نگاهی به کارنامۀ اثرگذار توران میرهادی در حوزه ادبیات کودکان و نوجوانان
مادر بچه های فرهاد و مادربزرگ همه کودکان ایران
ایران تئاتر- رضا آشفته: توران میرهادی را «مادر ادبیات کودک و نوجوان در ایران» نامیدند. او استاد ادبیات کودک، نویسنده و کارشناس آموزش و پرورش و شخصیت برجسته فرهنگی بود. میرهادی بیش از شصت سال در گستره آموزش و پرورش و فرهنگ و ادبیات کودکان کوشید و در این راه یکی از چهرههای تأثیرگذار سده کنونی ایران است.
توران میرهادی فعالیتهای مهمی در زندگی خود انجام داده و آثار با ارزشی از ایشان به جای مانده است، همچنین فیلم مستندی از او ساخته شد و بعد از فوت او شورای کتاب کودک راه او را ادامه داد و در بهتر شناخته شدن او کمک کرد. انجمن تئاتر کودک و نوجوان وابسته به خانۀ تئاتر میرهادی را در زمان حیاتش عضو افتخاری اش نامید و از او در یکی از جشن های اردیبهشت تئاتر تجلیل کرد.
در گزارش پیشین ایران تئاتر که به تاریخ 26 خرداد زادروز او به ادبیات کودک و نوجوان گنج روز افزون اقتباس پرداختیم و در این جُستار برآنیم که مروری بر زندگی و آثارش بیندازیم و بدانیم که دامنۀ تاثیرات او چگونه و تا چه میزان است. باشد که زندگی پرتلاش او هم مورد اقتباس نمایشنامه نویسان کشورمان قرار گیرد.
کودکی
سیده توران میرهادی (خُمارلو) زاده ۲۶ خرداد ۱۳۰۶ در شمیران و درگذشته ۱۸ آبان ۱۳۹۵ خورشیدی است. خانواده میرهادی برای پیشگیری از دچار شدن فرزندانشان به بیماریهای واگیر که در آن زمان بسیار فراوان بود، تابستانها به شمیران میرفتند و در چادر زندگی میکردند. توران میرهادی در یکی از این چادرها به دنیا آمد و سه ماه از دوران نوزادی خود را زیر چادر، در گهواره گذراند. مادرش که موسیقی نیز میدانست، شعرها و ترانهها و قصههای کودکان آلمانی، از جمله برادران گریم را برای او میخواند.
توران میرهادی، از پدری ایرانی به نام «سید فضلالله» که ریشه و تبار تفرشی داشت و مادری آلمانی به نام «گرِتا دیتریش» در شمیران به دنیا آمد. توران چهارمین فرزند این خانواده بود که روی هم پنج فرزند دختر و پسر داشتند. یکی از خواهران توران، ایراندخت میرهادی، پزشک سرشناس ایرانی است. پدر آنها که دانش آموخته مهندسی مکانیک ماشینآلات و راه و ساختمان از آلمان بود، یکی از فنسالارهای برجسته ایران در دوره رضا شاه بهشمار میرفت. او در پروژه ساختمان و راهاندازی راهآهن سراسری ایران مورد اعتماد رضاشاه بود.
مادرش گرِتا دانشآموخته آموزش هنر از دانشگاه لودویگ ماکسیمیلیان مونیخ وکار او نقاشی و مجسمهسازی بود. گرِتا پس از مدتی زندگی در ایران، افزون بر خانهداری در هنرستان کمال الملک به کار پرداخت و به هنرجویان، مبانی هنر و مجسمهسازی آموزش میداد. اینگونه توران میرهادی از هنگام کودکی با دو فرهنگ آلمانی و فرهنگ ایرانی زیست و بزرگ شد.
گیس سفید و کدبانوی خانه نیز برایش متلها و قصههای ایرانی را باز میگفت. مادر توران دوستدار فرهنگ و ادبیات ایران بود و برای آشنایی فرزندان خود با ادبیات فارسی نشستهایی با شرکت شاعران و نویسندگان برگزار میکرد. توران میرهادی در ۱۳ سالگی زندگینامه ژاندارک را خواند و در ۱۷ سالگی با خواندن شاهنامه فردوسی با آن پیوند ناگسستنی پیدا کرد. او افزون بر آموزش زبان و ادبیات فارسی، از مادر زبان آلمانی را نیز فراگرفت. توران میرهادی پس از یادگیری زبان آلمانی به فرا گرفتن زبانهای فرانسه و انگلیسی پرداخت. مادرش که در هنرستان کمال الملک درس تاریخ هنر میداد، پایههای هنر نقاشی را نیز به فرزندانش آموخت. میرهادی افزون بر نقاشی با موسیقی و ورزشهای گوناگون نیز آشنایی داشت.
توران میرهادی دلیل گرایش خود به ادبیات کودکان را علاقهای میداند که در کودکی و در خانواده پیدا کرد. دو کتاب به زبان آلمانی به نام فیدل استارماتس و مایا دختر گریزان از کندو داستانهایی هستند که برای یک عمر روی او تاثیر گذاشتند. داستان اول که سرگذشت پسری در جنگ جهانی اول است در او روحیه صلحجویی و ضد جنگ و داستان دوم انگیزههای کار برای جامعه را پدید آورد. در کنار اینها خدمتکاران خانه برای او افسانههای و ترانههای عامیانه میگفتند که همواره منبع لذت و آگاهی او بودند. میرهادی خود براین باور است که گروهی که به همراه او ادبیات کودکان را در ایران گسترش دادند، همگی در خانوادههایی رشد کردند که در آنها کتابهایی برای کودکان وجود داشت.
دانشگاه
خانم میرهادی پس از پایان دبیرستان و در آغاز سال ۱۳۲۴ تحصیل در رشتۀ «علوم طبیعی» در دانشکدۀ علوم دانشگاه تهران را آغاز میکند. اما خیلی زود تحت تأثیر آموزگاران بزرگی چون «جبار باغچهبان» و «محمدباقر هوشیار» قرار میگیرد و تعلیم و تربیت و آموزش و سوادآموزی مهمترین دغدغۀ وی میشود. خودش میگوید:« برای هر کسی در زندگی فرصتهای خودشناسی به وجود میآید. این فرصتها در ایران برای من به وجود آمده بود و در واقع دکتر هوشیار و آقای جبار باغچه بان به من فهماندند که اهل تعلیم و تربیت هستم. الان هم همین طور است. بچهها در دبیرستان همه چیز میخوانند ولی فرصت این که بفهمند «ماهی کدام آبند» را پیدا نمیکنند. بنابراین شما خیلیها را پیدا میکنید که در رشتهای تحصیل میکنند که دوستش ندارند؛ ولی من این شانس را داشتهام که بفهمم ماهی آب تعلیم و تربیت هستم و بهتر است در این رشته تحصیل کنم. بنابراین وقتی رسیدم فرانسه علوم طبیعی را کنار گذاشتم و آمدم به حوزه روانشناسی تعلیم و تربیت، همان جا بود که متوجه شدم اگر ایراد دانشگاههای ما این بود که استادها باما مانند دانشآموزان ابتدایی رفتار میکردند، ایراد استادهای دانشگاه سوربن این بود که تنها تئوری میگفتند. این تئوریهای زیاد در کسانی مانند من وحشتی نسبت به کودک به وجود آورده بود و من در اولین فرصتی که پیش آمد، شروع کردم به کار عملی با بچهها. دوره اختصاصی ابتدایی و آموزش پیش از دبستان را دیدم در مدارس ابتدایی و کودکستانهای شهر پاریس کارآموز شدم. این دورههای کارآموزی به اضافه دروس عملی به اضافه درس دانشگاه، در کل تواناییهای خوبی را در من به وجود آورد که هنوز هم از آنها استفاده میکنم. توانایی دیدن واقعیت و غرق نشدن در تئوری. البته من تئوری را نفی نمیکنم، اما موقعیتها همیشه چهره خاصی از یک تئوری هستند و اگر انسان آن چهره خاص را درک نکند، تئوری به دردش نمیخورد. فهمیدم که نقش معلم چه میتواند باشد و او چه میتواند بکند، چه تواناییهایی باید داشته باشد و چگونه باید پیش رود.»
مدرسه فرهاد
میرهادی دربارۀ راه اندازی مجموعۀ آموزشی فرهاد گفته است:« مرگ برادر کوچکترم فرهاد ضربه روحی سختی به ما وارد کرد. من آن زمان در دانشگاه سوربن فرانسه تحصیل میکردم و مرگ برادر تأثیر عمیق بر روح من گذاشته بود، نمیدانستم چه کار کنم. مادرم به ما یاد داد که همیشه غم بزرگ را به کار بزرگ تبدیل کنیم. حرف مادر من را دگرگون کرد و تصمیم گرفتم بعد از بازگشت به ایران کار مهمی انجام بدهم.»
میرهادی در سال ۱۳۳۴ به نام برادر از دسترفتهاش، کودکستان فرهاد و پس از آن، دبستان و راهنمایی فرهاد را بنیاد نهاد. کتاب «جستجو در راهها و روشهای تربیت» گردآمدهای از تجربههای او در درازای ۲۵ سال سرپرستی مدرسه فرهاد است. میرهادی در کلاسهای تربیت مربی کودک در شهرهای مشهد، تبریز، رشت و تهران درس میداد و با «اداره مطالعات و برنامههای وزارت آموزش و پرورش» و «سازمان کتابهای درسی» در زمینه آزمایش کتابهای درسی نو در مدرسه فرهاد و تدوین کتابهای درسی و برنامهریزی درسی دوره ابتدایی همکاری داشت و با یاری مجله «سپیده فردا» و با شرکت فعال توران میرهادی، سه نمایشگاه از کتابهای کودکان در سالهای ۱۳۳۵، ۱۳۳۷ و ۱۳۳۹شمسی برگزار شد. در پی برگزاری این نمایشگاهها شورای کتاب کودک با تلاش توران میرهادی و همفکران او، برای گسترش و پیشبرد هرچه بیشتر امر ادبیات کودکان در سال ۱۳۴۱ تاسیس شد. توران میرهادی از روزهایی که کتابهای داستان کودکان انگشت شمار بود و تلاشهایی که برای راهاندازی کتابخانه کودکان انجام گرفت اینگونه گفت:« سال 1334 وقتی کودکستان فرهاد تأسیس شد ما با فقر زیادی در حوزه مطالعاتی برای کودکان پیش از دبستان و دبستان روبهرو بودیم. تعداد کتابها انگشت شمار بود و سال 1335 نمایشگاه کتابی را در دانشکده هنرهای زیبا ترتیب دادیم و هدف ما این بود که نشان دهیم که کتاب برای کودکان بسیار کم است. سالهای 37 و 39 نیز دو نمایشگاه دیگر برپا کردیم.»
رویه این مدارس بسیار متفاوت بود با آنچه که در دیگر مدارس رسمی و دولتی اتفاق می افتاد و در این باره از زبان میرهادی می خوانیم:« اما شکل سازمانی مدرسه فرهاد با مدارس دیگر متفاوت بود. در همه جا شکل سازمانی مدارس به صورت هرمی است که مدیر مدرسه در راس هرم قرار دارد و پس از آن ناظم، معلمها، اولیا و مربیان و در آخر نیز دانشآموزان قرار دارند. در این هرم مدیر مدرسه درباره نوع اداره مدرسه و همچنین تدریس معلمها و برنامههای مدرسه تصمیمگیری میکند درحالی که در مدرسه فرهاد ما این هرم را وارونه کردیم. یعنی مدیر و رئیس مدرسه در پایین قرار داشت و این بچهها بودند که درباره اداره مدرسه تصمیمگیری میکردند. دانشآموزان هر مقطع تحصیلی سه نماینده برای هر ماه و دو نماینده برای یک سال انتخاب میکردند. نمایندههایی که برای یک سال انتخاب میشدند وظیفه قانونگذاری داشتند و دیگر نمایندهها نیز وظیفه اداره مدرسه را برعهده داشتند.
نمایندههایی که برای یک ماه انتخاب میشدند در پایان ماه تغییر میکردند و به این ترتیب همه دانشآموزان در اداره مدرسه سهیم بودند؛ بطور مثال یکی از قوانینی که بچهها وضع کرده بودند؛ این بود که هیچ معلمی حق نداشت دانشآموزی را از کلاس بیرون کند و حق تنبیه نیز نداشت. نمره شرط و ملاک قبولی نبود و اگر دانشآموزی در یکی از درسها ضعیف بود وظیفه نمایندهها و دیگر دانشآموزان بود که ضعف او را برطرف کنند تا همگام با دیگر دانش آموزان در درس پیشرفت کند.
این نمایندهها مشخص میکردند چه تکالیفی به بچهها داده شود تا باعث پیشرفت آنها شود. برنامههای گردش علمی با آنها بود و پس از این گردش همه دانشآموزان با کمک هم یک کتاب درباره این سفر مینوشتند. وجود کتابخانه فعال بهعنوان قلب مدرسه در روند آموزش نقش اساسی داشت. من تجربه تأسیس کتابخانه را در کتاب «دو گفتار در زمینه تاسیس کتابخانه در مدرسه» به چاپ رساندهام. مشارکت در مدرسه فرهاد حرف اول را میزد. هیچ وقت فراموش نمیکنم که یک روز بچهها از من پرسیدند چه کسی قوانین کشور را مینویسد. گفتم مجلس شورای ملی. آنها خواستند تا در یکی از جلسات مجلس حضور پیدا کنند.
من هم با دبیرخانه مجلس شورای ملی هماهنگ کردم و یک روز نماینده دانشآموزان در جلسه شورای ملی حاضر شدند و جالب اینجا بود که ایرادات زیادی نیز به لوایح و تصمیمات آنها گرفتند که ما این اشکالات را به صورت مکتوب به دبیرخانه مجلس شورای ملی فرستادیم. تلاش ما این بود که به همه سؤالات دانشآموزان پاسخ بدهیم و ذهن کنجکاو آنها را به سوی خلاقیت هدایت کنیم.
متاسفانه امروز نظام آموزش و پرورش بر پایه مشورت نیست و مدیریت مدرسه برای همه کارها تصمیم میگیرد و دانشآموزان تنها موظف به خواندن کتابهای درسی هستند. دانشآموزان فقط شنونده و معلمها فقط گوینده هستند. بسیاری از دانشآموزان مدرسه فرهاد امروز در کشورهای مختلف جهان و ایران در کسوت استاد دانشگاه هستند و بسیاری از آنها انسانهای موفقی شدهاند. دوشنبه اول هر ماه بسیاری از آنها در منزل ما گردهم جمع میشوند و خاطرات مدرسه فرهاد را مرور میکنیم.»
او به همراه همسرش محسن خمارلو به مدت ۲۵ سال مجتمع آموزشی تجربی فرهاد یا مدرسه فرهاد را از از سال ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۹ خورشیدی اداره کرد. این مجتمع یکی از آموزشگاههای تجربی و الگوواره ایران بود که هدفها و کارکردهای آموزش و پرورش مدرن در آن تجربه و ارزیابی میشدند.
شورای کتاب کودک
توران میرهادی به همراه لیلی ایمن (آهی) همچنین یکی از بنیانگذاران شورای کتاب کودک بود و از سال ۱۳۵۸ سرپرستی تدوین و تألیف فرهنگنامه کودکان و نوجوانان را نیز برعهده داشت.
از دیگر حوزههای فعالیت خانم میرهادی، عرصۀ کتاب کودک بوده است. او این دغدغه را در کنار تاسیس نهادهای آموزشی دنبال نموده است. برگزاری نمایشگاههای کتاب در دهۀ 30 باعث شد که آنها بدانند در چه زمینههایی برای کودکان کتاب ندارند، همین انگیزه بسیاری از استادان ادبیات کودکان را به فکر انداخت و جلسات مختلفی را با حضور آنها در مدرسه برگزار میکردند. سرانجام دی ماه سال 1341 هیأت 5 نفرهای متشکل از مرتضی ممیز، لیلی ایمن، عبدالرحیم احمدی، ماه آفریده آدمیت و میرهادی اساسنامه شورای کتاب کودک را تدوین و با همراهی 40 نفر شورای کتاب کودک را تاسیس کردند.
میرهادی در این باره گفت:« برای من باعث کمال خوشبختی است که تاریخ تاسیس شورای کتاب کودک به زیبایی در جلد هشتم تاریخ ادبیات کودکان به چاپ رسیده است. تا مدتها این شورا مکان ثابتی نداشت و جلسات را در مدارس مختلف برپا میکردیم و با دعوت از نویسندگان کودک از آنها میخواستیم کتاب در موضوعات مختلف برای کودکان بنویسند.»
فرهنگ نامۀ کودک و نوجوان
بانوی عاشق فرزندان ایران در سال ۱۳۴۴ با مهندس محسن خمارلو ازدواج میکند. ثمره ازدواج با محسن خمارلو افزون بر سه فرزند به نامهای کاوه، دلاور و پندار، اقدام برای پیریزی فرهنگنامه کودکان و نوجوانان ایران بود که توران میرهادی توانست با وصیتِ خداپسندانه و خیراندیشانه همسر خویش آن را پایهریزی کند:« همسرم که در سال ۱۳۵۸ جهانِ میرا را ترک گفت، در نامهای که برای من به جا گذاشته بود، خواسته بود با بهرهگیری از بخشی از دارایی او «کاری برای مردم» انجام دهم؛ خواستهای که انجامش بسیار سخت مینمود. در نهایت با توجه به عشق و علاقهای که او هم به نسل جوان این کشور داشت، این هزینۀ «کاری برای مردم»، شد سرمایه اولیه فرهنگنامه کودکان و نوجوانان. آن زمان بسیار خام بودم! گمان میکردم میتوان با دو میلیون و پانصد هزار تومان سرمایه اولیه او فرهنگنامه را طی سه چهار سال منتشر کرد، درحالیکه با آن تنها میشد کار را شروع کرد. چنانکه طی پنج سالِ آغاز کار، آن سرمایه در راه نشر فرهنگنامه هزینه شد، اما فرهنگنامهای بر پیشخوان کتابفروشیها ننشست».
عمر این شورا امروز به 60 سال نزدیک می شود و از دل شورای کتاب کودک، تالیف فرهنگنامه کودکان و نوجوانان در سال 1358 آغاز شد. ابتدا 5 نفر مأمور به تألیف این فرهنگنامه شدند و اکنون بیش از 300 نفر در طرح تألیف فرهنگنامه کودک و نوجوان مشارکت داشته اند.
هجده جلد از «فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» منتشر شده است. آخرین جلد از این اثر، دربردارنده مدخلهایی است که با حرفِ ص، ض، ط، ظ، ع، غ آغاز میشود. طبق آنچه در معرفیِ فرهنگنامه آمده است، طبق پیشبینی دستاندرکارانِ تدوین فرهنگنامه، شمارِ نهایی جلدهای فرهنگنامه کودکان و نوجوانان بهاحتمال ۲۶ خواهد بود.
آگاهیهایی که در این فرهنگنامه در دسترس قرار گرفته، برای استفاده بازه سنی ۱۰ تا ۱۶ سال تدوین شده است. شیوه تدوین مدخلها در فرهنگنامه کودکان و نوجوانان نیز بدین شکل است که هر مدخل دربردارنده مقالهای است که به قلم آگاهان و کارشناسانِ مرتبط با آن نوشته شده. در بند نخستِ هر مدخل، ضروریترین و مختصرترین آگاهیهای مرتبط با عنوانِ مدخل پیش چشم مخاطب قرار گرفته و در بندهای بعدی آگاهیهای تکمیلی و تخصصی داده شده است.
از ویژگیهای فرهنگنامه کودکان و نوجوانان، یکی این است که افزون بر اینکه همواره برخی از صاحبنظران و برجستگان حوزههای گوناگونِ دانشی با آن همکاری کردهاند و درباره مقالههایش مشورت دادهاند، گروهی از نوجوانانِ دَه تا شانزده ساله نیز در زمره مشاورانِ تدوین این فرهنگنامه بودهاند. این گروه، گزیدهای از مقالهها را میخوانند تا زبان و سطح آگاهی آنها را با سطح درک و فهم متناسب با سنّ خویش بسنجند و رای خویش را درباره متناسب بودنِ محتوای مقاله با محدوده سنّی جامعه مخاطبِ هدفِ فرهنگنامه بیان کنند.
طبق آنچه در مقدمه جلد نخست از فرهنگنامه کودکان و نوجوانان ثبت شده است، عنوانهای این فرهنگنامه در ۳۴ موضوع دستهبندی شده است. معیارهایی که در گزینش عنوانها به کار گرفته شده، عبارت بوده است از:« نیازهای کودکان و نوجوانان، دانش پایه و توانایی درک و فهم آنها، ضرورت موضوعهایی که امروزه کودکان و نوجوانان ایرانی با آنها سروکار دارد و جامع بودنِ مجموعه عنوانها در هر یک از رشتههای دانش انسانی. از این گذشته، به عنوانهای مربوط ایران و فرهنگ و تمدن اسلامی توجهی خاص شده، بهگونهای که میتوان گفت نیمی از عنوانهای فرهنگنامه به آگاهیهایی درباره ایران، اسلام، ادبیات فارسی، تاریخ و جغرافیای ایران، مردمشناسی و هنر ایرانی و اسلامی و جنبههای گوناگون زندگانی مردم ایران و مانند آنها اختصاص یافته».
البته کار انتخابِ مدخلها یا همان عنوانها، خود فرایندی زمانبر بوده که با راهنمایی و مشاوره استادان و متخصصانِ گوناگون، مدخلهای فرهنگنامه انتخاب شده است. این مدخلها در واقع گزیدهای از مهمترینها بوده که بنابر نظر دستاندرکاران برای راهیابی به فرهنگنامه انتخاب شده است و البته به مرور زمان و با توجه به شرایط روز، مدخلهای تازهای هم بدانها افزوده شده است. توران میرهادی درباره انتخاب این مدخلها یادآور شده بود که «باید توجه داشت که «فرهنگنامه کودکان و نوجوانان» به بزرگی «دایرةالمعارف بزرگ اسلامی» یا «تشیّع» نیست که قرار باشد هرچه مدخل است، آورده شود، بلکه آنچه مورد نیاز خواهد بود، در آن به چاپ میرسد... ما در ابتدا میخواستیم در همان سطرهای اول [هر مدخل] مطلبمان را بهاصطلاح قلّاب بیندازیم در ذهن خواننده کودک و نوجوان و او را تا آخر مقاله با خود همراه کنیم. اما بعد دیدیم این کار مناسب فرهنگنامه نویسی نیست؛ زیرا معمولاً همه افراد تنها زمانی که سؤالی دارند، آن هم در حد رفع نیاز، به فرهنگنامه مراجعه میکنند. بنابراین کوشیدیم تا بهگونهای کوتاه، دقیق و فشرده، مهمترین اطلاعات را در همان بند نخست بیان کنیم و بقیه را به اختیار خواننده بگذاریم که اگر وقت داشت یا نیازش رفع نشد، ادامه آن را بخواند.»
اعتبار معنوی
به گفته نوه میرهادی، دو جملۀ «صلح را باید از کودکی آموخت» و «غم بزرگ را تبدیل کنیم به کار بزرگ» بیشتر در مستندها دیده شده، اما از نظر مامان توران، خوب دیدنِ انسانها خیلی مهم است.
سارا میرفخرایی، نوۀ توران میرهادی بر این باور است: مامان توران در کتابهایش گفته است که «کودکان خود را در مدارس دولتی ثبتنام کنید تا فکر نکنند کودکان خاصی هستند و خود را یکی از همه کودکان بدانند». خودشان هم میگفتند که همیشه دوست داشتند تابستانها به روستا بروند و با کودکان روستا بازی کنند تا ما با آنها و آنها با ما آشنا شوند. هیچوقت مامان توران فرقی بین انسانها نمیگذاشت. یکی از خصوصیات مامان توران این بود که هیچوقت فکر نمیکرد با باقی افراد فرق دارد و فکر میکنم این را از دوران کودکی از مادرشان یاد گرفته بود.
بنابر گفتۀ این نوۀ قدرشناس، مامان توران جنبههای زیادی داشت که در مستندهایی که از او ساخته شده، جای نمیگیرد. به نظرش چیزی که خیلی در مامان توران بود و در همه ما تأثیر میگذاشت، این بود که او خیلی مثبت میاندیشید و به بدیها فکر نمیکرد. به قول معروف نیمه پر لیوان را در نظر میگرفت، درباره انسانها بد قضاوت نمیکرد. این دیدگاه خیلی مهم است که انسان ابتدا درباره دیگران قضاوت نکند، بلکه قبل از قضاوت، درباره آدمها فکر کند و خوبی آنها را در نظر بگیرد. یکی از جنبههای مهمی که مامان توران داشت، این بود. دو جمله که «صلح را باید از کودکی آموخت» و «غم بزرگ را تبدیل کنیم به کار بزرگ» در بیشتر مستندها دیده شده، اما خوب دیدنِ انسانها خیلی مهم است.
شهرام اقبالزاده، نویسنده و منتقد ادبی حوزۀ کتاب کودک و نوجوان، با اشاره به ویژگیهای شخصیتی این بانوی بزرگ، گفت:« توران میرهادی هم دارای شخصیتی جریانساز بود و هم افکاری جریانساز داشت که روی دیگران تاثیرگذار بود. من در گذشته فردی بسیار عاطفی و درعین حال تندوتیز بودم اما خانم میرهادی به من آموخت که نباید نگاه تقابلی داشته باشیم، چون انسانها خیر و شر مطلق نیستند و باید به جایگاه انسانی و شخصیت افراد توجه کنم نه عنوان و موقعیتشان. میرهادی وزنه سنگین و نقشآفرینی در ادبیات کودک و نوجوان و آموزش و پرورش ایران بود و من به خود میبالم که از شاگردان نظری و عملی او بودم.
یکی از ویژگیهای توران میرهادی این بود که در وجود بچهها، که در جامعه ناچیز انگاشته میشوند، انسانهای بزرگ میدید و به کودکان نشان میداد که اگر ظرفیتها و استعدادهایشان را بشناسند، میتوانند کارهای بزرگی انجام دهند. او با اینکه فرزند پدری ایرانی و مادری آلمانی بود، اما چون در ایران زاده و پرورده شده بود، خودش را صد در صد ایرانی میدانست و سخت به فرهنگ، ادبیات و زبان ایران پایبند بود و ریشه در فرهنگ ایرانی داشت و توانست بهترین بخشهای فرهنگ ما را کشف کند.
میرهادی تفاوتی بین فرزندان خودش با بچههایی که در مدرسه فرهاد درس میخواندند قائل نبود. او در یکی از خاطراتش از زبان یکی از فرزندانش میگوید: «شما مادر ما نبودید، مادر بچههای فرهاد بودید» نمیدانم پیروز را میگوید، یا دلاور را. پیروز همان پسری بود که وقتی در شمال کشور، سیلی وحشتناک رخ داد به همراه برادرش در آب افتاد و محسن خمارلو هم که نگاهی مانند همسرش توران میرهادی داشت، در شرایطی قرار گرفته بود که فقط میتوانست یکی از بچهها را از سیل بیرون بکشد؛ یا فرزند خودش؛ کاوه یا فرزند توران میرهادی؛ پیروز را. و او در آن لحظه پیروز را نجات داد و کاوه از دنیا رفت و حسرت بزرگی بر دلشان نشست.
جالب اینکه همان پسر وقتی بزرگ شد و به بلوغ فکری رسید به مادرش گفت که چه کار خوبی کرده است که مادر بچههای فرهاد بوده و فهمیده بود که مادرش انسانی متفاوت است که همه فرزندان ایران را فرزند خودش میداند و به همین دلیل است که او را مادر ادبیات کودک و نوجوان و مادربزرگ همه کودکان ایران میدانند. و این حرف را جامعه ما پذیرفته است. درحالیکه جامعه، هر حرف و لقبی را درباره افراد نمیپذیرد و اگر صحیح و درست نباشد و فرد لیاقت آن لقب را نداشته باشد آن را پس میزند. ولی این لقب را برای بانو میرهادی پذیرفت که نشان دهنده شایستگی توران میرهادی است.»
توران خانم
فیلم «تورانخانم» (هفتمین فیلم از مجموعه فیلمهای مستند کارستان) به کارگردانی «رخشان بنیاعتماد» و «مجتبی میرتهماسب» همزمان با سومین سال درگذشت توران میرهادی و برگزاری مراسم "چهلمین سال فعالیت فرهنگنامه کودکان و نوجوان"، وارد شبکهی نمایش خانگی خواهد شد.
آثار میرهادی
از آثار او میتوان به:
دو گفتار درباره کتابخانههای آموزشگاهی و نقش آن در ایجاد عادت به مطالعه، کتاب کار مربی کودک، برنامه کار سالانه مربی در مهد کودک و کودکستان، جستجو در راهها و روشهای تربیت، تعلیمات اجتماعی سوم دبستان، راهنمای تدریس کتاب تعلیمات اجتماعی سوم دبستان، دو گفتار (کتابخانه آموزشگاهی و نقش آن در ایجاد عادت به مطالعه)، آنکه رفت، آنکه آمد،اشاره کرد.
توران میرهادی در نگارش کتابهای تعلیمات اجتماعی، تاریخ، جغرافی و تعلیمات دینی چهارم دبستان، تعلیمات اجتماعی و دینی برای کلاس چهارم دبستان و گذری در ادبیات کودکان همکاری داشته است.
او کتابها و مقالههای زیر را نیز ترجمه کرده است:
افسانه چینی برای کودکان، گنجشک کوچولو، رفتار والدین ما باید چگونه باشد، تفاهم بین المللی به وسیله کتابهای کودکان و نوجوانان، آنچه از کنگره آموختیم، در باب افسانهها و اسطورهها برای کودکان و نوجوانان (با همکاری ثریا قزل ایاغ).
و مقالههایی در مجله ی "سپیده فردا"، "ماهنامه آموزش و پرورش"، نشریهها و گزارشهای شورای کتاب کودک به چاپ رسیده است.
نامزد جایزه
موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان، در سال 1394، توران میرهادی را به عنوان نامزد جایزه آستریدلیندگرن در بخش نویسندگی معرفی کرد. این موسسه، شورای کتاب کودک و کانون پرورش فکری کودکان و نوج. وانانت، سه مرکزی هستند که هر دوره نامزدهای خود را به آستریدلیندگرن به عنوان گرانترین جایزه ادبیات کودک و همچنین جایزه هانس کرستین اندرسن که آن را نوبل ادبیات کودک میدانند، معرفی میکنند.
ارتباط با تئاتر
در سال 87، انجمن تئاتر کودک و نوجوان خانه تئاتر نشان ویژه این تشکل را به توران میرهادی به خاطر نیم قرن تلاش درراستای ادبیات و هنر کودکان و نوجوانان اهدا کرد.
در آن مراسم، میرهادی با ابراز خرسندی از دریافت نشان ویژه خانه تئاتر گفت: به خاطر این همه علاقه و کوشش فعالان عرصه فرهنگ و هنرکودک و نوجوان بسیار هیجان زده شدهام . بچههای ما بسیار خوشبخت هستند که این همه عاشق دارند که تلاش این عاشقان زندگی آنان را پربار و پرمعنا میکند. خدا را شکر میکنم. دراین سن و سال یک دانشجوی تمام وقت هستم. بودن بیش از 250 داوطلب درشورای کتاب کودک برای نوشتن مقالات کودک و نوجوان، جای خوشبختی بسیار دارد و ما بیش از این چه میخواهیم؟
فرهنگنامه کودکان و نوجوانان جلد نهم ت: تئاتر تا تماشاخانه که پدیدآورنده اش شورای کتاب کودک؛ زیرنظر: توران میرهادی (خمارلو) بود چاپ نخستش 1383، مدخل آغرین و پایانی اش به اصطلاحات مرتبط به هنر تئاتر اختصاص یافته و همین دلیل روشنی است که بدانیم با چه نوع دایره المعارفی مواجه هستیم که در آن کودکان و نوجوانان بهتر است با هنرهای قابل دسترسی چون تئاتر آشنا باشند.
و اینک توران خانم
تورا میرهادی خدمات شایسته و ماندگاری به کودکان و نوجوان سرزمین مان کرده، و به همین دلیل خواه ناخواه یادش در میان ایرانیان زنده و جاوید می ماند و بهتر این است که آگاهانه تر همواره یادش را در اذهان همگان زنده نگه داریم که بتوانیم مسیر خلاقه اش را در زمینۀ آموزش و پرورش تداوم دهیم و حتی بهره وری از نکته ها و گفته های سنجیده و کارآمدش را می توانیم در نمایش های خلاق کودکان مورد تجربه و آزمایش قرار دهیم و در واقع حضور نام و نشان این بزرگوار سرلوحه ای درست برای یک آیندۀ روشنتر خواهد بود که نباید از آن غافل بمانیم.
پیام روز جهانی تئاتر
انجمن تئاتر کودک و نوجوان از این بانوی زحمتکش و فعال در حوزۀ ادبیات و آموزش و پرورش کودکان و نوجوانان به عنوان عضور اتخاری اش در خواست کرده بود که برای جشن های اردیبهشت تئاتر در سال 1389 پیامی را بنویسد که در ادامه این یادگار را می خوانیم:
با آرزوی موفقیت و سربلندی برای تمامی هنرمندانی که تلاش و همت خود را در راه خدمت به رشد و شکوفایی احساس و اندیشه فرزندان این سرزمین به کار برده اند و از راه تئاتر و نمایشهای سنتی و جدید، می کوشند مسیر پرورش انسانهای فرهیخته روزگار ما را هموار سازند. تئاتر در تمام مسیر شکل گیری خود از نخستین اندیشه، تا شکل گرفتن صحنه ها، حرکتها و گفتارها چه برای بازیگری و چه برای تماشاچی، فرصتی است برای کشف درون و برون و رسیدن به اعماق ارزشهای والای انسانی.
بازیهای دوران نخستین کودکی با عروسکها را، می توان نوعی نمایش دانست. این بازیها، در مراحل بعد با همسالان و بزرگترها تجربه های سازنده ای در اختیار هر کودک و نوجوان می گذارند. به نمایش درآوردن قصه ها و ماجراها، آنها را به شناخت عمیقتری از دنیای پیرامونشان می رساند.
چه خوب می شد اگر هر روز بیشتر و بیشتر می توانستیم به فرزندان این سرزمین فرصت بدهیم که گنجینه های ادبی، میهن مان را از ساده ترین قصه ها گرفته تا عمیق ترین اشعار عارفانه در قالب نمایشنامه و حرکات نمایشی، به اجرا درآورند، درونی کنند و به عمق اندیشۀ انسانی آنها پی ببرند. هر تلاشی در این زمینه شایسته تقدیر است.»
منابع:
اهالی تئاتر کودک از توران میرهادی تقدیر کردند، ایسنا، جمعه،۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۷.
خاکسار تهرانی، پیام توران میرهادی،عضو افتخاری انجمن به مناسبت روز جهانی تئاتر، کانون تئاتر کودک و نوجوان خانه تئاتر، دوشنبه ۳ خرداد ۱۳۸۹.
توران میرهادی، زندگینامه، بنیاد نخبگان استان مرکزی.
توران میرهادی، کتابک.
توران میرهادی هم نامزد جایزه آستریدلیندگرن شد، مهر، ۲۹ تیر ۱۳۹۴.
توصیه توران میرهادی: بچههای خود را در مدارس دولتی ثبتنام کنید، معاونت امور زنان و خانواده، دوشنبه 26 خرداد 1399.
درباره توران میرهادی، ایرنا، ۱۸ آبان.
دکتر حسین قربانی و مهدخت چرخشت، تحلیلی بر آرا و اندیشههای توران میرهادی، پویش فکری توسعه.
زندگینامه: توران میرهادی (۱۳۰۶- ۱۳۹۵)، همشهری، چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۸۹.
سمر عطارچی، و بهزاد میرزایی، با توران میرهادی چون شاگرد خوبی هستم، خسته نمیشوم،گفت و گو با توران میرهادی، چیستا، ۱۳۸۰، شمارۀ ۱۷۸ و ۱۷۹.
شهرام اقبالزاده، تاثیر میرهادی بسیار فراتر از آثارش است، ایبنا، جمعه ۱۸ آبان ۱۳۹۷.
فرهنگنامهها باید مُلهِم از فرهنگ خودی باشند» (گفتوگو با توران میرهادی)؛ مجله کیهان فرهنگی؛ خرداد و تیر ۱۳۷۵؛ شماره ۱۲۷.
فرهنگنامه کودکان و نوجوانان؛ شورای کتاب کودک (زیر نظر توران میرهادی و ایرج جهانشاهی)؛ تهران: شرکت تهیه و نشر فرهنگنامه کودکان و نوجوانان؛ جلد ۱، مقدمه.
فرهنگنامهها باید مُلهِم از فرهنگ خودی باشند، (گفتوگو با توران میرهادی)؛ مجله کیهان فرهنگی؛ خرداد و تیر ۱۳۷۵؛ شماره ۱۲۷.
گفت وگو با استاد توران میرهادی بنیانگذار شورای کتاب کودک، باشگاه خبرنگاران جوان، ۲۶ خرداد ۱۳۹۳.
نسخه نمایش خانگی فیلم «تورانخانم» منتشر شد، اعتماد، جمعه، ۱۷ آبان ۱۳۹۸.