در حال بارگذاری ...
...

درآمدی بر هنر نقد (به ویژه نقد درام)

درآمدی بر هنر نقد (به ویژه نقد درام)

عرفان پهلوانی:

 

 

  1. نقد چیست؟!

رولان بارت می­گوید: «نقد یعنی سخنی بر سخن دیگر». شماری از دارندگان نگاه و اندیشه پایه و اساس نقد را تحلیل دانسته­ اند. نقد را سنجش، داوری کردن و تشخیص سره از ناسره تعریف کرده­ اند. نقد برخوردی خردورزانه (عقلانی) با آفرینش (اثر) هنری نیز تعریف شده است.

 

  1. جایگاه منتقد

پیش از هر چیز نیاز است تا نگاهی به جایگاه منتقد در هنر و به ویژه نقد درام داشته باشیم. شوربختانه نگاهی که از بسیاری از پنجره ­ها به منتقد می­شود، از این دیدگاه است که منتقد کسی است که در زمینه­ ویژه یا تخصصی خود سربلند (پیروز یا موفق) نبوده است و اکنون به بهانه ­جویی و ایرادگیری بیهوده پیرامون آفرینش­های هنری دیگران می­پردازد. اگر چه شاید این تعریف در وصف بسیاری که خود را به ظاهر منتقد می­پندارند درست باشد، اما توصیف دادگرانه ­ای در حق منتقدان راستین نیست.

در کشور بلندجایگاهی در زمینهی هنر و تاتر همچون فرانسه، که جشنواره­ زدگی همانند ایران شایع نیست و اجرای عمومی از ارج و جایگاه ویژه­ای برخوردار است، یک گروه تاتری، پیش از آغاز اجرای عمومی­ اش اجرایی را ویژهی منتقدان برگزار می­کند؛ این اجرا افزون بر کارکرد تبلیغی و رسانه­ ای، موجب می­شود که منتقدان نقدهای خود را در اختیار گروه قرار دهند و گروه اجرای زیباتر و بهتری را برای عموم آماده سازد.

منتقد پلی پیوندی (ارتباطی) میان آفرینش هنری (اثر) و مخاطب می­باشد که گستره و لایه­ های ژرف­ساختی این پیوند (پیوند میان اثر و مخاطب) را افزایش می­دهد. بسیاری از دارندگان نگاه و اندیشه، اوج یک نقد هنری را کشف می­دانند؛ کشف چیزی در آفریده و اثر هنری که از توان هر تماشاگری برنمی­آید.  

  1. گونه­ های نقد

روشن است که ما دارای گونه­ های نقد هستیم و یک گونه نقد به مفهوم کلی نداریم. از همین رو لازم است که پیش از آن که قلم مهم و حساس نقد را در دست گیریم، بدین بیاندیشیم که می­خواهیم چگونه نقدی بنویسیم؟ شناخت گونه­ ها و رویکردهای نقد بسیار پراهمیت و پرکاربرد است. نقدها را از دیدگاهی به دو دسته­ دانشگاهی (پوزتیویستی) و غیردانشگاهی (غیرپوزتیویستی-ژورنالیستی) دسته­ بندی کرده ­اند:  

الف- نقدهای دانشگاهی (پوزتیویستی): از این دسته نقدها می­توان به نقدهای اسطوره­ای، کهن­ نمونه­ ای، نشانه­ شناسی، روان­شناسانه، ساختارگرایانه، ایسم­ های گوناگون و... اشاره کرد. نقدهای دانشگاهی (پوزتیویستی) با سنجه (متر یا معیار) ی از پیش روشن به سراغ آفریده (اثر) هنری می­روند، آن سنجه را همچون شابلونی بر آن می­نهند و به بررسی و واکاوی آفریده­ هنری می­پردازند. به دیگر گفتار نقدهای دانشگاهی (پوزتیویستی) نقدهایی مقایسه­ای هستند که آفریده­ هنری را با سنجه­ ای بیرونی و از پیش روشن می­سنجند.  

ب- نقدهای غیردانشگاهی (غیرپوزتیویستی-ژورنالیستی): از این دسته نقدها می­توان به نقدهای مدرن و ژورنایستی (روزنامه ­ای، مجله ­ای، رسانه­ ای) اشاره کرد. سنجه­ سنجش نقدهای غیردانشگاهی (غیرپوزتیویستی-ژورنالیستی)، بیشتر خود آفریده­ هنری است؛ بدین چم (معنی) که رکن­ های سازنده­ی آفریده­ هنری با یکدیگر سنجیده می­شوند و هماهنگی (هارمونی) میان آن­ها ارزیابی می­شود. شاید بد نباشد که آفریده­ های هنری با سنجه­های زیبایی­ شناسانه، مایه­ ور از رویکردهای دانشی و هنری، بررسی و ارزیابی شوند.

  1. چگونگی سنجش و داوری  

گذشته از نقدهای دانشگاهی (پوزتیویستی)، بیشتر پیشنهاد می­شود که سنجش و داوری در جهان خود اثر هنری ریخت بیابد. سنجش اثر هنری با دیگر آثار همانند و همسان یا آثار گذشته­ هنرمند (گروه هنری) چندان پیشنهاد و سفارش نمی­شود. شاید بهتر باشد که نشانه­ ها، سامانه­ ها، رمزگان و دیگر رکن­های سازنده­ اثر هنری با یکدیگر سنجیده و هماهنگی میان آن­ها داوری شود. برای نمونه نخستین رکنی که در درام یا نوشته­ دراماتیک (درامنامه) معرفی می­شود، مکان است. از این روی و مایه ­ور از این نگاه می­تواند هماهنگی رکن دوم با رکن نخست، رکن سوم با رکن نخست و دوم و به همین سامان تا پایان، هماهنگی جهان اثر هنری سنجیده و داوری شود.

پر روشن است که سنجش و داوری یک نقد درست و کاربلدانه، از داوری­ های عوامانه و دم­دستی­ا همچون «بد بود»، «خوب بود»، «بد نبود» و از این دست داوری­ ها بسیار دور است.  

  1. دسته­ بندی­ های منتقدانه

یکی از کارهای بسیار مورد علاقه و همچنین پرکاربرد منتقدان هنری، دسته­ بندی آثار هنری است. این مهم گاه به چالش میان منتقدان با یکدیگر و یا هنرمند (گروه هنری) آفرینشگر اثر مورد نقد و بررسی می­انجامد. منتقدان آفریده­ های هنری بر پایه­ سنجه­ های چونی (معیارهای کیفی)، سنجه­ های چندی (معیارهای کمی)، سنجه­ه ای گونه­ ای (معیارهای ژانری)، سنجه­ های زیبایی­ شناسانه و... دسته­ بندی می­کنند.

  1. آفریده (اثر) هنری – هنرمند یا آفرینشگر (موثر) هنری

بسیاری از کارشناسان و کاربلدان هنر نقد پیشنهاد کرده­ اند که در یک نقد، آفریده­ی هنری از هنرمند یا آفرینشگر (موثر) هنری جدا در نگاه آورده شود. ریشه­ های این نگاه را می­توان در دوره­ کلاسیک در بوتیقا (هنر شاعری-فن شعر) ارسطو کاوید؛ در دوره و جهان نو (مدرن) نیز نظریه­ «مرگ مولف» گفتاورد دیگری از همین نگاه و اندیشه است.  

شاید یک منتقد به دریافت­ هایی از یک آفریده (اثر) هنری دست یابد که این دریافت­ ها به هیچ روی در نگاه و هدف هنرمند آفرینشگر آن اثر نبوده باشد. اما هنرمند چه بخواهد و چه نخواهد، زمینه و پتانسیلی در آفریده­ هنری­ اش موجود بوده که منتقد را به این دریافت­ ها رسانده است. در شماری از نقدها ممکن است که منتقد شناختی درخور و شایسته از خانواده، گذشته، جهان­بینی مرام، منش، نگرش، بینش و... یک هنرمند داشته باشد، اما آیا همه منتقدان به گستردگی و ژرفا همه­ هنرمندان را می­شناسند؟! شاید بهتر آن باشد که هر گونه برخورد و رویارویی منتقدانه با آفرینش­های هنری جدای از هنرمند آفرینشگر آن اثر، تنها وابسته به خود اثر باشد و به بررسی و واکاوی جهان خود آفریده­ هنری بپردازد. بی­گمان گونه­ هایی از نقد، همچون شاخه­ هایی از نقد روانکاوانه، از این قاعده استثنا خواهند بود و در آن گونه نقدها چیستی و چگونگی زیست هنرمند دارای اثر و همچنین روند آفرینش اثر درخور درنگ و اندیشه می­شود.

در شماری از نوشته­ ها و گفته­ ها از این نکته با عنوان نقد گوینده (من قال) و نقد گفته (ما قال) یاد و پیرامون آن سخن رانده شده است.

  1. نقد ساختار (Structure) و ریخت (Form) – نقد پیام (Content

پیشنهاد می­شود در نقد یک آفریده­ هنری بیشتر به ساختار و ریختار آن پرداخته و از بررسی پیام آن دوری شود. زیرا بررسی پیام یک آفریده­ی هنری به چالش بر سر باورها، جهان­بینی­ ها و از این دست می­انجامد. یادمان باشد که آفریده­ های ارزشمند و ماندگار هنری، آفریده­ هنرمندانی با دیدگاه ­ها، باورها، جهان­بینی­ ها و... گوناگون و شاید در ستیز و رویارویی با یکدیگر بوده­اند؛ اما ما همه­ آن آفریده­ ها را به برهان و گواه (دلیل) برخورداری از شالوده­ ها و بنساخت­ های (اصول) هنری و زیبایی­شناسانه گرامی و اندیشه­ برانگیز می­دانیم.

نقد ساختار یک آفریده­ هنری، به چم نقد ساختارگرایانه نیست. زیرا نقد ساختارگرایانه نیازمند پایبندی به باید و نبایدهایی ویژه و مایه­ ور از گونه­ ای جهان­بینی است.  

  1. اهمیت نقد تاتر

تئاتر هنری است زنده و پویا که درست در زمان آفرینش با تماشاگر خود پیوند می­یابد. زنده بودن تاتر سبب می­شود تا نقد تاتر اهمیتی دو چندان یابد. فراوان دیده و خوانده و شنیده ­ایم که یک یا شماری از نقدها بر اجراهای پسین یک تاتر، تاثیر و تاثیرهایی جدی و ژرف گذارده ­اند. اما در سایر رشته­ ها و گونه­ های هنری، حتی سینما که ویژگی­ های همسان فراوانی با تاتر دارد، با آفریده­ هایی تمام شده و کامل روبه­ رو هستیم؛ بر این پایه از تاثیر نقد بر این گونه آفریده­ های هنری کاسته می­شود.

  1. نقد نمایش یا نمایشنامه، نقد فیلم یا فیلمنامه؟!  

شوربختانه در بسیاری از نقدهایی که بر نمایش­ ها یا فیلم­ های گوناگون نوشته یا گفته می­شوند، می­بینیم که بخش گسترده­ای از نقد به نمایشنامه یا فیلمنامه می­پردازد. ما با تماشای یک نمایش یا فیلم، نمی­توانیم داوری درست و دادگرانه­ ای درباره­ نمایشنامه یا فیلمنامه­ آن آفریده داشته باشیم مگر آن که آن نامه­ دراماتیک را پیشتر خوانده باشیم؛ زیرا شاید آن درامنامه در فرآیند اجرا یا ساخت دستخوش دگرگونی­ های فراوان و پرشماری شود.