گفتوگو با غلامحسین دولتآبادی نویسنده و کارگردان نمایش «داستان اسفانگیز یک صعود تبهکارانه به صحنهگردانی سِر پِرسی لورن و شرکا»
درباره اجرای آثار در جشنواره، حالا عدالت برقرار شده است
غلامحسین دولتآبادی کارگردان نمایش «داستان اسفانگیز...» میگوید: در سالهای پیش و در جشنوارههای تئاتر و فیلم فجر، به مرور آثار اجراشده پرداخته میشد. این موضوع باعث شده بود که بسیاری از هنرمندان تئاتر که توانایی اجرای خصوصی نمایشهای خود را در اجرای عمومی نداشتند، نتوانند در جشنواره تئاتر فجر نیز حضور یابند. اکنون درباره اجرای آثار در جشنواره، عدالت برقرار شده است.
بهنام حبیبی: تاریخ سیاسی ایران با همه فراز و نشیبهایش، همواره دستمایه تصویرسازیهای زیادی برای آفرینشگران صحنه بوده است. سده چهاردهم خورشیدی با آتش مشروطهخواهی آغاز شد و یکی از بزرگترین تحولات تاریخی و سیاسی در ایران رقم خورد. جشنواره بینالمللی تئاتر فجر امسال نیز شاهد یکی از این روایتگریها از تاریخ سیاسی ایران در دهه اول سده چهاردهم خورشیدی است. اجرای «داستان اسفانگیز یک صعود تبهکارانه به صحنهگردانی سِر پِرسی لورن و شرکا» که در تالار اصلی تئاتر شهر تهران روی صحنه رفت، بهانهای شد تا با غلامحسین دولتآبادی، نویسنده و کارگردان این اثر، به گفتوگو نشستیم و از چندوچون نوشتن متن نهایی و ایده اولیه و سیر کامل شدن فرایند اجرا و دیگر موضوعات حرف زدیم. این گپوگفت را در پی میخوانید.
آقای دولتآبادی به نظر از پرسابقههای حضور در جشنواره تئاتر فجر هستید؛ لطفاً از خودتان برایمان بگویید.
من غلامحسین دولتآبادی هستم، کارشناسی ادبیات نمایشی، کارشناسی ارشد کارگردانی نمایش و دکترای پژوهش هنر. این سومین دورهای است که در جشنواره بینالمللی تئاتر فجر شرکت میکنم. ده سال پیش با نمایشنامه «تکیه بر دیوار نمناک»، سال 1395 با نمایشنامه «پرتره مرد ریخته» و امسال هم با نمایش «داستان اسفانگیز...»، در جشنوارههای تئاتر فجر حضور داشتم. در دهه گذشته نیز سه اجرای عمومی داشتهام.
متن را خودتان نوشتهاید؛ برای نوشتن نمایشنامه «داستان اسفانگیز...»، کار پژوهشی هم صورت گرفت؟ ترکیب نهایی بازیگران و عوامل کار چگونه نهایی شد؟
پژوهش درباره محتوای نمایشنامه از سال 1397 آغاز شد و در سال 1398 نوشته شد و به چاپ رسید. بازیگر نقش رضاخان، اصغر شریعتی از شاگردان دکتر رکنالدین خسروی است، دیگر بازیگر نمایش رضا نعمتیان است، طراحی دکور توسط من و بابایی انجام شده است و سازنده دکور، مهران زاغری است.
از اول هم همین همکاران و بازیگران را در نظر داشتید؟ عوامل گروه اجرا، ثابت و دارای پیشینه همکاری با شما هستند یا تنها برای این نمایش انتخاب شدهاند؟
با برخی از عوامل این نمایش از پیش آشنا بودم و پیشینه همکاری با هم را داشتیم و با برخی دیگر نیز برای اجرای این نمایش آشنا شدیم. با توجه به شرایط چند سال گذشته به علت بیماری کرونا و نبود امکان اجرای نمایش، بسیاری از همکاران و عوامل خوب نمایشی خودم را از دست دادم، ولی برای اجرای این نمایش با تلاش و همت همه عوامل، با در نظر گرفتن گاه چند نقش برای یک بازیگر، غیر از نقشهای احمدشاه قاجار، رضاخان و مدرس، به یک ترکیب مناسب از گروه نمایشی رسیدیم و همین رویدادهای نمایشی اخیر باعث شد تا بهسوی چنین دکوری حرکت کنیم. حتی درباره طراحی دکور نیز تا چند ماه پیش، طراحی دیگری مدنظر ما بود که با توجه به نوع کاملاً واقعگرایانه نمایشنامه و ترکیب اجرای چندگانه بازیگران گروه، آن را به این شکل تغییر دادیم. میتوان گفت که فرم کلی طراحی صحنه ما برگرفته از تعزیه است و حتی فرم میزانسن سربازانی که روی صحنه قرار میگیرند، برگرفته از تصاویر بهجامانده از عکاسیهای تکیه دولت تهران است.
خودتان محتوا و قالب نمایشنامه در چه ژانر و موضوعی دستهبندی میکنید؟ در اجرا چه قدر به هدف اصلی نمایشنامه نزدیک شدهاید؟
به علت علاقه بسیار زیادم به تاریخ سیاسی معاصر ایران، این نمایشنامه من هم بیانگر برههای از تاریخ سیاسی ایران است. این تصمیم را دارم که با بخشبندی صدسال اخیر تاریخ سیاسی معاصر ایران از سال 1300 خورشیدی به دهههای تاریخی و پژوهش درباره مهمترین رویدادهای هر دهه، آن را در قالب نمایشنامه به نگارش درآورم که نتیجه اولین دهه از سال 1300 تا 1310 که دوره جمهوریخواهی است، نمایشنامه حاضر است. حتی بسیاری از مردم درباره جمهوریخواهی در دوره رضاخان، آگاهی چندانی ندارند. این دوره، دوره تمرین رضاخان برای براندازی سلطنت قاجار است. در کارگردانی این نمایش، من به روش اجرای برشت نزدیک میشوم، ولی برشت در روش آموزشی خود، از تمثیل بهره میبرد تا مخاطب خود را به جای جهان نمایش روی صحنه قرار دهد، ولی من بهطور مستقیم، خود رویداد را موردبررسی قرار میدهم و بهسوی ژانرهای معمول تراژدی، کمدی یا ملودرام حرکت نمیکنم و بهطور ویژه با روش برشت، اجازه نمیدهم تا مخاطب دچار همذاتپنداری شود. در شخصیتپردازی نیز وارد ویژگیهای روانشناختی کاراکترها نمیشویم و درواقع پیرنگ نمایشنامه بر شخصیتپردازی، غالب است. درواقع با هدف تلفیق نمایشنامهنویسی غربی با اجرای ایرانی، این نمایشنامه را نوشتهام که در این اجرا، حتی به نوع اجرای ایرانی نیز رسیدهام. در این روش، ما با بهرهگیری از ساختار نمایشنامه غربی، محتوای نمایشنامه را و در اجرای نمایشنامه، ساختار اجرایی نمایشهای ایرانی را مورد بهرهبرداری قرار میدهیم.
پس درواقع این نمایش، روایتی از تاریخ معاصر ایران است؟
بله، ولی با توجه به اینکه من خود را تاریخنگار نمیدانم، در عین وفاداری به تاریخ، تحلیل خود را از تاریخ، در ساختار نمایشی به صحنه میآورم. بهعنوانمثال در پایان نمایش، وقتی سربازان، تفنگ خود را بهسوی تماشاگران نشانه میروند، این تصویر، تحلیلی است از این موضوع که ارتش رضاخان، ارتشی در خدمت مردم نبود، بلکه ارتش شاهنشاهی برای حراست از خودش بوده است که البته این رویداد در کتابهای تاریخی نوشته نشده است و درواقع این تحلیل تصویری من از تاریخ سیاسی است. در این نوع دیدگاه، تاریخ سیاسی با جدیت و حتی با خشونت موردبررسی قرار میگیرد و جای تلطیف در آن خالی است، حتی از وجود زن برای تلطیف فضای نمایشی، خبری نیست.
با در نظر گرفتن گزینش عوامل هنری و عوامل فنی و با توجه به همه امکانات فنی که در اختیار داشتید، چقدر از نتیجه کار راضی هستید و فکر میکنید تا چه میزان به هدف اصلی خود نزدیک شدهاید؟
همراهی عوامل گروه من تا حدی است که من آن را همراهی مجاهدانه نامیدهام. اگرچه مشکلاتی نیز در بخش طراحی و اجرای صحنه داشتیم ولی با تلاش اعضای گروه، این مشکلات رفع شد. با کمک کورش زارعی، مشکل تهیه لباس نیز حل شد. با توجه به گروه سینفره اجرا، من از محصول نهایی نمایشی کاملاً راضی هستم و میتوانم امتیاز هفتاددرصدی برای اجرای خودم در نظر بگیرم.
نظرتان درباره برگزاری جشنواره بینالمللی تئاتر فجر ایران چیست؟ چه دستاوردهایی را برای برگزاری این رویداد هنری-فرهنگی پیشبینی میکنید؟
به یاد دارم که در زمان دانشجوییام، شاید تنها آرزوی من این بود که متن نمایشی من موردقبول جشنواره قرار گیرد. در دهه 90 توسط برخی از افراد، جشنواره تئاتر فجر دچار نوعی خصوصیگرایی شده بود و شاید درصدد حذف یا بیاعتبار کردن جشنواره تئاتر فجر بودند و خود من علیه این شرایط، مطالب زیادی را نوشتم. ازجمله اینکه در سالهای پیش و در جشنوارههای تئاتر و فیلم فجر، به مرور آثار اجراشده پرداخته میشد. این موضوع باعث شده بود که بسیاری از هنرمندان تئاتر که توانایی اجرای خصوصی نمایشهای خود را در اجرای عمومی نداشتند، نتوانند در جشنواره تئاتر فجر نیز حضور یابند. اکنون درباره اجرای آثار در جشنواره، عدالت برقرار شده است. حتی در دورهای، بخش نمایشنامهنویسی از جشنواره تئاتر فجر حذف شد که با پیگیری من و آراز بارسقیان دوباره به جشنواره بازگشت. به نظر من، بهتر است که شرایط اجرای جشنواره تئاتر بهصورت دستورالعمل تدوین شود تا دیگر برای برگزاری جشنواره، هر کسی نتواند شرایط را تغییر دهد. به نظرم امسال، دو کار ارزشمند در جشنواره تئاتر فجر انجام شده است؛ یکی برگرداندن مسابقه تئاتر ایران و دیگری تئاتر مناطق. بهعنوانمثال، من امسال یک اجرای نمایشی در شهر مشهد دیدم که استقبال تماشاگران از آن، برای من حیرتانگیز بود. امسال، توجه به تئاتر مناطق، حال بسیار خوبی را به همه هنرمندان و جشنواره تئاتر فجر بازگرداند. از نظر من، تئاتر تعطیلپذیر نیست و بهتر است آن را جدا از سیاست و بازیهای سیاسی بدانیم. اگرچه معتقد به اجرای تئاتر سیاسی هستم، ولی تعطیلی تئاتر را کار خوبی نمیدانم. در اجرای نمایش خودم نیز، عواملی از کار جدا شدند ولی با پیگیری من و کمک دوستان، این مشکلات حل شد و توانستیم نمایش را به اجرا برسانیم. اعتقاد دارم که امسال، همه هنرمندان تئاتر و ازجمله کورش زارعی، مجاهدانه تلاش کردند تا جشنواره تئاتر فجر حفظ شود و به برگزاری برسد.