بگذارد و سر و رویش را تمیز کند. غول نیز درخواست او را میپذیرد و پس از انجام این کار در زورآزمایی از پیر بابو شکست میخورد. پیر بابو عروس گله را از بند غولها میرهاند و او را از اسارت نجات میدهد.
نگاهی به این نمایش
نمایش «عروس گله» که با نام «عروس گله و پیر بابو» نیز شناخته میشود یکی از نمایشهای سنتی مردم گیلان است که حال و هوای نوروزی دارد. در گذشته این نمایش در آستانه فرا رسیدن بهار و سال نو در بسیاری از مناطق گیلان و حتی بخشهایی از مازندران اجرا میشد و پیامآور نوروز بود. اما امروز عروس گله و پیر بابو تقریبا فراموش شدهاند و اجرای ماجرای آنها در قالب نمایش خیابانی دیگر یک سنت نوروزی فراگیر به شمار نمیرود.
در ابتدای این نمایش دختران روستایی حضور گروه نمایش دوره گرد عروس گله را به اطلاع والدین خود میرسانند. اندکی بعد گروه نمایش دوره گرد با ساز و آواز از راه میرسد و تقابل پیر بابو و سردسته غولها را به تصویر میکشد. پس از پایان نمایش نیز بازیگران هدایایی از خانواده روستایی دریافت میکنند و به سراغ سایر آبادیها میروند. در نمایش عروس گله غولها دختر جوانی که عروس گله نامیده میشود را اسیر کردهاند و رئیس آنها او را عروس خود میخواند. اما پیر بابو این ادعا را نمیپذیرد و غول را به زورآزمایی در میدان کشتی دعوت میکند.
در نمایش عروس گله نمادهای متعددی مشاهده میشود که ارتباط نزدیکی با نوروز و اساطیر ایرانی دارد. به عنوان مثال پیر بابو به غول پیشنهاد میدهد بهتر است شاخ و دم و یال و کوپال خود را کنار بگذارد؛ چرا که هنگام کشتی برای او ایجاد مزاحمت میکند. غول نیز این پیشنهاد را میپذیرد و کشتی ادامه مییابد. پس از آن پیر بابو از غول میخواهد سر و روی سیاه خود را تمیز کند و با ظاهری آراسته به کشتی ادامه دهد. او نیز بار دیگر درخواست مرد پهلوان را میپذیرد و به کمک آرد سر و روی خود را سفید میکند. موارد مذکور اشاره به سنتهایی نظیر خانه تکانی دارد و یادآور زنده شدن زمین، رهایی یافتن طبیعت از مرگ و جایگزینی زیبایی به جای زشتی است. در پایان نیز غول از پیربابو شکست میخورد و پیروزی بهار بر زمستان را یادآور میشود. علاوه بر موارد یاد شده محتوای این نمایش بیننده را به یاد نبردهای شاهنامه میاندازد. در آنجا نیز نبرد انسانها با غولها نمادی از نبرد خیر و شر و تقابل نور با تاریکی است.
در زمان گذشته یعنی در دورانی که اجرای نمایش عروس گله رونق داشت و نوعی سنت نوروزی به شمار میرفت هر کدام از مناطق گیلان این نمایش آیینی را به شکل متفاوتی اجرا میکردند؛ به این معنی که جزئیاتی را به آن میافزودند یا از آن میزدودند. به عنوان مثال در این نمایش که توسط هنرمندان لاهیجانی اجرا شده است سردسته غولها لاهیجانی خطاب میشود و به این ترتیب نام خطهای که این نمایش درحال اجرا در آن است را به مخاطب یادآوری میکند.
تماشای نمایش عروس گله این افسوس را در مخاطب نکتهسنج بر میانگیزد که چرا چنین نمایشهایی در حال فراموشی کامل هستند و تلاش چندانی برای احیا، به روز رسانی و معرفی گسترده آنها به دیگران صورت نمیگیرد. چنین نمایشهایی حتی پتانسیل آن را دارند که از دل آنها فیلم سینمایی یا داستان مصور بیرون بیاید. در مجموع نمایش عروس گله که به طور کامل به گیلکی اجرا شده مخاطب را با یکی از داستانهای فولکلور گیلان که از حال و هوای نوروزی برخوردار است آشنا میکند. نکته مثبت این نمایش وجود زیرنویس فارسی در آن است که موجب میشود بیننده ناآشنا به گیلکی از محتوای گفتگوها و اشعار محلی آن آگاه شود.
نمایش نوروزخوانی
نمایش «نوروزخوانی» نماینده استان مازندران در برنامه معرفی آیینهای نوروزی اقوام ایرانی در تلویزیون تئاتر ایران به مناسبت نوروز 1400 است و بخشی از فرهنگ و آداب و رسوم نوروزی قوم مازنی را معرفی میکند.
عوامل تولید نمایش
نویسنده و کارگردان: محسن اردشیر
مشاور کارگردان و مدیر فیلمبرداری: داود طهماسبی
بازیگران: متین فلاح، محمد تقی نژاد، محمود محمودپور، شکیبا رنجبر، نگار فتاحی، مریم موسوی، لیلا روشنفکر، فاطمه اسدی، محمدرضا صفایی، فاطمه موسوی، حسین مرادپور
نوازندگان: علی عباسی، محمد میر شکار، مهدی رضائیان، امیر بهادر بابلی
خوانندگان: سیف الله کیازرمانی، ابراهیم رضائیان
دستیار کارگردان: فاطمه موسوی، محمود محمود پور
گروه فیلمبرداری، تدوین و عکاسی: محمد رمضانی، سینا حسینی، مژده میخ چین
خلاصه نمایش
نوروزخوان همراه با گروه موسیقی به خانه مردم میرود و برای آنها اشعار نوروزی میخواند. او آمدن سال نو را به مردم مژده میدهد، برایشان دعای خیر میکند و در ازای انجام این کار هدایایی را از آنان دریافت مینماید.
نگاهی به این نمایش
نمایش «نوروزخوانی» یا «مازنی بهار» به معرفی یکی از چهرههای نوروزی مازندران یعنی نوروزخوان میپردازد. در زمان گذشته سر و کله نوروزخوانان از نیمه دوم اسفند ماه در کوچه و خیابان مناطق مختلف این استان سرسبز پیدا میشد. آنها با اشعار شاد خود آمدن بهار و نوروز را نوید میدادند و با سر زدن به خانههای مردم از آنها هدیه دریافت میکردند. گروه نوروزخوانی معمولا شامل سه نفر است که یکی از آنها شعر میخواند، دیگری ساز میزند و نفر سوم هدایای مردم را جمع آوری میکند. البته این تعداد میتواند کمتر یا بیشتر باشد اما معمولا کمتر از دو نفر و بیشتر از چهار یا پنج نفر نیست.
در حال حاضر سنت نوروزخوانی به طور کامل در مازندران از بین نرفته است و در آستانه نوروز علاوه بر روستاها و آبادیهای کوچک در شهرهای بزرگ نیز میتوان حضور نوروزخوانان را مشاهده کرد. با این حال تعداد آنها نسبت به گذشته بسیار کمتر شده است و سنت نوروزخوانی رفته رفته رو به فراموشی میرود. در گذشته هدایایی که به نوروزخوان و همراهانش داده میشد اغلب شامل مواد خوراکی بود؛ اما امروز بیشتر پول نقد جای آن را گرفته است. البته در روستاها همچنان به سنت دیرینه هدایایی نظیر میوه یا برنج نیز در کنار پول نقد به نوروزخوانان اهدا میگردد.
بخش عمده نمایش نوروزخوانی به نشان دادن نحوه سرکشی نوروزخوان و همراهانش به خانههای مردم اختصاص دارد. گروه کوچک نوروزخوانی اندکی مقابل خانههای مردم توقف میکند، برایشان اسفند دود میکند و با زدن ساز و خواندن اشعار نوروزی آمدن سال نو را به آنها نوید داده و فرا رسیدن بهار را گرامی میدارد. اشعار نوروزخوان معمولا حاوی آرزوی خوشی و سلامتی برای اهل خانه است. در این اشعار برای جوانان خانه آرزوی عاقبت به خیری و سر و سامان گرفتن و برای سرپرستان خانواده نیز آرزوی سلامتی و رفتن به سفرهای زیارتی در سال پیش رو میشود. در مجموع اشاره به زیارت و ائمه بخشی از نوروزخوانی مازنی را تشکیل میدهد. در ابتدای هر شعر نوروزخوان آمدن نوروز را اعلام میکند و یکی از معروفترین ابیات نوروزخوانی چنین است: «باد بهارون بیَمو / نِئروز سِلطون بیَمو / مژده هادین دوستان ر / گل بیَمو گلستان ر» به معنی «باد بهاری آمد / نوروز سلطان (سلطان روزها نوروز) آمد / به دوستان مژده دهید / گل به گلستان آمد»
وجود زیرنویس فارسی در این نمایش آگاهی از معنی اشعار نوروزخوان را برای بیننده آسان کرده است. در پایان نمایش نیز بخشی از رقصهای محلی مازندرانی همراه با موسیقی محلی به تصویر کشیده میشود. در مجموع تمرکز اصلی نمایش نوروزخوانی بر معرفی شخصیت سنتی و آیینی نوروزخوان به بیننده استوار است.
نمایش آیین بهار
نمایش «آیین بهار» نماینده استان گلستان در برنامه معرفی آیینهای نوروزی اقوام ایرانی در تلویزیون تئاتر ایران به مناسبت نوروز 1400 است و به معرفی بخشی از فرهنگ و آداب و رسوم نوروزی قوم ترکمن میپردازد.
عوامل تولید نمایش
نویسنده و کارگردان: سعید کاظمیان
گروه ذکر خنجر و کوشت دپدی: محمد متقی، محمود قربان نیازی، میلاد قربان نیازی، اسماعیل صبوری، آرمان اقبالی، امین والی زاده، عدنان طغان پور، محمد نبی قوللر، نیما نیازی، نیما قره باش، بهروز سقلی
گروه موسیقی: میثم شاعری، اسحاق شیری، نور محمد آهمند، غفور قجقی، یاسین پوری، منصور قره بسلوم، بهروز سقلی
تصویربردار: رامین غراوی، پوریا نوروزی، فرزاد قره جه
تدوین: رامین غراوی
خلاصه نمایش
بخشیها و دوتار نوازان ترکمن صحرا آمدن نوروز را جشن میگیرند و رقصندهها با ذکر خنجر به استقبال بهار میروند.
نگاهی به این نمایش
نمایش «آیین بهار» از دیالوگهای اندکی بهره میبرد و به طور عمده بر معرفی تصویری آیینهای نوروزی مردم ترکمن صحرا تمرکز دارد. بخش عمده این نمایش به موسیقی بومی ترکمن صحرا اختصاص یافته و بخشیها در آن حضور پررنگی دارند. بخشیها راویان دوتار نوازی هستند که داستانهای فولکلور را در قالب ترانه همراه با نوای ساز برای دیگران روایت میکنند. بخش قابل توجهی از این ترانهها اشعار مختومقلی فراغی است که یکی از ادیبان برجسته مردم ترکمن به شمار میرود.
در بخش دیگر نمایش آیین بهار شاهد به تصویر کشیدن آیین ذکر خنجر هستیم. این آیین در واقع رقص محلی مردم ترکمن صحرا است که همراه با نواهای بومی این خطه اجرا میگردد. برای آگاهی بیننده از محتوای اشعار و نواهای بومی موجود در این نمایش از زیرنویس فارسی در آن استفاده شده است. با این حال در پارهای اوقات بخشی از زیرنویس از کادر تصویر خارج میشود و قابل خواندن نیست. در مجموع نمایش آیین بهار بخشی از آداب و رسوم و آیینهای نوروزی قوم ترکمن را به مخاطب معرفی میکند. این نمایش افراد ناآشنا با فرهنگ مردم این خطه را به چادرها میبرد و آنها را با موسیقی محلی و رقص بومی مردم ترکمن صحرا آشنا مینماید.
نمایش امیل و ممیل، کله باد
نمایش «امیل و ممیل، کله باد» نماینده استان لرستان در برنامه معرفی آیینهای نوروزی اقوام ایرانی در تلویزیون تئاتر ایران به مناسبت نوروز 1400 است و موضوع آن به معرفی بخشی از فرهنگ و آداب و رسوم نوروزی قوم لر اختصاص دارد.
عوامل تولید نمایش
نویسنده و کارگردان: بهزاد پاکدل
بازیگران: نرگس احمدی، میثم بارانی، سیده لیلا موسوی، نرگس تارا، آتوسا نیک سرشت، آوا عارف کیا، مریم آرش پور، نوشین آزادی، الهه گلریز، نوراله احمدی، درنا حیدری، یاسمن صابری، مژده رضایی کیا
طراح لباس: خدیجه موسیوند، طیبه مرادی فر
مدیر صحنه: مریم خورشیدوند
منشی صحنه: زینب حیدری
فیلمبردار: صادق عارف کیا، فرشید احمدی
خلاصه نمایش
ننه سرما که با گویش لری دایا سرما (دایه سرما) نامیده میشود از شب یلدا به سرزمین انسانها میآید و همه جا را از سوز و سرما پر میکند. او دو پسر به نامهای امیل و ممیل دارد که با او در ایجاد برف و سرما همکاری میکنند. شبی از شبها امیل از خانه بیرون میرود تا سرما را بر پهنه تمام کوهها و دشتها گسترده کند. غفلت او موجب میشود که زیر تخته سنگی گرفتار گردد و نتواند خود را از زیر آن رها نماید. ننه سرما که سخت دلنگران پسر بزرگتر خود شده است پسر کوچکتر یعنی ممیل را به دنبال او میفرستد. ممیل پس از مدتی جستجو بالاخره برادرش را زیر تخته سنگ مییابد و به او پیشنهاد میکند جوری سرما را در محیط پراکنده کند که تخته سنگ بترکد و تکه تکه شود. امیل همین کار را انجام میدهد اما سنگ نمیشکند و راهی برای گریز باز نمیشود. عاقبت تلاش امیل راه به جایی نمیبرد و او زیر همان تخته سنگ جان خود را از دست میدهد. ممیل که از این اتفاق سخت غمگین و هراسان شده است شتابان به زیر تخته سنگ میرود تا کاری انجام دهد اما درست مانند برادرش همانجا گرفتار میشود. او نیز در نهایت به سرنوشت برادر بزرگترش دچار میگردد و جان خود را از دست میدهد. هنگامی که ننه سرما غیبت فرزندانش را طولانی میبیند به دنبال آنها میرود و پس از مدتی جستجو جسم بیجانشان را زیر تخته سنگ مییابد. این اتفاق او را به شیون و زاری وا میدارد و مویههای دلخراشی که به اطراف میپراکند بر شدت سرما میافزاید. مردم که سرمای زمستان را طاقت فرسا مییابند دو مرد ورزیده از اهالی ایل را بر میگزینند و آنها را در پی یافتن کله باد راهی دشتهای پربرف میکنند. دو مرد برگزیده دشت به دشت، کوه به کوه و قله به قله میگردند تا کله باد را بیابند و از شر سلطه ننه سرما رها شوند. جستجوی آنها بالاخره نتیجه میدهد و کله باد بساط سوز و برف ننه سرما را از زمین بر میچیند.
نگاهی به این نمایش
نمایش «امیل و ممیل، کله باد» به روایت یکی از افسانههای قدیمی قوم لر میپردازد. در این افسانه که نمادها و نشانههای فراوانی را در دل خود جای داده است ننه سرما و پسرانش عامل ایجاد سرمای سخت زمستان هستند و دنیا را از سوز جانکاهی پر کردهاند. پسر بزرگ ننه سرما یعنی امیل نماد چله بزرگه است و چهل روز عمر میکند. طول عمر پسر کوچک یا همان ممیل نیز بیست روز بیشتر نیست و نمادی از چله کوچکه محسوب میشود. امیل زیر تخته سنگ بزرگی گرفتار میشود و به پیشنهاد برادر کوچکترش برای رهایی از آنجا بر شدت سوز و سرما میافزاید. این سرما که از ششم تا دهم بهمن ادامه مییابد بر حال او تاثیری ندارد اما عرصه را بر مردم تنگ میکند. دوره زمانی مذکور یعنی از ششم تا دهم بهمن ماه چار اول نامیده میشود. چار دوم از روز مرگ امیل یعنی دهم بهمن ماه آغاز میشود و تا چهاردهم همین ماه ادامه مییابد. این چار توسط برادر کوچکتر یعنی ممیل رقم میخورد؛ او که پس از مرگ امیل به سرنوشت برادر دچار شده است برای رهایی از زیر تخته سنگ سرمای استخوان سوزی ایجاد میکند اما نتیجهای از این کار نمیگیرد و در نهایت به برادر خود میپیوندد.
پس از سپری شدن این دو چار که چارچار نامیده میشود ننه سرما به سراغ فرزندانش میرود و در ۳۰ بهمن جسم بیجان آنها را مییابد. او در واکنش به این اتفاق چوب بلوطی را آتش میزند و در حالی که آن را در آسمان تکان میدهد میخواند: «امیلم مرد و ممیلم مرد و من دنیا را به آتش میکشانم.» شیون و زاری او چنان سرمای طاقت فرسایی ایجاد میکند که مردمان ساکن در کوه و دشت را به تنگ میآورد. بزرگان ایل در اول اسفند ماه دو مرد جوان را بر میگزینند و آنها را برای یافتن کله باد راهی کوه و دشت میکنند. جستجوی آنها دوازده روز به طول میانجامد و عاقبت کله باد از سمت شمال وزیدن میگیرد و به سوز و سرمای زمستان پایان میدهد.
کله باد نمادی از باد صبا است و تا وزش خود را آغاز نکند زمستان پایان نمییابد. با وزش این باد برفها آب میشود و بذر گیاهان در همه جا پراکنده میگردد تا با آمدن بهار و نوروز کوه و دشت بار دیگر زنده و سرسبز شود. دو مرد جوان برای یافتن و فرا خواندن کله باد در دل طبیعت ساز میزنند و آواز سر میدهند و همه جا را زیر پا میگذارند.
در نمایش کله باد افسانهای که به آن اشاره شد توسط یک راوی زن روایت میشود. این روایت گاه به لری صورت میگیرد و گاه به فارسی انجام میشود و برای بخشهای لری زیرنویس فارسی در نظر گرفته شده است. بخشهایی از داستان نظیر گرفتار شدن امیل و ممیل زیر تخته سنگ تنها از زبان راوی روایت میگردد و بخشهای دیگری نظیر جستجوی ننه سرما برای یافتن فرزندانش و جستجوی کله باد توسط مردان برگزیده ایل در قالب تصویر به نمایش در میآید. این بخشها در دل طبیعت جریان دارد و جستجوی افراد یاد شده برای رسیدن به هدفشان در دل دشتها و کوههای پربرف به تصویر کشیده شده است.
همان گونه که اشاره شد وزش کله باد از دوازدهم اسفند ماه آغاز میشود و پس از آن زمستان آهسته آهسته رخت بر میبندد و جای خود را به بهار میدهد. از این زمان تا نوروز و شروع فصل بهار مردم لر آیینهایی نظیر داربنو، آبسالان، میرونه، حوسین بس و عروس سلام را اجرا میکنند. در بخش پایانی نمایش کله باد همراه با نواختن موسیقی محلی اشاره گذرایی به هر کدام از این آیینهای سنتی شده است. متاسفانه اکثر آیینهای نوروزی یاد شده در حال حاضر به فراموشی سپرده شدهاند و اثری از آنها در فرهنگ مردم امروز مشاهده نمیشود. بر این اساس پرداختن به هر کدام از این آیینها خود میتواند موضوع نمایش جداگانهای باشد. در مجموع نمایش امیل و ممیل، کله باد توانسته است افسانهای فراموش شده از خطه لرستان و بخشی از آداب و رسوم سنتی و آیینهای نوروزی مردم این منطقه را به ما یادآوری کند.
نمایش گم گم بهار
نمایش «گم گم بهار» نماینده استان هرمزگان (میناب)در برنامه معرفی آیینهای نوروزی اقوام ایرانی در تلویزیون تئاتر ایران به مناسبت نوروز 1400 است و به معرفی بخشی از فرهنگ و آداب و رسوم نوروزی اقوام بندرنشین جنوبی میپردازد.
عوامل تولید نمایش
نویسنده و کارگردان: حسن سبحانی مینابی
تصویربرداری و تدوین: مصطفى روشی
موسیقی: علی درویش زاده
دستیار کارگردان: علی کریمی
خلاصه نمایش
مردم جنوب با سرخ گون کردن پیشانی و شاخ حیوانات خانگی، درختان نخل و در و ستون منازل خود به استقبال سال نو میروند. آنها سهم مادر نوروز را که اغلب مواد خوراکی است کنار میگذارند و همراه با نوروزخوانی و شادی و پایکوبی بهار را آغاز میکنند.
نگاهی به این نمایش
نمایش «گم گم بهار» بدون استفاده از دیالوگ و تنها به کمک تصویر و موسیقی تعدادی از آیینهای نوروزی مردم جنوب کشور را معرفی میکند. بخشی از مردم جنوب مانند مردم میناب به جای عمو نوروز ننه نوروز یا مادر نوروز را به رسمیت میشناسند و در گویش محلی او را مم نوروز خطاب میکنند. مم نوروز هر سال هدایای مختلفی به مناسبت فرا رسیدن نوروز از مردم دریافت میکند که اغلب شامل مواد غذایی است. اهالی هر خانه معمولا مقداری مواد خوراکی نظیر پنیر، پیاز، سبزی خوردن یا شاخههای نو رسته گندم و جو را درون زنبیلی ساخته شده از برگ درخت خرما که «تولک» نامیده میشود قرار میدهند و آن را به عنوان هدیه مم نوروز از سردر خانه آویزان میکنند.
بخش دیگری از آداب و رسوم نوروزی مردم میناب در سرخ کردن رنگ گوشه و کنار محل زندگیشان نمود مییابد. آنها به ساقه درختان نخل، در خانه، ستونهای خانه و صورت و شاخ حیوانات خانگی نظیر بز و گوسفند رنگ قرمز میپاشند و این کار را برای میزبانی از فصل بهار خوش یمن میدانند. یکی دیگر از رسوم نوروزی مردم میناب تاب سواری در روز سیزده به در است. مردم این خطه به خصوص افراد جوان و کم سن و سال در روز سیزدهم فروردین ماه سوار تاب میشوند تا نحسی، پلیدی و گناهان از بدنشان پایین بریزد و وجودشان پاک شود.
در نمایش گم گم بهار تمام موارد فوق به تصویر کشیده شده است. بخش عمده این نمایش به هنرنمایی لوطیها اختصاص دارد. آنها همراه با نواختن ساز به در خانههای مردم میآیند و در کنار تعدادی از آنها رهسپار نخلستانها میشوند و به شادی و پایکوبی میپردازند. در این نمایش رقص چوب محلی مردم میناب نیز به نمایش در آمده است. به این ترتیب کسانی که آشنایی چندانی با مراسم نوروزی مردم جنوب کشور ندارند میتوانند با تماشای نمایش گم گم بهار با بخشی از این مراسم و آیینها آشنا شوند.
نمایش چاله گرم کنون، پندوهگرون
نمایش «چاله گرم کنون، پندوهگرون» نماینده استان کهگیلویه و بویر احمد در برنامه معرفی آیینهای نوروزی اقوام ایرانی در تلویزیون تئاتر ایران به مناسبت نوروز 1400 است و موضوع آن به بازنمایی بخشی از فرهنگ و آداب و رسوم نوروزی ایل نشینان لر اختصاص دارد.
عوامل تولید نمایش
تهیه کننده و کارگردان: اردوان زینی سوق
پژوهش و تحقیق: سیمین غلامی
بازیگران: علی سادات، آرش سادات، آیلین سادات، نادیا سادات، الناز سادات، آیدا سادات، زهرا سادات، ابوطالب سادات، زری سادات، زیور سادات، حمزه سادات، غلامرضا سادات، خداداد سادات، قطب الدین سادات، رضا سادات، فرزانه نوری، راضیه مجدی بخش، محبوبه راستی مقدم، فاطمه زاهدیان زاده، فتح الله بهمنیاری، محسن ظفریان، مندنی حسینی، کیانوش دامیده، محمد شفیع دامیده، کیارش دامیده، پارمیس بهور، ناصر حسینی، پانتهآ بهور، زهرا هوشمندی، فریده لشکری، آزاده رنجبر
طراح لباس: مهرناز شعبان حصاری
طراح صحنه: محمد حسن شریعتی
نوازندگان: مهرزاد نوایی، مظفر نوایی
برنامه ریز و دستیار کارگردان: اکبر آئین
تدوین: عرفان نظیفی
فیلمبردار: وکیل زعفرانی، حمیدرضا فرزاد
هماهنگی: قطب الدین سادات
خلاصه نمایش
یکی از خانوادههای ایل به دلیل از دست دادن جوان خود مدتی است عزادار و سیاه پوش است. در آستانه فرا رسیدن بهار و آمدن نوروز تعدادی از چادرنشینان وساطت میکنند که اعضای خانواده عزادار لباسهای سیاه خود را از تن به در کنند. پس از نو شدن رخت خانواده عزادار اهالی ایل برای برگزاری مراسم نوروزی آماده میشوند. شب قبل از سال نو غذای مفصلی طبخ میشود و اهالی ایل با شادی و پایکوبی به پیشواز بهار میروند.
نگاهی به این نمایش
در ابتدای نمایش «چاله گرم کنون، پندوهگرون» تصاویری از زندگی ایلنشینان به نمایش در میآید تا بیننده اندکی با سبک زیست آنها آشنا شود. در این نمایش مستند دو آیین سنتی ایلنشینان لر به بیننده معرفی میشود که هر دو جزو مراسم نوروزی به شمار میروند. بخش نخست این نمایش به معرفی آیین پندوهگرون اختصاص دارد. واژه پندوهگرون از دو جزء «پند» به معنی عزا و «وهگرون» به معنی برداشتن تشکیل شده است. در واقع این آیین به برداشتن بار غم از روی دوش خانواده عزادار اختصاص دارد. اگر اعضای خانوادهای از ایل نشینان به نحوی عزادار شوند و عزیزی را از دست دهند تا مدتها لباس سیاه را از تن خود بیرون نمیآورند. معمولا در شب قبل از نوروز تعدادی از اهالی ایل همراه با لباس نو به چادر خانواده عزادار میروند و لباس عزا را از تن آنها بیرون میآورند. این امر به آن دلیل صورت میگیرد که سال نو با خوشی و شادی آغاز شود و غم و غصه در سال کهنه باقی بماند.
در نمایش پندوهگرون مراحل انجام این کار یعنی اجرای مراسم پندوهگرون به طور کامل به تصویر کشیده شده است. این کار با پادرمیانی بزرگان ایل و انجام مذاکره با خانواده عزادار برای خارج ساختن رخت عزا از تنشان آغاز میشود. سپس با شب نشینی در چادر خانواده عزادار در شب پیش از عید و هدیه آوردن لباس برای آنها ادامه مییابد و با تعویض لباس و بر تن کردن رخت نو پایان مییابد. پس از آن اهالی ایل خود را برای آغاز سال جدید آماده میکنند.
یکی دیگر از مراسمی که در شب قبل از عید انجام میشود و علاوه بر ایل نشینان توسط مردم یکجانشین نیز اجرا میگردد آیین سنتی چاله گرم کنون است. در این آیین شب قبل از عید غذای مفصلی در چاله یا تنور خانه طبخ میشود تا تنور همچنان پس از سال نو گرم بماند و برکت و رونق خانه در طول سال حفظ شود. در زمانهای قدیم غذای شب عید معمولا برنج و گوشت بود و تا حد امکان پر و پیمان و لذیذ طبخ میشد. به دلیل آنکه در زمانهای گذشته فراهم کردن برنج و گوشت کار چندان راحتی نبود بسیاری از خانوادههای ایل نشین بخشی از برنج و گوشت خود را در طول زمستان ذخیره میکردند تا در شب قبل از عید با آن غذای لذیذی تدارک ببینند.
در نمایش چاله گرم کنون این رسم قدیمی در ایل و چادرهای آن به تصویر کشیده میشود. ایل نشینان گوسفندی را قربانی میکنند و با گوشت آن غذای مفصلی تدارک میبینند و شب قبل از نوروز را جشن میگیرند. پس از آن پایکوبی ادامه مییابد و همراه با شادی و شعرخوانی سفره هفت سین چیده میشود. در مجموع این نمایش تصویر مناسب و کاملی از آداب و رسوم سنتی ایل نشینان و آیینهای نوروزی آنها ارائه داده است.
گفتنی است در صورت علاقه میتوانید تمام این ده نمایش را در پلتفرم تلویزیون تئاتر ایران از طریق کلیک کردن اینجا مشاهده کنید.