در حال بارگذاری ...
گفت و گو با علی عامل هاشمی کارگردان نمایش «خانواده آقای هاشمی»

داستان زندگی ما یکسال بعد از درگذشت مادر
می دانیم مخاطب از ما چه می خواهد

ایران تئاتر: کارگردان نمایش «خانواده هاشمی» می گوید: سلیقه مخاطب تئاتر را می شناسد و به همین دلیل نمایش های همواره پرمخاطب است.

علی عامل هاشمی از دل یک خانواده تئاتری بیرون آمده است. خانواده ای که اکثرا با نمایش های ایرانی هستند.

او از جمله کارگردانانی است که عمده تمرکزش را بر نمایش های ایرانی گذاشته و همواره تلاش می کند با خلاقیت و ایده پردازی، تئاتر ایرانی را برای  مخاطب جذاب و تماشایی کند. به همین دلیل است که آثار او همواره مخاطب پسند می باشد.

او این روزها نمایش «خانواده هاشمی» را در سنگلج به روی صحنه دارد. نمایشی که در حقیقت برگرفته از زندگی خانوادگی اوست و در آن تلاش دارد در قالبی طنز به دغدغه های جامعه تئاتر به ویژه تئاتر آیینی و سنتی بپردازد.  

 

علی عامل هاشمی را دیگر باید یک کارگردان متمرکز بر نمایش های ایرانی بنامیم، چرا علاقه مند به این حوزه هستید؟

همانگونه که می دانید ما یک خانواده نمایشی هستیم. پدرم در مشهد تئاتر کار می کرد و مادرم بازیگر رادیو بود. ما نیز به مرور در حوزه تئاتر تحصیل کردیم و وارد این عرصه شدیم. به عبارتی از گذشته تئاتر در زندگی ما جریان داشت. جالب تر اینکه ما دوستانی داریم که هر کدام در یک حوزه نمایش ایرانی فعال بودند. گروهی تعزیه خوان بودند، گروهی تخت حوضی کار می کردند، برخی نقال و شبیه خوان بودند و ... همین مسئله این ایده را به من داد که در مورد خانواده ای بنویسم که همه در کار نمایش ایرانی هستند و هر کدام تخصصی در این گونه نمایشی دارند.

یکی دیگر از دلایل حضور من در تئاتر ایرانی، شخصیت های آشنای آنها برای مخاطب است. متاسفانه برخی از هنرمندان به ویژه تازه کارها، تئاتر ملی یا سیاه بازی را سخیف می دانند، از آن به عنوان تئاتر فاخر یاد نمی کنند و احساسشان این است که باید شخصیت های جذاب تری را کار کنند. در حالیکه نمی دانند این آثار، مخاطب ایرانی را آنگونه که باید جذب نمی کند چون شخصیت هایشان برای ما ناآشناست مثلا مرگ فروشنده، درباره مردی است که در آمریکا دستفروشی می کند. زندگی سختی دارد ولی در یک شهر دیگر عاشق زنی می شود و این را از خانواده مخفی کرده است. این موضوع برای من ایرانی ناآشناست و مرا جذب نمی کند.

 

چه شد که تصمیم گرفتید نمایشی از زندگی خانوادگی خود به روی صحنه ببرید؟

در نمایش های آیینی به دنبال متنی درخور و مخاطب پسند برای اجرا بودم و گهگاه با آداپته کردن متون خارجی، متنی ایرانی برای اجرا آماده می کردیم. مثلا  «مضحکه دزدها» متن بسیار خوبی براساس نمایشنامه «بالماسکه دزدها» نوشته ژان آنوی بود یا نمایش های یک نوکر و دو ارباب، هرچی دلت بخواد و ... همگی آداپته شدند. علت هم این بود که نمایش های ایرانی تاریخ دارند و برای امروز نوشته نشده اند. همیشه دغدغه نوشتن یک نمایش ایر انی مربوط به زمان حال، در ذهنم بود.

در سال 96 مادرم درگذشت و این مصیبت خانواده به یک غم فرو برد. تا آنجا که تا مدتها اگر کار کمدی به من پیشنهاد می شد می گفتم من عزادار هستم نمی توانم در کار کمدی بازی کنم. تا اینکه به جای رسیدم که احساس کردم باید از این حالت دربیام.  نمایش خانواده هاشمی در حقیقت برگرفته از داستان زندگی ما یکسال بعد از درگذشت مادر است.

 

داستان را با اختلاف دو گروه نمایش ایرانی شروع کردید، گروهی که نمایش های آئینی انجام می دهند و گروهی که نمایش های شادی آور می کنند، چه شد که احساس کردید تضاد این دو می تواند ماحصل جذابی برای مخاطب ایجاد کند.

اعضای خانواده ما، به همه نوع نمایش ایرانی اعم از تخته حوضی، نقالی، سیاه بازی، تعزیه و ... تبحر دارند و هر کس در یک حوزه فعال است. من احساس کردم می شود از رویارویی این نمایش ها، یک نمایش ایرانی به روز، نوشت و اجرا کرد. زمان نمایش یک ماه قبل از عید است. بی شک در این ایام سیاه بازی در کنار خیابان ها و پاساژها زیاد انجام می شود و برخی از اعضای خانواده که در این حوزه فعال هستند آماده تمرین می شوند اما همان سال محرم در عید افتاده و گروه دیگری که خود را آماده تعزیه می کنند و معتقدند باید حرمت این ماه حفظ شود. از تقابل این دو گروه داستان شکل می گیرد.

 

این تضاد در جامعه هنری واقعا وجود دارد؟

ما روی هنر متمرکز هستیم. در هنر شادی و غم با هم جذابیت ایجاد می کند. به عقیده من هنر به دنبال ایجاد یک زمان برای تخلیه روحی مخاطب است. در یک برهه و یا حتی برای مخاطبی گریه و در برهه ای دیگر یا برای مخاطبی دیگر خنده باعث تخلیه روحی می شود.

شما حتی در آثار تراژیک شکسپیر هم موقعیت های کمیک می بینید و همانطور که کوروش نریمانی می گوید: «تراژدی های شکسپیر به دور از کمدی، نه شنیدنی، نه خواندی و نه دیدنی است». قطعا شکسپیر هم به این نتیجه رسیده بود که در کنار این تراژدی باید کمدی باشد. پولونیوس در هملت یا دلقک در لیرشاه سازنده همین موقعیت ها هستند.

به عقیده من تراژدی و کمدی در کنار هم هستند. لذا همیشه به این فکر بودم که این دو موقعیت نزدیک به هم هستند و می شود از دل آنها یک اثر جذاب خلق کرد.

 

عنوان نمایش و پوستر آن یادآور داستان خانواده آقای هاشمی است که دهه شصتی ها در کلاس سوم ابتدایی خوانده بودند، در حالی که نمایش محتوای دیگری دارد. چرا از این سوژه نوستالژیک برای معرفی نمایش خود استفاده کردید؟

وقتی ما پوستر نمایش را منتشر کردیم پیغام های زیادی برای ما ارسال شد که چقدر اقدام جالبی بود و ما را به گذشته برد. علت انتخاب این تصویر نوستالژیک این بود که آن هم ما را به گذشته می برد به همان میزان که خانواده هاشمی در تئاتر خاطره ساز است. ما با تعزیه، نقالی، خیمه شب بازی عروسک مبارک خاطرات نوستالژیک زیادی داریم.  این نمایش در حقیقت بازگشتی به نوستالژی های ماست.

 

در نمایش گونه های مختلف نمایش ایرانی شامل تعزیه، سایه بازی، سیاه بازی، و ... را شاهد بودیم. حتی نقبی به بازی ملق و پشتک، شلی، ظروف چینی آشپزخانه بارگاه ناصری و ... زدید. نگارش این شخصیت ها بر اساس چه تفکراتی انجام گرفت؟

در نگارش متن، براساس تبحر هر یک از اعضای خانواده، کاراکتر نوشته شد و هر کدام از این شخصیت ها جداگانه نوشته شدند. مثلا من در سیاه بازی تبحر دارم، هادی مدرس نمایش های آیینی و سنتی است، مسعود حجازی مهر شمرخوان است، فهیمه باروتچی عروسک گردان است و ...

در  بحث ورود به ظروف چینی نیز باید بگویم اینها نمایش های شادی آور هستند و تبحر خاصی می طلبند. مثل فرار به قله که آقای حسن شمشادی اجرا می کند. ایشان از یک چیز فرار می کند و تا نوک درخت بالا می رود این یک مهارت است.  

دوست داشتم در طول نمایش برخی از این بازی ها که هنوز نوشته نشده اند، مطرح کنم.

ظروف چینی بخشی از یک نمایش شادی آور به نام آشپزخانه دربار ناصری است. دلقک که همواره وزیر و درباریان را مسخره می کند، یکبار به اشپرخانه می رود. در آنجا می گوید می خواهیم برای شاه غذا بپزیم. هرکس هر چیزی گیرش می آید در دیگ می ریزد و دقلک به داخل دیگ می رود و با پا آنها را له می کند. بعد از این ماجرا بحث ظروف چینی برای ریختن غذا به میان می آید و ما این بخش را اجرا کردیم.

 

 اجرا در دوران کرونا چقدر بر کیفیت نمایش شما تاثیر گذاشت؟

وضعیت کرونا برای همه هنرمندان اسفناک بود. هیچ کس نمی دانست سالن ها کی باز می شوند. اواخر سال گذشته پس از باز شدن سالن ها، به سنگلج آمدیم و نوبت اجرا گرفتیم. اواخر بهمن پیشنهاد شد تا در نوروز نمایش را اجرا کنیم که با توجه به عدم هماهنگی گروه شدنی نبود. قرار شد اردیبهشت نمایش را آماده اجرا کنیم. تمرینات را فشرده آغاز کردیم و با وجود که اکثرمان شهرستانی هستیم در نوروز، فقط یک روز تمرین را تعطیل کردیم. قرار بود 18 اردیبهشت قرار بازبینی بگذاریم که متاسفانه 16 فروردین تماشاخانه ها تعطیل شد و حتی اجازه تمرین نداشتیم. یعنی تا بازگشایی مجدد تماشاخانه ها چهل و اندی روز هیچ کاری نتوانستیم بکنیم. واقعا ضربه سنگینی خوردیم. به چیزهایی در حین تمرین رسیده بودیم که از بین رفت. با این وجود از 20 خردادماه کار را آغاز کردیم و خدا را شکر مورد رضایت بوده است.

 

در روزهایی که بسیاری از کارگردانان از نبود مخاطب می گویند، نمایش پرمخاطبی را به اجرا درآوردید. حتی در ایام هفته نیز سالن سنگلج پر است، علت را در چه می بینید؟

راز ما این است که می دانیم مخاطب از ما چه می خواهد. تماشاگران تئاتر زیاد نیستند و عمدتا با هم در ارتباط هستند. ما این ذائقه آنها را پیدا کردیم و می دانیم چه موضوعاتی برای آنها جذاب است. ما می دانیم مخاطب امروز دیگر از شوخی های زننده و سخیف لذت نمی برد حتی اگر همان لحظه بخندد.این تجربه ای است که کسب کردیم و با آن مخاطب خود را جذب می کنیم.

 

گفتگو از: علی رحیمی




مطالب مرتبط

سیاه‌بازی که شادی‌اش به شادی دیگران گره خورده

مجید افشار: سالم و درست خنداندن هنر سیاه‌باز است
سیاه‌بازی که شادی‌اش به شادی دیگران گره خورده

مجید افشار: سالم و درست خنداندن هنر سیاه‌باز است

مجید افشار، سیاه‌باز پیشکسوت نمایش‌های ایرانی، سیاه را بهلول و قهرمانی مردمی می‌داند که با شاد کردن دیگران شاد است و از اهمیت سالم و درست خنداندن تماشاگر در این هنر می‌گوید.

|

گفت‌وگوی نوروزی با هادی مرزبان در اولین روز بهار

تصویب بنیاد تئاتر ملی، بزرگ‌ترین عیدی به هنرمندان بود
گفت‌وگوی نوروزی با هادی مرزبان در اولین روز بهار

تصویب بنیاد تئاتر ملی، بزرگ‌ترین عیدی به هنرمندان بود

هادی مرزبان، کارگردان پیشکسوت تئاتر با بیان اینکه خبر تصویب بنیاد تئاتر ملی، بزرگ‌ترین عیدی به هنرمندان فعال نمایش ایرانی بود، گفت امیدوارم در سال جدید هیچ کدام از بچه‌های تئاتر غم نان نداشته باشند تا بتوانند راحت و بدون دغدغه در صحنه‌های تئاتر حاضر باشند.

|

گفت‎وگو با کارگردان «مجلس بلبشو جور کردن»

فرشیدقلی‌پور: نمادها راهی شدند تا قصه، معنا نبازد
گفت‎وگو با کارگردان «مجلس بلبشو جور کردن»

فرشیدقلی‌پور: نمادها راهی شدند تا قصه، معنا نبازد

فرشید قلی‌پور، نویسنده و کارگردان نمایش «مجلس بلبشو جور کردن» می‌گوید برای بیان دغدغه‌های زنان از استعاره‌ها و نمادها بهره برده است تا قصه معنای خود را از دست ندهد و کشف و شهودها از طرف خود تماشاگر صورت بگیرد.

|

گفت‌وگویی کوتاه با رضا بابک

بنیاد تئاتر ملی، می‌تواند عرصه نمایش ایرانی را به روزهای اوجش برگرداند
گفت‌وگویی کوتاه با رضا بابک

بنیاد تئاتر ملی، می‌تواند عرصه نمایش ایرانی را به روزهای اوجش برگرداند

رضا بابک، هنرمند تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران می‌گوید تشکیل بنیاد تئاتر ملی، می‌تواند گونه نمایش ایرانی را که مدتی است دچار کلیشه‌ها و تکرار شده است، دوباره شکوفا کند و به روزهای اوجش برساند.

|

آمار فروش تئاتر شهر، تالار هنر و سنگلج اعلام شد

«سیاه خال» نیم میلیاردی شد 
آمار فروش تئاتر شهر، تالار هنر و سنگلج اعلام شد

«سیاه خال» نیم میلیاردی شد 

آمار فروش و تماشاگران نمایش‌ تالارهای اصلی، چهارسو، قشقایی، سایه، کارگاه نمایش و کافه‌تریای چارسو و قشقایی تئاتر شهر همچنین تالار هنر و تماشاخانه سنگلج تا پایان روز جمعه 18 اسفند ۱۴۰۲ اعلام شد و در این میان «سیاه خال» توانست به فروش نیم‌میلیاردی دست پیدا کند.

|

معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی:

منتخبان مجلس از مطالبات اهالی فرهنگ و هنر ساده نگذرند
معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی:

منتخبان مجلس از مطالبات اهالی فرهنگ و هنر ساده نگذرند

محمود سالاری، معاون هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، که در پای صندوق سیار مستقر در تالار وحدت حضور پیدا کرده بود، از کمیسیون فرهنگی آینده مجلس خواست منتخبان مجلس از مطالبات اهالی فرهنگ و هنر ساده نگذرند.

|

نظرات کاربران