نگاهی به بازیهای نمایشی در ماه رمضان
بابک معماری*: ماه مبارک رمضان از دیرباز، با سحریها و افطاریهایش که بوی همدلی، صفا و صمیمیت و نوید زُدودن زنگار کین را از دل میدهد، حال و هوای ویژهای برای مردم کهن مرز و بوم ایران، داشته و در شهرهای مختلف، دارای آداب و رسوم، آیینهای خاصی است که همین امر، سبب پدید آمدن «بازیهای نمایشی» گوناگونی شده است.
باید گفت «بازی نمایشی»(Dramatic play) ، نوعى از بازى تقلیدی است که ما از دوران کودکی تجربه دیداری آن را پیدا میکنیم، همانند زمانی که دختری کفشهاى مادر خود را مىپوشد و یا پسری، به تقلید از پدر، روزنامه مىخواند و یا با مخاطبهاى فرضى، به مکالمه تلفنى مىپردازد.
نکته ظریف اینجاست که در «بازى تقلیدى»، ما فقط سعى به «تقلید نقش» داریم اما در «بازى نمایشی»، علاوه بر «تقلید نقش»، «انتظار خویش» را نیز از آن «نقش»، بیان میکنیم. به عنوان نمونه، در «تُرنا بازی» -که در ادامه به صورت کامل به آن خواهیم پرداخت- اگر از میان بازیکنان کسی بود که از طریق «پهلوانی»، «مردانگی» و «لوطیگری» خارج میشد و احیاناً خطایی در محله انجام میداد، چنانچه نقش«دزد» بر او میافتاد، شاه دستور به «تنبیه» و «شلاقزدن» وی میداد تا انتظار مردم که همانا بازگشت به راه«پهلوانی»، «مردانگی» و «لوطیگری» است، انجام شود.
به نظر این نگارنده، در هر فرهنگی، مراد از انجام «بازى نمایشی»، بیان انتظار جامعه و مردم از یکدیگر است. از این رو تلاش میشود تا در قالبی جذاب اجرا شود.
از اینکه چه میزان «بازیهای نمایشی نوروزی» در ماه رمضان همراه سایر بازیهای نمایشی و آیینهای این ماه انجام میشدهاند، اطلاع دقیقی در دست نداریم اما تصور آن است که این بازیها به موازات آنها اجرا میشدهاند زیرا از چند دهه قبل تاکنون، ماه رمضان برای مردم ایران شبیه نوروز بوده است؛ با آداب و رسوم خاصی که از آخرین روزهای شعبان شروع میشد و تا وقتی «نقارهچی» عید فطر را اعلام میکرد، ادامه داشت. مراسم و سنن مشابهای چون غبارروبی از خانه و مساجد، خرید آذوقه و خوار و بار، رفتن روی پشتبام خانه برای رصد هلال آغاز ماه رمضان همراه با آب و آیینه و سبزه، جملگی مؤید این نکته است که «نوروز» و «رمضان»، دو بهاری هستند که پیوندی دیرینه دارند.
حال در این نوشتار فارغ از سنتها و مراسم گوناگون ماه رمضان در هر اقلیم و جغرافیای ایران زمین، به بیان «بازیهای نمایشی» برگرفته از آیینها و آداب و سنن قدیمی ماه رمضان در مناطق مختلف کشور، خواهیم پرداخت.
بازی نمایشی «کلیدزنی» و «الله رمضونی» در کرمان
بازی نمایشی با عنوان «کلیدزنی» در شبهای ماه رمضان در کرمان برگزار میشود که شبیه «مراسم قاشق زنی چهارشنبه سوری» است. یک نفر خانم داخل یک سینی، آینه، سرمهدان و یک جلد قرآن قرار داده به منازل اهل محل میرود و در حالی که صورت خود را با چادر پوشانده با کلید به سینی میزند. صاحبخانه پس از گشودن در، آینه داخل سینی را برمیدارد و چهره خود را مینگرد، سپس مقداری شیرینی، قند یا پول داخل سینی قرار میدهد. فرد «کلیدزَن» این عمل را با نیت از پیش تعیینشده انجام میدهد و صاحبخانه به او میگوید هر مراد و نیتی داشته باشی خداوند آن را برآورده میسازد. در پایان خوراکیها یا پول جمعآوری شده را به مستمندان میدهند.
از دیگر بازیهای نمایشی این ماه که از شب سوم تا پایان ماه انجام میشود، بازی نمایشی «الله رمضونی» است که در آن گروهی از بچهها و جوانان -گروههای پنج تا ده نفره- به منازل محله رفته و بهصورت دسته جمعی پشت درب تجمع میکنند و پس از سلام، یک صدا و با لحن خاصی با اجازه از صاحب خانه، قطعه شعری را به این مضمون میخوانند:
«اللهالله رمضون / شیخ شیدهالله باس خزون/ رمضون اومده خوش نومش کنید/ گو و گوساله بقربونش کنید/ گو و گوساله که دستت نرسید/ خروس یکساله قربونش کنید / تو که خیر دادی با ناز و نیاز / پیش پیغمبر باشی سرفراز / این در خانه رو ور (به) روزه/ صاحب این خونه مخملدوزه/ این در خونه که رو ور مشهده/ صاحب این خونه داماد نشده بله بله بله بله /سلام کردم که سلامت باشین/ زیر علم سبز محمد باشین / شیر علی، شیر علی یا صاحب شیران علی / این خونه که روبر روزه / صاحبخونه که مخملدوزه / شیر علی، شیر علی یا صاحب شیران علی / ما از آن بالای بالا اومدیم / ما از اون صندوق اعلاء اومدیم / داره میباره دانه دانه / اول آمدیم زِ دولتخانه/ سلام کردیم که سلامت باشین / زیر عَلَم سبز محمد باشین / یا ثوابی، یا گناهی، یا کاسه آبی»
با تکرار هر بیت از این سروده، دیگران «صل علی محمد صلوات برمحمد» را تکرار میکنند و پس از اتمام این سروده، صاحبخانه هدیهای در حد توان همانند (شیرینی، نان، خرما و...) و بعضاً مبلغی پول به سرپرست گروه میدهد. بازی نمایشی «کلیدزنی» و «الله رمضونی»، همچنان در روزهای ماه رمضان، جزو بازیهای نمایشی مردم کرمان است.
آیین و بازی نمایشی «هوم بابایی» در کاشان
«هوم بابایی» یکی از رسوم قابل توجه ماه رمضان در کاشان است که مردم عامه به آن «شب نیمه» نیز میگویند. بنابر این رسم قدیمی که از شب اول ماه رمضان آغاز و تا شب پانزدهم ادامه دارد؛ بچهها و جوانها در دستههایی چهار تا بیست نفر و گاهی بیشتر، طبق قول و قراری که بین خودشان میگذارند؛ پس از افطار در محل معینی جمع میشوند و از بین خود یک نفر «صندوقدار» و «میداندار» انتخاب میکنند. وظیفه «صندوقدار»، جمعآوری پول یا خوراکیهایی مثل برگه زردآلو، برگه قیصی، جوزقند، کلوچه، خرما، گردو و بادام است. «میداندار» هم بایستی خوش صدا باشد و وظیفهاش خواندن اشعاری موسوم به «هوم بابایی» است.
پس از انتخاب «صندوقدار» و «میداندار»، بچهها سه صلوات بلند میفرستند تا اگر از افراد گروه کسی جا مانده باشد، حاضر شود. پس از اینکه همه جمع شدند، از اولین خانه «هوم بابایی» را آغاز میکنند. بدین صورت که ابتدا در هر خانه را میکوبند و پس از شنیدن جواب، «میدان@دار» شروع به خواندن اشعاری میکند و بقیه جواب میدهند:
میداندار: امشب، شبِ نیمه است که ما میهمانیم
بچهها: هوم بابا، هوم بابا
میداندار: از ما حرجی نیست که ما طفلانیم
بچهها: هوم بابا، هوم بابا
میداندار: بشقاب را پُر از کلوچه و حلوا کن
بچهها: هوم بابا، هوم بابا
میداندار: بردار و بیار به دامن ماها کن
بچهها: هوم بابا، هوم بابا
بعد از خواندن این اشعار، «میداندار»، شروع میکند به دعا کردن به صاحبخانه و بچهها آمین میگویند و با نیت بهره جستن از برکات این ماه، مقداری از طعام سفره افطاری را طلب میکنند که طعامهای جمعآوری شده بین فقرا و خانوادههای بیبضاعت تقسیم میشود.
برای انجام این آیین و بازی نمایشی، هر محله برای خود دستهای جداگانه، دارد.
این بازی نمایشی و آیین، گذشته از آنکه فرصتی برای کمک به نیازمندان و فقرا محله و روستاها و تقسیم ثروت در جامعهای کوچک است، سبب پدید آمدن عدالتی هرچند موقتی در میان اقشار مردم نیز هست و هنوز در کاشان و برخی دیگر از نقاط استان اصفهان برگزار میشود و بنابر نظر محققان حوزه میراث فرهنگی، قدمت این بازی نمایشی و آیین، به 200 سال پیش، برمیگردد.
«تُرْنابازی»:
از مشهورترین و کهنترین بازیهای نمایشی ماه رمضان، «ترنا بازی» است که در فرهنگ ایرانی به بازی «میر و وزیر» و «شاه و وزیر» شُهره است.
«تُرنا» به «لُنگ» یا کرباس بههمپیچیده و تابدادهشدهای میگویند که با آن یکدیگر را میزنند.
قدمت این بازی به دوران حکومت یعقوب لیث، بنیانگذار سلسله صفاریان برمیگردد که به نام «امیر و وزیر» مشهور بوده است و نشانی قوی از قدمت «تُرْنابازی» دارد.
ابزار بازی در میان بزرگسالان معمولاً «تُرنا»، «کمربند» و یا «قاپ» - واژهای ترکی به معنای استخوان پا گاو و گوسفند- است که بازیکنان به سبب گرفتن آن، «امیر و وزیر» میشوند.
«قاپ»، چهار بَر یا سطح دارد (شبیه مکعب تاس) که چون تکهای از استخوان گاو و یا گوسفند است، دارای برآمدگیها و فرورفتگیهایی ناهموار بوده و منقوش به نقشهای گوناگونی است. این نقوش در«بازی تُرنا» به ترتیب شاه (حکمدهنده)، وزیر (مجری حکم)، دزد و شیخ یا پوچ (نقشی که در بازی بهشمار نمیآید) خوانده میشوند.
رسم بازی اینگونه است که بازیکنان حلقهوار - چنانکه فضایی در میان آنها باشد- مینشینند. سادات، ریشسفیدان و بزرگان همواره در صدر جایگاه بازی مینشینند. فردی به نام «کارپرداز بازی»، با طلب صلوات از حاضران، «قاپ» را به یکی از پیشکسوتان یا ریشسفیدان یا سادات حاضر در میان جمع میدهد تا بیندازد. پس از او دیگران یکی پس از دیگری قاپ میاندازند. قاپ هرکس با نقش «شاه» بنشیند، فرمان یا حکم بازی با اوست. پس از گزینش «شاه»، هرکس قاپش «وزیر» بنشیند، منصب وزارت را برعهده میگیرد.
اگر در نخستین دورِ قاپانداختن، «قاپ» به قرعه چند نفر، «شاه» یا «وزیر» بنشیند، منصب پادشاهی به بزرگترین و محترمترین آنان که قرعه «شاه» بر او افتاده و یا به کسی که «سید» است، سپرده میشود. «شاهِ» برگزیده بر صندلی که به عنوان صندلی شاهانه تعبیه شده، تکیه میزند. سپس یکی را از میان بازیکنانی که قاپشان «وزیر» نشسته انتخاب و پارچه یا «ترنا» را به دست او میدهد.
«وزیر» نیز کسی را که قاپش «دزد» بنشیند به «شاه معرفی» و پس از بیان مطالبی نمادین درباره نوع دزدی او، حکم مجازاتش را از شاه میخواهد. «شاه» دستور مجازات او را میدهد. بدین ترتیب آن «دزد» با زدن «ترنا» بر کف دست – و یا دیگر احکام صادره- مجازات میشود. وزیر «ترنا» را به کف دستِ «پیششده» (خوانده) میزند.
اگر بازیکن نقش «دزد»، صدایی خوش و نیکو داشته باشد، به حکم «شاه» به «غزلخوانی» وادار میشد. خریدن شیرینی، میوه، زولبیا، بامیه در ماه رمضان و چای دادن به تعداد کسانی که در قهوهخانه نشستهاند و فرستادن صلواتهای مکرر میتوانست از دیگر حکمهای صادره «شاه» باشد.
البته در قهوهخانهای که پاتوق پهلوانان و ورزشکاران متدین و خوشنام بود و «بزرگان» و «ریشسفیدان» در آن حضور داشتند؛ «ترنا بازی» فضایی روحانی و معنوی داشت بهطوری که غالباً با فرستادن صلوات و غزلخوانی و مرثیهخوانی و پخش شیرینی و چای همراه بود. اگر نقش «شاه» یا «وزیر» بر شخص «کمرو» و «کمسن و سالی» میافتاد، او آن نقش را به بزرگتر حاضر در جلسه یا کسی که در ترنا بازی و خنداندن مردم تبحر داشت، میسپرد. گاهی اوقات نیز اتفاق میافتاد که آدمی ضعیف ولی پُررو، «شاه» میشد. آنوقت بود که صدای خنده گوش فلک را کر میکرد و او نیز، دستور «ترنا زدن» به تمامی حاضران در قهوهخانه حتی اندک پیرمردان را، صادر میکرد.
همچنین اگر قاپ سادات یا بزرگان و محترمان محل، «دزد» مینشست، معمولاً به احترام آنان، حکم «شاه»، ادای یکصدای صلوات حاضران بود. از این رو آنان در «بازی ترنا»، به «آدم صلواتی» معروف بودند. گاهی از مجازات و تنبیه کسی هم که کار نیک و ایثارگری و جوانمردی کرده بود، چشم میپوشیدند.
باید افزود که پیرامون مجازات «دزد» از جریمههایی همچون «سبیلکشیدن»، «سماورکردن» و «اطوکشیدن» وجود داشت. مثلاً در «اطوکشیدن»؛ «وزیر»، کف دست خود را بر خلاف خواب موی سر «دزد» میکشد.
در «سماورکردن»، «وزیر» پشت «دزد» ایستاده و گوشهای او را چون دستههای سماور گرفته و به سوی بالا میکشد. همه این مجازاتها میتوانست در دو حالت «آتشی» و «پنبهای» اجرا شود.
همچنین «شاه» میتوانست یکی را از میان جمعیت بلند کرده و به وسط قهوهخانه آورد و نفر انتخابشده خم شده نیز دستهای خود را باز کرده و کف دست خود را نشان میدهد. در این هنگام «شاه» بهانهای میتراشید و به وزیر دستور میداد به آن شخص «ترنا» بزند و «وزیر» مشغول زدن میشد.
«ماه رمضان» فرصت خوبی برای این بازی بود بهطوری که پس از نماز، زمانی که بزرگان با اهل خانواده به شبنشینی میرفتند، جوانان محل همراهی قهوهخانهها شده و بساط بازی ترنا را فراهم میکردند. این بازی از چند ساعت پس از افطار (سر شب) آغاز و گاهی تا قبل از سحر ادامه داشت و پس از اتمام آن، همگی راهی خانههای خود میشدند.
این بازی با تأکید بر برابری و همدلی اجرا میشد و حتی در آن برای نیازمندان هر محله، کمکهایی گردآوری میشد و به نظر زندهیاد محمد استادمحمد، با این کار بسیاری از مشکلات یک محله حل میشد. به عنوان نمونه اگر از میان بازیکنان کسی بود که از طریق «پهلوانی»، «مردانگی» و «لوطیگری» خارج شده و احیاناً خطایی در محله کرده، چنانچه قاپش «دزد» مینشست، شاه دستور به «تنبیه» و «شلاقزدن» او میداد. گاهی برای ممانعت از «تنبیه»، یک نفر «ریشسفید» یا «پهلوان»، از میان جمع وساطت میکرد و اصلاحاً ریش گرو میگذاشت و از جانب او ضمانت میکرد که دیگر کار ناشایست و ناروا نکند.
از دیگر سوی، اگر «ترنابازی» در میان لوطیان بزنبهادر و جاهلان شریر انجام میشد، غالباً فضایی خشونتآمیز داشت چراکه هر بازیکنی که «شاه» یا «وزیر» میشد، در صدد واکندن خردهحسابهای شخصی خویش از دیگران بود.
از سوی دیگر، این بازی به لحاظ شکل اجرایی، شبیه بازی نمایشی «میر نوروزی» یا همان «حاکم یک شبه» یا «نوروز پیروز» است که نوعی نمایش کمدیگونه ایرانی به شمار میرود. بنابر نوشته عبیدالله ایوبیان، نویسنده و محقق نامدار معاصر در رشته زبان و ادبیات و فرهنگ کُردی، آغاز آن ابتدا در مهاباد و در اولین چهارشنبه آغاز سال نو بوده است که برای شادی همگانی اجرا میشده و سپس به سایر مناطق ایران نیز نفوذ کرده است. در این بازی نمایشی، فردی عامی و از میان مردم را به عنوان «پادشاه» یا «حاکم» موقت به نام «میر نوروزی» انتخاب و فرمانروایان و حکام محلی، برای یک یا چند روز، زمام امور شهری را به عهدهاش میسپردند و اوامر او را رعایت کرده و لازم الاجرا میدانستهاند. پس از پایان روزهای نوروز، پادشاهی او نیز به اتمام، میرسید. یعنی به شکلی آیینی، فرصتی برای تخلیه روانی جامعه، به ویژه تودههای مردم فراهم میآمد که طی آن میتوانستند عقده گشایی کنند و عدالتی هرچند موقت را جاری سازند.
تنها تفاوت میان «ترنا بازی» و «میر نوروزی» آنست که در «ترنا بازی»، «قاپ» یا همان «تاس» بازی مشخصکننده نقشهاست اما در «میر نوروزی» انتخاب نقش بر عهده پادشاه و حکمران هر منطقه است. باید گفت «ترنا بازی»، ریشه در «آیین مهری» دارد که خود جای بحث دیگری دارد.
این بازی تا سال 1360 خورشیدی در قهوهخانههای تهران انجام میشده است و در سالهای اخیر نیز توسط هنرمندان نمایشی کشور در قالب اجرای نمایشی مورد توجه قرار گرفته که از جمله آنها میتوان به نمایشنامه «آ سید کاظم» نوشته زندهیاد محمود استاد محمد و آثار میدانی از هنرمندان «تئاتر خانه سنتی آو» و غیره اشاره کرد.
«رمضانخوانی» در سیستان و بلوچستان
بازی نمایشی و آیین «رمضانخوانی» با پیشنیه بیش از هزار سال، نیز از هشتم تا چهاردهم ماه رمضان در سیستان مرسوم است. در این بازی که شب هنگام اجرا میشود، جمع زیادی از نوجوانان و جوانان هر محله در مقابل منازل سایر مردم اجتماع کرده و اشعار محلی را با صدای رسا میخوانند. شرکتکنندگان در این آیین پس از اجرای برنامه رمضانخوانی منتظر دریافت انعام از سوی صاحبخانه میمانند. صاحبخانه نیز براساس وُسع خود، هدایایی مانند آرد، قند، شکر، گندم، نان و خرما و بعضی مواقع هم پول به گروه هدیه میدهد. در پایان هر شب، اعضای گروه کنار یکدیگر جمع میشوند تا غذاها و پول جمعآوری شده از مردم را میان نیازمندان و فقرا محله و روستا تقسیم میکنند.
این بازی نمایشی و آیین، گذشته از آنکه فرصتی برای کمک به نیازمندان و فقرا محله و روستاها و تقسیم ثروت در جامعهای کوچک است، سبب پدید آمدن عدالتی هرچند موقتی در میان اقشار مردم نیز هست و پیامآور نوعی شادی در روستا یا محله هم است، بهطوریکه گاهی با شوخیهای متفاوتی از سوی صاحبخانه در برخورد با افراد و پاشیدن کاسهای آب از روی دیوار و… بر سر و رویشان همراه میشود.
بازی نمایشی و آیین «رمضانخوانی» تا قبل از شب نوزدهم ماه مبارک و مصادف با ضربت خوردن مولای متقیان امام علی (ع) پایان مییابد و هم اکنون نیز همه ساله در ماه رمضان، در منطقه سیستان و بلوچستان، اجرا میشود.
* عضو کانون مدرسان تئاتر ایران و مدرس دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد اسلامی