از نتها تا صحنه؛
بهزاد عمرانی موسیقی را به تئاتر پیوند میزند

بهزاد عمرانی موزیسین و بازیگر تئاتر از آغاز مسیر هنری خود در دنیای تئاتر و تاثیرات آن بر کار موسیقیاییاش گفت.
به گزارش ایران تئاتر، بهزاد عمرانی موزیسین و بازیگر، درباره نحوه ورودش به حوزه تئاتر گفت: سال ۸۹ با نمایشی به نام «صد سال پیش از تنهایی ما» نوشته سجاد افشاریان و کارگردانی حسن جودکی به عنوان نوازنده با بازی سیامک صفری در تئاتر شهر با اعضای گروه بمرانی حدوداً ۴۰ شب اجرا داشتیم. پس از آن، با دیگر اعضای گروه، به طور رسمی وارد دنیای تئاتر شدیم. قبل از این اجرا هم خیلی به تئاتر علاقه داشتم، اما این اجرا سبب شد به طور جدی به این عرصه وارد شوم. بعد از آن اجرا، در کارهای مختلفی از جمله «گروتسکی بر تبارشناسی دروغ و تنهایی» کار سجاد افشاریان، «کانگورو» به کارگردانی علیرضا اولیایی نیز در تئاتر شهر بازی کردم و بعد از آن در تئاتر «بام طهران» به کارگردانی سیامک صفری و «داستان زمستان» مهدی کوشکی، «رویای یک شب نیمه تابستان» به کارگردانی مصطفا کوشکی، «ننه دلاور پشت در» اثر سجاد افشاریان شرکت کردم.
او ادامه داد: شش سال پیش در نمایش «نیمه تاریک ماه» به کارگردانی داوود بنیاردلان بازی کردم و حالا دوباره در حال اجرای آن هستم. در سال ۱۴۰۱ نیز در تالار وحدت در نمایش «دیو و دلبر» به کارگردانی ماهان حیدری نقش ساعت را ایفا کردم. اوایل، در تئاترهای زیادی کار کردم، اما اسامی برخی از آنها را یادم نیست. مدتی با همراهی گروهی بمرانی از تئاتر فاصله گرفتم تا تمرکز بیشتر روی آلبومها و کنسرتهایم داشته باشم. ولی در سالهای اخیر، اگر زمانی پیدا کردهام، سعی کردم که باز هم به تئاتر بپردازم.
این موزیسین درباره تفاوتهای بین موزیسین و بازیگر بودن عنوان کرد: تئاتر بسیار متفاوت از موسیقی است. در کنسرت، همهچیز تحت کنترل خودت است و میتوانی کارت را به شیوهای که خودت میخواهی اجرا کنی. اما در صحنه تئاتر، تو در خدمت کارگردان هستی. اگرچه میتوانی بداههپردازیهایی در برخی از آثار انجام دهی یا پیشنهادات خودت را داشته باشی، اما در نهایت همه چیز از فیلتر کارگردان میگذرد. در این بین شباهتهایی وجود دارد، اما در بعضی موارد خیلی با هم متفاوت هستند. به طور کلی، موسیقی همیشه برای من در اولویت بوده، اما کار کردن در تئاتر نیز هرگاه فرصتی پیدا شود، برایم بسیار لذتبخش است.
عمرانی با اشاره به تغییرات در سبک بازیاش در نسخه جدید «نیمه تاریک ماه» توضیح داد: این موضوع برای من جالب است، چرا که هیچوقت به آن فکر نکرده بودم. وقتی داوود بنیاردلان از من خواست که دوباره این کار را اجرا کنیم، فکر کردم که تمرین زیادی نیاز ندارد چون قبلاً این نمایش را ۶۰ شب اجرا کرده بودیم. اما وقتی تمرینات آغاز شد متوجه شدم که من تنها کسی هستم که از اجراهای قبلی حضور دارم و بقیه بازیگران تغییر کردهاند. وقتی تمرین را با گروه جدید شروع کردیم ، متوجه شدم برخی از سبک و بازیهایم دیگر به بازیکنان جدید نمیخورد، چون آنها نقشهایشان را با سلیقه خود ایفا میکنند. احساس کردم باید تغییراتی در بازیام ایجاد کنم. این تغییرات بهطور خودجوش اتفاق افتاد. سبک بازی و لحن دیالوگهایم به شکل قابل توجهی تغییر کرد. تازه آنجا فهمیدم که وقتی بازیگر مقابل تغییر میکند، شخصیت تو نیز به نوعی تغییر میکند و این روی بازی تو تأثیر میگذارد. این نکته برای من بسیار جالب بود.
این بازیگر، درباره تاثیر تجربه بازیگری در تئاتر بر روی کار موسیقی گروه «بمرانی» اظهار کرد: اساسا گروه بمرانی در روزهای ابتدایی از طریق تئاتر بین مخاطبین، مخصوصا مخاطبین عام شناخته شد. تجربه کار با گروههای تئاتری و بازی به ما کمک کرد که بفهمیم چطور باید به عنوان یک گروه عمل کنیم. در نمایشهای مانند «ننه دلاور بیرون پشت در» تعداد زیادی بازیگر و عوامل در گروه حضور داشتند که این شرایط باعث شد روحیه کار گروهی را به خوبی یاد بگیریم. اکثر گروههای موسیقی مخصوصا در ایران نمیتوانند سالهای طولانی کنار هم بمانند. در واقع روحیه کار تیمی بسیار مهم است و گاهی باید کمتر از خود مایه بگذاری یا در مواقعی بیشتر از خودت بگذری و هوای دیگران را داشته باشی. ما در تئاتر واقعاً این روحیه کار گروهی را یاد گرفتیم و فکر میکنم یکی از دلایل پایداری گروه بمرانی در این سالها، فعالیتهایی بوده که در تئاتر داشتهایم.
او با اشاره به این که در آینده تمرکزش بیشتر بر روی موسیقی خواهد بود، گفت: من خواننده گروه بمرانی هستم و طبیعتاً تمام تمرکزم روی موسیقی و گروه بمرانی خواهد بود. زندگی هنری من با این گروه آغاز شده و ادامه خواهد داشت. البته اگر پیشنهاد قابل توجهی داشته باشم که بتوانم وقتم را تنظیم کنم، ممکن است به آن پاسخ مثبت بدهم. اما نه به شکلی که همه وقت و انرژی من را تحتالشعاع قرار دهد.
عمرانی در پایان گفت: هر شب با ورود به سالن پر از تماشاگر بسیار ذوقزده میشوم، این نشان میدهد که مردم هنوز تئاتر را دوست دارند و حاضرند هزینه کنند تا نمایش ببینند. من از تلاشی که بازیگران روی صحنه انجام میدهند و همچنین از زحمات کسانی که پشت صحنه به این تئاتر کمک میکنند، لذت میبرم.
به نظرم یکی از دلایل بزرگ محبوبیت این نمایش این است که کارگردان، داوود بنیاردلان، اجازه داده بازیگران شخصیت واقعی خود را وارد دیالوگها و کارهایشان کنند که این امر فضایی گرم و صمیمانه ایجاد کرده است. این آزادی به شدت تأثیر دارد و سبب میشود تماشاگران احساس صمیمیت کنند، گویی خودشان در یک مهمانی هستند. تماشاگران وقتی از سالن خارج میشوند، اکثرشان خیلی راضی هستند که نمایشی را کاملاً کلاسیک تماشا کرده و در آن غرق میشوند. این برای من بسیار خوشحالکننده است. دوستان بسیار خوبی روی صحنه دارم، با آنها راحت هستم و واقعاً با آنها خوش میگذرد. امیدوارم این روند تا پایان ادامه داشته باشد.
گفتوگو از درسا بخشندگی