حسین جمالی:
نمایشهای آیینی شکلی از معرفت و حقیقتجویی را در شالوده خود دارند

حسین جمالی از جمله کارگردانانی است که از شیوه اجرایی نمایشهای ایرانی در اجراهای خود بهره میبرد. او از دلایل به کارگرفتن این شیوه و چگونگی استفاده از آنها گفت.
به گزارش ایرانتئاتر، حسین جمالی، نویسنده و کارگردان تئاتر از جمله هنرمندانی است که شیوه اجرای نمایشهای ایرانی را به عنوان یکی از سبکهای اجرا معرفی میکند و در آثار متفاوتی چون «مجلس شبیه لیر بیچاره» و «مجلس نقالی: رومئو و ژولیت» سعی کرده تا از این روش بهره ببرد. او درباره جایگاه تعزیه در این سیستم اجرایی در گفتوگو با ایران تئاتر توضیحاتی داد که در ادامه میخوانید.
جمالی با بیان اینکه برای رسیدن به جایگاه تعزیه باید تعریف واحدی از سیستم اجرا داشته باشیم، گفت: همانطور که میدانیم در هنر تئاتر سیستمهای مختلفی وجود دارد که آنها را به نامهای سیستم استانیسلاوسکی یا سیستم میرهولد و... .میشناسیم. سیستم اجرا وقتی شکل میگیرد که تمام عناصر روایت از بازیگر تا صحنه و همه عناصر تشکیلدهنده نمایش همچون چرخدندههای یک ماشین با هم درگیر ساختن محتوایی باشند که قرار است منتقل شود، البته روش تمرین گروه و رسیدن به نقش بازیگر هم باید لحاظ شود.
او ادامه داد: سیستم اجرا مکانیزم عملکرد عناصر روایت در ارتباط با محتوا و در جریان انتقال و ارتباط با مخاطب است. در نمایشهای ایرانی نقالی نمایشی تک نفره است که با اتکا به مهارتهای بازیگر در فضای اجرا بدون هیچ چیز دیگر اتمسفر را تشکیل میدهد. بررسی نقالی نشان میدهد بسیاری از شیوههای دیگر در نمایش ایرانی سیر تکامل و پدیداری خود را طی کردهاند. تعزیه هم از همین شیوههاست.
این هنرمند افزود: شبیهخوانان در تعزیه همه از مهارت روایتگری یا همان نقالی بهره میبرند. در واقع با نگاه پژوهشی، شبیهخوانی را میتوان مجلسی از تعامل چند نقال که هر کدام یک نقش را روایت میکنند در نظر گرفت. شبیهخوانان روش تمرین مشخصی دارند. به عنوان نمونه یک شبیهخوان از سنین پایین برای اینکه اولیاخوان یا اشقیاخوان باشد، انتخاب میشود. این انتخاب براساس مهارتهای آوازی، هیبت و ... صورت میپذیرد. همانطور که عیان است تعزیه دارای طراحی لباس، دستگاههای آوازی مشخص، بهرهمندی از رنگها، آکساسوار و احشام مخصوص به خود و مهارتهای اجرایی خاص از جمله موسیقی کلام است. همه این عناصر که کارکردهای دراماتیک روشن و حسابشدهای دارند و بدین گونه است که هر کسی به راحتی نمیتواند نمایشی شبیه به تعزیه را به وجود بیاورد. میتوان از این روش اجرا اقتباس کرد یا کارهای ترکیبی انجام داد اما به خاطر اصالت و تاریخچه قوام یافتهاش نمیتوان تصمیم گرفت که چیزی شبیه به آن را به وجود آورد.
به گفته جمالی شبیهخوانی چشمه زلال آب است و تنها میتوان از آن برداشت و نوش جان کرد و سیستم طراحی، زیباییشناسی و روش تمرین و آماده سازی خاص خود را داراست.
او درباره چرایی دلایل بهره بردن از این گونه شیوههای اجرایی در آثارش مطرح کرد: سنتها و آیینهای نمایشی براساس ذائقه و نیاز مخاطب و در طول سدهها و گاهی هزاره شکل گرفته و قراردادهای اجرایی و تکنیکهایی را در خود دارند که میتوانند موضوعات و محتوای پیچیده را با روشی همه فهم به اجرا درآورند؛ البته نوآوری همیشه ضروری است.
این هنرمند افزود: نمایشهای آیینی نوعی معرفت و حقیقتجویی در شالوده خود دارند که میتوانند منجر به اعتمادسازی برای مخاطب شده و ارتباط با کیفیتتری را رقم بزنند. گویی این گونه نمایشی برای جریان انتقال و ارتباط میان صحنه و مخاطب تسهیلاتی به وجود میآورد؛ زیرا روش روایت برآمده از آگاهی عامیانه است و ما از این طریق میتوان به زبان خودِ مخاطب با او ارتباط برقرار کنیم. همانطور که گفتم زمانه، شرایط، آگاهی اکنون مخاطب باعث میشود مدام به بهروز بودن تشویق شویم.
جمالی درباره ارتباط مخاطب با این نمایشها بیان کرد: نمایشهای آیینی مخاطب خود را دارند که مخاطبان وفاداری هم هستند اما اگر گسترش کمیتی و کیفیتی مخاطب مد نظر باشد باید بدانیم که بازیگران غیرمسلط، طراحان ناآگاه و تصورات اشتباه از نمایش آیینی بیشترین موانع را برای ارتباط با مخاطب ایجاد میکنند. امروزه آثاری که با تکنیک نمایشهای آیینی اعم از تعزیه، روحوضی و نقالی غیره به صحنه میروند، شان مخاطب گسترده را حفظ نمیکنند. نگاه دمدستی و اشتباهات در اجرای تکنیکها دلیلی بر دلزدگی مخاطب میشود. باید در نظر داشت که اکنون دانش مخاطب از اجراکنندگان بیشتر است. بهگونهای تولید آثار سطحی و نگرش ناگزیر تجاری، بیشترین لطمه را به این هنر زده است اما همچنان باور دارم نمایش آیینی با رویکردهای روزآمد میتواند مخاطب هنر نمایش را شگفتزده کند.
جمالی در پاسخ به اینکه به صحنه بردن متون شناخته شده غربی با شیوههای اجرای نمایش ایرانی در چه شرایطی میتواند به یک جریان مستمر تبدیل شود، گفت: با سرمایهگذاری و آموزش دادن نیروی انسانی خلاق و تولیدات با کیفیت. این جریان به ساختن و ارتقا بخشیدن، سرمایه مالی، زمان و عمر نیروی انسانی نیاز دارد. داشتن یک آزمایشگاه تئاتر و نمایش و انجام آزمون و خطا بسیار موثر خواهد بود؛ همانطور که گروه نمایشی ما پژوهشهای اجرایی خود را با هزینه شخصیِ افرادی تحصیل کرده در رشته نمایش روی داستانهای مختلف غربی و شرقی با مخاطب در میان گذاشت و نتیجه شگفتانگیزی هم حاصل شد و بیست سال و هفت نمایشنامه و شش اجرا نتیجه این استمرار بود.
او ادامه داد: هدف این بود که آموزش نمایشهای آیینی را از قالب سینه به سینه به قالب انتقال آکادمیک بدل کنیم و تا کنون دو دوره موفق آموزشی و مجموعه نشستهایی را با حضور هنرمندان برجسته هنر نمایش ایران برگزار کردیم. با حمایت جدی میتوان این روند را ادامه داد و نتایج خوبی برای هنر نمایشی کشورمان که هنری حقیقت جو و معرفتگراست به دست آورد.
این هنرمند با بیان اینکه نگرش کمیتی بزرگترین مانع در جریانسازی این شیوه اجراست؛ گفت: در طول سالهای کاری دانستم هیچکس به فکر انجام کارهای بنیادین نیست. همه در تئاتر بیشتر به فکر رفع و رجوع هستند و از مشاوران متخصص برای تصمیمگیریها بهره نمیبرند. تا زمانیکه هنر تئاتر به صورت یک ضرورت در نظر گرفته نشود اوضاع تغییر نمیکند. ما با آموزش نیروهای کارآمد و هنرمندان توانا میتوانیم آینده را نجات دهیم. وگرنه باید فقط دلمان خوش باشد که عدهای نمایش به صحنه میبرند و عدهای دیگر هم به تماشا مینشینند. این درحالیست که تئاتر ترکیبی از آموزش و سرگرمی توامان است. امیدوارم به نظر پروردگار و کوشش بندگان خدا در تئاتر آینده روشن پدیدار شود.
گفتوگو: نگار امیری