نقد نمایش موزیکال «پسرک خنده نداشت»نوشته و کارگردانی میثم عباسی
خنده زدن لب نمی خواد
عرفان پهلوانی:نمایش موزیکال «پسرک خنده نداشت» بی هیچ گمان یکی از بهترین نمایشهای ویژه کودکان و نوجوانان است که در سالهای نزدیک گذشته (اخیر) و امسال اجرا شده اند. نمایشی درخشان و شرافتمند که تماشاگرش را گرامی میدارد و با وجود حال و روز نه چندان به سامان اقتصاد تاتر این روزها و شرایط و مناسبتهای پیچیده و دشوار تهیه، تولید و آفرینش نمایش در روزگار ما، از هیچ یک از اجزای سازنده این آفرینش هنری کم نمیگذارد و در یادها تا سالها و شاید تا همیشه خواهد ماند. میتوان از این نمایش به عنوان یک نمونه و الگوی ارزشمند و دارای بار آموزشی برای دانشجویان و هنرجویان رشته های هنرهای نمایشی یاد کرد.
نمایش موزیکال «پسرک خنده نداشت» برداشتی آزاد، و به راستی آزاد، از ترانه «قصه مردی که لب نداشت» سروده زنده یاد «احمد شاملو» بزرگ است؛ روان الف. بامداد پیوسته شاد و آرام باد. بامداد بزرگ و ماندگار «قصه مردی که لب نداشت» را در تابستان 1338 سروده و در دفتر «در آستانه» به چاپ رسانده است. پیشترها نیز این ترانه داستانگو و چندی دیگر از ترانه های داستانگوی احمد شاملو، مانند «خروس زری، پیرن پری» و «دخترای ننه دریا»، دستمایه آفرینش هایی دراماتیک قرار گرفته اند. از آن میان میتوان به هنرنمایی هایی از رامتین خداپناهی و حمید پورآذری اشاره کرد.
نمایش موزیکال پسرک خنده نداشت به نویسندگی و کارگردانی «میثم عباسی» و آهنگسازی «میلاد عباسی» که امرداد و شهریور 1395 در تالار هنر خوش میدرخشد، به خوبی توانسته است با وامگیری و بر پایه سروده جاودانه زنده یاد احمد شاملو، فرآیند دراماتیزه شدن را درست و خوب بپیماید. در ترانه بامداد بزرگ بدان معنا با نیروی «خیر» و «شر»، و «تضاد» میان آن دو روبه رو نیستیم. اما نمایش موزیکال پسرک خنده نداشت، هوشمندانه از دو نیروی خیر و شر، «قهرمان» و «ضد قهرمان» و پیروی آن از «درگیری» برخوردار و بهرهمند است. وجود درگیری و گرههای پرشمار در یک آفرینش دراماتیک یکی از تاثیرگزارترین و مهمترین عاملهای ایجاد گیرایی و «کشش» میان آفریده های هنری نمایشی و تماشاگران است. از سوی دیگر نمایش موزیکال پسرک خنده نداشت را میتوان تا اندازهای برخوردار از «راز» دانست؛ در نگاه شماری از اندیشمندان، نظریه پردازان و منتقدان هنرهای نمایشی، راز مهمترین ویژگی و تفاوت میان داستان با داستان دراماتیک است. کاراکترپردازی کاراکترهای این نمایش نیز ستودنی و ستایش برانگیز هستند.
میثم عباسی، در مقام نویسنده توانسته است با برداشتی آزاد از «قصه مردی که لب نداشت» احمد شاملوی بزرگ، داستان خود را، پسرک خنده نداشت را، در رسانه ای دیگر با ویژگیهای دیگر، با کاراکترهایی دیگر، با گرهافکنیها و گرهگشاییهایی دیگر و در پاسخ به دغدغههای هنرمند، روزگار، ضرورتها، نیازها و تماشاگرانی دیگر، سربلند و کاربلدانه بنویسد. ترانههای نمایش موزیکال پسرک خنده نداشت نیز درست و هوشمندانه سروده شده اند و زیبا و شنیدنی هستند. از سوی دیگر میثم عباسی در مقام کارگردان به هیچ روی کم کار نگذاشته است و هیچ رکنی از اجرا را از سر خود باز نکرده است. او مسوولانه و شرافتمندانه آن چه را از کاراکتر، میزانسن، دکور، آکسسوار، پوشاک، چهرهپردازی، موزیک، نور، کروگرافی و... لازم و ضروری بوده است، با نگاهی برخوردار از زیباییشناسی هنرهای نمایشی در آفرینش هنری خود به کار گرفته است.
خلاقیت و آفرینشگری نوآورانه هنرمندانه را در نمایش موزیکال پسرک خنده نداشت از همان آغازهای نمایش، مانند چگونگی بازنمایی جنگل، تا پایان میتوان به تماشا نشست. این نمایش از زیبایی شناسی ایرانی به شایستگی و به جا و درخور بهره گرفته است و برای نمونه میتوان از رقص سماع و همچنین نگاه ویژه به فرهنگ جنوب ایران و منش ایرانیان نازنین حاشیه نشین خلیج همیشگی پارس یاد کرد. چهره پردازی و گریم های این نمایش نیز یکی دیگر از نقطه های نیرو و برتری آن به شمار میآیند و این نمایش از نوآوری و خلاقیت و همچنین گوناگونی و تنوع دیداری و شنیداری برخوردار است. از دیگر سو زبان دیداری و انتقال بسیاری از بار دراماتیک (بار دانشی و عاطفی آفرینش هنری) با زبان دیداری و تصویری در این اثر ستودنی و درخور گرامیداشت میباشد. رویدادها و میزانسن های کمیک این نمایش به خوبی در تار و پود داستان و نمایش تنیده شده اند و به شایستگی و شرافتمندانه تماشاگران را میخندانند. این رویدادها و میزانسن ها را میتوان با رویکرد به تکنیک های ایجاد خنده در مخاطبان هنرهای نمایشی، همچون تکرار، ایجاد توقع در تماشاگر و پاسخ دگرگونه دادن و... بیشتر و بهتر واکاوی و بررسی کرد.
یکی دیگر از ویژگی های رخشان و به یادماندنی نمایش موزیکال پسرک خنده نداشت، هنر بازیگری در این نمایش است. یکان یکان بازیگران این نمایش سرشار از انرژی و تمرکز و همچنین با درک، دریافت و تحلیل درستی از نقش هنرنمایی میکنند. بازیگر نقش اژدها از بدن و بیانی پرورش یافته برخوردار است. او این ابزارهای مهم بازیگری خود را و همچنین چهره و میمیک خویش را به درستی و با گوناگونی (تنوع) و آفرینشگری (خلاقیتی) هنرمندانه به کار میگیرد و اژدهایی تماشایی و به یادماندنی را بازی میکند. او گر چه بسیار پرانرژی و پرتکاپوست، اما از بازی دزدی و خودنمایی بیهوده، مبالغه آمیز و آزاردهنده دوری میکند. یکی از زیباترین صحنه های نمایش پسرک خنده نداشت صحنهی دریا است. میزانسنهای این صحنه درست و خوب طراحی شدهاند و این صحنه بسیار زیبا کروگرافی (طراحی حرکت) شده است. بازیگر نقش دریا نیز بسیار هوشمندانه و باریکاندیشانه ایفای نقش میکند و بسیاری از واژه ها را زیبا و به یادماندنی تصویر میکند. ناگفته نماند که چهره پردازی (گریم) و جامه (لباس) دریا در هر چه تاثیرگزارتر و تماشایی تر شدن بازی او بی اثر نبوده است. انتخاب بازیگر نقش حسینقلی نیز انتخابی درست به شمار میآید. او نیز از ابزار بازیگری خود به خوبی بهره میگیرد. یکی از صحنه ها و میزانسن های به یادماندنی و گیرای حسینقلی، صحنه قهر کردن او لب دریاست که همراه با تکنیکهای پانتومیم اجرا میشود.
یکی دیگر از ویژگی های بارز هنری و درخور ستایش نمایش موزیکال پسرک خنده نداشت، اجرای زنده موزیک، ترانه ها و آوازهای این نمایش است. بیگمان بازیگران این نمایش تلاش فراوانی را برای خواندن و اجرای درست این ترانه ها کرده اند و اکنون به زیبایی هنرنمایی میکنند و تماشاگران را از لذت هنرنمایی خویش بهره مند میسازند. این در حالی است که بازیگران این روزهای تاترهای ما کمتر توان خواندن آواز و ترانه را آن هم در اجرای زنده و بر روی صحنه دارند. شوربختانه بیشتر نمایشهایی که از آوازخوانی و ترانه بهره مند هستند، از بازپخش (Play back) موزیک بهره میستانند.
میزانسن مبارزه ماهیگیرها با اژدها یکی دیگر از ویژگیهای رخشان و درخور درنگ و اندیشه این نمایش است. نمایش موزیکال پسرک خنده نداشت نمایشی است که کم فروشی نمیکند، تماشاگرش را گرامی میدارد و ارزش بیش از یک بار دیده شدن را دارد.