در گفتوگو با اشکان پیردلزنده، کارگردان «چخفته» مطرح شد
شباهت زیاد چخوف به شخصیتهایی که خودش آفریده است

اشکان پیردلزنده با بیان اینکه «چخفته» چکیدهای از زندگی چخوف است، از تاثیر ذهنیت مثبت و منفی آدمها در روند زندگیشان گفت و از آمادهسازی اثر جدیدش با مضمون نجات هنر از اضمحلال خبر داد.
نگار امیری: اشکان پیردلزنده، طراح و کارگردان نمایش «چخفته» در نخستین تجربه کارگردانی خود به سراغ اجرای نمایشنامهای برگرفته از نمایشنامهها و داستانهای کوتاه آنتوان چخوف، نمایشنامهنویس شهیر روس رفته است.
«چخفته» تا جمعه هفدهم شهریور در تالار چهارسوی تئاتر شهر و به مدت زمان 70 دقیقه روی صحنه است.
به بهانه این اجرا گفتوگویی با اشکان پیردلزنده داشتیم که در ادامه میخوانید.
چرا به جای کار کردن یکی از نمایشنامههای چخوف به تلفیقی از آثار متنوع این نمایشنامهنویس پرداختید؟
نمایشنامههای چخوف تاکنون به بهترین شکل ممکن کار شده است. به همین دلیل من به توصیه آقای محمد چرمشیر سعی کردم تا اتفاق جدیدی رقم بزنم. از آنجا که به تلفیق علاقه دارم، با ربط نمایشنامه و داستانهای چخوف به یکدیگر تلفیقی از آثار او را برای صحنه آماده کردم. شخصیتهای آثار چخوف همیشه نقطه اتصالی به یکدیگر دارند. داستان زندگی این نویسنده را بارها مطالعه کردم و به نظرم او بسیار شبیه شخصیتهایی است که به آنها جان میدهد. به همین دلیل همیشه یک تصویرذهنی از این شخصیتها در ذهنم داشتم و اما در روند تمرین این ارتباط بیشتر شکل گرفت.
پس ردپای زندگی شخصی چخوف در شخصیتها و داستانهایی که نوشته کاملا مشهود است.
بله. به نظر من نگاه او به شخصیت یلنا نگاهی است که دوست داشته عشق یک زن به مرد اینگونه باشد و همچنین شخصیت دایی وانیا در وجود خودش بوده است. به همین دلیل هم در نمایش «چخفته» برای من تمام این آدمها یک شخصیت بودند که در فضای متفاوت قرار میگیرند و دست به کارهای مختلف میزنند.
میتوان گفت که وانیای نمایش «چخفته» خود چخوف است؟
بله. وانیا یک بهانه است تا ما یک دقیقه پایانی زندگی خود چخوف را به تصویر بکشیم. درواقع این نمایش خلاصهای از چکیده زندگی چخوف است.
در صحنه رویارویی وانیا با ژنرال یا همان کنستانتین ما به مفهوم همیشگی «تغییر در روند زندگی افراد به دست خودشان رخ خواهد داد» میرسیم. این برداشت شخصی من درست است؟
کاملا همینطور است. آدمها در کودکی ممکن است براساس جبر خانواده و اجتماع مورد بیمهریهایی قرار بگیرند ولی ادامه این روند از جایی به بعد به نوع نگرش و رفتار خودشان برمیگردد. وانیا هم از این قاعده خارج نیست. او خود تصمیم گرفته تا احساساتش را بیان نکند و کارهایی را انجام ندهد و دیگران تنها مهرههایی هستند برای نرسیدن او به اهدافش. در واقع تاثیر ذهنیت آدمها در شکلگیری اتفاقات زندگیشان مورد توجه است.
با این وجود ما شاهد تکاپو و جنب و جوش وانیا برای رسیدن به اهدافش هستیم.
تمام عطش و گرمایی که ما روی صحنه میبینیم در ذهن وانیاست و هیچوقت در زندگی واقعی او اتفاق نیفتاده است. به همین دلیل هم ما برای چهار وانیایی که روی صحنه هستند رنگ آبی که نشانی از شخصیت سرد است، استفاده کردیم.
از طرف دیگر شور و اشتیاق را در یلنا میبینیم که دوست دارد عاشق شود و زندگی کند به همین دلیل از رنگ قرمز استفاده کردیم اما هر چه سن یلنا بالا میرود، از رنگ قرمز کمتر بهره میبریم چون آن سرزندگی را برحسب شرایط زمانه و سن از دست میدهد. از ترکیب آبی و قرمز به رنگ بنفش برای شخصیتهای ایوان و نینا رسیدیم. این دو شخصیت ملغمهای از همه شخصیتهای نمایش «چخفته» هستند. ایوان اصلا وجود خارجی در نمایشنامههای چخوف ندارد ولی ترکیبی از کل شخصیتها و اتفاقاتی است که در این نمایش میافتد. در واقع او تکمیلکننده کل داستان است.
زرد، رنگ ژنرال است که کلا از فضا دور بوده و اصلا در جریان داستانها نیست. ژنرال اصلا کاری به وانیا ندارد و این وانیا است که در ذهنش به آزار خود میپردازد.
با این تعابیر استفاده از قطار برای به تصویر کشیدن تسلسل ذهنی وانیا در روند زندگیاش انتخاب هوشمندانهای است. این قطار از داستان خاصی گرفته شده یا در روند تمرین و اجرای دکور به آن رسیدید؟
بله این قطار ذهن وانیا و به تعبیری وسیعتر ذهن آدمهاست. گردش عبث قطار دور یک جزیره مانند گفتوگویی بیمورد در ذهن است که در اکثر اوقات آدمها را از پا در میآورد. ما در داستان «مرگ یک کارمند» چخوف با شخصیت چرویاکوف روبروییم که از فکر زیاد میمیرد. فکرهای زیاد وانیا او را به شکست رسانده است. در واقع قطار سمبل این ذهن و گفتوگوی درون است.
اما در مورد استفاده از قطار در طراحی صحنه باید بگویم که ما در داستان «چاق و لاغر» نوشته چخوف روایتی از دیدار دو همکلاسی قدیمی با یکدیگر را در یک قطار میخوانیم. این دو شخصیت تا حدی از نظر اختلاف طبقاتی و شخصیت به وانیا و ژنرال در نمایش «چخفته» شباهت دارند. خانم فرزانه محمدحسین نویسنده کار از این موضوع ایده گرفت و به ما با توجه به خط اصلی داستان و مضمون آن نمایش را از قطار آغاز کردیم.
برنامهای برای اجرای این نمایش در سالنهای دیگر دارید؟
«چخفته» به پایان خود رسیده است و من از حمایت مخاطبان برای تمدیدهای مکرر این نمایش خوشحال و بسیار ممنون هستم. ما اکنون در حال آمادهسازی نمایش جدیدی هستیم که گریزی به معنا و مفهوم «چخفته» که همان تاثیر ذهن در زندگی آدمهاست خواهد زد.
نمایش جدید ما در فضایی بدون زمان و بدون مکان به جایی میرسد که هنر جهان در حال اضمحلال است و برای اینکه این هنر دوباره شکوفا شود، هنرمندان مهم سراسر دنیا از شاخههای مختلف موسیقی، نقاشی، نمایش، ادبیات و...به جهان فراخوانده میشوند، اما شرط بازگشتشان قضاوت براساس ترسهایشان در زندگی است.