در حال بارگذاری ...
نقدی بر نمایش «عقاب» اثر ناصر آویژه

از بلندای حماسه و غرور تا پهنه رهایی در آسمان

بهنام حبیبی: یک گروه نمایش ایرانی قصد دارند نمایشی را برای مردم ساده و بی‌آلایش اجرا کنند. نمایش با ورود کاراکتر دانشجوی نمایش و گفت‌وگوی تلفنی‌اش با اکبری، یک تهیه‌کننده نمایش، آغاز می‌شود. با ورود استاد صمیمی که از نزد پزشکش بازگشته است و تأخیر ورود یکی از نوازندگان نمایش، چالش اولیه نمایش، با گره دراماتیک نبود نوازنده و همچنین کمبود امکانات اجرای نمایش، شکل می‌گیرد.

این معرفی شخصیتی، بخش بزرگی از مدت پنجاه‌دقیقه‌ای نمایش را در بر می‌گیرد. استاد صمیمی، صحنه را آماده می‌کند. دانشجوی نمایش، به همراه نقاش ساختمان، آماده خواندن و نواختن می‌شوند و به همین سادگی، نمایش ایرانی آغاز می‌شود. نویسنده نمایش، با برگیری درونمایه حماسی قطعه شعری با نام عقاب از پرویز ناتل خانلری، حال و روز خود را در مقام یک کارگردان تئاتر، به دوران پیری و فرسودگی آن عقاب شباهت می‌بخشد و با گره‌زدن زندگی واقعی خود به زندگی مجازی عقاب ناتل خانلری، نمایشی استعاری بر پایه حماسه غرورآفرین عقاب پیر می‌آفریند. این استعاره، شباهتی زیبا را می‌آفریند، ولی شاید بهتر می‌بود اگر داستان روایت زندگی واقعی استاد صمیمی در مقایسه با روزگار فرتوتی عقاب پیر، رنگی بیشتر و شرحی مفصل‌تر می‌یافت. پرداختن بیشتر به روایت شعر عقاب و توجه کمتر به زندگی واقعی و شرایط سخت زندگی استاد صمیمی، جریان جاری نمایشنامه را تا حدی در حرکتی نه‌چندان متوازن به پیش می‌برد. تفاوت شخصیتی عقاب در برابر کلاغ نیز پرداخت بیشتری را می‌طلبد و نیاز دارد تا از حد تیپ‌سازی‌های عروسکی فراتر رود.

نمایش عقاب که بر پایه قطعه شعر استاد پرویز ناتل خانلری دراماتیزه شده است، در کارگردانی خود نیز به نمایش سرزمینی‌اش وفادار می‌ماند و بر روش‌های اجرایی نمایش‌های ایرانی حرکت می‌کند. نمایش، ترکیبی از انواع نمایش نقالی، خیمه‌شب‌بازی، عروسک میله‌ای و... را تجربه می‌کند، که در نوع خود، تجربه‌ای همگون و هماهنگ را به نمایش می‌گذارد. عقاب و کلاغ که اصلی‌ترین کاراکترهای این نمایش را شامل می‌شوند، در پردازشی عروسکی روی صحنه می‌آیند. تقابل عقاب و کلاغ که جان‌مایه اصلی منظور شاعر است، در اجرایی تاحدی نامتوازن، کارگردانی می‌شود. اجرای گویشی عقاب پیر با محوریت خردورزی و تجربه سالیان دراز زندگی، اجرایی همجنس از نوع خردمندانه از سوی کلاغ را می‌طلبد تا برتری سودجویانه کلاغ ناتوان در برابر عقاب توانمند، به رخ کشیده شود. شاید بهتر می‌بود که بیان نمایشی کلاغ، نه از نوع تیپ‌سازی عروسکی بر پایه صداسازی تیپیک، بلکه بیشتر به سوی گویشی خردمندانه و خردورزانه پیش می‌رفت تا مخاطب، در فرود ناتوانی جسمی عقاب، فراز توانایی عقلی کلاغ را باور کند و پذیرش دعوت کلاغ از سوی عقاب را بپذیرد. بر این دیدگاه، مخاطب می‌تواند ناتوانی مالی صمیمی، کارگردان نمایش را در برابر توانگری مالی اکبری، تهیه‌کننده بهتر درک کند.

در بررسی بازیگری، هر سه کاراکتر نمایش عقاب، به طور همزمان، هم بازیگری و هم گویش آوازی اشعار را اجرا می‌کنند که البته این از نکات مثبت بازیگری این نمایش به شمار می‌رود. البته در این میان، بازیگر نقش دانشجو، چه در بازیگری و چه در نوازندگی و آواز، جایگاه بالاتری را به خود اختصاص می‌دهد.

برای بررسی طراحی صحنه، دکور و اکسسوار نمایش، باید گفت که صحنه نمایش در آغاز، تنها با بک‌گراندی از تصویر نقاشی‌شده دماوند برف‌زده آراسته شده است که در میانه نمایش، با نردبان‌ها و تراورس نقاش نمایش و پارچه‌ تغییر شکل می‌یابد. در پی این چیدمان، نمایش عقاب، قابلیت نمایش همزمان عروسک میله‌ای و نمایش میدانی را می‌یابد. این تغییر چیدمان سریع و بی‌آلایش، نگاهی گذرا و سریع به طراحی سریع و چیدمان آنی نمایش ایرانی در اجراهای خیابانی دارد که بنا به شرایط خاص گروه‌های نمایشگر ایرانی می‌بایست برنامه‌ریزی ویژه‌ای برای سبک و سریع بودن وسایل صحنه می‌داشت تا در ترابری و سفر به نقاط مختلف کشور دچار مشکل نشوند.

موزیک و افکت‌های شنیداری نمایش، همگی با اجرای زنده نوازندگان در گوشه آوانسن، به روش نمایش خیمه‌شب‌بازی، با نمایش همراه می‌شوند. بازیگر-نوازندگان نمایش، با سازهای تار و دف، هم موزیک‌ها و آوازهای لازم برای نمایش را به اجرا درمی‌آورند و هم افکت‌های شنیداری لازم را در فضای نمایش می‌پراکنند.

قطعه عقاب پرویز ناتل خانلری، شوری حماسی در دل دارد. این شور حماسی، نه برآمده از انگیزه‌های ملی یا مذهبی، بلکه برآمده از انگیزه‌های انسانی و روانی است. انگیزه‌های درونی این قطعه شعر حماسی، خود دلیلی شده‌اند تا کارگردان نمایش، با ارتباط بین درون‌مایه اثر، با حال و روز یک کارگردان سالمند نمایش، این محدودیت‌ها را روی دو خط موازی، تعمیم دهد و به جریان اندازد.

استاد صمیمی، در پایان نمایش، به شکل عقاب، تغییر ماهیت می‌دهد. این تغییر هویتی صمیمی را می‌توان نوعی نگاه عارفانه از تغییر ماهیتی انسان آزاد و رها شدن از قیود مالی و مادی و دگردیسی‌اش در شکل پرنده‌ای آزاد،  به سوی جهانی فراانسانی دانست. حرکتی فرازمینی که همه هنرمندان در آخرین دوران زندگی هنری‌شان، به بالاترین درجات آن دست می‌یابند و با رهایی جان و روان خویش، کمال انسانیت زمینی را با دگردیسی فرازمینی‌شان، هویتی جاودانه می‌بخشند.




مطالب مرتبط

نقدی بر نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی

بازی رو به پیش عشق و سیاست
نقدی بر نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی

بازی رو به پیش عشق و سیاست

رضا آشفته: نمایش «فردریک» نوشته امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی که آذر و دی در سالن اصلی تئاتر شهر میزبان مخاطبان است، درباره تئاتر و به شیوه پسامدرن است که در آن زندگی یک بازیگر قرن نوزدهم فرانسه ...

|

نقد و نظری بر نمایش «شنگرف» به نویسندگی و کارگردانی علی یداللهی

خوانشی نو و شایسته از داستان سیاوش
نقد و نظری بر نمایش «شنگرف» به نویسندگی و کارگردانی علی یداللهی

خوانشی نو و شایسته از داستان سیاوش

احمدرضا حجارزاده: شاهنامه فردوسی یکی از غنی‌ترین منابع اقتباس داستان‌های ایرانی در قالب هنرهای نمایشی است اما سینما و تئاتر ایران از این مخزن بی‌پایان داستان‌های حماسی، اسطوره و پهلوانی، ...

|

نگاهی به نمایش «وِرا نام تهمینه سهراب کرد» نوشته و کار «حسین تفنگدار»

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
نگاهی به نمایش «وِرا نام تهمینه سهراب کرد» نوشته و کار «حسین تفنگدار»

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند

سید علی تدین صدوقی: نمایش «وِرا نام تهمینه سهراب کرد» همان‌گونه که از نامش پیداست، در مورد زنان شاهنامه است تا مردان آن، زیرا حسین تفنگدار در جایگاه نویسنده و کارگردان با این نام‌گذاری درواقع ...

|

نگاهی به نمایش «مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» نوشته حسین کیانی و کار کارن کیانی

حکایت همچنان باقی ا‌ست...
نگاهی به نمایش «مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» نوشته حسین کیانی و کار کارن کیانی

حکایت همچنان باقی ا‌ست...

احمدرضا حجارزاده: اجرای نمایش‌های سنتی و ایرانی با شیوه‌های خاص خود، نیازمند کوله‌باری از دانش و تجربه است تا کارگردان و دیگر عوامل گروه بتوانند در خلق آن موفق و سربلند باشند. نمایش ...

|

نگاهی به نمایش «یکی نبود، یکی بود» نوشته رها جهانشاهی و کار علی کوزه‌گر

همچون رقصی فاقد بدن
نگاهی به نمایش «یکی نبود، یکی بود» نوشته رها جهانشاهی و کار علی کوزه‌گر

همچون رقصی فاقد بدن

علیرضا نراقی: با تحولات تئاتر معاصر مفهوم میزانسن به‌مثابه امری بنیادین در هنر نمایش، دچار دگرگونی ماهوی شد. این بدان معنا نیست که میزانسن جایگاه و اهمیت خود را در ظهور یک اجرا از دست داد، بلکه تئاتر ...

|

دومین جلسه نقد و بررسی آثار صحنه‌ای جشنواره 42 برگزار شد

زنان در دوران جنگ، ایرانیزه کردن غیرافراطی و فرهنگ بومی
دومین جلسه نقد و بررسی آثار صحنه‌ای جشنواره 42 برگزار شد

زنان در دوران جنگ، ایرانیزه کردن غیرافراطی و فرهنگ بومی

دومین جلسه نقد و بررسی آثار بخش تئاتر صحنه‌ای جشنواره 42 تئاتر فجر، روز سه‌شنبه سوم بهمن با حضور رضا آشفته، محمدحسن خدایی و عرفان پهلوانی در سالن مشاهیر تئاتر شهر برگزار شد و سه نمایش «ایلخون»، «بدریه» و «کابوس‌نامه اهل هوا» مورد تحلیل قرار گرفتند.

|

نگاهی به نمایش «سلام، خداحافظ» نوشته آثول فوگارد و کار شهاب حسین‌پور

پدر در زیرزمین زنده است
نگاهی به نمایش «سلام، خداحافظ» نوشته آثول فوگارد و کار شهاب حسین‌پور

پدر در زیرزمین زنده است

علیرضا نراقی: نمایشنامه «سلام، خداحافظ» نوشته مشهور و بارها اجراشده‌ آثول فوگارد، نویسنده اهل آفریقای جنوبی، مدتی است که به کارگردان شهاب‌الدین حسین‌پور در تالار حافظ به صحنه می‌رود. این ...

|

نگاهی به نمایش «سیزده‌بدر» نوشته محمود احدی‌نیا و کار حسین میرزامحمدی

وقتی خانه پدری پوسیده بود
نگاهی به نمایش «سیزده‌بدر» نوشته محمود احدی‌نیا و کار حسین میرزامحمدی

وقتی خانه پدری پوسیده بود

علیرضا نراقی: رئالیسم به‌مثابه یک سبک در تاریخ هنر و ادبیات داستانی و دراماتیک در زمینه‌ای از جبر و موجبیت محقق می‌شود، از این نظر رئالیسم به منطق تراژدی‌ها نزدیک است. این اتکا به جبر برآمده از ...

|

نظرات کاربران