کارگردان نمایش «شهر آشوب» در گفت و گو با ایران تئاتر :
هر بازیگری از عهده سیاهبازی برنمیآید
در حوزه نمایشهای ایرانی بهروز نشده ایم
ایران تئاتر: علی طربی معتقد است که نمایشهای آیینی و سنتی بازیگران خاص خودش را میخواهد و هر بازیگری نمیتواند وارد نمایشهای ایرانی و بهویژه سیاهبازی شود.نقش سیاه ، بازیگری میخواهد که بداههگوی خوبی باشد و صدای خوبی هم داشته باشد.
علی طربی کارگردان نمایش «شهر آشوب» که از نوجوانی وارد کار تئاتر شده است اولین استاد خود را در حوزه نمایش ایرانی حسین ربیعی از پیشکسوتان خیمهشببازی می داند. او در مسیر فعالیت بهتدریج به کارگردانی علاقهمند شد ، نمایش «رام کردن زن سرکش» و «خاتون پردهنشین» به نویسندگی داود فتحعلی بیگی بود از جمله آثار طربی در حوزه کارگردانی است.
او علاوه بر کارگردانی که اغلب در حوزه نمایشهای ایرانی و کمدی بوده است، بازیگری را نیز در کارنامه هنری خود دارد. طربی با نمایش «شهر آشوب» در بیستمین جشنواره نمایشهای آیینی و سنتی حضور داشت. این نمایش در حال حاضر در تماشاخانه سنگلج هر شب به روی صحنه میرود. با طربی درباره «شهر آشوب» و وضعیت نمایشهای ایرانی و بهویژه سیاهبازی گپ زدیم. از بداههگویی سیاه تا کم اقبالی نمایشهای ایرانی در میان نسل جدید.
کمی از «شهر آشوب» بگویید...
این نمایش نوشته شهناز روستایی است و راوی قصه سیاهی است که عاشق یک کنیز میشود. او قصد ازدواج با این دختر را دارد اما ارباب آن کنیز شروطی را برای سیاه میگذارد که باعث میشود سیاه، برای انجام آنها دروغ بگوید. به تدریج دروغها بزرگ و بزرگتر میشود تا اینکه شهر به آشوب کشیده میشود و...
روند تولید نمایش «شهرآشوب» چگونه بود و چطور شد که از اجرای جشنواره به اجرای عموم رسید؟
از ابتدا هدفمان فقط رفتن به جشنواره بود و حدود 2 ماه قبل از آن تمرین را شروع کردیم. بعد از اجرای جشنواره به پیشنهاد برخی از دوستان قرار شد که در سنگلج اجرای عموم داشته باشیم؛ تمرینها را دوباره شروع کردیم و بهطور کلی حدود 6 ماه تمرین داشتیم. برای اجرا در سنگلج محدودیتهایی به لحاظ مدت زمان اجرا وجود دارد که مجبور شدیم زمان اجرا را کم کنیم. در جشنواره حدود یک ساعت و پنجاه دقیقه اجرا داشتیم ولی در اجرای عموم این زمان 20 تا 30 دقیقه کم شده است. البته برخی از بازیگران هم در اجرای عموم عوض شدند چون پس از جشنواره در نمایش دیگری کار میکردند و امکان حضور در «شهر آشوب» را نداشتد.
کاهش زمان اجرا لطمهای به روند داستان وارد نکرده است؟
روند آسیب خاصی نداشته است و حتی شاید یکجاهایی کار را بهتر هم کرده است. هم خود من و هم برخی دوستان بعد از اجرای عموم احساس کردیم کار نسبت به اجرای جشنواره بهتر شده است.
به نظر شما نمایش سیاهبازی بر پایه بداهه است یا تمرین یا هردو؟
نمایشهای سیاهبازی اغلب بر پایه بداهه پیش میرود و با متن، زیاد کاری ندارد و در هر اجرا نیز، فضای کار، تماشاچیان و... به کاراکتر سیاه و یا بازیگر کمدیِ نمایش کمک میکنند که بداهه بهتری داشته باشد و بنابراین معتقدم که بر بداهه تأکید بیشتری دارد. ولی در برخی نمایشها نیز داستان باید بر پایه متن پیش برود. در «شهر آشوب» نویسنده نمایش لطف داشتند و دست ما ا تا حدودی برای بداههگویی باز گذاشتند و البته ما هم سعی کردیم، بداهه آسیبی به متن نزند.
بازیگران نمایش سیاه بازی به لحاظ تسلط بر فنون و تکنیکهای بازیگری باید چگونه باشند؟
نمایشهای آیینی و سنتی بازیگران خاص خودش را میخواهد و هر بازیگری نمیتواند وارد نمایشهای ایرانی و بهویژه سیاهبازی شود. بازیگری میخواهد که بداههگوی خوبی باشد و صدای خوبی هم داشته باشد. بهطور کلی کار بسیار سختی است و از عهده هر بازیگری برنمیآید.
برجستهترین ویژگی یک بازیگر نمایشهای ایرانی چیست؟
فکر میکنم 50 درصد بداههگویی است و البته بازیگری که در این نمایشها نقش کمدی ندارد باید شرایط را مهیا کند تا بازیگر کمدی یا سیاه بتواند طنز خود را بهخوبی به مخاطب منتقل کند.
وضعیت نمایشهای آیینی و سنتی را در حال حاضر چگونه میبینید؟
در حال حاضر به این نمایشها اهمیت جدی داده نمیشود و دارد از بین میرود و فک میکنم تلاش پیشکسوتان و بزرگانی همچون استاد فتحعلی بیگی و دیگر اساتید این حوزه باعث شده تا نمایشهای سنتی و آیینی زنده بماند. هرچند که در حوزه آموزش نیز کاستیهای بسیاری داریم. واقعیت این است که بهواسطه برگزاری جشنواره آیینی و سنتی، هنرمندان این نوع نمایش دور هم جمع میشوند و نمایشهایی را تولید و اجرا میکنند و پس از آن دیگر حمایتی از این نمایشها نمیشود.
به نظر شما علت چیست؟
نسلها عوض میشوند و به تبعِ آن سلیقهها تغییر میکنند. شاید ما هم که آیینی و سنتی کار میکنیم مقصر باشیم که خود را بهروز نکردهایم. از طرف دیگر مشکلات زندگی بسیار زیاد شده است بهویژه مشکلات مالی هنرمندان تئاتر. مدیران نیز حمایتی نمیکنند و به این نوع نمایش اهمیتی نمیدهند. همه این مسائل در کنار هم باعث شده است که انگیزه برای کار کردن و بازی در این نمایشها کم شود و نمایشهای آیینی و سنتی که نشاندهنده ظرفت های فرهنگ ملی ما است از بین برود.
از آنجا که شخصیت سیاه یک شخصیت منتقد است و مخاطب توقع دارد که دیالوگهای انتقادی قوی از او بشنود و ببیند، بهعنوان کارگردان چقدر دستتان برای فراهم کردن این مسئله در اجرای نمایش باز است؟
ما در یک حد خاص اجازه انتقاد داریم. بهعنوان مثال اگر بخواهیم از لهجهای استفاده کنیم، چون امکان دارد بیاحترامی به شهر یا شخص خاصی یا حتی ارگان و نهادی تلقی شود، دستمان بسته است و از این نظر شرایط مان سخت میشود. فکر میکنم بهطور کلی از این دست مشکلات در حوزه فرهنگ و هنر بسیار زیاد است و این موج روی نمایشهای سیاه بازی بیشتر است و این شرایط دست ما را میبندد.
گفتگو از سودابه زیارتی