در حال بارگذاری ...
...

یادی از «خنکای ختم خاطره» به مناسبت هفته دفاع مقدس

این یوسف گم‌گشته کیست؟!

احمدرضا حجارزاده: نمایشنامه «خنکای ختم خاطره» به نویسندگی حمیدرضا آذرنگ، یکی از معدود نمایشنامه‌های مهم و برتر عرصه دفاع مقدس است که بارها توسط کارگردانان مختلفی در کشور اجراشده و همیشه موردتوجه و استقبال بوده است. بیش‌ترین اجراهای این نمایشنامه طی سال‌های دهه نود روی صحنه رفته‌اند. آذرنگ پس از متن «خنکا...»، در اوایل دهه نود، نمایشنامه «ترن» را هم با مضمون جنگ نوشت که از دیگر آثار چالش‌برانگیز این عرصه است.

نمایشنامه «خنکای ختم خاطره» با رویکردی ضدجنگ، راوی حال و روز رزمندگان مفقودالاثر و بازماندگان شهدای جنگ هشت‌ساله ایران و عراق و همین‌طور خانواده‌هایی است که به سال‌ها چشم‌انتظاری برای رسیدنِ گم‌شده خود عادت کرده‌اند. مسئله انتظار در این متن و درد ناشی از جای خالی فرزند بین خانواده‌های رزمندگان، رنج مشترکی را میان اقوام و ادیان ایرانی پیوند زده و این مسئله‌ای است که باوجود گذشت سال‌های طولانی از جنگ تحمیلی، همچنان تازه و قابل‌ بررسی است. هنوز بسیاری از خانواده‌ها با کورسوی امیدی منتظرند خبری یا اثری از پیکر فرزندشان به آن‌ها برسد. آذرنگ در نمایشنامه خود با نگاهی دقیق و روانکاوانه به جنگ، دورانی سرشار از ایثار و جان‌سپاری در راه وطن را زنده کرده و همچنین به تأثیر این پدیده شوم بر زندگی مردم در روزگار پس از جنگ پرداخته است.

ماجرای این نمایشنامه درباره سربازی به نام یوسف است که در کما به سر می‌برد و فقط چشم و دل او سالم باقی‌مانده. در این حال، فرشته‌ای به‌شرط آن‌که یوسف در زمین هرگز لب به سخن باز نکند، واسطه آمدن او از برزخ به زمین و دنیای زندگان می‌شود. یوسف در زمین خانواده‌هایی را می‌بیند که هرکدام چشم‌ به‌ راه مفقودالاثر خود هستند. وقتی مأموران بنیاد شهید تلاش بی‌وقفه‌ای برای یافتن خانواده حقیقی یوسف آغاز می‌کنند، با متقاضیان بی‌شمار و ناتمامی برای تحویل گرفتن این شهید زنده شده مواجه می‌شوند.

این نمایشنامه،که سال ۱۳۸۸ به درخواست بنیاد حفظ آثار و ارزش‌های دفاع مقدس نوشته‌شده، نخستین‌بار به کارگردانی نیما دهقان با فضایی فرم‎گرا و سمبلیک اجرا شد که در بیست‌وهشتمین جشنواره تئاتر فجر خوش درخشید و پنج جایزه در بخش بین‌الملل جشنواره را کسب کرد و پس از آن در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه رفت. از آن‌جا که مفهوم «زمان» در متن آذرنگ نمود ویژه‌ای دارد، نمایشی که نیما دهقان روی صحنه برد نیز این مسئله را با شیوه روایت و طراحی صحنه خاص منوچهر شجاع به مخاطب القا می‌کرد، به این معنا که نمایشنامه آغاز مشخصی دارد، یعنی زمانِ شروع جنگ اما هرگز پایانی ندارد و پیامدهای آن تا ابد ادامه می‌یابد. دیوارهایی که در هر تعویض صحنه به فضای کلی اجرا افزوده می‌شدند تا در نهایت به شکل یک ماز یا پازل خود را نشان بدهند، تاکیدی بر گذشت زمان و البته محدودشدن دنیا با ایجاد بن‌بست‌های متعددی بود که اجازه کم‌ترین حرکتی را به ساکنان آن نمی‌دهد.

 پس از نیما دهقان، در سال 1396 حمیدرضا آذرنگ هم نمایشنامه‌اش را به کارگردانی خود و دوباره در تماشاخانه ایرانشهر اجرا کرد.

نمایشنامه «خنکای ختم خاطره»، علاوه بر ارزش ادبی، اثری است که درست مثل زمانِ درون‌ متن، تاریخ ‎مصرف ندارد و می‌توان (و باید) آن را برای نسل‌های مختلف اجرا کرد.

ازجمله جوایزی که این متن و اجراهای آن به دست آورد، می‌توان اشاره کرد به:

ـ جایزه نخست نویسندگی در بخش بین‌الملل بیست‌وهشتمین جشنواره تئاتر فجر (حمیدرضا آذرنگ).

ـ جایزه بهترین کارگردانی (نیما دهقان).

ـ جایزه بزرگ جشنواره تئاتر فجر.

ـ تندیس جشنواره و دیپلم افتخار در بخش موسیقی (فرشاد فزونی).

ـ تندیس جشنواره و دیپلم افتخار در بخش طراحی صحنه (منوچهر شجاع).

ـ برترین بازیگر مرد تئاتر سال ۸۸ در هفتمین دوره جشن بازیگر تئاتر (حمیدرضا آذرنگ).