در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «بزبز قندی و گرگ ناقلا» عرضه شده در تلویزیون تئاتر ایران

جدال با جانوری که آن را از هر طرف بنویسی گرگ است

ایران تئاتر – سید رضا حسینی: نمایش «بزبز قندی و گرگ ناقلا» یکی دیگر از آثار ساخته شده برای رده سنی کودکان و نوجوانان به شمار می‌رود که به تازگی امکان تماشای آن از طریق پلتفرم تلویزیون تئاتر ایران فراهم شده است. در مطلب پیش رو به بررسی اجمالی این نمایش خواهیم پرداخت.

نمایش «بزبز قندی و گرگ ناقلا» توسط هنرمندان تئاتر فعال در اصفهان ساخته شده و این اثر نمایشی کودکان را به عنوان مخاطب هدف خود برگزیده است. با توجه به اینکه یکی از اهداف تلویزیون تئاتر ایران توجه به آثار هنرمندان سراسر کشور و ایجاد شرایط مناسبی برای معرفی آنها  است، با شروع فصل تابستان فرصتی فراهم آمد تا نمایش بزبز قندی و گرگ ناقلا از طریق این پلتفرم مجازی پخش شود و کودکان ایرانی در نقاط مختلف کشور قادر به تماشای آن باشند. به همین جهت در ادامه مطلب پیش رو به سراغ نمایش یاد شده می‌رویم تا ببینیم چه در چنته دارد و در رسیدن به هدف اصلی خود یعنی جلب نظر کودکان تا چه اندازه موفق بوده است.

داستان گرگی که پیر شده اما...

گرگ ناقلا که دیگر به سنین کهنسالی رسیده و موهای سرش به سفیدی گراییده است به مرور کتاب‌های قصه‌ای که در طول دوران زندگی خود در آنها ایفای نقش کرده می‌پردازد و خاطرات قدیمی خود را مرور می‌کند. او در روزهای جوانی تصمیم گرفته بود از گله گرگ‌ها جدا شود و با بزبز قندی و فرزندانش طرح دوستی بریزد. گرگ ناقلا برای فاصله گرفتن از گذشته تاریک خود همسایه بزها می‌شود و سعی می‌کند حسن نیت خود را به آنها ثابت کند. اما بزبز قندی و فرزندانش ادعای گرگ را باور ندارند و از او دوری می‌کنند. گرگ چندین بار تلاش می‌کند با آنها دوست شود اما هیچ کدام از کارهایی که انجام می‌دهد به نتیجه نمی‌رسند. عاقبت روباه مکار به سراغ گرگ می‌آید و پس از مسخره کردن او برای تصمیم به ترک شکار بزها و گوسفندها  وسوسه‌اش می‌کند که خانواده بزها را یک لقمه چپ نماید. اما گرگ نمی‌خواهد همسایگان خود را بخورد یا به آنها آسیب برساند؛ با این حال پیشنهاد روباه برای تغییر قیافه را می‌پذیرد و سعی می‌کند با لباس مبدل به خانه بزها برود و پس از جلب اعتماد آنها با بزها طرح دوستی بریزد. او ابتدا در لباس رفتگر و مهندس راه و ساختمان به خانه بزها می‌رود اما بزبز قندی به او روی خوش نشان نمی‌دهد. پس از آن گرگ خود را به شکل معلم خصوصی در می‌آورد و موفق به جلب رضایت بزبز قندی می‌شود. با این حال او در تدریس به بزغاله‌ها موفقیتی کسب نمی‌کند و از خانه آنها رانده می‌شود. در ادامه گرگ پس از مشورت با روباه خود را به شکل یک هنرمند عکاس در می‌آورد و پس از رفتن به خانه بزبز قندی نظر او و فرزندانش را جلب می‌کند. گرگ از خانواده بزها عکس می‌گیرد و پس از چاپ آنها به خانه بزبز قندی می‌رود تا عکس‌ها را تحویل دهد. اما او در خانه نیست و پیش از ترک آنجا به فرزندانش توصیه کرده است تا در را به روی هیچ کس باز نکنند. گرگ خود را به شکل مادر بزغاله‌ها در می‌آورد و پس از قانع کردن آنها به درون خانه می‌رود و عکس‌ها را تحویل می‌دهد؛ سپس مشغول بازی با فرزندان بزبز قندی می‌شود. در اواسط بازی روباه به دم خانه می‌آید و گرگ را وسوسه می‌کند که بزغاله‌‌ها را بخورد و سهم او را هم بدهد. گرگ پس از رفتن روباه ابتدا اندکی مقاومت می‌کند، اما دیری نمی‌پاید که تسلیم هوس خود می‌شود و دو تا از بزغاله‌ها را درسته قورت می‌دهد؛ با این حال بلافاصله عذاب وجدان می‌گیرد و آنجا را ترک می‌کند. بزبز قندی پس از بازگشت به خانه تصمیم به انتقام می‌گیرد و همراه با دو فرزند دیگرش به سراغ گرگ می‌رود. روباه که در کنار گرگ حضور دارد با دیدن او فرار می‌کند و گرگ را تنها می‌گذارد. در نهایت بزبز قندی موفق می‌شود با غلبه بر گرگ و انتقال او به اتاق عمل شکم گرگ را باز کند و فرزندانش را نجات دهد. گرگ که شکمش پیش از دوخته شدن توسط مادر بزغاله‌ها از سنگ انباشته شده است به درون رودخانه می‌افتد و به سزای عمل خود می‌رسد. او در دوران کهنسالی به این نتیجه رسیده که بهتر است سایر موجودات را به حال خود بگذارد و آسیبی به آنها وارد نکند؛ با این حال روباه همچنان معتقد است باید به سراغ سایر کتاب‌های قصه رفت و به فریب دادن جانوران ادامه داد. گرگ سعی می‌کند با نصیحت کردن روباه او را از انجام کارهای نادرست باز دارد.

روایت تازه از یک قصه قدیمی 

نمایش «بزبز قندی و گرگ ناقلا» همان گونه که از نام آن بر می‌آید بر اساس قصه کهن و آشنای «بزبز قندی» ساخته شده است. البته طراحان این نمایش سعی کرده‌اند تغییراتی در قصه ایجاد کنند تا محتوای آن برای مخاطبان امروزی جذاب‌تر و به روزتر باشد. این تغییرات در برخی موارد به بار نشسته و در موارد دیگر چندان موفق نبوده است. از نمونه‌های موفق این تغییرات می‌توان به بازگویی قصه از زاویه دید گرگ اشاره کرد؛ امری که موجب شده است تا شخصیت او به شکل محسوسی از منفی بودن صرف فاصله بگیرد و تا حدی خاکستری جلوه کند. در طول این نمایش گرگ همواره دچار تردید است و در مورد چگونگی رفتار با خانواده بزها مدام با خود کلنجار می‌رود. او ابتدا قصد دارد رفتار بد گذشته را کنار بگذارد و با بزها روابط دوستانه برقرار کند، اما هر بار که به آنها نزدیک می‌شود دچار وسوسه می‌گردد و کار را خراب می‌کند.

پس از آنکه گرگ در لباس معلم خصوصی موفق به جلب اعتماد بزبز قندی می‌شود تا در شرایط قرنطینه و تعطیلی مدارس به فرزندانش تدریس خصوصی کند با مشاهده محتوای کتاب ریاضی، که در قسمت حل مسائل به خورده شدن گوسفندان توسط گرگ و محاسبه تعداد باقی مانده از آنها اشاره دارد، خوی درندگی خود را باز می‌یابد و نسبت به خوردن بزغاله‌ها وسوسه می‌شود. بار دوم نیز او هنگام حضور در خانه بزغاله‌ها با صحبت‌های روباه وسوسه می‌شود که بزغاله‌ها را بخورد و در نهایت نیز این کار را انجام می‌دهد. در واقع با اینکه فرجام کار دقیقا مشابه با قصه بزبز قندی رقم می‌خورد، اما شخصیت گرگ در طول این اثر نمایشی در قامت جانوری بی‌رحم و درنده خو به تصویر کشیده نشده و تنها موجود ضعیف و بی اراده‌ای است که در نهایت اسیر وسوسه می‌شود و از هدف خود یعنی دوست شدن با خانواده بزها باز می‌ماند.

بزبز قندی و فرزندانش در طول این نمایش چندان پرحرف نیستند و معمولا سخنان کوتاه خود را با بع بع کردن یا ایما و اشاره به یکدیگر و مخاطبان خود می‌فهمانند. این امر علاوه بر آنکه رگه‌های طنز شخصیت آنها را پررنگ کرده، موجب شده است تا کودکان کم سن و سال بتوانند بهتر با آنها ارتباط برقرار کنند. نوع گریم و پوشش خانواده بزها و سایر شخصیت‌های حاضر در نمایش بزبز قندی و گرگ ناقلا را نیز می‌توان مانند ویژگی مذکور در ردیف نقاط مثبت این اثر قرار داد. این ویژگی در نوع طراحی صحنه نیز مشاهده می‌شود؛ به این معنی که برخی از اجزای صحنه به خوبی در امر اجرای نمایش مورد استفاده قرار گرفته‌اند. به عنوان مثال خانه‌ای که خانواده بزها در آن زندگی می‌کنند تنها یک پنجره است که با پرده‌ای سفید رنگ از فضای بیرون جدا می‌شود. این پنجره در بخش پایانی نمایش به تانک بزبز قندی تبدیل می‌گردد و او همراه با دو فرزند خود برای انتقام از گرگ بر پشت آن سوار می‌شود.

در برخی از بخش‌های نمایش بزبز قندی و گرگ ناقلا نحوه استفاده از نورپردازی برای جان بخشیدن به قسمت مشخصی از صحنه را می‌توان مفید و موثر ارزیابی کرد. نظیر همین ویژگی در ماهیت بخش‌های موزیکال این اثر نمایشی نیز مشاهده می‌شود و بر کیفیت آنها می افزاید. برخی از اشعار این نمایش به طور اختصاصی برای همین اثر سروده شده و با موسیقی شاد تلفیق گردیده‌اند. در عین حال برخی از قسمت‌های موزیکال این اثر نیز حالت اقتباسی دارند. به عنوان مثال در همان ابتدای نمایش بزبز قندی و گرگ ناقلا موسیقی آشنا و معروف فیلم سینمایی «شعله» را می‌شنویم که به جای ترانه هندی با اشعار فارسی مرتبط به ترس خانواده بزها از گرگ همراه می‌گردد. به طور کل بخش‌های موزیکال این نمایش را می‌توان جزو نقاط مثبت آن قلمداد کرد.

نمایش بزبز قندی و گرگ ناقلا  نوید اقتباس متفاوت و نسبتا جذابی را از قصه کهن و آشنای بزبز قندی می‌دهد.  در این اثر شاهد تغییر تعداد فرزندان بزبز قندی از سه بزغاله به چهار بزغاله هستیم. فرزندان بزبز قندی در این نمایش حتی اسم نیز ندارند و با  برخی تفاوت‌های ظاهری نظیر چاقی و لاغری یا کوچک و بزرگ بودن متمایز می شوند. جالب است که آنها در بسیاری از بخش‌های نمایش با لفظ گوسفند یا ببعی نامیده می‌شوند!

از جمله عواملی که نمایش بزبز قندی و گرگ ناقلا را در نیمه دوم آن از تک و تا انداخته فقدان بخش‌های موزیکال در این نیمه است. بخش‌های موزیکال این نمایش تنها در یک سوم ابتدایی آن گنجانده شده و دو سوم پایانی این اثر از وجود آنها بی‌بهره است. بدون هیچ اغراقی می‌توان ادعا کرد که نبود شعر و موسیقی در دو سوم پایانی نمایش بزبز قندی و گرگ ناقلا کاملا احساس می‌شود و شاید به همین دلیل است که شخصیت گرگ در این بخش‌ها بیش از حد پرحرف جلوه می‌کند. شاید اگر نیمه دوم این نمایش از کیفیت و جذابیتی هم‌تراز با نیمه نخست آن برخوردار بود نتیجه نهایی بهتر از حالت فعلی می‌شد.

اگر کنجکاو به تماشای نمایش بزبز قندی و گرگ ناقلا هستید می‌توانید به این آدرس اینترنتی مراجعه کرده و به تماشای این اثر نمایشی بنشینید.

 

عوامل تولید نمایش

نویسنده و کارگردان: امیر شیخ جبلی

بازیگران: امیر شیخ جبلی، امیرحسین حسن پور، الما حمیدی، میترا آقایی، درین جعفر پیشه، آناهیتا عبدالهی، باران جوادی

آهنگساز: پویا فرهنگ پژوه

طراح صحنه: محمد قبادی نژاد، الهه جابرزاده انصاری

طراح نور: ابوالفضل قبادی نژاد، هادی شبان

طراح گریم: مینا سلمانی

طراح لباس: سما عطریان

طراح دکور: محمود شیخ جبلی

مدیر صحنه: پریناز سیم بان

دستیار صحنه: ساقی صابریان

منشی صحنه: یاسمین شیرانی

صدا و افکت: احسان شهبازی، نسیم موسوی

گروه تصویربرداری: سید معین اعرابی، سجاد محمدی

تدوین: مرجان خدابخشیان

طراح پوستر و بروشور: الهه جابرزاده انصاری

عکاس: فروغ جابرزاده انصاری

روابط عمومی: علی انشائی




مطالب مرتبط

گفت‌وگویی کوتاه با رضا بابک

بنیاد تئاتر ملی، می‌تواند عرصه نمایش ایرانی را به روزهای اوجش برگرداند
گفت‌وگویی کوتاه با رضا بابک

بنیاد تئاتر ملی، می‌تواند عرصه نمایش ایرانی را به روزهای اوجش برگرداند

رضا بابک، هنرمند تئاتر، تلویزیون و سینمای ایران می‌گوید تشکیل بنیاد تئاتر ملی، می‌تواند گونه نمایش ایرانی را که مدتی است دچار کلیشه‌ها و تکرار شده است، دوباره شکوفا کند و به روزهای اوجش برساند.

|

نگاهی به نمایش «مجلس بلبشو جور کردن»

تصنیف‌خوانی مجالس زنانه در قالب نمایش ایرانی
نگاهی به نمایش «مجلس بلبشو جور کردن»

تصنیف‌خوانی مجالس زنانه در قالب نمایش ایرانی

سیدعلی تدین‌صدوقی: نمایش «مجلس بلبشو جور کردن»، همان‌طور که از نامش به ذهن متبادر می‌شود، خود در ورطه بلبشویی به لحاظ متن و اجرا به‌نوعی سردرگمی و تکرار افتاده است. به دیگر سخن نمی‌توان ...

|

فراخوان اجرا در تماشاخانه‌های مهر و ماه حوزه هنری منتشر شد

فراخوان اجرا در تماشاخانه‌های مهر و ماه حوزه هنری منتشر شد

مرکز هنرهای نمایشی حوزه هنری فراخوان اجرای نمایش در تماشاخانه‌های مهر و ماه خود را در راستای اهداف و سیاست‌های خود و به‌منظور انتخاب آثار نمایشی شایسته‌ برای اجرا در سال 1403 از گروه‌ها و کارگردانان فعال، اساتید دانشگاه، دانشجویان تئاتر و جوانان خلاق دعوت کرد.

|

گفت‌وگو با کاظم نظری، مدیرکل هنر‌های نمایشی

از عملکرد شورای ارزشیابی و نظارت تا پای کار بودن مدیران تئاتری
گفت‌وگو با کاظم نظری، مدیرکل هنر‌های نمایشی

از عملکرد شورای ارزشیابی و نظارت تا پای کار بودن مدیران تئاتری

کاظم نظری با اشاره به عملکرد مثبت شورای ارزشیابی و نظارت بر نمایش و نبود نگاه شخصی و سلیقه‌ای در بررسی آثار، از پای کار بودن همه مدیران تئاتری سخن گفت.

|

نظرات کاربران