در حال بارگذاری ...
کارگردان «سفید» در گفت‌وگو با ایران تئاتر

صادق برقعی: تئاتر، فضای سلبریتی‌زده‌ای دارد

صادق برقعی بازیگر و کارگردان نمایش که به‌تازگی نمایش «سفید» را روی صحنه برده است با انتقاد از اینکه برخی از مدیران سالن‌های نمایش، هنر را به دست‌آویزی برای رسیدن به خواسته‌های اقتصادی‌شان تبدیل کرده‌اند. او با طرح این سوال که اساسا چهره کیست؛ عنوان کرد فضای تئاتر، فضای سلبریتی‌زده‌ای دارد. کاش به ما معیار مشخصی داده شود که توضیح‌المسائل تئاتر باشد.

نگار امیری: صادق برقعی، کارشناس کارگردانی تئاتر از دانشگاه سوره است که فعالیت خود را از دهه هشتاد با بازی در تئاتر آغاز کرد.

«ژپتو»، «لانچر 5»، «خاک سفید»، «دامپزشکی» و «حذف به قرینه معنوی» از جمله نمایش‌هایی هستند که این هنرمند در آن‌ها به ایفای نقش پرداخته است.

فیلم سینمایی «گلدن تایم» و سریال «زمین گرم» نیز از تجربه‌های او در زمینه بازی در عرصه تصویر به شمار می‌رود.

برقعی برای اولین بار در مقام کارگردان نمایش «سفید» نوشته امیر ابراهیم‌زاده را در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایران‌شهر روی صحنه برد.

او علاوه بر کارگردانی این اثر نمایشی به‌عنوان بازیگر در این نمایش حضور داشت. به همین مناسبت با او به گفت‌وگو درباره «سفید» که به‌تازگی به پایان رسیده است و دیگر فعالیت‌های هنری‌اش پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

طرح و ایده اصلی نمایشنامه «سفید» از کجا شکل گرفت؟

طرح اصلی «سفید» در ابتدا ایده فیلمنامه‌ای دغدغه‌مند برای ساخت یک فیلم کوتاه بود که آن را با امیر ابراهیم‌زاده نویسنده کار مطرح کردم. پس از جلساتی که با ابراهیم‌زاده داشتیم به این نتیجه رسیدیم که نمایشنامه‌ای از روی این طرح به نگارش درآید و او در طول یک ماه در خرداد و تیر 1398 درگیر نگارش آن شد که پس از حذف و اضافه‌های زیاد نگارش آن به پایان رسید و تمرین کار آغاز شد.

از داستان و روایتی که این نمایش به آن می‌پرداخت، بگویید.

«سفید» روایت خانواده‌ای است که برای دختر کوچک آن‌ها اتفاقاتی رخ‌ داده است که به دلیل اختلاف فرهنگی بین نسل‌ها حتی قادر به بیان آن نیست. این دختر پس از فاش شدن این اتفاق تصمیمی می‌گیرد که منجر به ایجاد مشکلاتی برای تمامی اعضای خانواده می‌شود. این تصمیم باعث به کما رفتن مادر خانواده و مرگ پدر شده است و حالا پس از چهل روز مادر خانواده که به‌تازگی از کما بیرون آمده و دچار آلزایمر است در مسیر بازگشت به خانه و نزد فرزندانش است. دختر کوچک تصمیم دارد تمام خاطرات مادر را تغییر دهد و خاطرات جدیدی برای او رقم بزند.

                                                   

تأثیر دیگر اعضای خانواده در روند این داستان به چه شکل است؟ و آیا ما در این نمایش شاهد اختلاف فرهنگی نسل‌های مختلف این خانواده بودیم؟

تمام اعضای خانواده در این اتفاق سعی می‌کنند تا ایده‌ها و نظرات خود را به مادر القا کنند. همه این افراد در چند وجه متفاوت؛ به لحاظ سنی، متنی و طیف نگاه‌شان وام‌دار نسل‌های مختلف جامعه هستند. البته که در این نمایش طیف نگاه متفاوت این خانواده اولویت من بوده است. در اصل باید گفت که هرکدام از این افراد وام‌دار نگاه سیاسی، جامعه‌شناختی و نگاه مخصوص خود هستند.

هدایت بازیگران نمایش «سفید» به‌منظور عینیت بخشیدن به نقش بر چه اساسی انجام شد؟

در واقع کار اصلی ما در این شکل از اجرا کار با بازیگر بود. ما به‌واسطه کرونا برای مقطعی طولانی تمریناتمان کنسل شد ولی در زمان‌های تمرین کار اصلی‌مان کار با بازیگر بود. البته نه به این معنا که به شکل رفتاری تیپیکال از بازیگر برسیم. ما تجربه‌های زیادی برای بالغ شدن تک‌تک شخصیت‌های نمایش انجام دادیم تا بازیگران تبدیل به شخصیت عینی روی صحنه شوند. حال اینکه چقدر در این موضوع موفق عمل کرده‌ایم، نظر مخاطبان است.

چقدر از عناصر صحنه همچون نور، دکور، لباس و گریم برای القای مفهوم به مخاطب بهره‌مند شدید؟

ما برای القای نمایش تا حدی به سمت بهره‌گیری از عناصر صحنه رفتیم اما نه به این شکل که بخواهیم طرز فکر شخصی خودمان را به مخاطب تلقین کنیم. اینکه تماشاگر برداشتش از عناصر صحنه رسیدن به کلیت فضا و روابط این خانواده باشد، برای من کفایت می‌کرد. سعی کردیم تا تمامی عناصر مختلف اجرایی، هماهنگ باشند و آن شخصیت و وضعیت را عینی کنند.

علاوه بر کارگردانی در این نمایش به ایفای نقش پرداخته‌ بودید؛ حضور به‌عنوان بازیگر یا برعکس به‌عنوان کارگردان، مانع و اختلالی در روند تولید کار ایجاد نکرد؟

من همیشه جزو آن دسته بازیگرانی بودم که سعی می‌کردم در کاری که کارگردان در آن بازی می‌کند، حضور نداشته باشم و  این کار را غلط می‌دانستم و همچنان هم نگاهم این است که اگر قرار است کار جدیدی داشته باشم در آن بازی نکنم. ولی به دلیل شرایط و بازه زمانی که داشتیم مجبور شدم خودم به ایفای نقش در «سفید» بپردازم. تمام تلاشم این بود که خیلی مستقل به شخصیتی که بازی می‌کنم، نگاه کنم و امیدوارم که این حضور به‌عنوان بازیگر روی کارگردانی تأثیر زیادی نگذاشته باشد؛ اما اگر قرار باشد مستقل به این دو جایگاه نگاه شود، این مخاطب است که باید نظر نهایی بدهد.

بزرگ‌ترین چالش شما برای انتخاب نقش چیست؟

مشغول تجربه کردن هستم. بعد از نزدیک به بیست سال که از شروع فعالیتم در عرصه تئاتر می‌گذرد به نظر مسیر خودم را پیدا کرده‌ام. ولی مسئله اصلی برای من در انتخاب نقش این است که از کاری که انجام می‌دهم حظ کافی ببرم و شکل مواجهه‌ام با بازیگری برای حواشی آن نباشد. بهتر است بگویم اصلِ روی صحنه بودن یا در واقع مسیری که برای رسیدن به لحظه اجرا طی می‌کنیم برای من هیجان‌انگیز است.

 

بخش اقتصادی تئاتر تا چه حد می‌تواند در انتخاب و فعالیت بازیگران در این عرصه تأثیرگذار باشد؟

مسیرهای راحت‌تری برای منافع مالی و بیشتر دیده شدن در این فضا موجود است. در اصل تئاتر کار کردن به لحاظ اقتصادی صرفه‌ای ندارد. متأسفانه این حجم از زمان و انرژی مادی و معنوی که صرف شکل‌گیری تئاتر می‌شود، خروجی ندارد به‌ویژه الان که فضای این هنر، فضای سلبریتی‌زده‌ای است.

فضای سلبریتی‌زده تئاتر جز مخاطب بر کدام‌یک از عوامل اجرایی یک اثر نمایشی مؤثر است؟

با یک مثال به این موضوع می‌پردازم؛ در زمان آمادگی و تلاش‌مان برای هماهنگی سالن به‌منظور اجرای «سفید»، کلیشه‌ای‌ترین سؤالی که همه سالن‌ها از ما می‌پرسیدند، فارغ از شعار همیشگی‌شان مبنی بر توجه به محتوا و اجرا، حضور بازیگر چهره یا سلبریتی در کار بود.

من تاکنون در تئاتری فعالیت نداشته‌ام که در آن بازیگران چهره به معنای عامیانه و آنچه اکنون در نظر دارید، وجود داشته باشد. نمایش‌های قبلی که در آن‌ها به ایفای نقش پرداخته‌ام همچون «لانچر 5»، «ژپتو»، «دامپزشکی» بدون حضور بازیگر چهره با استقبال مخاطبان مواجه شده بود. در هیچ‌یک از این آثار بازیگر چهره حضور نداشت و اگر نگاه سلبریتی‌محور مهم و درست بود، هیچ‌یک از این آثار نباید به مرحله اجرا می‌رسیدند. این نگاه حاکم بر تئاتر باید توسط تئاتری‌ها و مدیران تئاتری عوض شود و بعد اصل گلایه‌ها را به نگاه سیاست‌گذاران کلان کشور داشته باشیم. ما که در تئاتر هستیم باید این فضای هنری را درک کنیم تا بتوانیم از آن گلایه کنیم. نگاه حاکم بر جامعه نسبت به تئاتر، نگاه سلبی است و با این نگاه هشتاد الی نود درصد اجراها در همان لحظه اولیه ساخت ایده به‌واسطه بازبینی مدیران تئاتری از بین می‌روند؛ بنابراین ما به این شکل خروجی نخواهیم داشت یا اگر داشته باشیم هر روز کمتر از قبل خواهد بود.

حال با تمام این اوصاف، اولویت جامعه تئاتر به سمتی رفته است که هر آنچه تعریف‌شده دقیقاً همان چیزی است که باید باشد؛ به این معنا که مخاطب چهره می‌پسندد، سیستم و سالن‌های تئاتر چهره‌ها را می‌پسندند و با این فضا کسی چهره نمی‌شود و تنها افرادی که به این عنوان شناخته می‌شوند، اجازه فعالیت دارند. اصلاً چهره کیست؟ کسی برای ما این کیمیای سعادت را تعریف کند! کسی که فقط دارای روابطی باشد، کسی که فالوئرهای اینستاگرامی زیادی داشته باشد یا کسی که زیبا باشد؟! حتی در این مورد نیز هیچ‌کدام معیار نیست! کاش به ما معیار مشخصی داده شود که توضیح‌المسائل تئاتر باشد. متأسفانه فرآیندهای تئاتری مدیر به مدیر و مسئول به مسئول تغییر می‌کند و بسیاری از تعاریف بلاتکلیف می‌ماند.

                                                     

آیا سلیقه و انتخاب مخاطبان است که منجر به استفاده از بازیگران چهره در تئاتر شده است؟

سبک و سلیقه مخاطب را ما به سمت چهره و سلبریتی برده‌ایم. تکلیف صداوسیما و شبکه خانگی که مشخص است. در اصل اینکه بازیگر چهره معیار می‌شود و نسل جوان از آن پیروی می‌کنند، خروجی نسل قبلی است و ما هیچ کاری برای بهبود و تغییر آن نکرده‌ایم. این انفعال موجود در اجتماع که اتفاقاً «سفید» هم خیلی به آن می‌پرداخت، انفعال تحیر از وضعیت امروز است.

سالن‌های تئاتر چقدر در بهره‌گیری گروه‌های نمایش از بازیگران چهره دخیل بوده‌اند؟

در بسیاری از موارد، این سالن‌های تئاتر هستند که هنرمندان را به سمت استفاده از بازیگران چهره می‌برند؛ اما سؤال من این است که چرا این مدیران سالن‌هایشان را به یک مرکز خرید تبدیل نمی‌کنند؟ آن‌ها چرا تئاتر را انتخاب کرده‌اند؟ چون از نگاه مردم، تئاتر لباس زیباتری دارد؟

برخی از مدیران سالن‌ها کاسب و البته محترم هستند و باید کاسبی کنند. آن‌ها هنر را به دست‌آویزی برای پول درآوردن و رسیدن به اهداف سیاسی یا اقتصادی تبدیل کرده‌اند که بسیار بد است. تئاتر باید برای خودش باشد وگرنه این نوع نگاهی که الآن بر ما حاکم است به‌زودی به نگاه همه ما تبدیل می‌شود.

تعداد زیادی از هنرمندان را می‌شناسم که به‌واسطه این نگاه، کار کردن را فراموش کرده‌اند. من به عزیزانی که با این رویکرد در عرصه تئاتر فعال هستند یا وارد این هنر می‌شوند، توصیه می‌کنم هزینه‌ای را که برای ساخت سالن‌ها صرف می‌کنند برای ایجاد یک مرکز خرید بگذارند. چند سالن بزرگ در همین تهران داریم که اساساً بین تئاتری‌ها به پاساژ معروف هستند و این نوع نگاه بر همه عیان است؛ اما عجیب‌تر این است که همان افرادی که این سالن‌ها را پاساژ می‌نامند، محکوم به اجرا در این سالن‌ها هستند؛ چون مدیریت سالن‌های دولتی یا نیمه‌دولتی برای سفارش‌های مهم‌تری درهایشان را بسته نگه‌ داشته‌اند؛ یعنی دو سازوکار خصوصی و دولتی با هم تقابل دارند و جامعه هنری در این وسط قربانی می‌شود.

پول و قدرت دو موردی هستند که اجازه نمی‌دهند هنرمندان به‌صورت مستقل کار کنند. برخی افراد هنر را دستاویز سیاست، اقتصاد و دیگر مسائل کرده‌اند درحالی‌که راه‌های بهتری برای این مسائل هست. این جنازه‌ای که به نام تئاتر روی زمین است می‌تواند جان بگیرد اگر رهایش کنند. در واقع کاسبی در تئاتر باعث اوضاع خیلی بد تئاتر شده و البته که تأثیر محدودیت‌های اقتصادی که در ‌سال‌های اخیر بر کشور حاکم بوده است، قابل‌چشم‌پوشی نیست.

در انتخاب نقش چه در تئاتر و چه عرصه تصویر، چه موضوعی را مدنظر قرار می‌دهید؟

ما در بازیگری نسبت به کارهایی که به ما پیشنهاد می‌شود حق انتخاب داریم. من سعی می‌کنم جذابیت‌های مختلف نقش را در نظر بگیرم. اول از هر چیز، کاری که تأثیر شخصیت در درام و اثر به معنای کلی است برای من اهمیت دارد. در قسمت بعدی نسبتِ منِ صادق برقعی با آن شخصیت است که الزاماً هم نباید خیلی نزدیک به شخصیت اصلی خودم باشد. فکر می‌کنم هرچه نقش از من دورتر باشد، جذاب‌تر است.

متأسفانه در سینما این روش متفاوت است یعنی در سینما به دنبال بازیگرانی می‌گردند که به شخصیتی که در متن فیلم‌نامه هست، نزدیک‌تر باشد و به همین دلیل بازیگری شکل نمی‌گیرد. متر و معیار شخصیت برای من اهمیتی ندارد و مهم این است که چه روندی را باید طی کنم تا آن شخصیت ایجاد شود یا این‌که این نقش چه تأثیری در متن دارد.

برخی از بازیگران در انتخاب نقش به شباهت نزدیک شخصیت با خودشان توجه دارند؛ با توجه به مواردی که به‌عنوان چالشی برای انتخاب نقش ذکر کردید، مسئله شباهت نقشی که بازی می‌کنید با خودتان را تا چه حد در نظر دارید؟

اینکه در انتخاب نقش به شباهت نقش به خودم، توجه کنم مثل این است که دارم خودم را زندگی می‌کنم و این موضوع برای من هیجان‌انگیز نیست و فکر نمی‌کنم بتوانم نام آن را بازیگری بگذارم. من نمی‌خواهم خودم را عرضه کنم به همین دلیل بر واژه رسیدن به نقش اصرار دارم. رسیدن مهم‌ترین بخش بازیگری است. این رسیدن همان پروسه‌ای است که از صادق برقعی تا هر شخصیتی که من قرار است، بازی کنم، شکل می‌گیرد.

البته باید در نظر داشت که گاهی نقش‌ها وقتی به شخصیت ما نزدیک باشد کار کردن‌شان خیلی هم سخت‌تر می‌شود. چون اختلافاتی که در نزدیک بودن بین شخصیت اصلی و نقش وجود دارد، ما را گول می‌زند.

به‌عنوان بازیگر، بازی روی صحنه تئاتر یا مقابل دوربین را ترجیح می‌دهید؟

برای من خیلی حضور در تئاتر یا تصویر فرقی نمی‌کند چون دقیقاً همان بازی رسیدن مهم است. من عاشق سینما هستم و خودم را یکی از مخاطبان سینما به‌ویژه سینمای جهان می‌دانم و واقعاً پروسه ساخت آثار سینمایی را دوست دارم. البته که به نظر می‌رسد در تئاتر دست بازیگر بازتر است و به همین دلیل بسیاری از هنرمندان تئاتر را ترجیح می‌دهند.

بازیگری مقابل دوربین با بازیگری روی صحنه تئاتر چه تفاوتی دارد؟

مسیرهای بازیگری به‌واسطه تغییر مدیوم در تئاتر و سینما تغییر می‌کند، ساخت هرروزه و بازسازی هر روز در تئاتر وجود دارد و درعین‌حال ساخت ذره‌ذره و تداوم حسی سینما نیز بسیار پراهمیت است. سینما و تئاتر مؤلفه‌های متفاوت دارند اما بازیگر به معنای عام بازیگر است و تنها مدیوم و شکل مواجهه آن تغییر کرده است و این اختلاف نباید باعث کیفیت متفاوت در بازی مقابل دوربین و صحنه تئاتر شود.

کیفیت احتمالاً تحت تأثیر شرایط و وضعیت کشور ما یا اختلاف نظارت روی آثار سینمایی و تئاتر وجود دارد اما در هر صورت عنصری مهم در بازیگری است که نباید تغییر کند. به‌شخصه برای من فرقی ندارد کجا قرار می‌گیرم، من باید در هر شرایطی در کیفیت و استانداردهای خودم باقی بمانم.

پیشنهاد کار جدید برای بازی در تئاتر داشته‌اید؟

بله؛ هم‌اکنون نیز در حال تمرین تئاتر هستم البته که همچنان اولویت من نمایش «سفید» است و در نظر دارم تا این نمایش را مجدداً در جای دیگری روی صحنه ببرم.

سخن پایانی...

«سفید» را حاصل یک کار گروهی می‌دانم. حاصل همراهی امیر ابراهیم‌زاده و بازیگران کار در گام اول و سپس تک‌تک آدم‌هایی که در مقاطع مختلف به کار اضافه شدند. همه اعضای گروه به‌صورت حیرت‌انگیزی بدون هیچ نگاه مادی با تمام توان همراه کار بودند و بدون اولویت همگی کمک بزرگی در اجرای کار کردند. امیدوارم این گروه و مجموعه‌ای که در کنار هم جمع شده‌ایم، پایدار باشد.




مطالب مرتبط

به مناسبت اول اردیبهشت و بزرگداشت روز سعدی

نمایش «اسب قاتلین» با تخفیف ویژه دانشجویی میزبان تماشاگران می‌‎شود
به مناسبت اول اردیبهشت و بزرگداشت روز سعدی

نمایش «اسب قاتلین» با تخفیف ویژه دانشجویی میزبان تماشاگران می‌‎شود

«اسب قاتلین»، اثر نمایشی گروه تئاتر اردی‌بهشت شیراز به مناسبت روز بزرگداشت سعدی به مدت یک هفته با تخفیف ویژه دانشجویی میزبان تماشاگران خواهد بود.

|

گفت‌وگو با امیر خواجه میرکی‌پور

«اسب قاتلین» به تماشاگران احترام می‌گذارد
گفت‌وگو با امیر خواجه میرکی‌پور

«اسب قاتلین» به تماشاگران احترام می‌گذارد

امیر خواجه میرکی‌پور، بازیگر و مدیر اجرایی نمایش «اسب قاتلین» درباره این اثر می‌گوید «اسب قاتلین» برای تماشاگرانش احترام خاصی قائل است. تک تک میزانسن‌ها، بازی‌ها و دیالوگ‌ها مهندسی شده و بیش از اینکه به گیشه فکر کند به احترام تماشاگر تولید شده است.

|

گفت‌وگو با احسان ملکی، کارگردان «ما هم مردمی بودیم»

اجرایی سوررئال از متنی رئالیستی در فضایی هندسی
گفت‌وگو با احسان ملکی، کارگردان «ما هم مردمی بودیم»

اجرایی سوررئال از متنی رئالیستی در فضایی هندسی

احسان ملکی، کارگردان نمایش «ماهم مردمی بودیم» که پس از جشنواره تئاتر فجر در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفته است، می‌گوید دکور ما در فضایی هندسی شکل گرفته است و با توجه به اینکه طراح صحنه، دکور را هندسی دیده بود، من نیز به عنوان کارگردان در کنار متن رئالیستی و حتی ...

|

نظرات کاربران