در حال بارگذاری ...
نگاهی به نمایش «لحد» نوشته میلاد اردوبادی و کار حسین حیدری‌پور

خشونت میان زبان و تصویر

علیرضا نراقی: نمایش «لَحَد» نوشته میلاد اردوبادی بر اساس طرحی از آرمان طیران به کارگردانی حسین حیدری‌پور که این روزها در تالار حافظ اجرا می‌شود، اثری وام‌دار تئاتر مستند است که تلاش شده با مایه‌هایی از فرم‌گرایی بصری و حرکتی، در اجرا، ساختاری پیچیده و سبکی چندگانه پیدا کند. نمایش از یک‌سو متکی بر فرم بصری است و از سوی دیگر با گفت‌وگو و اتکا بر زبانی مستقیم و شفاف پیش می‌رود. هم زبان در نمایش نقش مهم و مداومی دارد و هم تصویر. بهترین وجه نمایش را نیز همان تصویر و جهان دیداری اثر تشکیل می‌دهد.

ما با صحنه‌ای دوسویه طرفیم که تماشاگر از هر دو سو تابلویی را می‌بیند که با رنگ‌ها و نشانه‌ها پر شده است؛ اما عنصری که حیات را در رنگ‌ها و اشیای نشان‌دار شده جاری می‌سازد، حضور متمرکز شخصیت‌هایی است که فقط با شمایل و حرکت و نگاه، ساخت اصلی نمایش را به وجود می‌آورند. حضور آن‌ها خود گویای تمامیت داستان است و مسئله خشونت و نفوذ و گسترش آن در جزئی‌ترین مسائل روزمره را به‌خوبی ملموس می‌سازد.

نمایش با فرم خود توانسته است خشونت را علاوه بر تدقیق عقلی به احساسی جاری در صحنه تبدیل کند

درباب خشونت و ساحات بروزش

«لَحَد» درباره خشونت است؛ خشونت به معنای عام آن و در تمام ساحات بروزش. نمایش هم خشونت را به تصویر می‌کشد، هم درباره آن تأمل می‌کند. اجرای حسین حیدری‌پور از یک‌سو مبتنی بر گفت‌وگوهایی در باب خشونت و تحقیق در باب آن توسط یک مستندساز است و از سوی دیگر در گفتارهایی از چهره‌های سرشناس فرهنگی و هنری از طریق ویدئوپروجکشن ابعاد نظری متفاوتی را در باب این امر مطرح می‌کند. کارکرد نمایش مستند اینجا چه در گفت‌وگوها و چه در ویدئوهایی که از گفتار اشخاص سرشناس پخش می‌شود، به‌وضوح موضوع نمایش را به موضوع تفکر مخاطب تبدیل می‌کند و ابعاد مختلفی از این مسئله اساسی را بازتعریف می‌کند. در ساحت گفتار، آنجایی که نمایش نتیجه‌ها را بیان می‌کند، حکم صادر می‌کند و شبیه به مانیفستی در باب خشونت می‌شود، قوام و عمق گفتارش سست می‌شود. اصلاً باید این نکته را پذیرفت که دیدگاه نمایش محافظه‌کار و بسیار رام است و حتی حاوی نتایجی در باب سانسور بازنمایی خشونت است که خود تحکیم‌بخش خشونت مرکزگرا و قدرت‌محور است. این در حالی است که هر گام محکم و اثرگذاری در حوزه خطرناکی چون خشونت ناگزیر از نقدی رادیکال و بنیادین است و مواجهه‌ای بی‌پرده با این پدیده جاری در ساحات مختلف زیست طبیعی موجودات. در مقابل این فضای کم انرژی زبانی، هر جا که به جای نتیجه، سؤالات مطرح و دقیق می‌شوند، ریشه‌های مسئله خشونت بهتر آشکار می‌شود و هر جا که زبان قطع می‌شود، خشونت تصویر اصلی خود را عیان می‌سازد.

تابلویی از شرایطی چندوضعیته

بهترین ساحت نمایش که بیشترین تأثیر و جاذبه را دارد، نمایش روزمرگی خشونت با بافت فرمی ظریف و پر جزئیات در تابلویی است که کارگردان پیش چشم ما گذاشته است. تابلویی از یک خانواده که گویی چندین خانواده است؛ تابلویی از یک وضعیت که در دل خود چندین وضعیت را می‌پروراند و نمایی از آدم‌هایی که نمونه مثالین بسیاری از آدمیان هستند.

عنصر خشونت به‌عنوان احساسی پیچیده که محصول خشم، سرکوب، بی‌گفت‌وگویی، فقدان برآورده شدن، افسردگی و ناتوانی در ابراز خود در بیانی شفاف و... است، نه در کلمات که در همین فرم ساخته‌شده در نمایش است که پیچیدگی راستین خود را پیدا می‌کند. بدون این فرم با نشانه‌های مختلفش و فضای رعب‌آوری که به وجود می‌آورد، خشونت تبدیل به ایده اجرایی نمی‌شد. نمایش با فرم خود توانسته است خشونت را علاوه بر تدقیق عقلی به احساسی جاری در صحنه تبدیل کند. این‌گونه خشونت در تاروپود نمایش تنیده شده است و فرم و مضمون در نمایش بر هم منطبق شده‌اند و به همین دلیل ساختمان کلی اثر با نوعی یکپارچگی نسبی همراه است.

باید این نکته را پذیرفت که دیدگاه نمایش محافظه‌کار و بسیار رام است

تضاد در هم‌نشینی زبان و فرم

اما گاه همکاری زبان و فرم در نمایش «لحد» به تضاد می‌رسد. گاه زبان مزاحم جریان زنده صحنه است. شعارها و گفت‌وگوها گاه بسیار مطول شده و تبدیل به عامل اخلال تمرکز تماشاگر بر فرم اثر می‌شوند؛ جایی که اتفاقاً مفهوم و ساختمان ارائه آن، نقطه قوت نمایش است. نقطه‌ضعف دیگر نمایش، عدم یکپارچگی در اجرای نقش‌هاست. بدون شک دیدن این نمایش منجر به این خواهد شد که اجرای متمرکز و شمایل گیرای فریدون ولایی و بدرالسادات برنجانی در نقش پدر و مادر در ذهن تماشاگر باقی بماند، اما همه بازی‌ها به این اندازه دقیق و باکیفیت نیستند و از نظر سبکی تکلیف‌شان روشن نیست. به‌ویژه آنجا که زبان نقش پررنگی پیدا می‌کند، این بازی‌های ناهماهنگ بیشتر به چشم می‌آیند.

درنهایت، نمایش «لحد» اثری قابل‌تأمل و جذاب است. هم در موضوع و هم در فرم ارائه حاوی نکاتی ارزشمند است و مخاطب را در فضا و جهان خود فرومی‌برد.




مطالب مرتبط

نگاهی به نمایش «سلام، خداحافظ» نوشته آثول فوگارد و کار شهاب حسین‌پور

پدر در زیرزمین زنده است
نگاهی به نمایش «سلام، خداحافظ» نوشته آثول فوگارد و کار شهاب حسین‌پور

پدر در زیرزمین زنده است

علیرضا نراقی: نمایشنامه «سلام، خداحافظ» نوشته مشهور و بارها اجراشده‌ آثول فوگارد، نویسنده اهل آفریقای جنوبی، مدتی است که به کارگردان شهاب‌الدین حسین‌پور در تالار حافظ به صحنه می‌رود. این ...

|

«عطر آدم»؛ تلفیقی از تئاتر، اکتیویسم، تراپی

«عطر آدم»؛ تلفیقی از تئاتر، اکتیویسم، تراپی

آرمان طیران*: «سرود-نمایش عطر آدم» با طراحی و هدایت حضورِ طیف مختلف کُنشگرانش (تماشاگر-بازیگران) با نگرش‌ها و نظرگاه‌های انتقادی و تجربیات زیسته گوناگون‌شان با نزدیک شدن به الگو و رهیافت ...

|

بلیت فروشی «مجنون آن لیلی» آغاز شد

بلیت فروشی «مجنون آن لیلی» آغاز شد

بلیت‌فروشی موسیقی-نمایش «مجنون آن لیلی» به کارگردانی و آهنگسازی پیمان خازنی که در تالار حافظ روی صحنه می‌رود، آغاز شد. 

|

تبریک مدیرعامل بنیاد رودکی به مناسبت روز ملی هنرهای نمایشی

هنرهای نمایشی روایتگر تاریخ هویت پرمهر ایرانیان است
تبریک مدیرعامل بنیاد رودکی به مناسبت روز ملی هنرهای نمایشی

هنرهای نمایشی روایتگر تاریخ هویت پرمهر ایرانیان است

محمد الله‌یاری فومنی، مدیرعامل بنیاد فرهنگی-هنری رودکی با تبریک روز ملی هنرهای نمایشی، هنرهای نمایشی را آیینه و تبلور ایران پرعزت و خانواده هنرمندان تئاتر را روایتگر تاریخ و هویت پر مهر و ایمان مستحکم مردمان این سرزمین اسلامی دانست.

|

نگاهی به نمایش «یکی نبود، یکی بود» نوشته رها جهانشاهی و کار علی کوزه‌گر

همچون رقصی فاقد بدن
نگاهی به نمایش «یکی نبود، یکی بود» نوشته رها جهانشاهی و کار علی کوزه‌گر

همچون رقصی فاقد بدن

علیرضا نراقی: با تحولات تئاتر معاصر مفهوم میزانسن به‌مثابه امری بنیادین در هنر نمایش، دچار دگرگونی ماهوی شد. این بدان معنا نیست که میزانسن جایگاه و اهمیت خود را در ظهور یک اجرا از دست داد، بلکه تئاتر ...

|

نظرات کاربران