گفتوگو با میرنادر مظلومی و مرور تجربههای او روی صحنه
مرگ بازیگر چه روزی فرا میرسد؟

میرنادر مظلومی، بازیگر تئاتر و تلویزیون بر این باور است که بازیگری چیزی جز خودشناسی، ریختن عرق جبین و کد یمین برای رسیدن به نقش نیست. او همچنین تاکید میکند بازیگر درست زمانی که گمان کند با چندین بار تجربه روی صحنه به تکامل رسیده است، روز مرگش را رقم زده است.
نگار امیری: میرنادر مظلومی، بازیگر تئاتر و تلویزیون، نیمه مرداد امسال، بازی در نمایش «آلزایمر» به کارگردانی حامد رحیمی نصر را در عمارت نوفل لوشاتو به پایان رساند.
او فعالیت خود را روی صحنه با حضور در نمایش «با وضو وارد نشوید» آغاز کرد و در ادامه، در آثاری چون «بیپدر»، «پروانه و یوغ»، «مردی به نام دایک» و «شمعدانیها» هم بازی کرد.
با او درباره حضورش در دنیای بازیگری و تجربیاتی که از زندگی روی صحنه تئاتر کسب کرده است، به گفتوگو نشستیم.
حضورتان در حرفه بازیگری چقدر تحت تاثیر برادرتان میرطاهر مظلومی بوده است؟
میتوانم بگویم بسیار زیاد. من قبل از اینکه وارد عرصه بازیگری شوم، میرطاهر در این حرفه مشغول بود و باعث آشنایی من با تئاتر شد. سن کمی داشتم که او مرا برای تماشای آثار خود و دوستانش به تئاتر شهر میبرد. از همان زمان صحنه تئاتر جاذبهای داشت که من را به سمت خود میکشاند.
از اولین تجربه بازی روی صحنه برایمان بگویید.
با نمایش «با وضو وارد نشوید» به کارگردانی امیرحسین زمزم در نقش حاج مهدی، یک پیرمرد ترک زبان، حضور روی صحنه را تجربه کردم. تا قبل از آن فکر میکردم با داشتن صدای خوب و استعداد، دیگر همه چیز تمام است اما بعد از اولین حضور روی صحنه، دنیایم تغییر کرد. آنجا بود که فهمیدم بازیگری یعنی مطالعه، شناخت، تحلیل، تفکر، سبکشناسی و ... تازه دریچههای جدیدی از این هنر به روی من باز شد.
بازیگر درست زمانی که گمان کند با چندین بار تجربه روی صحنه به تکامل رسیده است، روز مرگش را رقم زده است. در بازیگری همواره دنیای دیگری وجود دارد که باید آن را کشف کنیم. هنرهای نمایشی، دنیای کشف و شهود است؛ در هر مرحله با اطلاعات و شناخت جدیدی مواجه میشوی. «همه چیز را همه کس میدانند و این همه کس هنوز زاده نشدهاند»؛ به نظر من این جمله نشان از آن دارد که هرچقدر بخوانیم و بدانیم کم است. به ویژه نسل جوان و باهوش تئاتر باید بیشتر مطالعه کنند.
من از سخن شما اینطور برداشت کردم که نسل جدید بر تجربه و حضور روی صحنه بیشتر تاکید دارد؟
بله. منم هم قبول دارم که تحصیلات آکادمیک و مطالعه باعث ایجاد تفکر و شناخت میشود اما کسی را بازیگر نمیکند. بازیگری، دنیای تجربه روی صحنه است. در گذشته میگفتند «هزار سفر باید تا پخته شود خامی» اما من معتقدم «هزار تجربه باید تا پخته شود خامی». چراکه تجربه لازمه شناخت بیشتر و عملکرد بهتر بازیگر است اما قطعا هرکدام به تنهایی کافی نیستند.
اما مشکل وقتی بروز میکند که از میان همین نسل، افرادی با چندین تجربه بازی روی صحنه تئاتر، به برگزاری ورکشاپ و کارگاههای بازیگری و کارگردانی تئاتر میپردازند.
آموزش و تدریس، دنیای بسیار پیچیدهای است. اما در مورد این موضوع خاص به نظرم مدیران و مسئولان تئاتر باید مدیریت داشته باشند. قطعا برگزاری ورکشاپهای آموزشی از طرف استادان برجسته و حضور گزینشی افراد در هنر اهمیت دارد تا به این شکل نباشد که هر فردی از راه رسید، مدرس تئاتر شود.
تئاتر، فقط استعداد درونی نیست، شناخت تکنیک بخش مهم و ارزشمند تئاتر است. این هنر، بسته بزرگ فرهنگی و عامل تبادل و تعامل تفکر است. این هنر، انسانساز است و میتواند به خانوادهها راهکار زندگی بدهد. اما متاسفانه تمامی این ارزشها خواسته یا ناخواسته نادیده گرفته شده است.
آگاهی مخاطبان در این زمینه موثر نیست؟ قطعا شرکتکنندگان هم باید برای حضور در یک کلاس یا دوره آموزشی تحقیق کنند.
بله، قطعا آگاهی مخاطب در این زمینه موثر است ولی این آگاهی با فرهنگسازی و توجه به تئاتر بیشتر خواهد شد. مناسفانه ما روز به روز شاهد افت کیفی آثار هستیم و به همین دلیل مخاطب هم ملاک درستی برای قیاس اثر خوب و بد ندارد.
و اما میرنادر مظلومی برای رسیدن برای بهروز ماندن و ارتقای کیفی سطح بازیگریاش چه میکند؟
تا حدی که امکان دارد، سعی میکنم مطالعه و تمرین را از برنامهام حذف نکنم. مطالعه در تمام سطوح و در تمامی شاخهها نه فقط در بحث هنرهای نمایشی. تمرین بیان، بدن، تمرکز و ارتباط با جامعه در کنار مطالعه و خوب دیدن بسیار مهم است. بازیگری چیزی جز خودشناسی نیست و در این مسیر، درست دیدن یکی دیگر از عوامل کمککننده محسوب میشود.
چقدر کمیت و کیفیت نقش برایتان اهمیت دارد؟
برای من میزان دیالوگ و کمیت نقش اهمیتی ندارد. میزان تاثیرگذاری کاراکتر در روند داستان و چندوجهی بودن شخصیت است که اهمیت دارد؛ اینکه برای ایفای آن با دنیایی جدید روبهرو شوم.
در اصل، من عاشق «عرق جبین و کد یمین» بازیگر برای رسیدن به نقش هستم و برای باورپذیری و ارتباط مخاطب با نقش تلاش میکنم؛ زیرا هیچ چیز مهمتر از تماشاگر نیست، او به همه چیز آگاه است و این موضوع کار بازیگر را سخت میکند.
و از نقشهایی که دوست دارید در ادامه حضورتان روی صحنه تئاتر بازی کنید، بگویید.
دوست دارم نقش یک دلقک را بازی کنم. با اینکه ظاهر دلقک پرهیجان است اما به نظر من از درون، دنیای دیگری دارد. به نظر من دلقکها، آدمهای درونگرایی هستند، آنها سعی میکنند خالصانه و عاشقانه مردم را بخندانند، حتی اگر خودشان دچار مشکلات بسیار زیادی باشند.
شما را بیشتر به واسطه حضور روی صحنه تئاتر میشناسیم. این به دلیل اولویتی است که برای تئاتر قائل هستید؟
من حضور روی صحنه و مقابل دوربین را به یک اندازه دوست دارم. کارهای تلویزیونی زیادی هم انجام دادهام اما بیشتر در شبکههای استانی پخش شده است و همین موضوع باعث گمنامیام در دنیای تصویر است. قطعا از پیشنهادهای خوب برای تئاتر و تصویر استقبال میکنم.