بازیگر نمایش «بیوگرافی؛ یک بازی» مطرح کرد
الیکا عبدالرزاقی: چهرههای سینمایی در کنار تئاتریها ترکیب برندهاند
الیکا عبدالرزاقی، بازیگر تئاتر با بیان اینکه هنرپیشههای درجه یک سینما در کنار تئاتریها قطعاً میتوانند ترکیب برنده باشند از درخشش سوپراستارهای تئاتر در سینما گفت.
نگار امیری: الیکا عبدالرزاقی بازیگر تئاتر، این روزها با نمایش «بیوگرافی یک بازی» نوشته ماکس فریش به کارگردانی بورژین عبدالرزاقی در تماشاخانه دیوار چهارم روی صحنه است.
او پیش از این در نمایشهایی چون «مدهآ سن مدار»، «باغ آلبالو»، «دن کامیلو»، «پرواز به تاریکی»، «33 درصد نیل سایمون» بهعنوان بازیگر حضور داشته است.
با این هنرمند در دو بخش به گفتوگو پرداختیم که پیشتر بخش اول درباره استقبال مخاطبان از نمایشهای روی صحنه و بازگشت دوباره رونق به عرصه تئاتر پس از بهبود شرایط ناشی از کرونا در بازه زمانی یک سال گذشته منتشر شد.
بخش دوم این گفتوگو را که درباره نمایش «بیوگرافی یک بازی» و بازیگری در سینما و تئاتر است، در ادامه میخوانید.
کمی از نمایش «بیوگرافی یک بازی» برایمان بگویید؟
نمایش «بیوگرافی یک بازی» برای خودم بسیار عجیب و جذاب است. هر زمان میخواهم آن را برای کسی تعریف کنم، خودم در اواسط آن شروع میکنم به تحلیل کاراکترها و هر بار به رازهای تازهای از کاراکترها پی میبرم. این نمایشنامه هرگز تاریخ مصرف ندارد و همیشه میشود دربارهاش صحبت کرد.
شخصیت آنتوانت چطور؟ آنتوانت را چگونه معرفی میکنید؟
آنتوانت جذابیتهای متفاوتی دارد که هر بار در طول اجرا پررنگتر میشود و بیشتر دربارهاش کنکاش میکنم. در اصل ماجرا با زنی جذاب مواجه هستیم که به دلیل دغدغههای روشنفکریاش به زندگی مردی وارد شده است. این زن میخواهد کارهای مختلفی انجام بدهد، مستقل و تصمیمگیرنده باشد اما در طول این اثر هیچکس از او نظری نمیپرسد و هیچ تصمیمگیری انجام نمیدهد. درواقع ما مدام در حال تماشای بیوگرافی مرد رابطه هستیم یا درباره او صحبت میکنیم تا اینکه درنهایت تصمیم مهم و محکم را زن این رابطه یعنی همان آنتوانت میگیرد. آنتوانت تا پیشازاین تنها بهعنوان زنی که جذاب، شوخطبع و احساساتی شناخته میشود. او در ظاهر کاراکتری سطحی است و ما آرامآرام به عمق شخصیت او پی میبریم.
چگونه به شخصیت آنتوانت و چالشهایی که در بازی این نقش وجود داشت، پرداختید؟
من، احمد ساعتچیان و بورژین عبدالرزاقی همیشه بحثهای زیادی درباره کاراکترهای یکدیگر داریم یعنی حتی زمان تمرین تمرکزمان روی کاراکترهای یکدیگر است و مدام درباره کاراکترها بحث میکنیم. اینکه اصولاً خود نویسنده این کاراکتر را چگونه دیده است و در دنیای امروز ما میتوانیم آنها را چطور ببینیم.
گاهی اوقات ما چیزهایی را در ذهنمان میسازیم اما شاید برای ارائه آنچه در ذهنمان است، متریال لازم را نداشته باشیم. درواقع این قابلیت بازیگر است که میتواند در ارائه نقش مهم باشد. من خیلی واقعبینانه سراغ نقش میروم و سعی میکنم با امکانات بازیگری و صحنهای خودم به آن نزدیک شوم و روح عمومی کاراکتر را تا حدودی که در توانم هست در نقش بدمم.
هیچچیز صددرصدی وجود ندارد گاهی در اجرای پانزدهم و شانزدهم ناگهان به نقاطی از نقش میرسم که احساس میکنم، تازه آن را کشف کردهام و این مکاشفه تا شب آخر اجرا ادامه پیدا میکند. خیلی از افراد معتقدند وقتی اجرا شروع میشود، نقش کامل شده پس نیازی به تغییر نیست اما من همیشه فکر میکنم اگر کسی اجرای پانزدهم این نمایش را ببیند، نسبت به اجرای اول کار قطعاً آنتوانت دیگری خواهد دید. در اصل همان خط داستانی و کاراکتر را پی میگیرم ولی هر چیزی به دلیل پویایی و زندگی ممکن است در نقش تغییر پیدا کند.
پویایی و تغییر در نقش روی صحنه تئاتر نسبت به هر اجرا، در آثار تصویری نیز امکانپذیر است؟
بازیگران صحنه، همه افرادی که با تمام گوشت، پوست، خون و وجودشان تئاتر کار کردهاند، معمولاً آنقدر نقشها، شکلها و تمرینهای مختلف داشتهاند که وقتی یک نقش برای تصویر به آنها پیشنهاد میشود، این تغییرات و پویایی نقش برایشان مثل آب خوردن است.
بهشخصه اینکه چالشی به نقش اضافه شود و صحنههایی با اتفاقات خاص برای نقش رخ بدهد، برای من هیجانانگیز است بهویژه که عموماً در تلویزیون خیلی کم اتفاق میافتد، هنرپیشه با نقش چالشی داشته باشد. فکر میکنم وقتی شما پایه و اساس کارتان تئاتر است از لحاظ فیزیک، بدن، بیان، صورت، اکتهای مختلف و همه این موارد در کار موفقتر هستید.
بازیگران تئاتر تا چه حد در مدیوم سینما موفق عمل کردهاند؟
متأسفانه یک باور غلط در برخی از عزیزان در مورد کار تصویر هست که هر زمان بازی بیشازحد غلو شده و بد میبینند، میگویند این بازیگر، تئاتری بازی میکند. اگر کسی بد بازی میکند حتماً بازیگر بدی است. اگر کسی بیشازحد در قاب تلویزیون غلو میکند؛ مدیوم را نمیشناسد.
در کار صحنه و تصویر مدیومها تغییر میکند، وگرنه صحنه تئاتر با تلویزیون برای یک هنرپیشه فرق چندانی ندارد. بهطور مثال من اگر قرار باشد در کار تصویر با صدایی که روی صحنه تئاتر دارم، صحبت کنم که صدابردار کر میشود و نمیتواند صدا را ضبط کند. ما هنرپیشههای درخشان تئاتر داریم که در سینما همیشه موفق بودهاند، هستند و خواهند بود.
سوپراستارهای تئاتر ما جذب سینما شدند و درخشیدند. الآن هم در نسل جدید بازیگران سینما، ستارههای تئاتر هستند که میدرخشند. گاهی این خطا اتفاق میافتد که فکر میکنند اگر کسی غلوشده بازی میکند، تئاتری بازی کرده است و این موضوع آدم را دلشکسته میکند. بهزعم من با شرمندگی این نوع صحبت و قضاوت از سر کمسوادی است چون اصلاً نمیتوان چنین چیزی را به تئاتر ارجاع داد.
پایه و اساس سینما و تلویزیون تئاتر است. ما بازیگران، بازی، حرکت، بیان و احساس را روی صحنه تئاتر تجربه کردیم. حتی اگر هنرپیشه متوسطی در تلویزیون هستیم به دلیل این است که در تئاتر آموزش دیده و در تلویزیون اجرا میکنیم.
درباره ورود بازیگران سینما به عرصه تئاتر چطور؟ آیا بازیگران سینما توانستهاند، روی صحنه تئاتر بدرخشند؟
من جزو کسانی هستم که ورود بازیگران سینما را به تئاتر تشویق میکنم. اول به این دلیل که تجربه صحنه خیلی خوب است. هنرپیشههای باهوش و درجه یکی از سینما وارد تئاتر شده و درخشیدهاند و البته ستارههای سینمایی هم بودهاند که روی صحنه تئاتر موفقیتی به دست نیاوردهاند.
میتوان حضور بازیگران سینما را در تئاتر به عنوان یک شاخص در مورد کیفیت آن نمایش دانست؟
خیر. هنرپیشههای سینما اگر در تئاتر بیایند و نمایش کار خوبی باشد، مهم است. نه اینکه فقط هنرپیشههای سینما را برای بازی در کار بد دعوت کنند و بگویید این کار میفروشد. هنرپیشههای درجه یک سینما در کنار تئاتریها قطعاً میتوانند ترکیب برنده باشند و در آن شرایط است که اجرا دقیقاً طبق آنچه انتظار میرود، پرفروش و پر تماشاگر خواهد بود.
ما همه از یک خانوادهایم ولی به شرطی که آن تمرین و تربیت صحنهای که لازمه تئاتر است، اتفاق بیفتد؛ البته که این تربیت صحنهای در بعضی افراد اتفاق افتاده و شاهد آن هستیم و در بعضیها نه متأسفانه.
بیشتر بخوانید: الیکا عبدالرزاقی: استقبال مخاطبان از نمایشها امیدوارکننده است