گفتوگو با کارگردان کهنهکاری که به صحنه بازگشت
حسین پرستار: «سوخته جان» شکست استبداد در تلاقی عشق و وظیفه است
حسین پرستار، نویسنده، بازیگر و کارگردان پیشکسوت تئاتر، «سوخته جان» را درامی دانست که یک بخش از آن به استبداد، دیکتاتوری و ظلم و بخش دیگر به عشق و دوست داشتن میپردازد.
نگار امیری: حسین پرستار، نویسنده، بازیگر و کارگردان پیشکسوت تئاتر، فعالیت خود را در سال 1348 و با ورود به اداره تئاتر آغاز کرد. او در سال 1350 وارد گروه کاخ جوانان شد و تئاتر حرفهای را از سال 1357 آغاز کرد.
«غریبههای همیشگی» آخرین اثر نمایشی به کارگردانی این هنرمند بوده است که در مهر و آبان 1398 پیش از همهگیری ویروس کرونا در تماشاخانه ماه حوزه هنری روی صحنه برد. پرستار هماکنون نمایش «سوخته جان» نوشته حمیدرضا قاسمی را در سالن استاد جعفر والی مجموعه محراب روی صحنه دارد.
مهمترین دلیلی که باعث شد تا نمایشنامه «سوخته جان» را برای اجرا روی صحنه انتخاب کنید، چه بود؟
«سوخته جان» درامی است که یک بخش از آن به استبداد، دیکتاتوری و ظلم و بخش دیگر به عشق و دوست داشتن در وجود یک آدم میپردازد. درگیری بین این دو مقوله جهانشمول در «سوخته جان» به تصویر کشیده شده است و در انتها شخصیت اصلی با انتخاب عشق رهایی از استبداد را انتخاب میکند.
انتخاب بازیگران بر چه اساسی صورت گرفته است؟
پیش از توضیح دلیل انتخاب بازیگران، باید از علی یداللهی که نویسنده، بازیگر و کارگردان باتجربه تئاتر است، تشکر کنم؛ چراکه حضور او باعث انتقال تجربه به نسل جوان حاضر در این اثر است. دو جوان نقش اصلی «سوخته جان»، پیشازاین نیز تجربه بازیگری داشتهاند اما تاکنون حضور بهعنوان نقش اول یک نمایش را تجربه نکرده بودند. ازآنجاکه من معتقد هستم باید به جوانان میدان داد تا خودشان را با جرئت، خرد و دانش نشان دهند، نقشهای اول کار را به این دو عزیز سپردم و خوشبختانه نتیجه اعتماد من موفقیتآمیز بود و بسیار خوشحال هستم که توانستهام تجربه پنجاهودوساله خود در تئاتر به این عزیزان منتقل کنم.
مهمترین عاملی که منجر به حضور تماشاگر در سالنهای تئاتر میشود، چیست؟
تئاتر برگرفته از زندگی مردم است و در صحنه تئاتر این زندگی جریان دارد و قطعاً تماشاگران با حضور در سالن با این هنر همراه خواهند شد اما شرایط هم تأثیرگذار است. آدم گرسنه، تئاتر نمیبیند. باید یک معیار و حد وسطی وجود داشته باشد تا افراد به تماشای تئاتر بنشینند. مردم در اروپا، حداقل هفتهای یکبار به تماشای تئاتر مینشینند اما در ایران چون شرایط معتدلی وجود ندارد، تئاتر رشد نخواهد کرد و بهعنوان بخشی از زندگی مردم نخواهد شد. وقتی مردم در آسایش و رفاه باشند در سالنهای تئاتر حضور پیدا میکنند و از اینجا به بعد این داستان، کار هنرمند است که مخاطب را جذب کند.
چگونه میتوان در مخاطب، انگیزه و علاقه به تماشای تئاتر ایجاد کرد؟
تئاتر انسانیترین هنرهاست و همهچیز را میتوان در آن یافت. زمانی که فقر فرهنگی و اقتصادی از بین برود، تازه شرایط معتدلی ایجاد میشود که فرد نیاز به تجلی روح پیدا میکند و هنر نمایش بهعنوان بخشی از این تجلیگاه مورد توجه و استقبال مخاطبان قرار میگیرد و این مسئولیت بر عهده مدیران تئاتری است که مردم را با این هنر آشتی دهند. آنها باید به فکر تئاتریها باشند و تلاش کنند تا پیشکسوتان تجربه خود را به جوانترها منتقل کنند و بیش از هر چیز از تئاتر حمایت کنند.
استقبال مردم از آثاری که با شاخصه تئاتر دینی تفکیک میشوند، کم شده است، مهمترین دلیل این موضوع چیست؟
بله، مردم با تئاتر دینی قهر کردهاند. این به دلیل نبود شناخت کافی از این آثار و گاهی هم شعارزدگی محتوایی است. دین به معنای شیوه زندگی است و این معنا لزوماً به معنای مرسوم و تکراری که در فرهنگ ما جاافتاده نیست. استفاده از روشهای تعزیه برای بیان مفهوم نظامیگری در کنار عشق است و این تئاتر بیانگر شیوه زندگی است. شخصی مانند امام حسین(ع) متعلق به تمام دنیاست، همانطور که شکسپیر، فردوسی و حافظ نیز متعلق به یک جغرافیا نیستند حرف آنها فراتر از مرزها و حرفی انسانی و جهانشمول است.
حافظ، مولانا، فردوسی، سعدی و دیگر شعرای ما به معنای واقعی هنرمند هستند چون واژهها را بهگونهای کنار هم قرار دادهاند که تجلیگر زندگی است. شاعران بسیاری در دنیا شعر سرودهاند اما بر در سازمان ملل شعر سعدی نگاشته شده است. ما پیش از هر چیز باید برای فرهنگمان ارزش بگذاریم و سپس بگوییم تئاتر داریم چراکه تئاتر ما برگرفته از این خرد است. زندهیاد استاد حمید سمندریان معتقد بود کارگردانی یعنی خرد؛ هرچه خردت بالاتر باشد تو بهتر میتوانی کار کنی. من نیز تئاتر را بهعنوان راهی برای انسانیت و تجربهای از خردورزی انتخاب کردم.
به نظر شما متون ایرانی با محتوای گرفتهشده از متون ایرانی مورد استقبال مخاطبان قرار خواهد گرفت؟
در فرهنگ ایرانی سیاوش هم شخصیتی عدالت طلب مانند امام حسین(ع) است که من آرزو دارم، روزی بتوانم زندگی او را روی صحنه ببرم. اما متأسفانه این روزها اگر کاری با متن شاهنامه هم روی صحنه برود، استقبال چندانی نخواهیم داشت، چراکه ارزش شعرای ایرانی را نمیدانیم. ما حافظ را فقط برای فال گرفتن در دست میگیریم و تمام این موارد به ضعف و فقر فرهنگی برمیگردد، ما پیش از هر چیز باید فرهنگسازی کنیم و سپس تبلور این فرهنگ را در جامعه ببینیم. فرهنگسازی در جامعه ما زیربنایی انجام نشده است. مشکل دیگر ما، سلیقهای برخورد کردن با تئاتر است چراکه آگاهیهایمان نیز سلیقهای است و وسعت جهانی ندارد.
برای آینده که برنامهای دارید؟ آیا قصد اجرای اثر دیگری را پس از پایان «سوخته جان» دارید؟
بله، طرح نمایشنامهای با اشعار عطار نیشابوری دارم که به دنبال شاعری طنزپرداز برای تبدیل آن به یک اُپرت هستم و نمایشنامهای هم به نام «شاخدارها» دارم که به حرص و طمع در هستی با زبانی کمدی میپردازد.