در آخرین روز سمینار بینالمللی نمایشهای آیینی و سنتی
واکاوی نگرش جلال ستاری در هفت مقاله

آخرین روز سمینار بینالمللی نمایشهای آیینی و سنتی، همراه بود با ارائه هفت مقاله از پژوهشگران نامآشنای ایران که اغلب زوایایی از شخصیت و فعالیتهای زندهنام استاد جلال ستاری را موضوع پژوهش خود قرار داده بودند.
به گزارش خبرنگار ایران تئاتر، جلال ستاری، نویسنده، پژوهشگر، اسطورهشناس، مترجم، و اندیشمند ایرانی بود. ستاری بیش از یکصد جلد کتاب در زمینههای افسانهشناسی، ادبیات نمایشی و نقد فرهنگی در طی بیش از ۶۰ سال نوشته و یا ترجمه کردهاست. این کتابها بعضاً از کتابهای مرجع و شاخص در زمینههای تخصصی خود هستند. او مردادماه گذشته در منزل شخصیاش درگذشت.
هشتمین سمینار بینالمللی نمایشهای آیینی و سنتی به دبیری حمیدرضا اردلان در آخرین روز برگزاری خود، میزبان جمعی از صاحبنظران عرصه فرهنگ و هنر ایران بود که از زوایای مختلف، شخصیت جلال ستاری را واکاوی کردند.
سومین روز سمینار با خوشامدگویی ابراهیم گلهدارزاده-مجری روز سوم- آغاز شد. او از محمدحسین ناصربخت پژوهشگر و عضو هیئت علمی دانشگاه هنر برای ارائه مقاله خود، به عنوان اولین سخنران دعوت کرد.
محمدحسین ناصربخت که با مقاله «نقش جلال ستاری در ارتقاء مطالعات دانشگاهی» در این سمینار حضور دارد با اشاره به شخصیت علمی و ادبی زندهیاد جلال ستاری، برخی کتابهای او را برشمرد و گفت: «آثار ستاری در شناساندن ادب و هنر اندیشه ایرانیان به جهان موثر بود. تنوع آثار دکتر ستاری نشان از دانش و توجه او به نیازهای جامعه دانشگاهی ایران دارد. اگرچه خود او بهطور مستمر در فضای آکادمیکی حضور نداشت. اما بخش عمدهای از عمرش در حوزه مشاوره و اجرا سپری شد و در همان ایام کوتاهی که به طور مستقیم در دانشگاه حضور داشت، بسیار اثرگذار بود. انصاف، صداقت و صراحت و نگاه نقادانه او از ویژگیهای برجستهای بود که باعث میشد در حوزه فرهنگ و ادب با کسی رودربایستی نداشته باشد و جالب این بود که در این راه حتی خودش را هم گاها نقد میکرد. همین مرام است که دانشجویان و کسانی را که با او مراوده داشتند، شیفته خود میکند. بخشی از پژوهش من، بررسی آماری حضور دکتر ستاری در پژوهشها بود که در این ارتباط به نکات قابل تاملی رسیدم.»
او در پایان سخنانش به این نکته اشاره کرد که صراحت او در آثارش ما را به حقیقت نزدیکتر میکند و پس از آن به ارائه مقاله خود پرداخت.
نقش جلال ستاری در ارتقاء مطالعات دانشگاهی
ارائه از محمدحسین ناصربخت
زنــدهیــاد جـلال ســتاری بــا بیــش از صــد عنــوان کتــاب پژوهشــی در حــوزههــای اســطورهشناســی، آئین، تاریــخ ادیان، مفهــوم فرهنــگ و سیاســتگذاری فرهنگــی، ادبیـات، رمـزشناسـی و نمایـش از شـخصیتهـای برجسـته و موثـر دوران معاصـر ایـران اسـت. تاثیـر ایـن پژوهشـگر فرهیختـه و نسـتوه بـهویـژه در عرصـه پژوهـشهـای آکادمیـک چنـان گسـترده و فراگیـر اسـت کـه ردپـای او را در تمامـی پایـاننامـههـا و رسـالات دانشـگاهی، کـه در حـوزههـای فـوقالذکـر تالیـف و ارائـه شـدهانـد، مـیتـوان مشـاهده نمـود. پژوهـش حاضـر بـه شـرح مجملـی از ایـن تاثیـرات مـیپـردازد.
ابراهیم گلهدارزاده در این بخش، پیش از دعوت سخنران دوم، به این نکته اشاره کرد که کلمه «اسطوره» در کتابها و آثار استاد ستاری 25 بار تکرار شده است و او بر اسطورهشناس بودن، تاکید داشته است.
پس از آن لاله تقیان، پژوهشگر و صاحب اندیشه که نقش پررنگی در ثبت تعزیه به عنوان میراث ناملموس داشته و مقالات فراوانی در حوزه نمایش ایرانی دارد، برای ارائه مقاله خود از سوی مجری دعوت شد. تقیان با اشاره به اینکه همگان جلال ستاری را اسطورهشناس میدانند، گفت: «او تنها اسطورهشناس نبود. به گمان من و همانگونه که خود او میگفت، علاقهاش به فرهنگ ایرانی بود و اعتقاد داشت که فرهنگ مجموعهای از کوشش آدمی است و برای تفریح و گذراان وقت و مفرّی از ملال زندگی نیست و نحوه رابطه انسان با زندگی و مرگ است.»
همسر استاد جلال ستاری در ادامه به بررسی جنبههای مختلف شخصیت ستاری پرداخت و نقش او را در تئاتر، هنر و فرهنگ ایران مورد بررسی قرار داد و دیدگاههای نقادانه او در عرصه نمایش را بیان کرد.
باز خوانی آثار تئاتری جلال ستاری
ارائه از لاله تقیان
جلال سـتاری در اندیشـیدن خـود را بـه یـک موضـوع محـدود نمـیسـاخت.
آنـگاه کـه او بـا موضـوع اسـاطیر آثـاری ترجمـه و تألیـف کـرد از ارتبـاطهـای گسـترده اسـاطیر بـا موضوعاتـی همچـون تئاتـر در شـیوههـای قدیـم و جدیـد غافـل نبـود. در ایـن سـخنرانی مـن بـه مضامیـن آثـار تئاتـری جـال سـتاری و ویژگـیهـای آن مـیپردازیم.
در ادامه مجری ضمن اشاره به این نکته یکصد و دومین کتاب استاد ستاری تحت عنوان «رمزهای جان» بهزودی چاپ و منتشر میشود، گفت: فرهنگ و پژوهش، 13 بار در کتابهای او تکرار شده است و نشان میدهد که او تا چه اندازه بر این مقوله تاکید داشته است.
او سپس از سودابه فضائلی برای ارائه مقاله خود دعوت کرد.
فضائلی، نویسنده، مترجم و پژوهشگر ایرانی است که بیشتر با آثارش در اسطورهشناسی و نمادشناسی شناخته میشود، سخنان خود را اینگونه آغاز کرد: «میپرسیم چه وجه مشترکی میان آیلار، هلوئیز، گیلگمش و انکِدو وجود دارد که جلال ستاری به آنها پرداخته است و در پشت این چهرهها او چه چیزی را برملا و از چه شکوه میکند...» او در ادامه شرحی ادبی از مقالهاش را برای حاضران خواند.
پیچ و تاب عشق یا زنجیر عدالت
ارائه از سودابه فضائلی
مقالهی «پیچ و تاب عشق یا زنجیر عدالت» به برخی تألیفات دکتر جلال ستاری پرداخته، و انتخاب شخصیتهایی چون گیلگمش و انکیدو را در کتاب «پژوهشی در اسطورهی گیلگمش»؛ آبلار و هلوئیز را در «عشقنامهی هلوئیز و آبلار»؛ هیکلیون را در کتاب «جانهای آشنا»؛ و یونس را درکتاب «پژوهشی در قصهی یونس و ماهی» مورد بررسی قرار داده؛ و نگاه جلال ستاری را از منظر اسطوره به این شخصیتها تحلیل کرده است.
در ادامه این رویداد، محمدرضا اصلانی، شاعر، سینماگر، هنرپژوه و فارغالتحصیل رشته نقاشی از دانشگاه هنرهای تزئینی (دانشگاه هنر فعلی) به ایراد سخن پرداخت و گفت: «من از سال 40 و یا 42 شاگر استاد جلال ستاری بودم؛ شاگردی گریزپا. روزی او به من گفت که شما را همه جا میبینم به جز کلاس. واقعیت این است که برای کار «سمک عیار» به خدمتش رفتم و از آنجا بحث و گفتگوهایمان شروع شد و تا همین الان نیز خود را شاگرد او میدانم. میخواهم بگویم ستاری برای من تنها محقق نیست بلکه یک نوستالژی است. هرچند که من نوستالژی را دوست ندارم و فکر میکنم این امر، راه را بر نقد و تفکر میبندد اما چند نوستالژی در تاریخ فرهنگ و هنر ایران داریم که ستاری، برجستهترین آنهاست.»
اصلانی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: «ستاری، کتابی تحت عنوان «هویت فرهنگی و هویت ملی» دارد. این کتاب با روند خاصی چینش شد و آن، دغدغه اساسی و محور اندیشه اوست که همواره از زمان دانشجویی تا بعدترها که به ایران میآید و سمت مشاور فرهنگی پیدا میکند، پویشش در این مسیر همواره گسترش پیدا میکند.
اصلانی در ادامه درباره واژه «هویت» و ریشه آن صحبت کرد و دیدگاههای ستاری را درباره هویت ملی و هویت فرهنگی توضیح داد.
دیالوگ میان هویت ملی و هویت فرهنگی
ارائه از محمدرضا اصلانی
هویـت فرهنگـی، گرچـه در دوران اخیـر بـه هویـت ایدئولوژیـک متبـادر شـده، امـا همـواره بـا هویـت ملـی رابطـهای تنگاتنـگ داشـته، و گاه ایـن دو اصطلاح بـه یـک مفهـوم متبـادر میشـود. امـا مسـئلهی هویـت، خود یـک امـر وجـودی اسـت، کـه بــه نحــوی بــه اپیســتمولوژی تاریخــی وابســته اســت. موقعیــت انســان بــه مثابــه امـر تاریخـی؛ و خـود تاریـخ، بـه مثابـه تشـخص تجربـی جامعـه، دو مفهـوم هویـت فرهنگـی و هویـت ملـی را بهطور دائم بـا هـم در گفـتوگـو، همگونـی، و حتـی در تضـاد قـرار میدهنـد. دکتـر سـتاری، هوشـمندانه بـه ایـن امـر پرداختـه اسـت. در کتابـی بـا پیوسـتگی سـازوارهی جسـتارهایی از خـود و دیگـر متفکـران.
در ادامه این نشست، گلهدارزاده که در مقام مجری، جلسه را هدایت میکرد، درباره واژه «رمز» صحبت و اشاره کرد: این کلمه، 9 بار در کتابهای استاد ستاری آمده است و به نظر من، «رمز» وضعیتی صعودی در ادبیات و اندیشه دارد و او به رمزدانی و رمزخوانی تاکید داشته است.
پس از آن، ناصر فکوهی، انسانشناس، نویسنده، پژوهشگر و مترجم به علت عدم حضور در ایران از طریق فیلمی که از پیش آن را ضبط و ارسال کرده بود با حاضران سخن گفت. فکوهی بااشاره به اینکه، استاد جلال ستاری، تاثیر بسیاری در شکلگیری شخصیت من در این عرصه داشته است، گفت: «خوشحالم که این برنامه برگزار میشود و فکر میکنم باید برنامههای زیادی در ادای دین به این استاد ارزشمند، برگزار شود. استاد ستاری از یک سو در زمینه اسطورهشناسی، تئاتر و ادب و هنر با ترجمه و از سوی دیگر با به راه انداختن یک جریان فکری و مهم در ایران که بازگشت به افسانههای تاریخی و داستانهای کلاسیک ایرانی پرداخت و آنها را به روش خود تحلیل کرد. او تمایلی نداشت که آنها را لزوما به مقوله روانشناسی، تاریخ، ادبیات و... ببرد بلکه آنچه را که علاقهاش بود دنبال کرد. او خود، اغلب در این حوزهها دارای دانش بود و کمتر کسی را میشناسم که مثل او، اِشراف واقعی به حوزههای مختلف داشته باشد. این، نشاندهنده یک ذهنیت پربار است که خود را در گفتگوهایی که با او داشتیم، نشان میداد.»
گفتگو با جلال ستاری
ارائه از ناصر فکوهی
ناصــر فکوهــى بیــش از نیــم قــرن فعالیــت فرهنگــى و علمــى جـلال ســتارى را طــى جلســات متعــدد و در گفتگــو و هــمســخنى بــا او مــرور کــرده اســت. از آنجــا کــه جلال ســتارى در بیــان و ابــراز عقیــده بســیار شــفاف و صریــح بــود ایــن گفتگــو حقایــق مهمــى در حــوزه فرهنــگ و نســبتهــاى میــان رشــتهاى را در بســتر روابــط اجتماعــى هویــدا مــىســازد. در ایـن سـمینار ناصـر فکوهـى تجـارب خـود از ایـن گفتگـو را بهطـور اجمالـى بـاز مـىگویـد.
پس از پخش فیلم سخنان ناصر فکوهی، مجری ضمن اشاره به این نکته که استاد ستاری تاکید داشت، همه کتابها برای «خوب زندگی کردن» است، گفت: شاید بههمین علت است که کلمه «عشق»، هشت بار بر کتابهای او نشسته است. گلهدارزاده سپس از دبیر سمینار-حمیدرضا اردلان- پژوهشگر موسیقی، تئاتر، هنرهای عروسکی و استاد دانشگاه برای ارائه مقاله، دعوت کرد.
اردلان در ابتدای سخنان خود و پیش از طرح موضوع مقاله خود «زبان آیینی و تباینهای دستور زبان» درباره جلال ستاری گفت: «یکی از زمانهایی که به دیدن استاد میرفتم، حدود 10 دقیقه درباره اسطوره با او صحبت کردم و نظرش را در این مورد جویا شدم. او گفت که من نیز درحال جستجو و پژوهش و شناخت اسطورهها هستم.» او سپس مختصری درباره زبان شرح داد: «زبانی که با آن سخن میگوییم، امکان و ضرورتی است، وجودی. ما در عالم زبان هستیم و سوال اینجاست که زبان چیست؟ آن لحظهای که آدمی در صورت انسان ظاهر شد به زبان آمد و آن زبان نسبت بلاواسطهای با universe داشته است و در آن لحظه که انسان به زبان آمده، آن چیزی را میگفته که هستی میگفت. از طریق این زبان، بشر متوجه زمان و سپس مکان میشود. وقتی زمان، از زبان جدا شده، زبان، ویژگیهای زمانی پیدا کرده است.» او پس از ایراد سخنانی در زمینه زبان و رویدادهای زبانی، وارد توضیح و ارائه مقاله خود شد.
زبان آیینی و تباینهای دستور زبان
ارائه از حمیدرضا اردلان
زبـان در صـورت جدیـد و آکادمیـک از قواعـد مأخـوذ از نـگاه منطقـی سـاخته مـیشـود. نقــش قواعــد در رویـدادهــای زبانـی کــه یکــی از صــورتهــای آن ســخن گفتـن و صـورت دیگـر آن تقریـر متـون اسـت، از مهـمتریـن پارامترهـا بهشـمار مـیآیـد. در زبـان ادوار گذشـته جوامـع قواعـد زبانـی پنهـان در تحقـق زبـان بـود، از ایـن حیـث نسـبت میـان زبـان و وقـوعهـای بیرونـی بـیواسـطه بـود. در ایـن سـخنرانی بـه ویژگـیهـای زبـان آیینـی و تبایـنهـای آن بـا دسـتور زبـان توجـه مـیشـود.
در ادامه این نشست، نوبت به اهدا جایزه جلال ستاری رسید. دبیر هشتمین سمینار بینالمللی نمایشهای آیینی و سنتی با اعلام این خبر گفت: به پاس فعالیتها و اثرگذاری ارزشمند سه شخصیت بزرگ پژوهشگر در عرصه ادب و هنر دنیا، جایزه جلال ستاری را به «پیتر شومان»، «نینا مالیکوا» و «جمشید ملکپور» اهدا میکنیم؛ هرچند بهعلت شرایط کرونا امکان حضور دو تن از آنها در ایران فراهم نشد..
اردلان در ادامه مختصری درباره پیتر شومان و نینا مالیکوا توضیح داد. او گفت: «پیتر شومان، اصالتاً آلمانی است و در دوران جوانی و پس از جنگ جهانی دوم به دلیل درگیریهای میان آلمان و آمریکا سوار کشتی شده و با آن سفر میکند. داخل کشتی مردم مهاجر نان میپختند و برای اینکه نانها با یکدیگر ادقام نشوند هر خانواده بر روی نان خود مهری میزد. این موضوع در ذهن شومان باقی میماند و زمانیکه گروه عروسکی «نان و عروسک» را تشکیل داد، نان را توسعه داده و میان مخاطبان تقسیم میکند. شومان در ابتدای ورود به آمریکا از وضعیت سرمایهداری در آن کشور پرسش میکند و در جنگ ویتنام عروسک بزرگی را میسازد و به تیر چراغ برق نیویورک آویزان میکند و به مردم جهان میگوید که در جنگ میان ویتنام و آمریکا، دهها مسیحی به صلیب کشیده شدند. این روایت یکی از دلایل توقف جنگ میشود و از این رو شومان فعالیت ضدجنگ با تم عدالتجویانه را آغاز کرده و توسط یک جریان در فرانسه شناخته میشود. او بیش از یک دهه به سراسر اروپا سفر میکند و مکتب خود را که عبارت است از یک ذهن ساده و عامه فهم برای همه مردم را گسترش داده و تئاترهای خود را اجرا میکند. مکتب او در جهان و ایران اشاعه دارد و او همین لحظه نمایش «پارسیان اشیل» را آماده اجرا در نیویورک داد. شومان ده سال پیش به دانشگاه هنر در ایران دعوت شد.»
دبیر هشتمین سمینار بیستمین جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی درباره نینا مالیکوا به عنوان دومین دریافتکننده جایزه جلال ستاری نیز گفت: «در روند جنگ جهانی اول بچههای بسیاری بیخانواده شده و از این رو تعدادی از هنرمندان تئاتر در مهدکودکها جمع شده و با هنر نمایش، کودکان را سرپرستی میکردند. این موضوع بسیار موردتوجه سازمان ملل و تشکیلات جهانی قرار گرفت و از این رو یونیما تشکیل شد. نطفه این جریان در کشور چک بود و نینا مالیکوا روزنامهنگار که در حوزه فلسفه تئاتر درس خوانده بود آخرین نسل این جریان بود. او بسیار خوشنام و محبوب بود و کمکهای مردمی بسیاری انجام داده بود. مالیکوا پژوهشهای بسیار درخشانی در حوزه تئاتر دارد.»
او سپس از دکتر محمدمنصور فلامکی تقاضا کرد تا به نیابت از پیتر شومان_کارگردان و مجسمهساز آلمانی- و دکتر مژگان جهانآرا به نیابت از طرف نینا ماریکوا، جایزه را دریافت کنند تا در فرصت مقتضی، جوایز به دست ایشان برسد. در ادامه، لاله تقیان و سودابه فضائلی جایزه جمشید ملکپور را نیز به وی اهدا کردند.
جمشید ملکپور نیز یکی دیگر از دریافتکنندگان جایزه جلال ستاری بود. او نویسنده، پژوهشگر، کارگردان تئاتر و استاد ایرانی، یکی از چهرههای مهم و شناختهشده در حوزۀ پژوهش دربارۀ نمایش ایرانی است. جمشید ملکپور دارای مدرک کارشناسی ارشد هنرهای نمایشی از آمریکا و دکتری هنرهای نمایشی از استرالیا است. کتاب مرجع و سه جلدی ادبیات نمایشی در ایران، یکی از مهمترین پژوهشهای جامع دربارۀ تاریخ نمایش در ایران، از این نویسنده است. گزیدهای از تاریخ نمایش در جهان، تطور اصول و مفاهیم در نمایش کلاسیک و سیر تحول مضامین در شبیهخوانی، از دیگر پژوهشهای اوست. همچنین کارگردانی و اجرای نمایشهای «پرومته در بند»، «مکبث»، «آنتیگون»، «اودیپ شهریار» و «افسانه اندوهی دلخراش» را در کارنامه کاری خود دارد.. فیلمسازی را با ساخت فیلم «که یاران فراموش کردند» برای تلویزیون شروع کرد. جمشید ملکپور در فیلمهای بلندی همچون «باد سرخ» و «دیدار» به عنوان کارگردان و نویسنده فیلمنامه حضور داشته است. او پیش از مهاجرت به استرالیا، کارگردان مرکز هنرهای نمایشی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و مدرس مجتمع دانشگاهی هنر، دانشکده هنرهای زیبا و مرکز آموزش هنر بود. ملکپور از سال ۲۰۰۵ به عنوان استاد مهمان در دانشگاه گلف کویت تدریس میکند.
او در انتهای این نشست، ضمن شرح مقاله خود تحت عنوان «درباره جلال ستاری»، گفت: جلال ستاری یک مدیر فرهنگی درجه یک بود. نقش مدیران فرهنگی از تولیدکنندگان فرهنگ بسیار بیشتر است و بدون آنها، تولیدات فرهنگی راه به جایی نمیبرند و ما متاسفانه نتوانستیم از استاد جلال ستاری در این زمینه استفاده کنیم. او توجه جدی به پژوهش داشت. من بدون کمک ستاری نمیتوانستم کتاب «ادبیات نمایشی در ایران» را توسط یک ناشر معتبر به چاپ برسانم.
هشتمین سمینار بینالمللی نمایشهای آیینی و سنتی در آخرین روز خود، میزبان جمعی از مسئولان از جمله قادر آشنا و حجتالاسلام محمدمهدی بهداروند، داوود فتحعلی بیگی، دبیر بیستمین جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی و چهرههای آشنا، اندیشمند و فرهیخته در عرصه هنر و ادب ایران بود و با سخنان جمشید ملکپور، عکسهای یادگاری و گفتوشنید حاضران در حاشیه نشستِ آخر، به پایان رسید.
گزارش از سودابه زیارتی