در حال بارگذاری ...
نقدی بر نمایش «رضا»، کار امیرحسین آقایی

واگویه‌هایی از درد و تنهایی

رضا آشفته: «رضا» به کارگردانی امیرحسین آقایی که این روزها روی صحنه تالار مولوی اجرا می‌شود، نمایشی است اجتماعی و از مسائل و مشکلاتی می‌گوید که در خانواده‌ها وجود دارد؛ نمایشی که فراتر از ضرورت‌های درونی و باورمندانه دارد روی زمین حرکت می‌کند و با منطق و ادله، صحه بر مشکلاتی می‌گذارد که ریشه در درون انسان دارند. این همان نکته نابی است که ۹ اپیزود به‌هم‌پیوسته در یک هتل در مشهد و رو به حرم امام رضا (ع) را برایمان تدارک دیده و به ادراکی از روابط انسانی و اجتماعی بر مبنای اخلاق وا‌می‌دارد؛ اخلاقی که همچنان حریم انسانی را بر ما آشکارتر خواهد کرد.

«رضا» نمایشی است که با دو تخت در یک فضای مشترک برای ۹ اپیزود طراحی شده و در آن نور چندانی برای بروز اپیزودها به کار نیامده است؛ یعنی ضرورتی برای آن احساس نشده است. این‌گونه است که همه شخصیت‌ها در یک مکان مشترک و پیش از زیارت دارند خودی نشان می‌دهند و این همان حقیقت وجودی آنان است که دلالت بر دردها و گرفتاری‌هایی دارد که بسیار ریشه‌دار است و گریبان‌گیر هر کسی می‌شود.

اپیزودها:

۱. آقای جواهری و همسرش، (سالار کریم‌خانی و صفورا خوش‌طینت): زوج بازنشسته‌ای که پسرشان از خارج کشور آن‌ها را به مشهد فرستاده برای تفریح. این دو اختلاف‌نظرهایی دارند و پیوسته بر سرِ ریزترین مسائل با هم بگومگو دارند و حالا هم سرِ بزرگ کردن و تربیت پسرشان که در خارج از کشور دارد پزشکی می‌خواند، بحث می‌کنند.

هر دو بازیگر در تیپ‌سازی دو فرد بازنشسته و نق زدن‌های مخصوص این سن و سال عامدانه و آگاهانه وارد عمل شده‌اند و بازی درخوری نیز دارند. طنز هم زمینه‌ساز درک و تحمل بهتر این اختلاف‌نظرهاست و ما با حوصله متوجه حقایق تلخی در روابط سالیان سال این دو آدم خواهیم شد.

۲. سعید و نازنین (حامله)، (پیمان محسنی و زهرا آقاپور): زوجی که مشکل نازایی دارند و یک رحم اجاره‌ای در مشهد گرفته‌اند؛ اما گویا این بچه هم به ثمر نرسیده و زن در تخیل خود انگار کرده که حامله است و همین اسباب زحمت و به هم ریختن مردش می‌شود. باز هم همه‌چیز مختصر و موجز به شکل تیپ ارائه می‌شود و این رویکرد هم بنا بر یک حس و حال دردناک به بزنگاهی ویرانگر نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود و همین عاملی برای جاذبه بیشتر نمایش و درواقع حضور بهتر بازیگران خواهد شد.

                                        

۳. رضا و مادرش، (منصور عربی و شادی شاه‌علی): مادر و پسری که از جنوب آمده‌اند. پسری که یتیم بوده و زیردست یک حاجی بازاری و در مغازه‌اش رشد کرده و حالا در میان بحث‌هایشان، مادر متوجه پول زیادی می‌شود که همراه پسر است و همین، شک و تردید مادر را برمی‌انگیزد. در نهایت، پسر ضمن اعتراف به دزدی، از شکنجه‌های روحی و روانی زیردست بودن خود در تمام این سال‌ها می‌گوید. باز هم تیپ‌سازی و صداقت حاکم بر زندگی زیردستان که هنوز هم یک ویژگی لاینفک از ماهیت وجودی این طبقه است، خود را به رخ می‌کشد.

۴. کفن، (سالار کریم‌خانی و زهرا آقاپور): مهدی و فاطمه برای کفن‌ودفن پدر فاطمه و انجام وصیت او به مشهد برگشته‌اند. خوف و هراسی باید در این صحنه باشد و گرفتاری‌هایی که در خانواده‌ها و اغلب بین پدرزن و داماد اتفاق می‌افتد و حالا در زمان مرگ هم ول‌کن نخواهد بود. اپیزودی که به نظر همچنان در متن و بازی نیازمند بازنگری است و در این شکل اجرا، کمبودهایی در روایت موجود موج می‌زند.

 ۵. عمه و علی، (پیمان محسنی و صفورا خوش‌طینت): علی پسری عقب‌افتاده است. عمه‌اش او را به مشهد آورده است که در حرم رها کند و برود. قبلاً به این رها شدن اشاره شده و حالا دوباره این عمل دارد اتفاق می‌افتد که تئاتر محل وقوع حادثه در لحظه و اکنون است. صفورا خوش‌طینت با لهجه همدانی به شخصیت عمه، جان و حضوری طبیعی و باورمندی می‌بخشد و کمی فراتر از تیپ، سویه‌های قابل‌باور و حتی چشمگیرتری را در این بی‌رحمی بازی می‌کند. البته حق‌به‌جانب است و در نگهداری این بچه بزرگ‌سال معلول کم آورده و حالا باید که برای همیشه از این درد تحمیلی بگریزد اما به هر جهت رها کردن یک درد غیرقابل کتمان است و این به زبان گرفتن و چشم بستن و دنبال گشتن به یک واقعیت تلخ منجر خواهد شد و ما یک اپیزود لبریز از تراژدی را به موجزترین حالت ممکن تماشا می‌کنیم.

۶. مستانه و حسین (معتاد)، (سالار کریم‌خانی و شادی شاه علی): زن درگیر اعتیاد شده و مرد عاشقانه دوستش دارد و هر تلاشی می‌کند که او ترک کند؛ اما زن با تمام مشکلاتش باورهای قوی‌تری دارد و شاید رمز موفقیت و ماندگاری همسرش هم در همین باورها ریشه گرفته باشد؛ البته باورها و روابط پنهانی که در دل عشق اتفاق افتاده است. مرد می‌خواهد زن را به کمپ ببرد اما زن تقاضا می‌کند اول زیارت اتفاق بیفتد و مرد می‌خواهد بپیچاند و درنهایت مرد به این باورمندی می‌رسد که با زنش همراه شود. باز هم تیپ زن معتاد و مرد شنگول و عاشق و این‌ها هم به‌درستی بازی می‌شود.

۷. امیر و سپید (طلاق)، (منصور عربی و صفورا خوش‌طینت): زوجی که برای ادای شرطی که حین عقدشان گذاشته‌اند، به مشهد آمده‌اند. این شرط گذراندن یک شب با همدیگر قبل از طلاقشان است. موقعیت جالب و نادری است و شاید فراتر از زیارت یک‌شبه، بشود مسائل و مشکلاتی را مطرح کرد. به هر روی بازیگران این تیپ را به‌درستی نمایان می‌کنند و تا حدی به آشفتگی رابطه اشاره می‌کنند.

                                        

۸. حاجی شعبانی و عروسش، (پیمان محسنی و شادی شاه علی): حاجی شعبانی از بازاری‌های قدیمی و متمول تهران است. پسرش در یک تصادف ضربه‌مغزی شده و به کما رفته است. عروس فکر ارث‌ومیراث است و حاجی می‌پندارد او برای پسرش همچنان همسری می‌کند اما پسِ ذهن دختر، دو دو تا کردن‌های مالی است و آزادی خود برای رفتن به سوی یک زندگی تازه و این یعنی فروپاشی آن چیزی که فراتر از انتظار روابط انسانی است.

۹. مریم و پدرش، (منصور عربی و زهرا آقاپور): مریم، جوان سی‌ساله ترکی است که پدر علیلش را به مشهد آورده است جهت شفا گرفتن؛ اما انگار حالش خوش نیست که هنوز به دنبال رؤیاهایش نرفته یا نمی‌تواند از این بیچارگی دست بردارد؛ پس یک آن پدر را می‌خواهد خفه کند و البته که نمی‌تواند. این همان حالت تراژیکی است که در این دقایق به‌درستی دارد از سوی زهرا آقاپور به لهجه ترکی بازی و واگویه می‌شود.

اجرا

کارگردان با کمینه شدن صحنه در اتکای به متن و بازیگر، خود را اثبات می‌کند که ارزش‌گذاری یک اجرا با کمترین داشته‌ها نیز می‌تواند رقم بخورد و کافی است متن ریشه در مسائل روز و باورمند داشته باشد و بازیگران درک بهینه‌ای از این شرایط داشته باشند و به‌اصطلاح درست بفهمند و درست‌تر بازی کنند و شاید تیپ‌سازی، عادی‌ترین بازی کردن باشد اما همین هم برای خود دنگ‌و‌فنگ‌هایی دارد و هر کسی به‌راحتی از پس آن برنخواهد آمد.

شگرد کارگردان هم بازی و متن نسبتاً رئالیستی است که با درک واقعیت‌های پیرامونی، جان زیبایی به هر لحظه بخشیده و در کل توانسته با تماشاگر صادقانه مواجه شود و این نکته بارزی برای کامیابی اجرایش شده است اما درک منطقی و استدلالی بنا بر آنچه برتولت برشت نظریه‌پردازی کرده؛ گاهی با شکستن دیوار چهارم و گاهی با حضور و مشارکت مخاطبان و گاهی با ایجاد پرسش و انگیزه‌های فکری رقم خواهد خورد و البته در این اجرا از این گسست‌های بین اجرا و مخاطب برای پیروی از فکری بی‌واسطه پرهیز شده است و این نکات باید در جای دیگر به چالش کشیده شود که قدرت اجرا بنا بر همین ضوابط و شگردهای دقیق‌تر نمایان خواهد شد.

در کل، نمایش «رضا» در جلب مخاطب کامیاب است و این کامیابی اگر با نمونه‌هایی چون اپیزودهای ۹، ۵ و ۲ همراه‌تر می‌شد، شاید دوام و ماندگاری‌اش نیز پردامنه‌تر جلوه می‌کرد.




مطالب مرتبط

نگاهی به نمایش «مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» نوشته حسین کیانی و کار کارن کیانی

حکایت همچنان باقی ا‌ست...
نگاهی به نمایش «مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» نوشته حسین کیانی و کار کارن کیانی

حکایت همچنان باقی ا‌ست...

احمدرضا حجارزاده: اجرای نمایش‌های سنتی و ایرانی با شیوه‌های خاص خود، نیازمند کوله‌باری از دانش و تجربه است تا کارگردان و دیگر عوامل گروه بتوانند در خلق آن موفق و سربلند باشند. نمایش ...

|

نقدی بر نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی

بازی رو به پیش عشق و سیاست
نقدی بر نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی

بازی رو به پیش عشق و سیاست

رضا آشفته: نمایش «فردریک» نوشته امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی که آذر و دی در سالن اصلی تئاتر شهر میزبان مخاطبان است، درباره تئاتر و به شیوه پسامدرن است که در آن زندگی یک بازیگر قرن نوزدهم فرانسه ...

|

گفت‌وگو با نگین ضیایی، کارگردان نمایش «سه خواهر»

کلاژهایی که در ذهن مخاطب، داستان روایت می‌کند
گفت‌وگو با نگین ضیایی، کارگردان نمایش «سه خواهر»

کلاژهایی که در ذهن مخاطب، داستان روایت می‌کند

نگین ضیایی، کارگردان نمایش «سه خواهر» که در تالار مولوی روی صحنه خواهد رفت، می‌گوید این نمایشنامه و اجرا بر اساس ایده کلاژ و نقاشی شکل‌ گرفته و تکنیکی مؤثر در نمایش «سه خواهر» است و در طول نمایش انگار کلاژی را می‌بینیم که در ذهن مخاطب داستانی را روایت می‌کند.

|

گفت‌وگو با امیر کمالی، کارگردان نمایش «مردگان بی کفن و دفن»

حسرت هنرمندان جوان از ندیدن تئاتر حمید سمندریان و پری صابری
گفت‌وگو با امیر کمالی، کارگردان نمایش «مردگان بی کفن و دفن»

حسرت هنرمندان جوان از ندیدن تئاتر حمید سمندریان و پری صابری

امیر کمالی، کارگردان نمایش «مردگان بی کفن و دفن» می‌گوید تئاتر نوین ایران، همیشه مدیون آثار و فداکاری‌های امثال خانم پری صابری و دیگر هم‌نسلان نجیب شان خواهد بود. اولین اجرای نمایشنامه «مردگان بی کفن‌و‌دفن» در ایران در سال ۴۲ به کارگردانی استاد حمید سمندریان با بازی بانو ...

|

تازه‌ترین نمایشنامه حسین کیانی در راه اجرا

«مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» به تالار مولوی خواهد آمد
تازه‌ترین نمایشنامه حسین کیانی در راه اجرا

«مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» به تالار مولوی خواهد آمد

نمایش «مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز»، نوشته حسین کیانی، به کارگردانی کارن کیانی و بازی بهروز پناهنده، از پانزدهم فروردین ۱۴۰۳ در سالن کوچک تالار مولوی، روی صحنه خواهد رفت. 

|

گفت‌وگو با دلارام موسوی، کارگردان نمایش «نقش هیتلر در آلبوم خانوادگی»

عکس‌هایی که در صحنه جان می‌گیرند
گفت‌وگو با دلارام موسوی، کارگردان نمایش «نقش هیتلر در آلبوم خانوادگی»

عکس‌هایی که در صحنه جان می‌گیرند

دلارام موسوی، کارگردان «نقش هیتلر در آلبوم خانوادگی»، ایده این نمایش را برگرفته از یک اتفاق واقعی در خانواده خود می‌داند که ماجرایش به جنگ جهانی دوم بازمی‌گردد. او برای بازگویی داستان خود، شخصیت‌های نمایش را از قاب عکس بیرون می‌آورد و به آنها جان می‌بخشد.

|

نظرات کاربران