نویسنده و کارگردان تئاتر دفاع مقدس مطرح کرد
ندا ثابتی: پایان تلخ و نگاه ابزورد ریشه در فرهنگ ایرانی ندارد
ندا ثابتی، نمایشنامهنویس با بیان اینکه در تمامی آثارش به عناصر فراماده و ماورای طبیعی توجه دارد، گفت پایان تلخ و نگاه ابزورد ریشه در فرهنگ ایرانی ندارد به همین دلیل پایان اکثر نمایشنامههایم را با امید و نور به پایان میرسانم.
نگار امیری: ندا ثابتی، نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر از اواخر دهه 70 فعالیت خود را در زمینه نمایشنامهنویسی آغاز کرد.
نمایشنامههای «شهر شکلاتی»، «مرغ عشق حیدر»، «روز ماندگار»، «لحظه درنگ»، «فراتر از صداقت» و «آوای آواره» از جمله آثار این هنرمند به شمار میآید.
با او به گفتوگوی کوتاهی پرداختیم که در ادامه میخوانید.
کمی از شروع فعالیت خود برایمان بگویید؟
من از سال ۱۳۷۸ به نگارش نمایشنامهنویسی مشغول شدم و نمایشنامههایی با موضوعات مختلف اجتماعی، خانوادگی، روانشناسی با جنبههای دینی، مذهبی، فانتزی و کمدی به نگارش درآوردم که برخی از آنها رئال و برخی دیگر سوررئال هستند.
بیشتر مخاطبان در سالهای اخیر شما را بهواسطه آثاری مستندنگارانه با توجه به شخصیتهای شاخص انقلابی و دینی میشناسند؛ پرداختن به سوژههایی که مابهازای بیرونی دارند، کار سختی نیست؟
بله، من از سال ۱۳۹۴ به بعد بیشتر روی نمایشنامههایی که جنبه مستند دارند، کار کردهام. آثاری با محوریت شهدایی چون شهید قشقایی، شهید حسین علمالهدی، شهید شاهرخ ضرغام، ادواردو آنیلی و لیلا پهلوی. قطعا نوشتن متن براساس زندگی شخصیتهای واقعی سخت است و نیازمند تحقیقات میدانی زیادی خواهد بود. من برای نگارش هریک از این آثار سالها تحقیق کردم تا بتوانم آثاری نزدیک به واقعیت را به نگارش درآورم.
در حال حاضر روی پروژهای مستندنگارانه مشغول کار هستید؟
بله، در حال حاضر نگارش نمایشنامهای با محوریت شخصیت روژه گارودی را در دست دارم که طرح و ایده آن را برای انتشارات اداره کل هنرهای نمایشی ارسال کردهام. البته در نظر دارم پس از نگارش این اثر مانند گذشته آثاری با پلات خیالی نیز بنویسم.
آیا میتوان از هر ایدهای برای نگارش نمایشنامه بهره برد؟
خیر، نگارش نمایشنامه بستگی به اهمیت موضوع و ایده دراماتیک آن دارد. در هر حال هر ایدهای باید شش جزء اصلی اجزای دراماتیک را به همراه داشته باشد در غیر این صورت قطعا امکان تبدیل شدن به نمایشنامه را دارا نیست. در واقع ما باید ایدهها را از لحاظ فنی نیز بررسی کنیم نه اینکه با هر ایدهای به نگارش نمایشنامه بپردازیم.
فارغ از عناصر فنی که باید در نگارش نمایشنامه رعایت شود، چه ایدههایی قابلیت تبدیل شدن به یک اثر نمایشی را دارا هستند؟
ایده هر اثر نمایشی باید دغدغه شخصی نویسنده و البته مسائل روز جامعه باشد. قطعا بعضی از ایدهها دغدغه شخصی نویسنده است و ممکن است تمامی افراد جامعه آن را نپسندند؛ اما در نهایت این نویسنده است که انتخاب میکند چه ایدهای برای نمایشنامه مناسب است و با علایق و دغدغه شخصیاش هماهنگی دارد.
دغدغه اصلی که در بیشتر آثار شما به آن پرداخته میشود، کدام است؟
چیزی که در تمامی نمایشنامههای من مشترک است توجه به یک عنصر فراماده و ماورای طبیعی است. من در اکثر آثارم به عناصری چون خواب و رؤیا اهمیت میدهم و همیشه سعی کردهام حتی در حد یک دیالوگ هم که شده است این موضوع را مورد توجه قرار دهم. این توجه تا حدی است که حتی در عنوان اکثر نمایشنامههای چاپ شده من نیز عنصر زمان نمود پیدا میکند.
برای نگارش نمایشنامه به جز ایده و پرداخت مناسب چه موردی را بیشتر مورد توجه قرار میدهید؟
ساده و روان بودن متن برای من اهمیت زیادی دارد. من هیچوقت پیچیده و مبهم نمینویسم. شاید مفهومی که نمایشنامه به آن میپردازد، پیچیده باشد اما سعی میکنم آن را ساده بیان کنم و کمتر از کلمات پرطمطراق و دشوار استفاده کنم. تمام تلاشم این است که حتی ظاهر نمایشنامههایم نیز دارای پیچیدگی و تعلیقهای سخت نباشد تا مخاطبان غیرهنری هم با آنها ارتباط برقرار کنند. جز سادهنویسی، تمام آثار من با نگاهی امیدوارکننده نوشته میشود و هیچوقت دوست ندارم نمایشنامههایم پایان تلخ و ناامیدکننده داشته باشند.
چرا پایان تلخ را برای نمایشنامههایتان نمیپسندید؟
پایان تلخ و نگاه ابزورد ریشه در فرهنگ ایرانی و آیینی ما ندارد. به نظر من اگر غربیها چنین متونی را میپسندند، قابل درک است چراکه درونمایههای ذهنی آنها برگرفته از اصول انسانمدارانه و براساس اومانیسم و اگزیستانسیالسیم است اما در فلسفه اشراق و مکتب ایرانی ما؛ نور و امید همیشه وجود داشته و دارد. حتی مذهب شیعه نیز در پایان به منجی و راه نجات ختم میشود؛ به همین دلیل هم من دوست ندارم آثارم را با ناامیدی به پایان برسانم.
برای اجرای صحنهای آثارتان توسط گروههای نمایشی، قانون یا ضابطه خاصی در نظر میگیرید؟
خیر، من همیشه به کارگردانهایی که در نظر دارند، آثارم را روی صحنه ببرند، میگویم که با حفظ حقوق معنوی کار حق دارند تمام و کمال به اجرای آثار نمایشی من بپردازند. در اصل زمانی که به گروهها اجازه کار میدهم دیگر خودم را مرده حساب میکنم و تنها به عنوان تماشاگر در سالن حضور دارم. مگر اینکه به صلاحدید کارگردان به عنوان مشاور با پروژه همراه شوم وگرنه به هیچوجه دخالتی در این زمینه نخواهم داشت چراکه معتقدم کارگردان است که متن را زنده میکند و به آن رنگ میبخشد.
با توجه به افزایش قیمت کاغذ و هزینههای چاپ، به عنوان نویسنده وضعیت چاپ را چگونه ارزیابی میکنید؟
چاپ اثر توسط مراکز انتشار دولتی به دلیل درخواستهای بالا در نوبت زمانی طولانی انجام میشود و انتشارات خصوصی نیز به دلیل گرانی کاغذ، وضعیت خوبی ندارند و متاسفانه روند چاپ به کندی پیش میرود. در این شرایط حق تالیف نمایشنامهنویس پرداخت نمیشود و این موضوع از لحاظ درآمد برای نمایشنامهنویسان تبدیل به معضل شده است. یک نمایشنامهنویس وظیفهاش این است که وقت بگذارد، تحقیق کند و به نگارش بپردازد اما متاسفانه سالهاست که صنف نویسندگان و نمایشنامهنویسان و البته ناشران با مشکلات زیادی مواجهاند. ناشران مشکلات خودشان را دارند، هر متنی را کار نمیکنند و تعداد آثار چاپیشان نیز محدود است. در چنین شرایطی قطعا ناشران باید مورد حمایت قرار بگیرند تا بتوانند از نویسندگان حمایت کنند.