تئاتر تقلبی دانشآموزی را جای اصل جا نزنیم
داوود کیانیان: میبایست تئاتر واقعی دانشآموزی را از تئاتر تقلبی آن تمیز دهیم. چون تمامی کاربردهای مفید مورد نظر مربیان و فعالان تئاتر کودک از تئاتر واقعی دانشآموزی سرچشمه میگیرد و بر عکس آن در تئاتر تقلبی دانش آموزی تمامی کاربردهای مثبت تبدیل به کاربردهای منفی میگردد. بنابراین سعی میشود که در این یادداشت بنا به ضرورت، تئاتر دانشآموزی واقعی معرفی گردد تا خود به خود کاربردهای مثبت آن واضح گردد و به این وسیله نوع تقلبی آن که فاجعهبار است و سالهای سال است که خود را جای تئاتر دانش آموزی واقعی جا زده است، شناخته شده و از گردونه تولید خارج گردد.
سادهترین تعریف از تئاتر دانشآموزی که مورد قبول تمامی کارشناسان تولید این نوع تئاتر است، عبارت است از «تئاتری که همه عوامل و عناصرش اعم از انسانی و هنری توسط دانش آموزان خلق، تولید و اجرا شود.» اگر با این تعریف مشکلی نداشته باشیم حالا میرویم سراغ روش خلق و تولید آن در نهادهای آموزشی. این نوع تئاتر به دو صورت میتواند خلق، تولید و اجرا شود؛ شکل نخست و مناسب آن شیوه اجرایی خواهد بود که ادامه نمایش در کلاس درس باشد. چنان که نمایش در کلاس درس نیز خود تحت تاثیر نمایش خلاق شکل میگیرد. اگر این کنجکاوی را ادامه دهیم که نمایش خلاق از کجا سرچشمه میگیرد؟ به این نتیجه خواهیم رسید که خاستگاه آن بازیهای نمایشی و نمایش بازیهای است که به صورت غریزی کودکان انجام میدهند. نوع دیگر تولید تئاتر دانشآموزی میتواند تقلید از تئاتر مرسوم حرفهای باشد که خود تا مرحله دکترا مدارج تحصیلی دارد. از آنجا که این امکان برای دانشآموزان نه از نظر تحصیلی میسر است و نه از نظر تجربی فراهم است، بنابراین چنین تولیدی نمیتواند در تئاتر دانشآموزی وجود داشته باشد. میماند شکل اول که آنهم متاسفانه چون مراحل قبلی نمایشهای ذکر شده یعنی نمایش در کلاس درس و نمایش خلاق را کودکان و نوجوانان تجربه نمیکنند، منتج به تئاتر دانشآموزی یا تئاتر خلاق نمیگردد. بنابراین آنچه که ما به نام تئاتر دانش آموزی شاهد آن هستیم چیست؟ و چه نامی میتواند داشته باشد؟
برای این منظور میبایست بار دیگر برگردیم به تعریف تئاتر دانشآموزی؛ «تئاتری که کلیه عوامل و عناصرش اعم از انسانی و هنری توسط دانش آموزان خلق، تولید و اجرا شود.». در نهادهای آموزشی ما ( دبستان، دبیرستان و هنرستان) برای امتیاز آوردن و برنده شدن در مسابقات تئاتر دانشآموزی که تا سطح کشوری و ملی ادامه مییابد، چون نمایشنامههایی را که دانشآموزان نوشته باشند موجود نیست، بنابراین از نمایشنامههایی استفاده میشود که مربیان و یا افراد حرفهای نوشتهاند. این قدم اول در انحراف از تئاتر دانشآموزی است. یعنی تئاتری که نمایشنامهاش را یک بزرگسال برای آنها نوشته است، نه تئاتری که نمایشنامهاش را خود دانشآموزان نوشته باشند. از آنجایی که نمایشنامه جایگاه مهمی در تولید تئاتر دارد، یعنی به نوعی محتوا، شکل اجرا و روش آنرا به طور مستقیم و یا غیر مستقیم ترسیم میکند، بنابراین قدم اول انحراف قدم کوچکی نیست. این همان خشت اولیست که اگر معمار کج بنا نماید، تا ثریا بنا کج خواهد بود. بماند که اقلیتی نیز نام نویسنده را هم حذف میکنند و با مختصر تغییراتی در نمایشنامه آن را به عنوان دانشآموز مزین میکنند. شاید گفته شود که این اقلیت ناچیز تاثیر مخربی در روند تولید سالم یک تئاتر دانشآموزی ندارد. پس باید به مرحله دوم انحراف از تئاتر دانش آموزی توجه کنید. از آنجا که برای نهادهای آموزشی فعالیت هنری و فرهنگی به عنوان یک فعالیت سازنده مطرح نیست و تولید تئاتر به عنوان یک برگ برنده برای کارنامه نهاد آموزشی مطرح است، بنابراین به کارگردانی دانشآموز به دلیل ضعف سواد و تجربه اهمیتی داده نمیشود و سراغ کارگردانهای جوان حرفهای و یا نیمه حرفهای میروند و با دادن دستمزد به آنها تولید تئاتر دانشآموزی را پیش میبرند. فاجعه این جاست که در بروشور اجرا، نام دانش آموز مدرسه را به عنوان کارگردان معرفی میکنند، چون اگر عنوان کند که کارگردان غیر دانشآموز است، یا از مسابقه حذف میشود و یا از امتیاز تئاتر کاسته میشود. نهاد آموزشی که میبایست درس راستگویی و صداقت به کودکان و نوجوانان بدهد به خاطر منافعی که ممکن است از برنده شدن تئاترش در مسابقه ببرد، درس دروغگویی و دو رویی به دانشآموزان میدهد. یعنی به خاطر هدف وسیله غیر اخلاقی را توجیه میکند. فاجعه این جاست که این عمل زشت در نهادهای آموزشی و پرورشی رخ میدهد.
تا همینجا ما مشاهده میکنیم که تئاتر تولید شده دو عنصر مهمش یعنی نمایشنامه و کارگردانی از آن دانشآموزان نیست. سوال این جاست که بنا بر تعریف تئاتر دانشآموزی آیا این تئاتر تولید شده یک تئاتر واقعی دانش آموزی خواهد بود؟ تازه این تمام ماجرا نیست چون ممکن است گفته شود خب این تئاتر تولید شده دو عنصر از عناصرش دانشآموزی نیست، بقیه عناصرش مانند بازیگری و طراحی هایش که دانشآموزی است. چنین نگاهی نیز انحرافی است چون به روند تولید و عوامل آن بیتوجه است.
تئاتری که نه نمایشنامهاش دانشآموزی باشد و نه کارگردانیاش، از ریشه دانشآموزی نیست چون مدیریت سایه افکنده بر تمامی اجزای آن در تولید زیر سایه همین دو عنصر شکل میگیرد. یعنی بازیگری و طراحیها مانند صحنه، لباس، گریم، نور، صدا، موسیقی، بروشور و پوستر میبایست زیر نظر کارگردان شکل بگیرد. کدام کارگردان؟ کارگردان دانشآموز؟ یا کارگردان نیمهحرفهای که از ارشاد و یا حوزه هنری قرض گرفته شده است؟ بنابراین بسیار طبیعی است که بگوییم؛ این تئاتر دانشآموزی یک تئاتر واقعی دانشآموزی نیست، بلکه یک تئاتر تقلبی دانش آموزی است.
وقتی به دانشآموز دروغ گفته میشود، و از او خواسته میشود که برای منافع مدرسه دروغ بگوید انتظار دارید تئاتر تولید شده دارای کاربردهای آموزشی و تربیتی باشد؟ دانشآموز امروز این تئاتر تقلبی را که از آن او نیست نمیخواهد. او تئاتری میخواهد که نویسندهاش خودش باشد تا حرف دلش را بزند. انتقاد کند، از آرزوها و رویاهایش بگوید. درس محبت و اتحاد بدهد. از بلوغش بگوید. از نیازهایش صحبت کند. دانشآموز امروز تئاتری میخواهد که خودش کارگردانی کند، راه و روش خودش را در آن منعکس کند، مدیریت خودش در آن تبلور داشته باشد، در سرتاسر تئاترش خلاقیت خودش در آن شکوفا شود و به معرض تماشای دیگران گذاشته شود. هویتش را برای دیگران به اثبات برساند. فردیتش را به دیگران و در میان جمع نشان دهد. خواستههای اجتماعیاش را بیان کند. آیندهاش را به تصویر بکشد. و سازندگی آینده را با تئاتر تمرین کند. بتواند آرمان و ایدهآلش را در هنرش، در تئاترش به تصویر بکشد. اما چنین تئاتری در مقابل تئاتر تقلبی قربانی میشود به دلیل این که تکنیک و بیانش ضعیف است. تئاتر تقلبی دانشآموزی، نه تنها از برآوردن نیازهای دانشآموزی عاجز است، بلکه آنها را سرکوب میکند و در جهت عکس آن قدم بر میدارد.
آموزش و پرورش یا بر این امر داناست و یا ناآگاه. اگر ناآگاه است که جای تاسف دارد. و اگر آگاه است باید دید چرا بر این روند تاکید دارد؟ به نظر میرسد نمیتواند نا آگاه باشد، چون نخست خود دانش آموزانند که مطرح میکنند که چه می خواهند، اما خواستهشان در این مورد نادیده گرفته شده، و دیگر این که اهل هنر و تربیت بارها این را به مسئولین امور تذکر دادهاند و راه چاره را نیز پیشنهاد کردهاند. اما کو گوش شنوا؟ در این جا منظور مسئولین پایین و میانی نیستند، که بارها دیده شده همدردی و همدلی کردهاند، اما مسئولین بالادستی آنانند که ارزشی برای این امور قائل نیستند. بنابراین گفتن راه چاره دردی را دوا نمیکند تا کننده کار آنرا باور نداشته باشد و با منویات خود سازگار نبیند. با وجود این راه چاره که بسیار ساده و حتی مقرون به صرفهتر از راههای انحرافی فعلی است، بار دیگر اشاره میشود:
کافیست یک فراخوان نمایشنامهنویسی برای دانشآموزان گذاشته شود، خواهیم دید که چقدر نوجوان هنرمند با نوشتن نمایشنامه به این فراخوان پاسخ خواهند داد. بگذریم از این که چرا آموزش و پرورش که برای تمامی فعالیتهای هنری و بهویژه تئاتر مسابقه دارد، چرا در این زمینه فعال نیست؟ بدیهی است که نباید گفته شود که این کمیت عظیم نمایشنامهها که به فراخوان پاسخ میدهند از نظر تکنیکی ضعیف است و قابل اجرا نمیباشد. چون این پاسخ هم غیر کارشناسی است، برای این که ما با یک کار تئاتری حرفهای روبهرو نیستیم، ما با تئاتری روبهرو هستیم که از لحاظ محتوا اندیشههای نوجوانان را منعکس میکند و در شکل ارائهای خلاق و تجربی دارد. و اصلا این تئاتر برای تماشاگران عام تولید نمیشود، بلکه برای همسن و سالان خودشان و در سطح وسیعتر خانوادهها و مسئولین آموزشی اجرا میشود. گو این که بارها دیده شده در میان این آثار کارهای خلاقه و نویی چنان چشمگیر دیده میشوند که شگفتانگیز است. ضمن آن که با یک کارگاه آموزشی چند روزه میتوان نقص ضعف تکنیک را از بین برد. اما شاید با هزاران کارگاه نتوان نویسندگان حرفهای نمایشنامه را با ذات سیال نوجوان امروزی همراه کرد. همین کارگاه ها نیز برای کارگردانی نیز کارساز خواهند بود. و یا این که مربیان هنری میتوانند دورههای آموزش نمایشنامهنویسی و کارگردانی «دانشآموزی» را ببینند و آموزش خود را به نوجوانان منتقل نمایند. این دورهها قبلا در مقاطع پراکنده بنا به سلیقه و شناخت بعضی از مسئولین دلسوز بوده است، اما از آنجا در کلیت مورد توافق نبوده پیگیری نشده و تداوم نیافته است. مثلا در طول بیش از صد سال تئاتر دانشآموزی (که همین جا باید از زنده یاد جبار باغچه بان به عنوان بنیان گذار این تئاتر یاد کرد و خاطرهاش را زنده نگاه داشت)، در مقطعی در سالهای پایانی دهه 60 حدود ده نمایشنامه از نوجوانان از استانهای مختلف به چاپ رسید که این عمل ارزشمند به دلیل تعویض مدیریتهای بعدی عقیم ماند. و یا دورههایی که برای نمایشنامهنویسی و کارگردانی در باشگاه فرهنگیان برای مربیان هنری تشکیل میشد از این دست فعالیتها بوده است. اما پراکنده، بدون پیگیری و غیر اصولی. این که میگوییم غیر اصولی برای این که برنامهای برای دراز مدت هیچگاه نبوده و اعتقادی هم به چنین برنامهریزی وجود نداشته است. در حالی که در پیش از انقلاب چنین برنامهای برای دراز مدت در همین آموزش و پرورش وجود داشته است. یعنی نوجوانان در مدارس کلاسهای فوق برنامه زیر نظر یک مربی هنری کارآزموده داشتند. معلمین علاقهمند به هنر با دیپلم جذب «انستیتو مربیان هنری» میشدند و با دو سال تعلیم هنر دانشآموزی از جمله تئاتر فوق دیپلم میگرفتند و با کار موظف مانند سایر دبیران در مدارس به تعلیم و تولید فعالیتهای دانشآموزی میپرداختند. جالب این جاست که این فعالیتها تنها به مدارس نیز محدود نمیشد و اگر نوجوانی عطش بیشتری برای فعالیت هنری داشت، میتوانست به مراکز کتابخانههای کانون پرورش فکری برود و در آنجا در سطح وسیعتر به فعالیت هنری مورد علاقهاش بپردازد. حتی نهاد دیگری بودند که به این فعالیتها از جمله تئاتر دامن میزدند؛ سازمان شیر و خورشید، پیشاهنگی و کاخهای جوانان و... اما امروزه چی؟ یکی دو دوره در کانون پرورش فکری در دهه هشتاد برای نمایشنامهنویسی نوجوانان دایر شد و بعد تعطیل. در حالی که امروزه کانون زیر نظر آموزش و پرورش فعالیت میکند و می توانست در زمینه این فعالیت های هنری یک دستتر عمل کند. اما دریغ.. حتی متاسفانه پچ پچههایی به گوش میرسد که نهادی را که توانسته چراغ تئاتر کودک و نوجوان را در این چهار دهه .روشن نگهدارد، آنرا هم میخواهند به کانون کتابخانههای ارشاد بدهند.
بنابراین راه چاره خروج از تئاتر تقلبی و به سوی تئاتر واقعی دانشآموزی حرکت کردن ساده است و قبلا نیز کم و بیش تجربه شده است، اما در واقع اعتقادی به این گونه فعالیتها موجود نیست وگرنه راه سالم و دیگرش برداشتن رقابت از گردونه مسابقات است. این راه هم مخارج مسابقات را کاهش میدهد و هم گروه های تئاتری را در مقابل یکدیگر قرار نمیدهد. بنابراین نهادهای آموزشی هم در تولید تئاتر تقلبی به خاطر رقابت تلاش نخواهند کرد که از یکدیگر پیشی گیرند.
در این چهار دهه در زمینه فعالیتهای تئاتر کودکان و نوجوانان که تئاتر دانشآموزی زیر شاخهای از آن به حساب میآید، «متولی» وجود نداشته است، چه برسد به برنامهای دراز مدت برای این فعالیت. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل. به امید روزی که روز تئاتر واقعی دانش آموزی باشد.»
منبع: ایسنا