لب کلام هنرمندان در گفتوگوهای هفته 59
ثبت یک رکورد جدید در نپرداختن به تئاتر در رسانه ها
ایران تئاتر- عباس عبدالعلیزاده: به نظر می رسد قرار است رکوردی جدید در نپرداختن به موضوع تئاتر در رسانه ها ثبت شود. حداقل طی ۶۰ هفته گذشته هرگز شاهد این میزان بی مهری نسبت به اخبار و گفت و گوهای تئاتری نبوده ایم! هفته کودک، تغییر مدیران فرهنگی، جشنواره فیلم کوتاه و اتفاقاتی دیگر از این دست باعث شده رسانه ها کمترین میزان توجه به تئاتر را طی ۱۵ ماه گذشته از خود نشان دهند این درحالی است که انتظار می رفت با بهتر شدن شرایط کرونا در کشور تئاتر روی خوش ببیند اما....
بیش از یک سال از انتشار هفتگی لب کلام هنرمندان در گفتوگوهای هفته در ایران تئاتر می گذرد و به نظر می رسد اتفاقات این دوهفته اخیر حداقل در این مدت بی سابقه بوده است. حتی در تعطیلات گسترده تئاتر از اواخر سال 98 و اوایل 99 میزان گفت و گوهای تئاتر ی در رسانه ها بیش از این میزان بود!. از دو هفته گذشته درحالی که هم به نمایش های روی صحنه و هم به میزان علاقمندان اجرای تئاتر افزوده شده؛ به طرز غریبی رسانه ها به استثنای ایران تئاتر و خبرگزاری مهر کاهش چشمگیری در پرداختن به موضوع تئاتر داشته اند. هفته گذشته این سلسله گزارش ها با عنوان «صحنه نمایش نیازمند توجه رسانه ها» منتشر شد اما متاسفانه گویا مدیران رسانه درگیر مسائلی آنچنان مهم هستند که کلا تئاتر را از یاد برده اند.
هفته گذشته ایران تئاتر در کنار گزارش های روزانه متنوع ، با انتشار گفت و گوهایی اختصاصی به موضوعات متنوعی در حوزه نمایش پرداخت؛ گفت و گوهایی از محسن متینوفا کارگردان نمایش «زبان اشاره»؛ کاظم نظری درباره هماندیشی تحلیل ساختار، محتوا و جایگاه ادبیات نمایشی در رادیو؛ ناصر آویژه کارگردان نمایش شب طولانی یلدا؛ مرشد ابوالفضل ورمزیار درباره سه خطر بسیار بزرگ در حوزه تئاتر دینی؛ پریسا کهکش پورکارگردان فعال اصفهانی؛ سعید زارع درباره نمایشنامه بیهوده قرمز نشدن؛ محمدرضا مهربانی درباره نمایش «مگس» و مهدی صالحیار نمایشنامهنویس و کارگردان حاضر در یازدهمین دوره صاحبدلان در ایران تئاتر منتشر شد.
متن مهمترین گفت و گوهای کوتاه و بلندی که تا چهارشنبه هفته گذشته با موضوع هنرهای نمایشی روی خروجی خبرگزاریها و سایتها منتشر شده را در بخش «لب کلام» بصورت خلاصه آوردهایم تا مخاطب این متن در دنیای پرسرعت امروز درجریان مهمترین بخشهای گفت و گوها قرار بگیرد. بدیهی است علاقمندان برای خواندن مشروح گفت و گوها میتوانند به منبع مطلب هرگفت و گو مراجع کنند.
هادی مرزبان: شدیداً به دنبال بازیگر نقش دکتر نون هستم
هادی مرزبان که طی ۲ سال اخیر قصد اجرای نمایش «دکتر نون» دارد ولی به دلیل کرونا این امر میسر نشده است، تأکید کرد به زودی این اثر نمایشی را در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه می برد.
لب کلام
ما طی ۲ سال اخیر برای تمرین و اجرای نمایش «دکتر نون» هیچ مشکلی نداشتیم ولی کرونا شرایط را تغییر داد.
آقای رضا کیانیان که خیلی علاقه مند به ایفای نقش دکتر نون بود از حضور در نمایش انصراف داد.
فرهاد آییش نیز که خیلی نقش دکتر نون را دوست داشت به دلیل شرایط کرونایی نتوانست گروه را همراهی کند.
در نهایت امین زندگانی برای ایفای نقش دکتر نون به گروه پیوست.
الان شدیداً به دنبال بازیگر نقش دکتر نون هستم که به زودی این کار هم انجام میشود.
مهدی چاکری: «بیلمن» چگونه دلاور دنیای غرب شد
مهدی چاکری که بهزودی نمایش «بیلمَن» را براساس «مرد جذاب دنیای غرب» نوشته جان میلینگتُن سینگ روی صحنه میبرد، درباره انتخاب نمایشنامه و سبک و سیاق این نویسنده ایرلندی توضیحاتی ارائه داد.
لب کلام
جان میلینگتُن سینگ در تئاتر ما چندان شناخته شده نیست.
تئاتر ایران در سالهای اخیر به مارتین مکدونای ایرلندی توجه بیشتری نشان داده تا دیگر نویسندگان برآمده از این خطه.
البته که ساموئل بکت پیش از اینها پیوسته در تئاتر ایران و جهان مطرح بوده است.
شخصاً علاقه دارم متنهای مهم و کمتر شناخته شده دنیای درام را برای مخاطب ایرانی انتخاب کنم.
مسئله قهرمانسازی و ماجراهای بین پدر و فرزند، نوع قتل و کمدی سیاهی که در متن وجود دارد خیلی نظرم را جلب کرد.
مارتین مکدونا بعد از دیدن اجرا یا خواندن نمایشنامه «مرد جذاب دنیای غرب» و اجرای «بوفالوی آمریکایی» نوشته دیوید ممت بوده که به درامنویسی علاقهمند شده است.
عماد سالکی : «عصر طویلگی» از درد مشترک انسان و حیوان میگوید
عماد سالکی کارگردان نمایش «عصر طویلگی» عنوان کرد این اثر نمایشی تلفیقی از درد مشترک بین انسانها و حیوانات را به تصویر میکشد.
لب کلام
ایده شکلگیری «عصر طویلگی» زمانی بود که من نمایشنامهای با عنوان «من آلیس نیستم ولی اینجا همه چیز عجیب است» را خواندم که نوشته علیرضا غفاری بود.
ایشان کتابی به نام «دفتر خاطرات حیوانات» را به من معرفی کرد که نوشته خودش بود و نمایشنامه «من آلیس نیستم ولی اینجا همه چیز عجیب است» بخشی از این کتاب محسوب میشد.
با خواندن آن کتاب من با دنیای تازهای آشنا شدم و تصمیم گرفتم اجرایی از این کتاب را به صحنه ببرم.
این نمایش از درد مشترک انسان و حیوان سخن میگوید و فضایی مدرن دارد که تلفیقی از رئالیسم و سوررئالیسم است.
تمام موجودات چه انسانها و چه حیوانات با درد و رنج زندگی میکنند به این علت که مهربانی را از یاد بردهاند.
روحالله جعفری: پژوهشی درباره کانون پرورش فکری
روحالله جعفری با اشاره به اینکه در انتظار مشخص شد زمان اجرای نمایشش در مجموعه تئاترشهر است از پژوهش جدیدی درباره شکلگیری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، خبر داد.
لب کلام
قرار بر این شد که آبان ماه نوبت جدید اجرا را تا قبل از پایان سال به من اعلام کنند.
البته امیدوارم هرچه زودتر این اتفاق بیفتد و پیک ششم کرونا باعث تعطیلی مجدد فعالیتهای تئاتری نشود.
قرار بود فروردین و اردیبهشت ۹۹ نیز نمایش «هیولاخوانی» نوشته نغمه ثمینی را در تالار حافظ به صحنه ببریم که با وجود سه ماه تمرین به دلیل وقوع پاندمی کرونا این اجرا نیز لغو شده است.
بعد از به فرجام رسیدن آخرین پژوهشم که «تالار ۲۵ شهریور (سنگلج)» نام داشت و در ۲ جلد به تاریخچه و فعالیتهای این تالار از ابتدا تا سال ۵۷ و از سال ۵۷ تا امروز میپرداخت روی پژوهش دیگری متمرکز شدم.
بر شکلگیری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان متمرکز است.
بهمن عباسپور: استتار آدمی در آکواریوم تنهایی
بهمن عباسپور طراح و کارگردان پرفورمنس «هفتادوشش دوصفر» درباره شکلگیری این اثر توضیحاتی ارائه داد.
لب کلام
این پرفورمنس در یک آکواریوم اتفاق میافتد.
من به عنوان اجراگر و یک سمبل اسکلتمانند که از چیزهای مختلفی چون استخوان حیوانات، گونی، برگ درخت نخل، بطری آبمعدنی و … تشکیل شده روبروی هم نشستیم.
ایده شکلگیری این پرفورمنس با توجه به اقتضای این روزهای تئاتر و در شرایطی شکل گرفت که در طول ۲ سال گذشته شاهد وضعیت بسیار نامناسب هنرمندان تئاتر بودم.
در واقع مخاطب در این پرفورمنس با آکواریوم تنهایی انسان روبرو است. که در آن با خودش، خاطراتش و تنهاییهایش دست و پنجه نرم میکند.
فشار اقتصادی و تامین هزینههای اجرا روی بچههایی که کار پرفورمنس و کانسپچوال آرت میکنند بسیار بیشتر از بقیه است.
مجتبی جدی: ایرانشهر و حافظ گزینه «آتش سوزیها»
مجتبی جدی قصد دارد نمایش «آتش سوزی ها» اثر وجدی معود و ترجمه محمدرضا خاکی را زمستان سال جاری در تماشاخانه ایرانشهر یا تالار حافظ روی صحنه ببرد.
لب کلام
به دنبال بازیگران چهره نبودم و بازیگرانی را که برای این اجرا مناسب بودند، انتخاب کردم.
زمان مورد نظرم برای اجرای «آتش سوزی ها» بهمن سال جاری است.
در متن تغییری ایجاد نکرده ام اما شیوه اجرایی مدنظر در خود متن نیست زیرا متن ایده ای را برای اجرا پیشنهاد نمی کند.
با محمدرضا خاکی مترجم نمایشنامه نیز جلساتی را برگزار کردیم و درباره ایده اجرایی نمایش از وی مشورت گرفتم.
گفت و گو ها از مهر
سینا نصراللهی : تهیهکننده خصوصی، سلبریتی میخواهد و دولتی، پیام اخلاقی
سینا نصراللهی با توجه به آنچه این روزها در مورد «سگِ سورتمه» و موضوع سقط جنین شنیده میشود، میگوید: «ابتدا باید بگویم که این کار صرفا یک داستان خطی در مورد سقط جنین و لاغیر نیست. موضوع اصلی کار، هویتباختگی انسان است و جبر محیط که موجب میشود انسان از هویت اصلی خود فاصله بگیرد، تغییر کند و کارهایی را انجام دهد که یک انسان به ذات نباید انجام دهد و برای همین نامش «سگِ سورتمه» است.»
لب کلام
سگهای سورتمه، سگهایی قوی با ذاتی آزاد و قدرتمندند. سگانی که با خرس و گرگ میجنگند اما جبر محیط موجب شده است مانند قاطرها سورتمه بکشند و به مرور زمان تبدیل به حیوان آپارتمانی هم شدهاند. چیزی که کاملا از ذاتشان دور است.
برای تهیهکنندهای که دنبال بیزینس است موضوع کار مهم نیست و آنچه برایش اهمیت دارد این است که هر کدام از بازیگرانِ کار چند کا فالوئر در اینستاگرام دارند و چه تعداد از آن فالوئرها بلیتِ کار را خواهند خرید و این برایش بسیار مهمتر از محتوا و فرم کار است. نکته جالب این که قبلتر فقط میگفتند طرف سلبریتی باشد اما الان میگویند اگر سلبریتی هم هست، تعداد فالوئرهایش چهقدر است؟! از آن سو، حامی اگر قرار باشد دولتی باشد میگوید باید همان چیزی را بگویی که من میخواهم و در انتهای کارت هم پیام اخلاقی بدهی که به نظر من از تئاتر به دور است.
ما در این کار مشکلی از لحاظ پوشش نداشتیم و به مسئلهای سیاسی هم نپرداخته بودیم و جغرافیایی هم نداشتیم که بشود گفت در حال سیاهنمایی در ایران هستید. خط قرمزها همینهاست که ما از آنها عبور نکرده بودیم.
او در مورد استقبال مخاطب هم میافزاید: «خوشحالیم که بسیار خوب بوده است و دو، سه روز قبل از هر اجرا، همه بلیتهای آن، با در نظر گرفتن مجاز بودن به استفاده از تنها ۵۰ درصد ظرفیت سالن، به فروش میرسد.
رسول حق شناس :خطوط قرمز را میشناسم و واردشان نشدم
رسول حقشناس، نویسنده و کارگردان «هوزان» هم در مورد معنی این لغت میگوید: «واژه «هوزان» در زبان کردی به معنای آوازهخوان است و نمایش براساس افسانهای کردی شکل گرفته و قصه کولبران نیز به آن افزوده شده است. قصه ما عشق کولبری کرد است. عشقی که این کولبر را به کوه میکشاند و همانجا، جانش را میگیرد و ما قصه و علت مرگ این کولبر را در «هوزان» میبینیم.»
لب کلام
من ۲۵ سال است که در عرصه هنرهای نمایشی فعالیت میکنم و طبیعتا خطوط قرمز را میشناسم و در نتیجه اساسا واردشان نشدم که بخواهم دچار مشکلی شوم یا نه. کار ما طرح مسئله است. هنرمند، نه قانونگذار است، نه تفسیرگر آن و نه مجریاش. وظیفه هنرمند تلنگرزدن به جامعه است و دیدن مواردی که شاید یک تفسیرگر یا مجری نتوانند ببینند. ما راوی هستیم و نه مفسر و نه نتیجهگیر.
«هوزان» به سلیمانیه عراق دعوت شده است.
سه نفر از بازیگران کرد هستند و باقی آنها نه. ما صرفا از لحن و لهجه استفاده کردهایم و نه زبان.
شرط اجرا در سلیمانیه ، روی صحنه رفتن به زبان کردی است و از هفته آینده معلمی خواهیم گرفت که دیالوگها را به زبان کردی با بازیگران تمرین خواهد کرد.
گلاب آدینه : شرط حضور بازیگرِ چهره را نپذیرفتم
گلاب آدینه می گوید برای اجرای نمایش «بانوی محبوب من» ابتدا با تهیهکنندهای صحبت کرده و چون او شرط پذیرش همکاری را اجرا در سالن هتل اسپیناس و حضور چهرههای مطرح روز عنوان کرده، این همکاری را نپذیرفته است. او در مورد انتخاب بازیگرانش هم میگوید از اول بنا داشته با گروهی صرفا تئاتری کار کند که دغدغه فیلم و سریال نداشته باشند و بتوانند مدتی طولانی در خدمت گروه باشند.
لب کلام
دخترم نورا، از چهار سال پیش، چندین بار پیشنهاد کرد که این متن را اجرا کنیم اما من در ذهنم مناسبتی برای اجرای آن نمیدیدم. زمان گذشت و به دوران شیوع کرونا رسیدیم و مانند بسیاری از حرفهها و مشاغل، فعالیتهای فرهنگی و هنری هم متوقف شد. در کنار دیگر خبرهای ناگوار که هر روز و هر ساعت میشنیدیم، اخبار آمار ابتلا و مرگومیر در اثر کرونا، غم و غصه ما را بیشتر از پیش کرد و روانمان روزبهروز آسیب دیدهتر از قبل شد. تا یک روز که خبر مرگ عزیزی از دوستان را شنیدم، احساس کردم در آستانه خفگیام.»
اگر امکانات داشتیم و از شروع کارمان تا به صحنه بردن نمایش، مستندی از پشت صحنهمان میساختیم مطمئنم سندی بسیار دقیق برای نشان دادنِ مصائب تئاتر کار کردن در ایام کرونا به یادگار میماند
تا یک ماه پیش تضمینی برای اجرا وجود نداشت. آمار تلفات کرونا بین ۵۰، ۲۰۰، ۱۰۰، ۴۰۰ و ۶۰۰ نفر بالا و پایین میرفت. همنشینی و مواجهه با ترس و بلاتکلیفی و ... دشوار و لذتبخش بود. نوجوانان و جوانان همراهم با وجود تمام محدودیتها و گرفتاریهای خانوادگی و اجتماعی با کوشش عجیب خود به من و یکدیگر شوق جلو رفتن میدادند. شعار ما جملهای از نمایشمان بوده و هست: با امید و با ایمان و یه جو هم شانس.
حضور نورا هاشمی که از ابتدا قطعی بود. نه به این دلیل که دخترم است، بلکه به این دلیل که هم تواناییهایش را میشناسم و هم این که نقشِ الیزا دولیتل خصوصیاتی دارد که میدانستم او از عهدهاش برخواهد آمد. بازیگران این نمایش ۵۰ نفرند که تکتکشان حضوری بسیار موثر در کار دارند.
گفت و گو ها از خبرآنلاین