در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «میرزا‌کشون» نوشته فرهاد نقدعلی و کار علی فتحعلی

تقاطع تئاتر مدرن و نمایش ایرانی

سید علی تدین صدوقی: نمایش «میرازکشون» که این روزها در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است، در نگاه اول شاید قصه‌ای ساده و آشنا داشته باشد؛ دختر و پسری که عاشق یکدیگرند و در این میان با موانعی جهت رسیدن به هم و ازدواج روبه‌رو هستند؛ اما این بار نه پسر جزو قشر مرفه است و نه دختر از طبقه پایین اجتماع و یا برعکس، این بار هر دو از یک طبقه اجتماعی هستند، یعنی از قشر زحمت‌کش و طبقه پایین اجتماع؛ اما چیزی که مانع ازدواج این دو شده، بی‌پولی است. پدر و مادر دختر ناچارند او را به یک بازاری پول‌دار بدهند که هم چند زن دارد و هم حداقل سی سال از دختر بزرگ‌تر است. ما در طول نمایش پدر و مادر دختر را نمی‌بینیم و تنها از زبان دختر سرگذشت زندگی‌اش را می‌شنویم. این نقصیه البته به متن بازمی‌گردد چراکه علت اصلی اجبار ازدواج دختر با میرزا مشکل خانوادگی است که برایش پیش آمده، شاید اگر صحنه‌ای به پدر و مادر دختر اختصاص می‌یافت و یا ما آن دو را در جشن عروسی می‌دیدیم و از زبان خودشان ماجرا را می‌شنیدیم، منطقی‌تر و نمایشی‌تر بود و می‌شد حرکات و میزان‌های کمدی یا طنزی را نیز بر اثر افزود.

بزنگاه سنت و مدرنیته

نمایش از لحظه عقد دختر با میرزا شروع می‌شود. فرهاد نقدعلی درواقع نمایشی مدرن را نگاشته و با تلفیق زمان‌ها و مکان‌ها و تاریخ، زمان حال را با دهه‌های قبل گره زده است. میرزا متعلق به چندین نسل قبل است و دختر و پسر نسل امروز هستند. میرزا لباس‌های اواخر قاجار و اوایل پهلوی را به تن دارد و دختر و پسر لباس‌های امروز را؛ این خود گذاری از سنت به مدرنیته را نشان می‌دهد که با رگه‌هایی از پست‌مدرن درهم‌تنیده شده‌اند.

فرهاد نقدعلی همچنین در خلال روایت اثر، از جامعه باربد می‌گوید که پسر در آنجا درس آکتوری خوانده و آن دو در تئاتر و نمایش با هم آشنا شده‌اند. خانواده دختر به میرزا بدهکار هستند؛ درواقع او مشکل بزرگی را که برای پدر دختر پیش آمده با پرداخت پول حل کرده است. میرزا شرطی را جهت پرداخت پول می‌گذارد و پدر دختر نیز آن شرط را می‌پذیرد. پسر بیکار است و به هر دری که می‌زند نمی‌تواند قرض میرزا را فراهم کند تا دختر و خانواده‌اش را از زیر دِین او نجات دهد. دختر ناچار است که بر سر سفره عقد با میرزا بنشیند.

                                                                                                                            

اما در ادامه داستان، اتفاق‌هایی می‌افتد که ماجرا راهی دیگر می‌رود. نقدعلی در جای‌جای نمایش، حرف امروز و اکنون را می‌زند. علی فتحعلی اما در مقام کارگردان مهم‌ترین کاری که کرده تبدیل یک نمایشنامه مدرن با رگه‌هایی از پست‌مدرنیسم به نمایشی در قالب سنتی-آیینی با همه شاخص‌هایش در قالبی امروزی است.

کارگردانی که پیش‌پرده‌خوانی می‌کند

فتحعلی در کار قبلی‌اش نیز در پی زنده کردن بخش‌هایی از نمایش سنتی ایرانی و البته امروزی کردن آن‌ها بود که در طی سال‌ها فراموش شده بودند مانند پیش‌پرده‌خوانی و تصنیف‌ها و ترانه‌های قدیمی و بحرطویل و تکه‌های نمایش سنتی و...

او این بار نیز با اینکه بازی نمی‌کند -چراکه در مقام کارگردان ترجیح داده که همه تمرکزش را بر کارگردانی معطوف کند و این خود کاری حرفه‌ای است- اما پیش‌پرده‌خوانی را خودش به‌خوبی انجام می‌دهد و از همان ابتدا با این پیش‌پرده‌خوانی، مخاطب را با نمایش همراه می‌کند و او را تا به انتهای روایت اثر نگه می‌دارد.

پیش‌پرده‌خوانی نیز خود به‌عنوان پیش‌زمینه‌ای برای ورود به نمایش عمل می‌کند و فتحعلی بسیار حرفه‌ای این کار را به انجام می‌رساند.

کار دیگری که او در این نمایش انجام داده به‌کارگیری حرکات موزون با حضور بازیگران جوان و تازه‌کار بوده است. معمولاً در نمایش‌های آیینی-سنتی چیزی به‌عنوان حرکات موزون یا فرم نداریم، یعنی به لحاظ ساختار و فرم اجرایی نیز این امکان وجود ندارد و یا بسیار کمتر ایجاد می‌شود؛ اما فتحعلی با بهره‌گیری از تجربه بالای خود و موقعیتی که نمایشنامه به او داده است یعنی عروسی، از حرکات موزون مناطق و اقوام مختلف ایران مانند کردستان، لرستان، گیلان و... در جاها و موقعیت‌های مناسبی از نمایش استفاده کرده است. این نوآوری به‌خوبی در کلیت اثر جا افتاده و علاوه بر محل تنفسی برای تماشاکنان و بیشتر همراه کردن آنان با روند نمایش به لطافت و وجه استتیک اجرا افزوده است. فتحعلی این ریسک را پذیرفته و با جسارت و به‌خوبی از عهده آن برآمده است.

«سیاه»؛ درخشش بازیگری 

اما از این‌ها که بگذریم به «سیاه» نمایش می‌رسیم. در نمایش‌های سنتی-آیینی «سیاه» درواقع رکن اصلی و مهم نمایش است که کمدی و طنز اثر بر دوش اوست. هرچند که «سیاه» بدون پارتنر مقابل خود که بده‌بستان‌های اصلی را با او باید انجام دهد، درواقع کارش ناقص خواهد ماند. از دیگرسو درباره این نمایش باید گفت علیرضا ناصحی بسیار متفاوت ظاهر شده و در نقش میرزا توانسته با «سیاه» نمایش بده‌بستان‌ها و تکه‌های خاص این گونه نمایشی را به‌خوبی به پیش ببرند. باید گفت حسین میرزاییان در نقش «سیاه» ریسک بزرگی را پذیرفته و درواقع این اولین بار است در چنین نقش سختی با پیچیدگی‌های خاصی که دارد، ظاهر شده است.

میرزاییان «سیاه»ی را ارائه می‌دهد که از همان ابتدا آن را مال خود کرده است. او سعی کرده سیاه خود را خلق کند و کاراکتر سیاه را از دید و نگاه خویش به صحنه بکشاند و در این کار موفق عمل کرده است. «سیاه» او با تلفیقی از شگردهای شادروان استاد سعدی افشار، مجید افشار، جواد انصافی، شادروان مجید فروغی و راهنمایی و شگردهای علی فتحعلی و البته تجربه و تبحر خودش به‌عنوان بازیگر تئاتر و ایضاً تلفیق همه این‌ها با تحقیق و پژوهشی که در این باب به انجام رسانده، به منصه ظهور رسیده است. او با درهم‌آمیختگی تکنیک‌های تئاتری با شگردها و تکنیک‌ها و عناصر نمایش سنتی و سیاه‌بازی و تخت حوضی، سیاهی امروزی را خلق کرده که علاوه بر شیرین بودن قابل‌باور است. میرزاییان به‌اصطلاح زور نمی‌زند تا نقش را ایفا کند بلکه به‌راحتی از شگردی و تکه‌ای و میزانی و حرکتی به حرکتی دیگر می‌لغزد. او سعی نکرده که ادای کسی را دربیاورد؛ بیانش چیزی است که خود پیدا کرده است و شاید تو را یاد سعدی بیندازد اما بیان «سیاه» نمایش «میرزاکشون» بیانی است که میرزاییان با توجه به قابلیت‌هایش و ساختار بدنی و بیانی‌اش آن را درهم‌آمیخته و پیدا کرده، این دیگر «سیاه میرزاییان» است و البته خروجی این نقش، به انتخاب و تلاش کارگردان نیز بازمی‌گردد. علی فتحعلی با هدایت هوشمندانه خود و در اختیار گذاشتن و انتقال همه تجاربش در این زمینه به بازیگر نقش سیاه نمایش خود توانسته از او سیاهی درخور بسازد؛ هرچند که خود میرزاییان تلاش خستگی‌ناپذیری را برای رسیدن به این نقش و شخصیت و کاراکتر نمایش‌های ایرانی یعنی همان سیاه به انجام رسانده است.

                                                                    

به تعبیری جامع‌تر، باید گفت که علی فتحعلی با انتخاب حسین میرزاییان سیاهی دیگرگونه و امروزی را به نمایش‌های سنتی-آیینی معرفی کرده است. این بازیگر باهوش آینده روشنی در ایفای نقش سیاه در پیش رو خواهد داشت. او در ایفای نقش سیاه به اندازه خرج می‌کند؛ نه زیاده می‌گوید و نه کم، او بازیگری است که می‌گذارد که دیگر هم‌بازی‌هایش نیز به حرکات و میزان‌ها و کمدی خویش برسند. باید گفت در این میان علیرضا ناصحی، «میرزا» را بدون زیاده‌گویی و حرکات اضافه و اداواطوارهای تکراری و کلیشه‌ای که معمول این گونه نقش‌هاست، با کمترین اغراق، شیرین و روان ایفا می‌کند. او به‌جا و به‌موقع و به‌اندازه از همه شگردها و تکه‌ها استفاده می‌کند و نقش «میرزا»یی را روی صحنه ایفا می‌کند که تکراری و کلیشه‌ای نیست و درعین‌حال، باورپذیر است. علیرضا ناصحی با حرکات خاص خود که ویژه خود اوست، میرزای جدیدی را نشان‌مان می‌دهد. باید گفت ناصحی بازیگر نقش‌پذیری است؛ و آنچه باقی می‌ماند و باید گفت این است که حسین میرزاییان و علیرضا ناصحی زوج مناسبی را تشکیل داده‌اند.

در این نمایش علی فتحعلی از تصنیف‌ها و تکه‌های امروزی‌تری استفاده کرده است. او تکه‌های آشنای این‌گونه نمایش‌ها را که همگان کم‌وبیش می‌دانیم و دیده‌ایم، طوری اجرا می‌کند و تغییر می‌دهد که تازه و بکر به نظر می‌آیند و این‌گونه از تکرار و کلیشه می‌پرهیزد. او از تصنیف‌های قدیمی کمتر استفاده‌شده نیز بهره گرفته و آن‌ها را امروزی می‌کند.

ریشه در سنت؛ اما به‌روز شده

«میرزاکشون» نمایش سنتی-آیینی است که علاوه بر حفظ همه عناصر این گونه نمایشی، امروزی شده و حرف اکنون را نیز می‌زند، این در حالی است که به لحاظ تکنیکی و ساختاری، متفاوت و حرفه‌ای عمل کرده است. ریتم و زمان نمایش مطلوب است هرچند که جا دارد تا بهتر بشود. مثلاً حرکات و کمدی‌ای که بازیگر نقش برادرزاده میرزا انجام می‌دهد در جاهایی اضافه می‌نمایاند و جا دارد که تلطیف شود یا در بخش حرکات موزون، آن بخش از حرکاتی که توسط بازیگر به‌تنهایی انجام می‌شود، می‌باید موجزتر شده و از غلو آن کاسته شود و...

در انتها باید گفت نمایش «میرزاکشون» کاری درخور و خوش‌فرم است که اندیشه علی فتحعلی در مقام کارگردان در جای‌جای آن مشهود است و بازیگران نیز توانسته‌اند به‌خوبی و نسبتاً روان از عهده نقش‌های خویش برآیند به‌ویژه نقش سیاه و نقش میرزا که بسیار شیرین و بدیع ایفا شده‌اند.

عکس:رضا جاویدی




مطالب مرتبط

نگاهی به نمایش «وِرا نام تهمینه سهراب کرد» نوشته و کار «حسین تفنگدار»

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند
نگاهی به نمایش «وِرا نام تهمینه سهراب کرد» نوشته و کار «حسین تفنگدار»

در مسلخ عشق جز نکو را نکشند

سید علی تدین صدوقی: نمایش «وِرا نام تهمینه سهراب کرد» همان‌گونه که از نامش پیداست، در مورد زنان شاهنامه است تا مردان آن، زیرا حسین تفنگدار در جایگاه نویسنده و کارگردان با این نام‌گذاری درواقع ...

|

نگاهی به نمایش «مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» نوشته حسین کیانی و کار کارن کیانی

حکایت همچنان باقی ا‌ست...
نگاهی به نمایش «مجلس توبه‌نامه‌نویسی اسماعیل بزاز» نوشته حسین کیانی و کار کارن کیانی

حکایت همچنان باقی ا‌ست...

احمدرضا حجارزاده: اجرای نمایش‌های سنتی و ایرانی با شیوه‌های خاص خود، نیازمند کوله‌باری از دانش و تجربه است تا کارگردان و دیگر عوامل گروه بتوانند در خلق آن موفق و سربلند باشند. نمایش ...

|

سیاه‌بازی که شادی‌اش به شادی دیگران گره خورده

مجید افشار: سالم و درست خنداندن هنر سیاه‌باز است
سیاه‌بازی که شادی‌اش به شادی دیگران گره خورده

مجید افشار: سالم و درست خنداندن هنر سیاه‌باز است

مجید افشار، سیاه‌باز پیشکسوت نمایش‌های ایرانی، سیاه را بهلول و قهرمانی مردمی می‌داند که با شاد کردن دیگران شاد است و از اهمیت سالم و درست خنداندن تماشاگر در این هنر می‌گوید.

|

نگاهی به نمایش «یکی نبود، یکی بود» نوشته رها جهانشاهی و کار علی کوزه‌گر

همچون رقصی فاقد بدن
نگاهی به نمایش «یکی نبود، یکی بود» نوشته رها جهانشاهی و کار علی کوزه‌گر

همچون رقصی فاقد بدن

علیرضا نراقی: با تحولات تئاتر معاصر مفهوم میزانسن به‌مثابه امری بنیادین در هنر نمایش، دچار دگرگونی ماهوی شد. این بدان معنا نیست که میزانسن جایگاه و اهمیت خود را در ظهور یک اجرا از دست داد، بلکه تئاتر ...

|

دومین جلسه نقد و بررسی آثار صحنه‌ای جشنواره 42 برگزار شد

زنان در دوران جنگ، ایرانیزه کردن غیرافراطی و فرهنگ بومی
دومین جلسه نقد و بررسی آثار صحنه‌ای جشنواره 42 برگزار شد

زنان در دوران جنگ، ایرانیزه کردن غیرافراطی و فرهنگ بومی

دومین جلسه نقد و بررسی آثار بخش تئاتر صحنه‌ای جشنواره 42 تئاتر فجر، روز سه‌شنبه سوم بهمن با حضور رضا آشفته، محمدحسن خدایی و عرفان پهلوانی در سالن مشاهیر تئاتر شهر برگزار شد و سه نمایش «ایلخون»، «بدریه» و «کابوس‌نامه اهل هوا» مورد تحلیل قرار گرفتند.

|

نقدی بر نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی

بازی رو به پیش عشق و سیاست
نقدی بر نمایش «فردریک» نوشته اریک امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی

بازی رو به پیش عشق و سیاست

رضا آشفته: نمایش «فردریک» نوشته امانوئل اشمیت و کار حمیدرضا نعیمی که آذر و دی در سالن اصلی تئاتر شهر میزبان مخاطبان است، درباره تئاتر و به شیوه پسامدرن است که در آن زندگی یک بازیگر قرن نوزدهم فرانسه ...

|

نگاهی به نمایش «سلام، خداحافظ» نوشته آثول فوگارد و کار شهاب حسین‌پور

پدر در زیرزمین زنده است
نگاهی به نمایش «سلام، خداحافظ» نوشته آثول فوگارد و کار شهاب حسین‌پور

پدر در زیرزمین زنده است

علیرضا نراقی: نمایشنامه «سلام، خداحافظ» نوشته مشهور و بارها اجراشده‌ آثول فوگارد، نویسنده اهل آفریقای جنوبی، مدتی است که به کارگردان شهاب‌الدین حسین‌پور در تالار حافظ به صحنه می‌رود. این ...

|

نقد و نظری بر نمایش «شنگرف» به نویسندگی و کارگردانی علی یداللهی

خوانشی نو و شایسته از داستان سیاوش
نقد و نظری بر نمایش «شنگرف» به نویسندگی و کارگردانی علی یداللهی

خوانشی نو و شایسته از داستان سیاوش

احمدرضا حجارزاده: شاهنامه فردوسی یکی از غنی‌ترین منابع اقتباس داستان‌های ایرانی در قالب هنرهای نمایشی است اما سینما و تئاتر ایران از این مخزن بی‌پایان داستان‌های حماسی، اسطوره و پهلوانی، ...

|

نظرات کاربران